کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



این ها بخشی از فرض هایی بود که برای مثال می توان آورد. در این دو فرض انتزاع مال مسروق از مسروق عنه که یکی از شرایط اساسی تحقق سرقت است، صورت می‌گیرد. حال این سوال مطرح می‌گردد که، اگر کاربری از طریق اینترنت با اجرا گذاشتن کد رمز یا شکستن آن بدون اجازه وارد آن قسمت که متعلق به کاربری دیگر است شود و داده ها و اطلاعات ارزشمند را بدون هیچ گونه مجوزی یا بیش از حد اذن خود به قسمتی از کامپیوتر خویش یا دیگری منتقل کند و از آن داده ها بهره ی مالی ببرد، مرتکب سرقت حدی یا تعزیراتی شده است؟

ممکن است ‌به این سوال به شیوه های گوناگون ذیل پاسخ داده شود که هر یک را مطرح می‌کنیم و سپس به نقد آن می پردازیم.

۱٫ سرقت تعزیری به دلیل عدم نص شرعی

ممکن است گفته شود که، این سرقت را باید در زمره ی سرقت های تعزیری قرار داد؛ زیرا در زمان شارع مقدس کامپیوتر، اینترنت و… موجود نبوده تا قصد شارع بر آن ها قرار گیرد. پس در فقه اسلامی نصی در این خصوص وجود ندارد و بر این اساس مجازات حد قابلیّت اجرا پیدا نمی کند.

در پاسخ باید بگوئیم که، هر چند که به ظاهر این حرف منطقی به نظر می‌رسد، چون کامپیوتر و اینترنت از موضوعات مستحدثه بوده و در زمان شارع مقدس اصلاً موجود نبوده اند تا در خصوص آن حکمی صادر شود، ولی وقتی در خصوصیت این گونه افعال اینترنتی دقت می‌کنیم، می بینیم که تفاوتی در جنس، جرم و اصل گناه حاصل نشده است. فقط چیزی که در این مورد بیشتر نمود پیدا کرده، شکل و شیوه ی جرم و گناه است؛ یعنی در حقیقت سرعت، گستردگی، به کارگیری ابزار و سهل الوصول بودن آن تغییر کرده ولی اصل جرم همان است.

‌بنابرین‏ غیر منطقی است که در فقه اسلامی نظر شارع مقدس این بوده است که چنین عملی را جرم نداند.( چون در شرع یک نوع سرقت، که همان سرقت حدی است وجود دارد.) در صورتی که بنای عقلا و عرف این عمل را جرم می دانند( زیرا اگر چنین نبود ماده ی ۱۲ ق.ج.ر وضع نمی گردید.) و برای آن مجازات تعزیری تعیین می‌کنند، چگونه ممکن است شارع که اعقل عقلا می‌باشد، آن را جرم ندانسته باشد. ‌بنابرین‏ از سوی شارع مقدس، بیان به طور کلی صادر شده است و دیگر اصل برائت در این مورد ‌موضوعیت پیدا نمی کند و مرتفع می شود.

ممکن است گفته شود موضوعی مانند سرقت رایانه ای که در زمان شارع نبوده چگونه می توان ثابت کرد که شارع مقدس آن را ردع نکرده است؟ در پاسخ ‌به این سوال باید گفت که در تأیید شارع مقدس نسبت به بنای عقلا و ارتکازات عرفی و عدم ردع آن، لزومی ندارد که در زمان شارع وجود داشته باشد؛ زیرا ماهیت بنای عقلا که مبتنی بر« بنای عقلا بما هم عقلا» است، به عنوان قضیه ی طبیعیه و فطرت اجتماعی عقلایی است. از این رو حجیّت آن بر پایه ی یک ارتکاز و طبع عقلایی است نه همزمان و معاصرت آن با عصر شارع. بر این اساس نظر قانون‌گذار اسلام بر حسب طبع اولی با نظر عقلا یکی بوده و اصل، بر موافقت شارع با آن است، مگر این که عدم موافقت احراز شود.(امام خمینی،۱۴۱۰ ه.ق، ۱۳۱-۱۳۰) ‌بنابرین‏ با توجه به آنچه آمد، از طرف شارع مقدس حکم کلی سرقت بیان شده و طبیعی است که در اعصار مختلف ممکن است مصادیق سرقت به شیوه های گوناگونی تغییر شکل دهد که در عصر حاضر یکی از مصادیق آن سرقت رایانه ای است.

دلیل دیگر تنقیح مناط است؛ توضیح این که یکی از حقوق و مصالحی که خداوند برای آن حریم قائل شده و تجاوز به آن را گناه می‌داند و به دیگران نیز اجازه ی تعدی و تجاوز به آن را نداده، اموال مردم است. به همین خاطر است که قانون‌گذار اسلام بر کسی که به اموال مردم تجاوز کند و بدون اجازه آن را اخذ کند، مجازات شدید «فاقطعوا ایدیهما» را تشریع ‌کرده‌است. در حقیقت شارع مقدس برای محفوظ ماندن اموال مردم، حد قطع را که از احکام امضایی است و اسلام آن را با تغییراتی تأیید کرده، قرار داده است.( ابن قدامه،بی تا، ۶۳۳؛ جزیری،۱۴۰۶ه.ق،. ۱۵۳) از این رو، برخی معتقدند اگر حد قطع بر سارق واجب نمی شد، با سرقت رفتن سرمایه های انسان ها، مردم به هلاکت می رسیدند.(شیرازی،۱۴۲۱ه.ق،۵۴۵) این ملاک و مناط در سرقت رایانه ای نیز مطرح است؛ ‌به این معنا که هرگاه کاربری بدون مجوز وارد قسمتی از رایانه یا سایت اشخاص حقیقی یا حقوقی شود و از محتویات آن که عرفاً دارای مالیّت است، بدون اجازه و رضایت سرقت کند، در واقع این عمل او مصداق تعدی و تجاوز به اموال مردم محسوب می شود و شارع مقدس نیز به دلیل حرمت اموال مردم، از این تعدی با مطرح کردن کیفر سنگین قطع ید، نهی ‌کرده‌است.

به علاوه این همه اثرات منفی فردی و اجتماعی مانند: ترس و نگرانی، سلب امنیّت و آسایش اجتماعی، فشار های روحی و روانی، بی اعتنایی به ارزش های مثبت انسانی و غیره که به واسطه ی سرقت سنتی در جامعه تحقق می‌یابد، در سرقت رایانه ای در سطح بسیار وسیع و گسترده نیز موجود می‌باشد و چه بسا فراتر از آن، اثرات عمیق تر، شدید تر، گسترده تر و بدتری را هم به وجود آورد. لازم به ذکر است که بر اساس تنقیح مناط، ثابت می شود که سرقت رایانه ای یکی از مصادیق سرقت است.

با توجه به مطالبی که بیان شد به روشنی معلوم است که فقط تعزیری دانستن سرقت را یانه ای با این دلیل منطقی نیست، از طرفی عرف عقلا نیز این دلیل را نمی پذیرد. شارع مقدس بر این نکته واقف بوده که علم بشری از ویژگی نقص نسبی برخوردار است و بر اساس این خصوصیّت در طول زمان شکل زندگی و نوع رفتار بشر رو به تکامل می رود، این تکامل باعث دگرگونی در ارتکاب جرائم و گناهان نیز خواهد شد، به همین خاطر هم همواره احکام اسلامی به طور کلی بیان می شده است. نمونه ی بارز آن احکام و آیات قرآن کریم است که اختصاص به زمان خاصی ندارد، این یکی از جنبه‌های اعجاز این کتاب آسمانی است. آیه ی ۳۸ سوره مائده ‌در مورد سرقت «وَالسّارق و السّارقهُ فاقطَعُوا اَیدیهما جَزاء بِما کَسبا نَکالاً مِِنَ الله» نیز یکی از این احکام می‌باشد.

۲٫ سرقت تعزیری به دلیل عموم ادلّه ی تعزیر

‌در مورد حکم سرقت رایانه ای در بین حقوق ‌دانان و فقها اختلاف نظر وجود دارد، به نحوی که برخی از فقها و حقوق ‌دانان مجازات حد را در سرقت رایانه ای جایز می دانند و برخی نظر مخالف دارند. در این قسمت به نقد و بررسی نظریات آن دسته از فقها و حقوقدانانی می پردازیم که به تعزیری بودن مجازات سرقت رایانه ای معتقدند.

این که اخذ غیر مجاز اطلاعات کد شده یا سرقت رایانه ای مشمول تعزیر می شود، مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی می‌گویند: « کشف اطلاعات محرمانه یا کد شده ی رمزدار جایز نیست و چنانچه از این طریق ضرر و زیانی وارد شود، احتمال ضمان بعید نیست، اما این مورد از مسأله ی سرقت در فقه خارج است و احکام آن را ندارد. والله العالم» (مأوی،۱۳۸۲ه.ش، ۸) همچنین آیت الله موسوی اردبیلی در این خصوص می‌گویند: «این اعمال حرام است ولی اجرای حد نمی شود و از موارد تعزیر است» مرحوم آیت الله بهجت نیز در استفتایی که از او شده، سرقت رایانه ای را مشمول تعزیر دانسته است. (مأوی،۱۳۸۲ه.ش، ۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:15:00 ق.ظ ]




۱ . قانون حدود و قصاص

قانون حدود و قصاص در ۳/۶/۱۳۶۱ به تصویب مجلس رسیده است . این قانون از دو بخش تشکیل شده است . بخش اول قصاص و بخش دوم حدود . بخش حدود از پنج فصل تشکیل شده است که در هر فصل به یک جرم حدی پرداخته شده است . در هر فصل جرم مورد نظر تعریف و شرایط و راه های اثبات جرم و مقررات مربوط به آن جرم در ذیل آن آمده است . جرایم حدی مذکور در این قانون شامل زنا ، شرب مسکر ، لواط ، مساحقه ، قوادی ، قذف ، محاربه و افساد فی الارض ، سرقت می‌باشد . با تصویب قانون مجازات اسلامی تغییراتی در باب حدود به وجود آمد . به عنوان مثال می‌توانیم به مسئله تعیین حد نصاب مشارکت در سرقت درتبصره ۳ ماده ۲۱۴ این قانون اشاره کنیم که در قانون مجازات اسلامی حذف گردید و در لایحه جدید مجازات اسلامی مجدداً قانون‌گذار این ماده را آورده است .

۲ . قانون مجازات اسلامی

کلیه قوانین مصوب سال ۱۳۶۱ برای مدت ‌آزمایشی پنج سال تعیین شده بودند که پس از گذشت این مدت همچنان اجرا می شدند تا اینکه در آذر ۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام قانون مجازات اسلامی را مجددا به شکل آزمایشی برای مدت ۵ سال تصویب کرد این قانون ۴۹۸ ماده و یکصد و سه تبصره و مشتمل بر چهار کتاب است .[۴۳] این قانون جانشین قوانین قبلی شده و با صراحت الغای قوانین سابق را که مغایر با این قانون باشد اعلام داشته است . کتاب دوم این قانون به حدود اختصاص پیدا ‌کرده‌است و شامل هشت باب می‌باشد. باب اول حدزنا، باب دوم حدلواط، باب سوم مساحقه، باب چهارم قوادی ، باب پنجم قذف، باب ششم حدمسکر ،باب هفتم محاربه و افساد فی الارض، باب هشتم حد سرقت را در بر می‌گیرد .

قانون آزمایشی مجازات اسلامی مجددا بمدت ده سال توسط مجلس شورای اسلامی تمدید شده است .

در سال ۸۶ علی رغم سپری شدن یک سال از اعتبار قانون مجازات اسلامی قوه قضاییه لایحه ای را که از طریق دولت به مجلس با عنوان” لایحه تمدید مهلت اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی به مدت یکسال” تقدیم نمود ، این لایحه در ۱۶/۵/۸۶ به تصویب مجلس رسید و طی آن مقرر شد : « قوه قضاییه ظرف سه ماه لایحه قانون مجازات اسلامی را تقدیم مجلس نماید.»

۳ . لایحه جدید قانون مجازات اسلامی

در مدت شانزده سال مباحث و مسایل جزایی ایران با قانونی آزمایشی اداره می شد بدون توجه به ایرادات این نوع قانون گذاری و اینکه نمی توان با آزمون و خطا کشوری را اداره کرد .با پایان یافتن دوره اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی و تمدید چند باره آن توسط مجلس ، قوه قضاییه اقدام به تدوین پیش نویس قانون مجازات اسلامی نموده تا ازین پس حقوق کیفری در ایران با قانونی دائمی اداره شود .

به موجب بند ۲ اصل ۱۵۸ قانون اساسی تهیه لوایح قضایی بر عهده قوه قضاییه است . برای انجام این وظیفه در معاونت حقوقی قوه قضاییه اداره تدوین لوایح قضایی وجود دارد . مراحل تدوین لوایح در این اداره از این قرار است :

۱ . انجام نظرسنجی در این خصوص که چه قوانینی نیاز به اصلاح دارند . در چه حوزه هایی با خلاء قانونی مواجه هستیم یا اینکه یک قانون آزمایشی مهلتش تمام شده مانند قانون مجازات اسلامی .

۲ . گروهی از افراد روی این لوایح مطالعاتی انجام می‌دهند که این مطالعات در دو بخش مطالعات تطبیقی و مطالعات فقهی و حقوقی انجام می‌گیرد . این گروه نهایتاًً نتیجه مطالعات خود را در قالب پیش نویس لایحه ارائه می‌دهند . کمیسیونی از قضات دادگاه ها و دیوانعالی کشور و وکلا … تشکیل شده و به بررسی این لایحه می پردازند .آنگاه لایحه ای توسط این گروه که به نظر آنان قابل ارائه می‌باشد تهیه و به دادگستری کل استانها ارسال می شود . از دادگستری ها خواسته می شود گروه هایی تشکیل داده و این لایحه را بررسی کنند. علاوه بر این نظرات اساتید حقوقی در دانشگاه ها و دانشکده های حقوق و وکلا در کانونهای وکلا و سایر صاحب‌نظران جمع‌ آوری می شود .

همان گروهی که در ابتدا به تهیه پیش نویس لایحه اقدام کرده بودند این بار نظرات مختلف را بررسی و لایحه را ‌بر اساس این نظرات اصلاح می‌کنند . بعد از این مرحله لایحه به رئیس قوه قضاییه داده می شود که ایشان هم نظرات خود را اعمال کند. پس از آن لایحه به دولت می رود . این بحث مطرح است که آیا دولت می ­تواند این لوایح را تغییردهد. اگر بخواهدتغییردهد این تغییربایدبا نظررئیس قوه قضاییه باشد.

وقتی لایحه توسط دولت به مجلس تقدیم می شود به علت تخصصی بودن ، این لوایح به کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس داده می شود . عمدتاًً این لوایح به مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نیز داده می شود که در آنجا هم بررسی های لازم را انجام می‌دهند . این مراحل عمدتاًً ‌در مورد لوایح قضایی انجام می شود اما گاهی اینگونه نیست . مثلاً در لایحه مجازات اسلامی همه این مراحل به صورت گفته شده طی نشد . بخش حدود و قصاص و دیات در مرکز تحقیقات فقهی قم تهیه شد . ‌در مورد کلیات مطالعات بر اساس فرایند طبیعی آغاز شد اما مجلس مصوبه ای را به تصویب رساند که قوه قضاییه باید ظرف ۳ ماه این لایحه را به مجلس تحویل دهد و این امر سبب شد که همه این مراحل ‌در مورد لایحه به طور کامل طی نشود . لایحه مجازات اسلامی اصلاً در دولت بحث نشد و به سرعت به مجلس داده شد . در مجلس هم تصویب آن در اجرای اصل ۸۵ قانون اساسی به کمیسیون حقوقی تفویض شد .

پیش نویس لایحه که به سبک کدهای قانونی مدرن تنظیم و تدوین شده بود که شامل بر یک مقدمه ، چهار باب و ۲۱ فصل می گردید . به عبارت ساده تر لایحه در دو بخش اصلی جداگانه تهیه شد . بخش عمومی که توسط مرکز تحقیقات توسعه قضایی در تهران تدوین گردید و بخش دیگر یعنی حدود و قصاص و دیات که در قم و در مرکزی فقهی به نام مرکز تحقیقات فقهی قوه قضاییه تدوین گردید .

در آبان ماه ۱۳۸۶ لایحه تقدیم دولت و در ۲۰/۹/۸۶ لایحه قانون مجازات اسلامی به مجلس ارسال شد و در کمیسیون حقوقی و قضایی مورد بحث و بررسی قرار گرفت .

این لایحه طی هم فکری و تلاش علما و اساتید حقوق با محوریت قوه قضاییه تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه شد و مجلس هم بعد از بررسی و تصویب این لایحه آن را به شورای نگهبان ارسال کرد که با ایرادات شورای نگهبان مواجه شد و مجددا به مجلس عودت داده شد . مجلس هم با تعیین هیئت ویژه ای ایرادات را رفع و به شورای نگهبان ارجاع داد

این لایحه با اصلاحاتی در جلسه ۲۷ آذر ماه ۹۰ به تصویب کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی رسیده است ، در جلسه ۲۸ دی ماه ۹۰ شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و با توجه به اصلاحات به عمل آمده مغایر با موازین شرع و قانون اساسی شناخته نشد .

لایحه قانون مجازات اسلامی در پنج باب ، کلیات ، حدود ، قصاص ، دیات و مجازات‌های تعزیری و بازدارنده تنظیم شده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ق.ظ ]




‌بنابرین‏، اصل حاکمیت اراده در کنوانسیون پذیرفته شده است. طرفین قرارداد بیع می‌توانند اجرای کنوانسیون را به طور کلی نفی کنند، یا برخی از مقررات آن را استثنا نمایند یا آثار آن را دگرگون سازند. مثلاً طرفین می‌توانند برخلاف مقررات کنوانسیون حقوق و تکالیفی برای خود تعیین کنند؛ تشکیل بیع را منوط به پاره‌ای شرایط نمایند؛ موارد نقض قرارداد و آثار آن را مشخص کنند؛ مسئولیت ناشی از نقض را محدود کنند، و علل خاصی برای معافیت از مسئولیت پیش‌بینی، یا به گونه‌ای دیگر از مقررات کنوانسیون رجوع نمایند.

این امر قابل توجیه است. زیرا در قرارداد بیع- که عرف‌ها در آن نقش اساسی دارند- وظیفه و هدف کنوانسیون نمی‌تواند وضع قواعد آمرهای جهانی باشد. از سوی دیگر با استثنائاتی که در مواد ۲ و ۴ کنوانسیون پیش‌بینی شده، موضوعاتی که معمولاً تابع قواعد آمره است (مانند شرایط اساسی صحت معامله) از شمول کنوانسیون خارج گردیده و بدین سان رعایت اصل حاکمیت اراده ممکن شده است.

ماده ۳ قانون متحدالشکل بیع بین‌المللی (کنوانسیون ۱۹۶۴) تصریح داشت که نفی قانون یکنواخت ممکن است صریح یا ضمنی باشد. این تصریح در کنوانسیون ۱۹۸۰ دیده نمی‌شود؛ زیرا نویسندگان کنوانسیون نخواسته‌اند با این تصریح، رجوع از کنوانسیون و تفسیر اراده طرفین در این جهت را تشویق کنند.با وجود این، رجوع ضمنی از مقررات کنوانسیون را باید پذیرفت . رجوع ضمنی ممکن است ناشی از درج یک شرط ناسازگار با کنوانسیون باشد. (رحمانی،۶۲:۱۳۸۷)

هرگاه شرطی راجع به یک یا چند مسأله معین، مانند محل تحویل کالا یا چگونگی تضمین آن، در قرارداد گنجانده شود که مغایر مقررات کنوانسیون باشد، فقط مقررات مغایر با قرارداد کنار گذارده
می شود . همچنین است ارجاع به یک قانون ملی در مسأله‌ای خاص، مانند معافیت از مسئولیت یا حق فسخ یکی از طرفین؛ مگر این که ثابت شود که اراده مشترک طرفین بر تبعیت کل قرارداد از قانون مذبور بوده است. (همان)

هرگاه طرفین، حقوق یک کشور غیر متعاهد را حاکم بر بیع قرار داده باشند، حقوق آن کشور با رعایت محدودیت‌هایی که در نظام تعارض قوانین ممکن است وجود داشته باشد، لازم الاجرا خواهد بود. اما اگر طرفین بر اجرای حقوق یک کشور متعاهد توافق کنند، بی آنکه تصریح کنند که مقصود حقوق داخلی آن کشور است، نه مقررات کنوانسیون، این سؤال مطرح می‌شود که مقررات کنوانسیون در این مورد لازم الرعایه است یا نه. (رسولی،۶۴:۱۳۸۷)

با توجه به روح و هدف کنوانسیون می‌توان گفت، تعیین حقوق یک کشور متعاهد مستلزم اجرای کنوانسیون به عنوان حقوق مشترک کشورهای متعاهد است، مگر این که وجود اراده مخالف به اثبات برسد. در صورت شک، اماره ای به نفع اجرای کنوانسیون وجود دارد؛ به دیگر سخن، اصل بر اجرای کنوانسیون است، چرا که در قراردادهای مشمول کنوانسیون لازم نیست اجرای کنوانسیون در قرارداد ذکر شود، بلکه رد آن به دلیل نیاز دارد. مشکل دیگر تعیین ارزش قرارداد نمونه است. هرگاه طرفین از قرارداد نمونه‌ای که وابسته به نظام حقوقی کشور خاصی می‌باشد، استفاده کرده باشند، این سؤال مطرح می‌شود که نفی کنوانسیون در این مورد کلی است یا جزئی .(همان،ص۶۵)

در پاسخ می‌توان گفت: قصد طرفین این بوده است که قرارداد کلاً تابع حقوق آن کشور باشد، نه کنوانسیون. با وجود این، به نظر می‌رسد حتی در این مورد می‌توان قائل به نفی جزئی کنوانسیون شد؛ یعنی باید تا حدی مقررات کنوانسیون را کنار گذاشت که با شرایط قرارداد نمونه سازگار نباشد. بدیهی است که در تفسیر اراده طرفین، قاضی یا داور باید هماهنگی قواعدی را که باید اجرا شود، در نظر بگیرد و مقررات کنوانسیون را تا حدی اجرا کند که با شرایط قرارداد نمونه هماهنگی داشته باشد. (صفایی و همکاران، ۱۳۹۰ :۱۳)

گفتار دوم- استثنای مذکور در ماده ۶ کنوانسیون

«ماده ۶ کنوانسیون، ضمن این که اصل حاکمیت اراده را می‌پذیرد و برای اراده طرفین تفوق قائل می‌شود، یک استثنا بر آن وارد می‌کند که مربوط به شکل قرارداد است. در حالی که شکل قرارداد از نظر کنوانسیون آزاد است(ماده ۱۱)، کشورهای متعاهد می‌توانند با بهره گرفتن از حق شرط (رزرو) مقررات داخلی خود، مربوط به شکل قرارداد را لازم الاجرا بشناسند (ر.ک : ش۸) .

در این صورت طرفین بیع نمی‌توانند مقررات شکلی لازم الاجرا، بر طبق قانون حکم را نادیده بگیرند و مکلف به رعایت مقررات مذبور هستند. ماده ۱۲ کنوانسیون نیز ‌به این نکته اشاره ‌کرده‌است.

گفتار سوم- تعمیم اجرای کنوانسیون

ممکن است طرفین، در مواردی که کنوانسیون اصولاً قابل اجرا نیست، بر اجرای آن توافق کنند . در این فرض باید دید توافق طرفین تا چه حد معتبر و نافذ است.

در غالب موارد، عدم اجرای کنوانسیون مربوط به وضعیت جغرافیائی است؛ مثلاً محل تجارت طرفین در کشورهای متعاهد نیست و قواعد حقوق بین الملل خصوصی هم اجرای حقوق یک کشور متعاهد را ایجاب نمی‌کند. ولی از آنجا که بیع دارای جنبه بین‌المللی است، طرفین بر اجرای مقررات کنوانسیون توافق می‌کنند . اصولاً این توافق بر طبق اصل حاکمیت اراده معتبر و نافذ است. با وجود این، در بعضی از کشورها، وجود رابطه بین حقوق انتخاب شده و قرارداد را لازم می‌دانند.

مثلاً اگر قرارداد با یکی از کشورهای متعاهد ارتباط داشته باشد، می‌توان گفت شرط مذبور رعایت شده است. اما اگر چنین رابطه‌ای وجود نداشته باشد، دادگاه قانون ملی حاکم را بر طبق قواعد حل تعارض کشور خود تعیین خواهد کرد و در این صورت مقررات کنوانسیون، تا حدی که با قواعد آمره حقوق حاکم تعارض نداشته باشد، قابل اجراست. به دیگر سخن، تا حدی که مقررات حقوق حاکم تعویضی یا تکمیلی باشد، قاضی باید مقررات کنوانسیون را بر طبق اصل حاکمیت اراده، بر آن مقدم بدارد.

ممکن است طرفین بر اجرای کنوانسیون توافق کرده باشند، در حالی که قرارداد، با توجه به ماهیت یا موضوع آن، از شمول کنوانسیون خارج شده است، مانند بیع کشتی یا کالای مصرفی. در این فرض ارجاع به کنوانسیون دارای همان اثری است که طرفین، مقررات مشابهی را در قرارداد خود درج کنند. این مقررات تا حدی قابل اجراست که با قواعد آمرهای حقوق حاکم در تعارض نباشد . در زمینه‌ی قراردادها، آزادی طرفین اصل و اجبار و محدودیت، استثنا تلقی می‌شود. ‌بنابرین‏، توافق طرفین در اجرای مقررات کنوانسیون معتبر و نافذ است، مگر این که دلیلی بر وجود قاعده آمره برخلاف آن در دست باشد؛ در این صورت قاعده مذبور بر مقررات کنوانسیون مقدم خواهد شد.

در داوری‌های بین‌المللی، ارجاع به کنوانسیون باید اثر بیشتری داشته باشد؛ زیرا داور در تعیین قانون حاکم آزادی و اختیار بیشتری دارد. خصوصاًً در موردی که مقررات داوری وی را مکلف به اجرای حقوق ملی خاصی نمی‌کند، داور می‌تواند مقررات کنوانسیون را به موقع اجرا گذارد.»(صفایی و همکاران، ۱۳۹۰ :۱۴)

مبحث چهارم- انتقال ضمان معاوضی در قراردادهای فاقد شرط

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]




در مجموع از هیچ کدام از این ادله، حجیت علم قاضی بدون بینه در حقوق الله اثبات نمی شود و صاحب جواهر نیز ‌به این امر اذعان کرده و معتقد است: « در هیچ یک از ادله مذکوره بجز اجماع، دلایلی بر حجیت علم قاضی وجود ندارد»( نجفی،محمد حسن،جواهرالکلام،ج۴ ص۸۹).

در عین حال می پذیریم که نمی توان به طور مطلق از علم قاضی دادرسی و اثبات چشم پوشیده و انسانی عدالت گستر را به ماشین مامور اجرای قانون و اعمال اصول دادرسی و اثبات تبدیل کرد.

بلکه او باید با ارزیابی دلایل، قانع شود که حق با کیست؟ به بیانی دیگر، حجیت و اعتبار بینه به ط ور مطلق حجت نیست بلکه در صورتی حجت است که علم به خلاف آن وجود نداشته باشد. اما بدان معنا نیست که علم شخصی قاضی پیش از طرح دعوی یکی از طرق اثبات دعوی باشد البته شواهدی آورده شده است بر این که علی(ع) در مواردی حتی به شهادت شهود اعتنا نکرده و در پی واقع برآمده است مانند موردی که جوانی ادعای فرزندی زنی را نمود و آن زن منکر شده بود و چهل نفر به نفع آن زن شهادت دادند. در عین حال امیرالمومنین به شهادت آنان اعتنا نکرد و بر اساس شهادت آنان حکم نداد بلکه با توسل به شیوه زیر کانه ای آن زن را وادار به اقرار کرد و فرمود: حال که چنین است باید زن و مرد مذبور با یکدیگر ازدواج کنند؛ وقتی که آن زن با این دستور مواجه شد، اقرار کرد که آن جوان فرزند اوست (حرعملی،وسایل الشیعه،ج ۱۸ص۲۰۷) ولی باید گفت در مواردی از این دست، منظور آن علم و اطمینانی است که پس از بررسی ها به دست می‌آید تا دیگران هم بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند و امری مخفی نباشد. ‌بنابرین‏، قاضی می‌تواند جهت دستیابی به علم از اسبابی چون مشاهده و معاینه پزشک قانونی و نظر کارشناسان و اهل خبره و قرائن قریب به حس و … استفاده کند همان طور که امیر المومنین (ع) با کاربرد فنون مختلف، قضاوت های بدیعی از خود به یادگار گذاشت.

۲-۲ ادله مخالفان حجیت علم قاضی:

۲-۲-۱ مخالفان حجیت علم قاضی ادله های ‌به این شرح اقامه کرده‌اند:

        1. اصل، عدم ترتب آثار حکم بر آن است مگر به دلیل قطعی. اصل اولی این است که کسی بر دیگری ولایت ندارد: « لا ‌و لایه لا حد علی احد » و نمی تواند حکمی علیه او صادر کنند و اگر کرد، هیچ اثری بر آن حکم نیست مگر دلیلی قطعی از عقل یا شرع بر این ولایت وجود داشته باشد (انصاری، مکاسب،ج ۹ص۳۱۵) و چون دلیل صریح و روشنی در باب حجیت علم قاضی در حق الله وجود ندارد، اصل، بر عدم ترتب آثار این قبیل احکام است.

      1. روایاتی که راه های اثبات جرم را در بینه و یمین منحصر ساخته است، مانند این روایت پیامبر(ص) که فرمود: «البینه علی من ادعی و الیمین علی من ادعی علیه» یا صحیحه هشام، به روایت از امام صادق(ع) که فرمود: قال رسول الله (ص) انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان و بعضکم الحن بحجته من بعض.

البته برخی بر این استدلال چنین اشکال کرده‌اند که گرچه کلمه «انما» دال بر حصر است اما اقرار نیز شرعاً یکی از راه های اثبات است که در این روایت از آن یادی نشده و در صورتی که گوینده در مقام حصر و بیان ادله راثبات می بود، باید نامی هم از آن برده می شد. اما این اشکال وارد نیست، زیرا اقرار برای اثبات ادعا یا اثبات صحت انکار منکر نیست و در واقع از ادله اثبات نمی باشد بلکه قاطع دعوا و سبب سقوط دعوا و فراغ محکمه می شود، لذا در حدیث یاد شده که انحصاراً اثبات را بیان کرده، فقط از بینه و یمین یاد شده است.

اشکال دیگری که بر این استدلال شده این است که به دلایل روایات دیگر و سیره معصومان در عمل به علم، باید از حصر رفع ید کرد همان طور که در دلیل بعد بیان خواهد شد سیره معصومان نیز عمل به علم نبوده است. (موسوی اردبیلی،سید عبدالکریم،فقه القضا،ج۱،ص۲۹۹

در کلام امیر المومنین (ع) به روایت اسماعیل بن ابی اویس آمده است: جمیع احکام المسلمین علی ثلاثه: شهاده عادله او یمین رقاطعه او سنه جاریه مع ائمه الهدی: احکام قضایی و داوری بین مسلمانان بر سه پایه استوار است: شهادت افراد عادل یا سوگندهای قاطعانه و محکم یا سنت های تأیید شده از سوی پیشوایان هدایت .

صاحب جواهر و دیگران، این روایت را مفید حصر دانسته و این احتمال را که علم قاضی نیز از مصادیق و افراد شهادت عادله باشد، منتفی انگاشته اند، زیرا مراد از شهادت در این حدیث به قرینه کلمه یمین، معنای اصطلاحی آن است نه اعم. تنها چیزی که از روایات اسنتثنا می شود آن صورتی است که علم آن وجود داشته باشد، که در این صورت، بر اساس آن نباید حکمی صادر بشود، ولی معنای این کلام این نیست که قاضی می‌تواند به علمش عمل کند و علم هم یکی از طرق اثبات جرم است.

      1. سیره معصومان. مرحوم کاشف الغطا بر این باور است هیچ موردی یافت نشده است که پیامبر یا امامی به صرف علم خودش، حدی را اجرا یا مالی را از کسی گرفته باشد – با این که روشن است آنان علم داشته اند – و همواره قضاوتشان بر اساس موازین بوده است، چنان که فرموده اند: « با بینات و قسمها بین شما قضاوت می کینم.» آری، قاضی باید پس از اقامه دلیل و قرائن و امارات، به علمش قضاوت کند و عمل بر خلافشان روا نیست (سید محمد،خامنه ای،علم قاضی،ص ۶۱). مثلاً روایات فراوانی که در باب زنا وارد شده، دلالت دارد که معیار ثبوت زنا، شهود چهار گانه و یا اقرار به همین مقدار است و تا زمانی که چنین نشده، هیچ زن و مردی، سنگسار نشده است.

طلاق روایات صحیحه حلبی . معتبره محمد بن قیس که شهادت به زنا را تا زمانی که شهادت چهار گانه کامل نشده، جایز نشمرده است یا آن را قذف و موجب حد دانسته، این است که تا زمانی که چهار شاهد موجود نباشد، شهادت دادن و کسی را به زنا متهم کردن، حرام است حتی اگر از ناحیه قاضی باشد (هاشمی شاهرودی،محمود،علم قاضی((‌فصل‌نامه اهل بیت))ص ۱۰۸) لذا آیه الله منتظری چنین فتوا داده‌اند که: بنابر اقوی، حاکم شرع در مقام حکم می‌تواند به علم خود عمل کند ولی در باب حدود، احتیاط مطلوب است و به اندک شبهه باید از اجرای حد خودداری شود(موسوی اردبیلی،سید عبدالکریم،فقه القضا،ج۱،ص۳۲۴)

در عین حال در موا ردی ادعا شده است که معصومان در قاضاوت به علم خود عمل کرده‌اند، مانند:

روایت صدوق به سندش از پیامبر (ص) ‌در مورد بادیه نشینی که شترش را به حضرت به هفتاد درهم فروخته و پول آن را گرفته بود اما مدعی بود که پولی دریافت نکرده است، در حالی که پیامبر (ص) مدعی بودند که پول آن را به او داده‌اند. علی (ع) در قضاوت بین او و حضرت، به علم خود عمل کرد با این استدلال که ما تو را بر امر و نهی الهی و بر بهشت و جهنم و ثواب و عقاب و وحی الهی تصدیق کرده ایم؛ چگونه ممکن است تو را بر پرداخت قیمت شتر بادیه نشین تصدیق نکنیم این روایت ابن جریح از ضحاک از ابن عباس روایت ‌کرده‌است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]




    1. ماده ۴۳ قانون آیین دادرسی مدنی: عزل یا استعفای وکیل یا تعیین وکیل جدید باید درزمانی انجام شود که موجب تجدید جلسه دادگاه نگردد، در غیر این صورت دادگاه به‌این‌علت جلسه را تجدید نخواهد کرد ↑

    1. ماده ۳۸ قانون آیین دادرسی مدنی: تا زمانی که عزل وکیل به اطلاع او نرسیده است اقدامات وی در حدود وکالت، همچنین ابلاغ‌هایی که از طرف دادگاه به وکیل می‌شود مؤثر در حق موکل خواهد بود، ولی پس از اطلاع دادگاه از عزل وکیل، دیگر او را در امور راجع به دادرسی، وکیل نخواهد شناخت ↑

    1. اصل‏ چهلم قانون اساسی: هیچ‌کس‏ نمی‌تواند اعمال‏ حق‏ خویش‏ را وسیله‏ اضرار به‏ غیر یا تجاوز به‏ منافع عمومی‏ قرار دهد.

    1. کاتوزیان ناصر.۱۳۸۹٫ همان. ص ۱۰۹٫ ↑

      1. وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را به‌جا آورد. وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام آن امر اهلیت داشته باشد. ↑

    1. محجوریت موکل موجب بطلان وکالت می‌شود مگر در اموری که حجر، مانع از توکیل در آن‌ ها نمی‌باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد. ↑

    1. صفایی حسین، مرتضی قاسم‌زاده.۱۳۸۵٫ اشخاص و مهجور ین. چاپ دوازدهم؛ امامی حسن.۱۳۸۴٫ همان. ص ۲۵۲٫ ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۱۶-۲۱۷٫ ↑

    1. معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست مگر با اجازه‌ ولی یا قیم او اعم از این‌که این اجازه قبلاً داده‌شده باشد یا بعد از انجام عمل. مع‌ذلک تملکات بلاعوض از هر قبیل که باشد بدون اجازه هم نافذ است. ↑

    1. امامی حسن.۱۳۸۴٫ همان. ص ۲۵۸٫ ↑

    1. مستنبط از مواد ۶۶۲ و ۶۸۲ قانون مدنی ↑

    1. ماده ۷ قانون وکالت: به اشخاص ذیل اجازه شغل وکالت داده نمی‌شود:…۳ – کسانی که سن آن‌ ها کمتر از ۲۵ سال است…۷ – اشخاصی که تحت ولایت یا قیمومیت هستند. ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۴۱٫ ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۳۹٫ ↑

    1. کاتوزیان ناصر.۱۳۸۹٫ همان. ص ۱۹۴٫ ↑

    1. ماده ۹۵۴ قانون مدنی: کلیه عقود جایزه به موت احد طرفین منفسخ می‌شود و همچنین به سفه در مواردی که رشد معتبر است. ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۴۲٫ ↑

    1. کاتوزیان ناصر.۱۳۸۹٫ همان. ص ۱۸۷٫ ↑

    1. اباذری فومشی منصور.۱۳۹۱٫ همان. چاپ اول. ص ۲۷۰٫ ↑

    1. ماده ۶۷۳ قانون مدنی: اگر وکیل که وکالت در توکیل نداشته، انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب می‌شود مسئول خواهد بود. ↑

    1. اباذری فومشی منصور.۱۳۹۱٫ همان. چاپ اول. ص ۱۴۲٫ ↑

    1. کاتوزیان ناصر.۱۳۸۹٫ همان. ص ۱۷۲؛ امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۲۷٫ ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۲۳٫ ↑

    1. کاتوزیان ناصر.۱۳۹۲٫ همان. ص ۴۴۷٫ ↑

    1. برای دیدن نظر مخالف رجوع شود طباطبایی یزدی محمود.۱۳۹۲٫ همان. ص ۱۲۴٫ وکالت بعد از فوت، به همان مفهوم اصطلاحی خود، قابل تحقق است ↑

    1. کاشانی محمود.۱۳۸۸٫ همان،۵۸: ۴۲-۴۰٫ ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۵۱٫ ↑

    1. امامی حسن.۱۳۷۶٫ همان. ص ۲۴۵٫ ↑

    1. ۱ کاتوزیان ناصر. ۱۳۸۶٫ همان. ص ۵٫ ↑

    1. فخاری، امیرحسین، جزوه درسی تجارت ۴، دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، سال ۸۷، ص ۲۱ ↑

    1. برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به: اعظمی زنگنه، عبدالحمید، حقوق بازرگانی (تجارت)، چاپ چهارم. ص ۳۴۱ ↑

    1. اسکینی ربیعا. ۱۳۷۵٫ حقوق تجارت. ورشکستگی و تصفیه امور ورشکسته. چاپ اول. ص ۶۶ ↑

    1. اباذری فومشی منصور.۱۳۹۱٫ همان. چاپ اول. ص ۲۴۲ ↑

    1. انوری پور محسن.۱۳۵۳٫ ورشکستگی در حقوق ایران. چاپ اول. ص ۸۹ ↑

    1. اسکینی ربیعا. ۱۳۷۵٫ همان. ص ۵۷ ↑

    1. کاتوزیان ناصر.۱۳۹۲٫ همان. ص ۶۶۲ ↑

    1. انوری پور محسن.۱۳۵۳٫ همان. ص ۹۰-۹۴ ↑

    1. احسانیان بهنام.۱۳۷۶٫ معاملات تاجر ورشکسته. ص ۱۴۳ ↑

    1. نوین پرویز.۱۳۸۷٫ همان. ص ۱۳۴ ↑

    1. اباذری فومشی منصور.۱۳۹۱٫ همان. ص ۲۸۳ ↑

    1. اباذری فومشی منصور.۱۳۹۱٫ همان. ص ۳۹۰ ↑

    1. کاتوزیان ن.۱۳۸۹٫ همان. ص ۱۱۲ ↑

    1. ۱-ماده ۹۵۹-هیچ‌کس نمی‌تواند به‌طورکلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند ↑

    1. ۲- نوین پرویز.۱۳۸۷٫ همان. ص ۱۲۹ ↑

    1. اباذری فومشی منصور.۱۳۹۱٫ همان. ص ۴۲۳ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم