۶-در قضیه ششم، مدل تعارض کار-خانواده با مرحله معینی از زندگی شخص پیوند می­خورد. در این قضیه گرینهاوس و بیوتل از یک سو با استناد به تحقیق بایلن[۱۲۴] (۱۹۷۰) اظهار ‌می‌کنند که تعارض کار-خانواده در مراحل اولیه زندگی شغلی شخص شدیدتر است. فرد در سال­های اولیع اشتغال از هر قلمرو نقش­های کاری و خانوادگی فشارهای قوی­تری می­پذیرد. در واقع یکی از وظایف اصلی فرد شاغل برای اجتماعی شدن در شغل خویش، مواجهه با این فشارهای شغلی و خانوادگی است. از سوی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که تعارض کار-خانواده در طول مرحله میانه زندگی شخص شدیدتر باشد، زیرا در مرحله میانی زندگی شغلی (در سن ۴۲-۳۵ سالگی) این احتمال وجود دارد که افراد دوباره به سوی زندگی خانوادگی روی آورند و توجه بیش از حد به کار را مورد تردید قرار دهند.

۷-در قضیه هفتم، گرینهاوس و بیوتل بین حمایت از دیگران با تعارض کار-خانواده ارتباط برقرار ‌می‌کنند. این قضیه ناظر به حمایت اجتماعی است که به دوشکل با تعارض کار-خانواده مربوط می­ شود: نخست از این طریق که اعضای یک مجموعه نقشی را از راه فراهم کردن تقاضاهای زمانی کمتر، فشار کمتر یا انتظارات منعطف­تر نسبت به فرستنده نقش مستقیمأ فشارهای نقش معین را کاهش می­ دهند، دوم حمایت اجتماعی ممکن است رابطه بین تعارض کار-خانواده و پیامدهای منفی آن بر سلامت روانی و اجتماعی فرد را از طریق تأثیر ابعاد ویژه حمایت (عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی) بر تعارض تعدیل کنند. (گرینهاوس و بیوتل، ۱۹۸۵) (به نقل از امیرسالاری، ۱۳۸۶).

گرینهاوس و بیوتل در مدل خود سه نوع تعارض عمده شامل مبتنی بر زمان[۱۲۵]، تعارض مبتنی بر فشار[۱۲۶] و تعارض مبتنی بر رفتار[۱۲۷] را تشخیص می­ دهند (آیکان[۱۲۸]، ۲۰۰۵).

الف) تعارض مبتنی بر زمان

این تعارض، پیامد رقابت­های چندگانه برای تصاحب زمان در اختیار فرد است. حال آنکه نماتوان مدت زمان انجام فعالیت در یک نقش را برای فعالیت­های مربوط به نقش دیگر اختصاص داد. تعارض مبتنی بر زمان دو شکل عمده دارد:

۱-فشارهای زمانی پیوسته با یک نقش ممکن است پیروی از انتظارات ناشی از نقش دیگر را به لحاظ فیزیکی ناممکن سازد.

۲-ممکن است وقتی شخص می­خواهد به طور فیزیکی تقاضاهای یک نقش را برآورده کند، درگیر اشتغال ذهنی با نقش دیگر شود.

منابع تعارض مبتنی بر زمان در نقش شغلی شامل تعداد ساعات کار در هفته، میزان اضافه­کاری، نوبت کاری، انعطاف پذیری برنامه زمان بندی کار، کنترل شخص بر برنامه زمان بندی کار و تمایل حاد و شدید فرد شاغل نسبت به انجام کار در ساعات طولانی است. این عوامل از طریق گسترش تعهد زمانی فرد به ایفای نقش کاری خود بر تعارض کار-خانواده تأثیر مثبت می­گذارند. منابع این نوع تعارض در نقش خانوادگی که احتمال بروز تعارض کار-خانواده را می ­افزاید شامل: ازدواج، نقش والدینی و مسئولیت تربیت فرزند، وجود فرزندان جوان، بعد خانواده و تعداد ساعات کار هفتگی همسر است. زنانی که شوهران آن ها تا حد زیادی درگیرند و زمان کمتری برای نقش خانوادگی اختصاص می­ دهند بیشتر دچار تقاضاهای سنگین در خانواده می­شوند، همین موضوع به صورت دیگر برای مردان صادق است. شوهران زنان مدیر یا متخصص در مقایسه با شوهران زنان غیرمتخصص و مدیر، تعارض کار-خانواده شدیدتری را تجربه ‌می‌کنند. اشتغال زنان در مشاغل تخصصی یا مدیریتی که لازمه آن کار در ساعات طولانی و اشتغال ذهنی نسبت به وظایف شغلی است، فشارهای شدیدتری را به شوهر آن ها برای مشارکت زیادتر در فعالیت­های خانوادگی وارد می­ کند و در نتیجه آن ها نسبت به مسئولیت­های کاری دچار احساس تعارض می­شوند (وایدانوف[۱۲۹]، ۲۰۰۴).

ب)تعارض مبتنی بر فشار

شکل دوم تعارض کار-خانواده در مدل گرینهاوس و بیوتل، فشار تولیدشده نقش در نتیجه محرک­های تنش­زای شغلی و خانوادگی است. این محرک­ها در قلمرو هریک از نقش­های شغلی و خانوادگی، فشارهای فیزیکی و روانی نظیر تنش، اضطراب، خستگی، افسردگی و بی­حوصلگی و تندخویی را پدید ‌می‌آورد که ایفای انتظارات ناشی از نقش دیگر را دشوار می­سازد. بدین ترتیب زمانی تعارض مبتنی بر فشار به وجود می ­آید که فشار حاصله در یک نقش بر عملکرد شخص در نقش دیگر اثر گذارد، ناسازگاری نقش­ها اغلب به جهت فشار یک نقش است که پیروی از تقاضاهای نقش دیگر را دشوار می­سازد. منابع این تعارض در کار شامل ابهام نقش کاری[۱۳۰]، تعارض نقش کاری[۱۳۱]، در سطوح پایین حمایت سرپرست، تنش در ارتباطات، میزان تغییرات محیطی کار، فقدان یا ضعف ویژگی­های مطلوب شغلی، مانند تلاش برانگیزی، تنوع در وظایف[۱۳۲]، اهمیت وظیفه[۱۳۳]، استقلال و آزادی عمل در کار[۱۳۴]، تناسب کار با شخص است (وایدانوف، ۲۰۰۴).

این عوامل موجب خستگی، فشار روانی و یا نگرانی شکست در کار شده و بر خانواده فرد تأثیر منفی می­گذارند. به طوری که فرد شاغل را در جهت افسردگی در کار و احتمالأ کاهش برقراری تماس­های شخصی در خانه سوق می­دهد. همچنین تعهد زیاد زمانی نسبت به کار می ­تواند به طور غیرمستقیم بر این نوع از تعارض تأثیر گذارد. منابع تعارض مبتنی بر فشار در نقش خانوادگی شامل فقدان یا حمایت کم زوجین از یکدیگر است. مردی با نگرش­های فمینیستی، رفتار عادی حمایت آمیزی نسبت به همسرش ابراز می­ کند که می ­تواند تا حد زیادی مانع تعارض کار-خانواده شود.

در مقابل زنانی که شوهر آن ها تمایل یا نگرش مطلوبی نسبت به اشتغال آنان ندارد، احتمالأ تعارض نسبتأ شدیدی را بین نقش­های خانوادگی و شغلی خود تجربه ‌می‌کنند. عدم توافق زن و شوهر درباره نقش­های خانوادگی و عدم تشابه زوجین در باورهای بنیادین می ­تواند نظام متقابل حمایت را تضعیف کند و به تنش­های خانوادگی یاری رساند و از این طریق تعارض کار-خانواده را تقویت کند. تعهد زمانی گسترده نسبت به نقش­های خانوادگی به جهت وجود فرزندان خردسال می ­تواند به طور غیرمستقیم موجب فشار شود (آیکان، ۲۰۰۵).

ج) تعارض مبتنی بر رفتار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...