مقاله-پروژه و پایان نامه – ۲-۲-۳- کارایی مالیاتی – 2 |
۲-۲- تعاریف و مفاهیم
۲-۲-۱- ظرفیت مالیاتی
در مورد ظرفیت مالیاتی تعاریف متعددی وجود دارد اما در یک جمع بندی کلی میتوان ظرفیت مالیاتی را حداکثر مالیاتی تعریف کرد که با توجه به سطح توزیع درآمد، ترکیب آن و قوانین موجود هر کشور در یک دوره بلندمدت قابل وصول است. بر اساس این تعریف سه عامل اصلی در تعیین ظرفیت بالقوه مالیاتی مؤثر هستند:
-
- تولید یا درآمد افراد جامعه (تولید ملی- درآمد ملی)
-
- نحوه توزیع درآمد و ثروت بین افراد جامعه
- قوانین و مقررات کشور (خصوصاًً قوانین مالیاتی)
ظرفیت مالیاتی را میتوان بر اساس منبع ایجاد کننده و نیز روش اندازه گیری آن، مورد بررسی قرار داد. در حالتی که قوانین و مقررات مالیاتی یک کشور را منطبق با قوانین و مقررات مالیاتی سایر کشورها در نظر بگیریم (که پایه های مالیاتی گستردهتری داشته و نرخهای بالاتری را برای دریافت ظرفیت بالقوه مالیات اعمال میکنند) ظرفیت بالقوه مالیاتی جدیدی قابل محاسبه است که ما آن را می نامیم. برای مثال، اگر فرض کنیم که قوانین و مقررات مالیاتی کشور ترکیه بر کشور ما اقتصادی حاکم باشد، حداکثر چه مقدار مالیات قابل حصول است؟ این حداکثر منابع مالیاتی است که در شرایط امروز جهان و در مقایسه با کشورهای مشابه از اقتصاد کشور قابل حصول است و ما به دلایل و علل مختلف(از جمله تکیه بر درآمدهای حاصل از فروش نفت خام) از آن چشم پوشی کردهایم. با توجه به مطالب فوق دو نوع ظرفیت بالقوه مالیاتی مورد بررسی قرار میگیرد:
-
- ظرفیت بالقوه قانونی (با اتکاء به تولید و قوانین مالیاتی موجود)
- ظرفیت بالقوه اقتصادی (با اتکاء به تولید و قوانین سایر کشورها)
که هر دوی این ظرفیتها از نظر ارزیابی عملکرد مالیاتی موجود و سیاست گذاریها، حائز اهمیت میباشند. نظام مالیاتی کشور را میتوان مشتمل بر سه رکن ذیل دانست. بر اساس این ارکان سه گانه، می توان از سه زاویه مختلف به مفهوم ظرفیت مالیاتی نگریست:
-
- تولید ملی و نحوه توزیع آن
-
- قوانین و مقررات مالیاتی
- سازمان وصول مالیات
چنانچه در تحلیل خود هر سه رکن نظام مالیاتی را ثابت در نظر بگیریم، با عملکرد مالیاتی یا ظرفیت بالفعل مالیاتی روبرو هستیم. اگر رکن اول و دوم را ثابت فرض کنیم و رکن سوم را قابل تغییر فرض نمائیم (یعنی با فرض حداکثر کارایی سازمان وصول)، در این صورت ظرفیت بالقوه قانونی مالیاتی را خواهیم داشت. برعکس، اگر رکن اول ثابت و رکن دوم و سوم قابل اصلاح فرض شوند، در این صورت ظرفیت بالقوه اقتصادی مالیاتی حاصل خواهد شد.
در یک کشور توان بالقوه اقتصاد آن کشور در خلق مالیات، فارغ از ظرفیت بالقوه اقتصادی مالیات قوانین و مقررات مالیاتی خود آن کشور و با فرض اعمال نظام مالیاتی کشورهای هم گروه و مشابه از نظر اقتصادی تعریف می شود. به عبارت دیگر، در هنگام محاسبه ظرفیت بالقوه اقتصادی یک کشور،کارایی سازمان وصول مالیات و نیز قوانین و مقررات مالیاتی آن کشور در نظر گرفته نمی شود، بلکه بجای آن حداکثر مالیاتی که اقتصاد کشور میتواند در مقایسه با سایر کشورهای جهان وصول نماید، مد نظر قرار میگیرد. برای مقایسه ظرفیت بالقوه جوامع مختلف، علاوه بر تفاوت در درآمد ملی (تولید) و نحوه توزیع آن، قوانین و مقررات (مالیاتی) مختلفی مؤثر بر آن نیز باید مورد توجه واقع شود (عرب مازار،۷ ، ۱۳۸۷).
۲-۲-۲- تلاش مالیاتی
تلاش مالیاتی به عنوان معیار سنجش وضعیت نظام مالیاتی کشور با بهره گرفتن از ظرفیت مشمول مالیات آن تعریف می شود. در واقع تلاش مالیاتی میزان مالیات دریافتی را نسبت به ظرفیت مالیاتی می سنجد. شاخص تلاش مالیاتی ابزاری برای اندازه گیری اختلاف بین کشورها در چگونگی بهره گیری از پایگاه های مالیاتی مؤثر بوده و شاید نشان دهنده سیاست های مالی مناسب برای مقابله با عدم تعادل مالی باشد (stotsky aand et al., 1997, 46).
نخستین گام در مطالعه کوشش مالیاتی یک کشور، پیشبینی سهم مالیاتی است که آن را ویژگی های اقتصادی آن کشور تعیین میکنند. نسبت سهم مالیات واقعی (درآمد مالیاتی به عنوان درصدی از تولید ناخالص ملی) به سهم مالیات پیشبینی شده به عنوان شاخص کوشش مالیاتی یک کشور شناخته می شود:
اگر TEL برای کشوری بزرگتر از یک باشد عملکرد واقعی از آنچه پیشبینی شده بیشتر است و کشور به عنوان کشوری با کوشش مالیاتی بالا شناخته می شود. اگر TEL برای کشوری از یک کمتر باشد، قضیه برعکس است.
این رهیافت، برای اندازه گیری کوشش مالیاتی با انتقادهایی مواجه شده است. برد اعتقاد دارد که یک توجیه نظری برای ساختن مدل هایی برای اندازه گیری ظرفیت مشمول مالیات وجود ندارد. برد همچنان به کیفیت پایین آمار اقتصادی و مالیاتی اشاره میکند، به ویژه به نارسایی آمار مقطعی که برای استنباط تغییراتی که در طول زمان رخ میدهد، استفاده می شود. او همچنین اشاره میکند که سهم مالیات بالا ممکن است بیانگر یک نوع تمایل برای کالاهای عمومی باشد که این امر با تلاش زیاد برای وصول مالیات در تضاد است (دهقان و شهسوار، ۱۳۸۴، ۹۵).
۲-۲-۳- کارایی مالیاتی
به نسبت مالیات وصول شده (بالفعل) به تولید ناخالص داخلی (GDP) منطقه کارایی مالیاتی گفته می شود. درحقیقت این شاخص نشان میدهد که وضعیت واقعی و کارایی یک سیستم مالیاتی دریک کشوریا منطقه چگونه بوده است (کریمی، ۱۴،۱۳۸۶).
آلم و مارتینز[۱] (۲۰۰۱) بر این باورند که کارایی دستگاه مالیاتی زمانی محقق می شود که درونداد سیستم، یعنی پرسنل، اطلاعات، مواد اولیه، قوانین و مقررات و روش های جاری بتواند برونداد موردنظر و مطلوب یعنی درآمد دولت، رضایت مردم، عدالت و رفاه اجتماعی را تامین کند.
بدیهی است که تحقق کامل این بروندادها تنها زمانی حاصل خواهد شد که ارتقای هر یک از این پارامترها به موازات رشد پارامترهای دیگر صورت بگیرد. یعنی اگر با اتخاذ تصمیماتی گذرا یا نامعقول، سطح درآمدهای عمومی دولت از محل افزایش درآمدهای مالیاتی ارتقاء یابد اما رضایت مردم یا عدالت اجتماعی تحت الشعاع قرار بگیرد یا فرضا مردم تاثیر درآمدهای دولت را در رفاه و آسایش عمومی خود احساس نکنند، نمی توان ادعا کرد که سیستم کارایی داشته است. همچنین اگر در ورودی سیستم، برخی از عامل اصلاح شود و بقیه مغفول بماند، باز هم به نتیجه مطلوب دست پیدا نخواهیم کرد.
-
- درآمد دولت
-
- رضایت مردم
-
- رفاه اجتماعی
-
- عدالت
-
- پرسنل
-
- اطلاعات
-
- مواد اولیه
-
- قانون و مقررات
- روش های جاری
محیط اقتصادی
درونداد
برونداد
شکل۱-۲- کارایی مالیاتی
از سوی دیگر، چنانچه که از نمودار فوق برمی آید، مجموعه پارامترهای دخیل در برونداد و درونداد دستگاه مالیاتی را نمی توان منفرد و منتزع از کلیت محیط اقتصادی- اجتماعی حاکم بر جامعه در نظر گرفت. طبیعی است که خروجی نظام مالیاتی مستقیما بر محیط تاثیر میگذارد و محیط نیز از خود واکنش هایی نشان میدهد که در هر یک از پارامترهای دخیل در ورودی و خروجی دستگاه مالیاتی ایفای نقش خواهد کرد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:57:00 ق.ظ ]
|