مقابله با استرس” گزارش کردند که افراد برون گرا بیشتر از راهبرد مقابله ای مسئله مدار مانند جستجوی

حمایت اجتماعی، تفکر مثبت و ارزیابی مجدد مثبت استفاده می‌کنند، در حالی که افراد روان رنجور خو در رویارویی با موقیت های استرس زا از راهبرد های منفعلانه مانند دوری گزینی، تفکر آرزومندانه و شیوه مبتنی بر ستیزه جویی استفاده می‌کنند.

بویر[۲۷۰] و همکاران (۲۰۰۵) در تحقیقی تحت عنوان رابطه بین شخصیت، راهبرد های مقابله ای و بهزیستی ذهنی در ۲۳۰ نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه انجام دادند و نشان دادند که بین راهبرد های مقابله ای مسئله مدار( ارزیابی مجدد مثبت و حمایت مذهبی) که از راهبرد های مقابله کارآمد هستند با بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با بهزیستی ذهنی رابطه منفی معناداری وجود دارد.

همپل[۲۷۱] (۲۰۰۷) در پژوهش خود نشان داد که دختران از روش های کنار آمدن هیجان مدار بیشتر استفاده می‌کنند و راهبرد مقابله ای ناسازگارانه مثل برون ریزی عاطفی، نشخوار های ذهنی و اجتناب و کناره گیری را نسبت به پسران بیشتر به کار می‌برند.

فرانسیس و دوگاس[۲۷۲] (۲۰۰۴) بین فراشناخت و شخصیت ارتباط معناداری به دست آوردند. سلبای و جفری[۲۷۳] (۲۰۰۸) معتقدند بدکارکردی شناختی و تخریب عوامل مربوط به شناخت با ایجاد اختلال‌های شخصیت مرتبط می‌باشد..

تحقیق اسپادا[۲۷۴] و همکاران (۲۰۰۷) نشان داد که افراد الکلی یا افرادی که دارای مشکلاتی در ارتباط با نوشیدن الکل هستند به طور معناداری نمرات پایین تری در ابعاد فراشناخت نسبت به افراد عادی اجتماع کسب می‌کنند.

ولز و پاپاجوریو[۲۷۵] (۱۹۹۸) در پژوهشی که انجام دادند دریافتند که میان توانش شناختی و علائم وسواس فکری- عملی ارتباط مثبت و معنا دار وجود دارد.

نتایج پژوهش ولز، کارت رایت و هاتن[۲۷۶] (۲۰۰۴) نشان می‌دهد، بیمارانی که دارای اختلال اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس فکری- عملی هستند در مقایسه با افراد غیر بیمار از نظر توانش شناختی در سطحی پایین تر قرار دارند.

لوبان[۲۷۷] (۲۰۰۲) در پژوهشی گزارش داد که باورهای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی به ویژه اختلال اضطراب فراگیر، اختلال پانیک، اختلال وسواس فکری- عملی و اختلال استرس پس از ضربه مختل تر است.

بررسی ها بیانگر رابطه میان ابعاد فراشناختی و انواع گسترده ای از اختلال های روانی، به ویژه اختلال های هیجانی از جمله خود بیمار انگاری[۲۷۸] (بومن[۲۷۹] و میجر[۲۸۰]، ۱۹۹۹)، اختلال استرس پس از سانحه[۲۸۱] (ریوسیس[۲۸۲] و ولز، ۲۰۰۶)، آمادگی برای توهم های شنوایی (موریسون[۲۸۳]، ولز و نوتارد، ۲۰۰۶)، هراس اجتماعی[۲۸۴] (ولز، ۲۰۰۰) و اشتغال ذهنی[۲۸۵] (ولز،۱۹۹۴) هستند.

پیشینه پژوهش در داخل کشور

در تحقیقی که به بررسی عوامل شخصیتی زوجین و ارتباط آن با سازگاری زناشویی پرداخته شده بود به نقش همسانی عوامل شخصیتی در سازگاری زناشویی به خصوص دو عامل هیجان خواهی و پرخاشگری که در ارتباط های اجتماعی تاثیر بیشتری دارند، تأکید شده است ( مصاحبی، ۱۳۸۱).

نتایج پژوهشی به منظور بررسی طرحواره های ناسازگارانه اولیه و نوع سبک دلبستگی در زنان دارای خیانت زناشویی، نشان داد که زنان دارای خیانت زناشویی بیشتر سبک دلبستگی اجتنابی دارند ( رفیعی، حاتمی و فروغی، ۱۳۹۰).

در پژوهشی دیگر ( عبدی،عبدالهی مجارشین،باباپور و قوجا زاده، ۱۳۸۸) نظام های فعال ساز و بازداری رفتاری را در افراد دارای روابط جنسی پر خطر (بدون استفاده از کاندوم)، افراد دارای روابط جنسی کم خطر (با بهره گرفتن از کاندوم) و گروه افراد عادی مقایسه کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که گروه پر خطر به طور معناداری از نظام فعال ساز قوی نسبت به گروه کم خطر، ‌روان‌رنجور خویی بالا نسبت به گروه گواه، برونگرایی بالا نسبت به گروه کم خطر و عاطفه مثیت بیشتر نسبت به دو گروه دیگر برخوردارند و گروه کم خطر از عاطفه منفی بالاتر نسبت به گروه گواه برخوردار هستند. گروه کم خطر از روان رنجورخویی بالا نسبت به گروه گواه، برونگرایی پایین نسبت به گروه گواه، عاطفه منفی بالاتر نسبت به گروه گواه و صفت اضطرابی بالا نسبت به گروه گواه برخوردار بودند.

همچنین حسنی، بیگدلی و قوشچیان ( ۱۳۸۶)، فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار را بررسی کردند. نتایج پژوهش این محققین نشان داد که افراد مبتلا به وسواس، نظام بازداری قوی تری نسبت به نظام فعال ساز رفتاری در مقایسه با افراد بهنجار دارند.

نتایج پژوهش غضنفری و قدم پور(۱۳۸۷) نشان داد که بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله رابطه معناداری وجود دارد. ‌به این ترتیب که هر چه فرد راهبرد مقابله مسئله مدار را بیشتر به کار برد از سلامت روان بالاتری برخوردار است و نشانه های جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی کمتری نشان خواهد داد و بالعکس هر چه فرد راهبرد مقابله هیجان مدار را بیشتر به کار برد از سلامت روانی کمتری بهره مند است و آسیب جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی بیشتری خواهد داشت.

شکری و همکاران (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان ” روابط بین نوروز گرایی، سبک مقابله، تنش گرهای تحصیلی، واکنش به تنش گرها و بهزیستی ذهنی” نشان دادند که سطوح بالاتر بهزیستی ذهنی از طریق نمرات پایین تر در عامل نوروز گرایی، نمرات بالاتر در سبک مقابله مسأله مدار و بالعکس نمرات پایین تر در سبک مقابله هیجان مدار پیش‌بینی شد. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل نوروز گرایی و بهزیستی ذهنی از طریق سبک مقابله مسئله مدار و هیجان مدار رابطه معنا داری وجود دارد.

هم چنین پژوهش بهرامی و رضوان (۱۳۸۶) در فرهنگ ایرانی بیانگر ارتباط افکار اضطرابی دختران و پسران با باور فراشناختی کنترل ناپذیری و خطر می‌باشد.

با وجود ‌آسیب‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که خیانت زناشویی در جامعه به وجود می آورد تحقیقات کمی پیرامون این آسیب صورت گرفته است. در حالی که بررسی علل و عوامل این آسیب اجتماعی ممکن است به پیشگیری از بروز خیانت و در نتیجه جلوگیری از هزینه های گزاف اجتماعی برای این آسیب باشیم.

به همبن دلیل در پژوهش حاضر قصد داریم به بررسی سیستم‌های مغزی/ رفتاری در حوزه شخصیت و راهبردهای مقابله ای در حوزه هیجان و باورهای فراشناختی در حوزه شناخت در افراد مبتلا به خیانت زناشویی بپردازیم.

فصل سوم

روش تحقیق

۳-۱ روش پژوهش

تحقیق حاضر یک پژوهش پس رویدادی است. بدین معنی که درگذشته اتفاقی رخ داده و حال پژوهشگر به بررسی علل آن می پردازد. در این تحقیق پژوهشگر به بررسی نظامهای مغزی/ رفتاری، راهبردهای مقابله ای و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به خیانت زناشویی پرداخته است که متغیر مستقل در پژوهش حاضر، نظامهای مغزی/ رفتاری، راهبردهای مقابله ای و باورهای فراشناختی و خیانت زناشویی به عنوان متغیر وابسته است.

۳-۲ جامعه آماری

جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه مراجعان متاهلی که به مراکز مشاوره در شهر های کرمان، شیراز، قوچان و کرج در طی بازه زمانی سه ماهه مراجعه کرده و درگیر خیانت زناشویی با یک یا چند نفر از جنس مخالف نیز می‌باشند.

۳-۳روش نمونه گیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...