• بین دانش مدیریتی مدیران ستادی با درجه تحصیلی بالاتر و پایین‌تر تفاوت معناداری وجود ندارد؛

    • بین دانش مدیریتی مدیران ستادی با سابقه وکم سابقه آموزشی تفاوت معناداری وجود ندارد؛

  • بین دانش مدیریتی مدیران ستادی با سابقه وکم‌ سابقه مدیریتی تفاوت معناداری وجود ندارد.

پورپیرعلی (۱۳۸۲) به بررسی ” رابطه میزان مشارکت در تصمیم گیری‌های مدیریتی با سطح روحیه اعضای هیات علمی” پرداخته است . در این پژوهش ۱۶۵ نفر از اعضای هیات علمی دو دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان با بهره گرفتن از روش نمونه گیری چند مرحله ای متناسب با حجم به نسبت ۷۳ به ۹۲ انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شده و نتایج نشان داد که بین میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی با سطح روحیه آن ها رابطه وجود دارد. میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در تصمیم‌گیری‌های آموزشی باعث افزایش تعلق خاطر آن ها می‌شود. همچنین میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در تصمیم‌گیری‌های اداری، بعد عقلانیت روحیه آن ها را تقویت می‌کند. بین میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در تصمیم‌گیری‌های پژوهشی با بعد همانندی نیز رابطه وجود دارد. بین میزان مشارکت اعضای هیئت علمی ‌بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت معنادار مشاهده نگردید. بین سطح روحیه اعضای هیئت علمی با توجه به سنوات خدمت آن ها تفاوت مشاهده شد. بیشترین میزان مشارکت اعضای هیئت علمی در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی مربوط به تصمیم‌گیری پژوهشی و کمترین میزان مشارکت مربوط به تصمیم‌گیری آموزشی بود. همچنین رتبه‌بندی ابعاد سه گانه روحیه نمونه آماری نشان داد که سطح روحیه آن ها در بعد عقلانیت بالاتر و در بعد تعلق خاطر نسبت به سایر ابعاد پایین تر بود.

رهنورد و رادمنش (۱۳۸۲) در مقاله ای تحت عنوان “تصمیم گیری مشارکتی و تعهد سازمانی” به بررسی رابطه بین مشارکت و تعهد سازمانی می‌پردازند. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مدیران، اعضای هیات علمی، کارشناسان و کمک کارشناسان مرکز آموزش مدیریت دولتی بوده که جمعا ۲۱۲ نفر بوده اند و از میان آن ها ۱۳۶ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که مشارکت کارکنان در تصمیم گیری، افزایش تعهد سازمانی کارکنان را در پی دارد. در این مقاله رابطه بین مشارکت و تعهد سازمانی در پرتو متغیرهای وضعی (سازمانی و فردی) بررسی شده است . یافته های پژوهش حاضر وجود رابطه وضعی را مورد تأیید قرار می‌دهد.

روحی(۱۳۷۹) پژوهشی با عنوان “بررسی رابطه بین شیوه های تصمیم‌گیری مدیران با سلامت سازمانی مدارس متوسطه شهر اصفهان” انجام داد. برای بررسی شیوه تصمیم‌گیری مدیران از مدلی که تصمیم‌گیری را شامل سه شیوه (آمرانه، مشورتی، و مشارکتی) می‌دانست استفاده کرد و جهت بررسی ابعاد سلامت سازمانی از هفت بعد (یگانگی نهادی، نفوذ مدیر، ملاحظه‌گری، ساخت‌دهی، حمایت منافع، روحیه، و تأکید علمی) استفاده شد. به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر آن است که اگر مدیران مدارس در به کار بردن تصمیم‌گیری مشارکتی اهتمام ورزند، سلامت سازمانی مدرسه آنان در تمام ابعاد بهبود خواهد یافت.

حیدری (۱۳۷۷) در پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود با عنوان “بررسی میزان مشارکت دبیران مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهر شیراز در تصمیم گیری‌های مدیران مدارس در سال تحصیلی ۱۳۷۷- ۱۳۷۸ ” بررسی نظرات دبیران مدارس متوسطه شهر شیراز را پیرامون مشارکت در تصمیم گیری‌های مدیران مدارس را در سه بعد پرورشی، آموزشی، و مالی-اداری بررسی ‌کرده‌است. نتایج نشان داد در زمینه مشارکت در تصمیمات، بیشترین مشارکت مربوط به دبیران زن می‌باشد و بین نواحی مختلف در زمینه تصمیم گیری مالی-اداری تفاوت وجود دارد. رشته‌های علوم انسانی بیشتر در تصمیمات مالی دخالت دارند و رشته‌های علوم تجربی در تصمیمات پرورشی و آموزشی بیشتر مشارکت می‌کنند. دبیران دارای مدارک بالاتر گرایش به مشارکت در تصمیمات مالی اداری داشته و از نظر سابقه خدمت بیشترین مشارکت مربوط به دبیران با سابقه در تصمیمات پرورشی و مالی و اداری است اما در تصمیمات آموزشی دبیران کم سابقه مشارکت بیشتری دارند.

ابراهیمی (۱۳۷۵) در پایان نامه خود تحت عنوان ” بررسی الگوهای تصمیم گیری مدیران مدارس راهنمایی شهر اصفهان ‌بر اساس نظرات دبیران ” به بررسی‌ نظرات‌ دبیران‌ ‌در مورد الگوهای‌ تصمیم‌گیری‌ مدیران‌ مدارس‌ راهنمایی ‌شهر اصفهان‌ ‌ که‌ در برخورد با مسائل‌ مختلف‌ از قبیل‌ انضباطی‌ ، اداری،‌ و آموزشی‌ مورد استفاده‌ قرار می‌دهند پرداخته است. الگوهای‌ مورد نظر عبارتند از الگوی‌ تصمیم‌ گیری‌ فردی‌، مشورتی‌، مشارکتی‌ و گروهی‌. برای‌ انجام‌ این‌ تحقیق‌ از جامعه‌ آماری‌ مورد نظر ۱۸۲ نفر از طریق‌ روش‌ نمونه‌گیری‌ طبقه‌ای‌ به صورت ‌تصادفی‌ انتخاب‌ گردید تا ‌در مورد الگوهای‌ تصمیم‌ گیری‌ مدیرانشان‌ اظهار نظر نمایند. سئوالات‌ ویژه‌ این‌ تحقیق‌ عبارتند از ۱٫ آیا مدیران‌ در برخورد با مسائل‌ مختلف‌ از الگوی‌ تصمیم‌ گیری‌فردی‌- مشورتی‌ و گروهی‌ استفاده‌ می‌‌نمایند (که‌ در چهار فرضیه‌ جداگانه‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ گردید). ۲٫ آیا تفاوت‌ معنی‌ داری‌ بین‌ الگوهای‌ تصمیم‌ گیری‌ مدیران‌ مرد و زن‌ ، دارای‌ تحصیلات‌ مدیریت‌ و فاقد آن‌ و باسابقه‌ و کم‌ سابقه‌ وجود دارد (که‌ در سه‌ فرضیه‌ جداگانه‌ تجزیه‌ و تحلیل‌ گردید). نتایج‌ این‌ تحقیق‌ نشان‌ داد که‌ تصمیم‌ گیری‌ فردی‌ مدیران‌ در مسائل‌ اداری‌ در بالاترین‌ حد و مسائل‌ آموزشی‌ در پائین‌ترین‌حد است‌، تصمیم‌ گیری‌ مشورتی‌ در مسائل‌ آموزشی‌ در بالاترین‌ حد و در مسائل‌ اداری‌ در پایین‌ترین‌حد است‌، تصمیم‌ گیری‌ مشارکتی‌ در مسائل‌ انضباطی‌ در بالاترین‌ حد و در مسائل‌ اداری‌ در پایین‌ترین‌ حد، ونهایتاً تصمیم‌ گیری‌ گروهی‌ در مسائل‌ آموزشی‌ در بالاترین‌ حد و در مسائل‌ اداری‌ در پائین‌ترین‌ حد است‌.

همچنین‌ نتایج‌ این‌ تحقیق‌ تفاوت‌ معنی‌ داری‌ را بین‌ مدیران‌ مرد و زن‌ در استفاده‌ از الگوی‌تصمیم‌گیری‌ فردی‌ نشان‌ می‌دهد. به‌ این‌ معنی‌ که‌ مدیران‌ زن‌ بیشتراز مدیران‌ مرد از الگوی‌ تصمیم‌ گیری‌فردی‌ استفاده‌ می‌نمایند. اما این‌ تفاوت‌ در استفاده‌ از سایر الگوها معنی‌ دار نیست‌. ‌در مورد تفاوت‌الگوهای‌ تصمیم‌ گیری‌ مدیران‌ دارای‌ تحصیلات‌ مدیریت‌ و فاقد آن‌ نتیجه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ مدیران‌ دارای‌تحصیلات‌ مدیریت‌ بیشتر از سایر مدیران‌ از الگوهای‌ تصمیم‌ گیری‌ مشورتی‌، مشارکتی،‌ و گروهی‌ استفاده ‌می‌نمایند؛ که‌ این‌ تفاوت‌ در استفاده‌ از الگوی‌ تصمیم‌ گیری‌ فردی‌ معنی‌ دار نیست‌ . همچنین‌ نتایج‌ این‌تحقیق‌ وجود تفاوت‌ بین‌ مدیران‌ با سابقه‌ و کم‌ سابقه‌ را در استفاده‌ از الگوهای‌ تصمیم‌ گیری‌ مشورتی‌ وگروهی‌ نشان‌ می‌دهد؛ به‌ این‌ معنی‌ که‌ مدیران‌ با سابقه‌ بیشتر از الگوهای‌ فوق‌ استفاده‌ می‌نمایند. اما ‌در الگوهای‌ دیگر تفاوتی‌ مشاهده‌ نگردید.

۲-۱۱-۲- پژوهش‌های خارجی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...