هم چنین، از امام صادق (ع) نقل است: کُلُّ بَناءٍ لَیسَ بِکَفافٍ فَهُوَ وَبالٌ عَلی صاحِبِه یوم َالقیامَه [۲۰۲]ِ؛ هر ساختمانی که بیشتر از حد کافی باشد، روز قیامت وبال صاحبش خواهد بود.
امیرالمؤمنین (ع) در بصره برای عیادت از علاء بن زیاد حارثی – که از اصحاب امام (ع) و بیمار بود به منزلش تشریف بردند وقتی حضرت وسعت منزل او را نگریستند فرمودند: مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَهِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا مَا أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَهِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَی إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ مِنْهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذَا أَنْتَ‏قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ؛ با وسعت این خانه در دنیا چه میکنی در حالی که تو بدان در آخرت محتاج تری سپس آن حضرت می فرماید: آری اگر در آن از میهمان و واردان پذیرایی کنی خویشان بی سرپناهت را در آن جای دهی وحقوقی که از این خانه بر عهده ات هست ادا نمایی، در این صورت تو به وسیله آن به آخرت رسیده ای[۲۰۳].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مورد نکوهش واقع شدن علاء بن زیاد توسط علی(ع) نیز می تواند به این سبب بوده باشد که خانه ی وی ، بسیار فراتر از نیازهای متعارف و معقول او بوده است و چنان که ذیل روایت مربوط به وی نشان می دهد، حتی ساختن خانه به ویژگی خانه ی او نیز در صورتی که به انگیزه های شرعی و اخلاقی باشد، مذموم نیست.[۲۰۴]
محدوده ی کفاف ، شامل وسعت منزل و چشم نواز بودن عرصه ی آن نیز می شود و می توان گفت مقصود از «فوق کفاف بودن» ساختن آن به گونه ی مجلل و اشرافی و به منظور ریا و تفاخر و انگیزه هایی از این قبیل است . بنابراین، ساختن بناهایی که از نظر کمی و کیفی به آن نیازی نیست، مصداق اسراف و تجمل گرایی خواهد بود.
آری، در جامعه‌ای که افراد زیادی فاقد مسکن مناسب هستند، ساختن خانه‌ها و ویلاهای بزرگ و صرف میلیونها تومان پول برای تزیین منازل، بی‌شک خروج از حدّ اعتدال و از مصادیق بارز اسراف وتجمل گرایی خواهد بود.
قرآن مجید، این روحیّه اسراف در مسکن را محکوم کرده و می‌فرماید:
«أَتَبْنُونَ بَکلِّ رِیعٍ آیَهً تَعْبَثُونَ وَ تَتَّخِذُونَ مصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ[۲۰۵]؛آیا در زمین‌های مرتفع، کاخ می‌سازید تا اینکه به بازی دنیا سرگرم شوید و عمارتهای محکم بنا می‌کنید به امید آنکه در آن عمارتها جاودان بمانید؟!».
پیامبر اکرم (ص) در روایتی می فرماید: « وَ مَنْ بَنَی بُنْیَاناً رِیَاءً وَ سُمْعَهً حَمَلَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَهِ وَ هُوَ نَارٌ یَشْتَعِلُ مِنْهُ ثُمَّ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ وَ یُلْقَی فِی النَّارِ فَلَا یَحْبِسُهُ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ یَتُوبَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یَبْنِی رِیَاءً وَ سُمْعَهً فَقَالَ یَبْنِی فَضْلًا عَلَی مَا یَکْفِیهِ اسْتِطَالَهً بِهِ عَلَی جِیرَانِهِ وَ مُبَاهَاهً لِإِخْوَانِهِ [۲۰۶]؛
رسول اکرم در این روایت پس از آن که هر کس ساختمانی از روی ریا و سمعه بسازد تهدید به عذاب الهی فرمودند، کسی پرسید: چگونه بنایی با این وصف ساخته می شود حضرت فرمود:
بدین صورت که برای فخرفروشی بر همسایگان و برادران دینی اش، بیش از مقدار لازم مسکن بنا کند.[۲۰۷]»
دراین حدیث شریف، خصوصیتی وجود دارد که حدّ کفاف به طور مستقل آمده و بیانگر این نکته است که فراهم کردن مسکن بیش از مقدار کفایت، گرچه برای فخرفروشی و خودنمایی هم نباشد ناپسند و موجب غضب و عذاب الهی است.
بنابراین آن چه در مورد خانه و منزل مورد تایید و تاکید و سفارش دین مقدس اسلام است، این است که منزل باید به حد اعتدال و میانه ساخته شود و کوتاهی در این زمینه در حدی که انسان توانایی دارد، سزاوار نیست و افراط و زیاده روی هم بدون انگیزه دینی و عقلی جایز نیست.
امام صادق(ع) در تاکید بر میانه روی در مسکن می فرماید: «مَنِ اقْتَصَدَ فِی بِنَائِهِ لَمْ یُؤْجَرْ ؛[۲۰۸] کسیکه در خانه و منزلش میانه روی کند، ترس و بیم ندارد. » کلمه یوجر به معنای ترسیدن از چیزی است[۲۰۹] . شاید منظور در اینجا این باشد که کسی که در منزل تفریط و کوتاهی نکند و خانه مناسب تهیه نماید، هیچ گونه هراس از جهت کمبود جا و مکان برای خانواده و میهمان ندارد و همچنین اگر اسراف و زیاده روی نکند هیچ گونه پیامد سوء اسراف وتجمل گرایی متوجه او نمی شود.
۳-۲-۴ تجمل گرایی در تهیه ی وسیله نقلیّه:
در بحث پیش ملاحظه شد که در روایات، منزل وسیع از سعادت و خوشبختی انسان قلمداد شده است. همین طور در احادیث، حضرات معصومین (ع) از مَرْکَب سالم و راهرو نیز، به همین عنوان یاد نموده اند. رسول گرامی (ص) فرمودند: از سعادت فرد مسلمان،وسعت مسکن و همسایه صالح و مرکب راهرو است[۲۱۰].
مرکب، در زمان های گذشته منحصر در اسب و قاطر و الاغ و… بوده و امروزه اتومبیل و موتورسیکلت و مانند آن‌ها را نیز شامل است.گفتنی است که اسلام، تجاوز از حد اعتدال را در همه امور زندگی، از جمله، در وسیله نقلیه مذموم می‌داند. امام صادق (ع) می‌فرماید: « أَ تَرَی اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلَی مَالٍ یَقُولُ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَهِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ تُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً …ً ثُمَّ قَالَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ [۲۱۱]؛ آیا گمان داری بخاطر داشتن مال فراوان، کسی مجاز است اسبی را به ده‌هزار درهم بخرد، در حالی‌که اسب بیست درهمی او را کفایت می‌کند؟ مگر نه‌این است که خداوند فرموده: اسراف نکنید که خدا اسراف‌کنندگان را دوست ندارد!»
حال کسی که با داشتن یک اتومبیل پیکان، نیازش برآورده می‌شود، آیا مجاز است خودروهای گران‌قیمت خارجی خریداری نماید؟
البتّه شایان ذکر است که همیشه خرید وسیله نقلیه یا اجناس دیگر ارزان دلیل بر اعتدال نبوده بلکه گاه جنسی با قیمت نازل تهیّه می‌شود در صورتی که می‌توان با همان مبلغ یا اندکی بیشتر وسیله‌ای با دوامتر و مفیدتر از آن تهیّه نمود. در این صورت خرید جنس ارزان، نوعی اسراف خواهد بود.
یکی از اصحاب حضرت کاظم (ع) می گوید:
حضرت به من فرمودند:چه مرکبی داری عرض کردم: دارای الاغی هستم. فرمود: آن را چقدر خریده ای گفتم: به سیزده دینار. فرمود: این کار اسراف است که الاغی را به این مقدارخریداری کنی و برذون تهیه نکنی.عرض کردم:آقای‏من! خرج برذون از الاغ بیشتر است. فرمود: آن کس که الاغ را روزی می دهد برذون را هم خواهد داد
.برذون، که همان یابو و اسب باربر است، اضافه بر این که کار حمل و نقل را به خوبی انجام می دهد، فواید دیگری را نیز داراست که امام (ع) در دنباله گفت وگوبه یکی از مهم ترین آنها در آن عصر اشاره می فرماید: آیا نمی دانی هر کس مرکبی را نگهداری نماید و در انتظار فرمان ما باشد و با این آمادگی دشمن ما را به خشم آورد و به ما منسوب باشد، خداوند روزی را بر او جاری و سینه اش را وسیع خواهد ساخت و به آرزوهایش نایل می نماید و در گرفتاری ها و احتیاجات یاور اوخواهد بود.[۲۱۲]
۳-۲-۵ تجمل گرایی در پذیرایی از مهمان
یکی از صفات بسیار پسندیده – که اگر در هر فرد وجود داشته باشد،فضیلتی بزرگ محسوب می‏شود – مهمانداری و مهماندوستی است.
تمامی پیامبران به این صفت زیبا و پسندیده آراسته بودند و یکی ازصفات بارز آنان مهماندوستی بود. ما هیچ پیامبری را سراغ نداریم که ازمهمان روگردان بوده باشد.
پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله فرمود: اگر مؤمنی مرا به [خوردن] شانه گوسفندی‏دعوت کند، دعوت او را اجابت می‏کنم، چون این عمل جزو ایمان است.[۲۱۳]
امام جعفر صادق‏(ع)می‏فرماید: از جمله چیزهایی که رسول‏خداصلی الله علیه وآله به‏فاطمه زهراعلیها السلام، تعلیم داد، این بود: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد،باید مهمانش را اکرام کند.[۲۱۴]
امام جعفر صادق‏(ع)می‏فرماید: هر کس مسلمانی را سیر گرداند، جزپروردگار عالم هیچ یک از مردمان و فرشتگان مقرب و پیامبران ندانند اجر و پاداش او در قیامت چقدر خواهد بود. سپس فرمود: از جمله چیزهایی که سبب آمرزش خواهد شد، سیر کردن‏مسلمان گرسنه است.[۲۱۵]
امام صادق‏(ع)می‏فرماید: اگر کسی هزار درهم را صرف طعامی کند ومؤمنی از آن بخورد، اسراف نکرده است.[۲۱۶]
با تمام اهمیتی که میهمان دارد پذیرائیهای پر تکلف و تجمل و پر زرق و برق از نظر اسلام نه تنها کار خوبی نیست، بلکه رسما از آن نهی شده است. امام صادق(ع) می‏فرماید:
َ الْمُؤْمِنُ لَا یَحْتَشِمُ مِنْ أَخِیهِ وَ لَا یُدْرَی أَیُّهُمَا أَعْجَبُ الَّذِی یُکَلِّفُ أَخَاهُ إِذَا دَخَلَ أَنْ یَتَکَلَّفَ لَهُ أَوِ الْمُتَکَلِّفُ لِأَخِیهِ؛ [۲۱۷]« مومن از برادر مؤمن خود خجالت نمی کشد (رو درواسی ندارند)، و من نمی‏دانم کدامیک از این دو عجیبتر است؟ کسی که به هنگام ورود بر برادر خود او را به زحمت می‏افکند؟ و یا کسی که خودش، خودش را برای میهمان به زحمت می اندازد »؟.
حارث اعور، یکی از اصحاب خاص علی(ع)، به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین، دوست دارم با خوردن غذا در خانه ما، مرا سرافراز فرمایی.حضرت فرمود: «به شرط آنکه خود را به خاطر مهمانی من، به تکلف و دردسر نیندازی!» آن‌گاه به خانه حارث تشریف برد و حارث قطعه نانی برای حضرت آورد. چون حضرت شروع به خوردن آن قطعه نان کرد، حارث با نشان دادن چند درهم که در گوشه لباسش پنهان کرده بود، گفت: اگر به من اجازه دهید، با این پولی که دارم، چیزی غیر از نان برای شما خریداری و تهیه کنم؟
امام فرمود: «این نان، چیزی بود که در خانه‌ات موجود بود و آوردنش برایت زحمتی نداشت، اما چیز دیگر که مایه سختی و به زحمت انداختن خود باشد، نمی‌خواهم؛ چون من به شرط تکلف نداشتن، دعوتت را پذیرفتم».[۲۱۸]
امام جعفر صادق‏(ع)می‏فرماید: وقتی برادر مؤمنت ‏به مهمانی تو آمد،آنچه غذا حاضر داری، برای او بیاور. اما اگر او را دعوت کردی، آنچه درتوان داری، برای او حاضر و به این وسیله از او پذیرایی کن.[۲۱۹]
در این مورد هم هیچ فرقی بین مهمانان نیست. مهمان هر کس که باشد، دستور اسلام این است که انسان نباید خود را به خاطر او به زحمت‏ بیندازد.
میزبان در پذیرایی از مهمان باید طوری رفتار کند که مهمان احساس‏مزاحمت نکند و اگر بداند میزبان برای پذیرایی از او به زحمت می‏افتد وبه وسیله قرض گرفتن و مشقت زیاد لوازم پذیرایی را آماده می‏کند، این کارموجب دلسردی او شده و برای رفع مزاحمت‏سعی می‏کند کمتر به دیدن ومهمانی بیاید. این کار موجب دوری مؤمنان از یکدیگر شده و اتحاد و دوستی‏میان آنها رو به سردی می‏گراید. اما اگر تشریفاتی نباشد و میزبان از آنچه‏خود و خانواده می‏خورند، بدون تکلف برای مهمان نیز بیاورد، دیگر او نیزاحساس مزاحمت و سربار بودن نمی‏کند و دفعات بعد نیز به دیدن میزبان‏خواهد آمد و دوستی میان آنها بیشتر خواهد شد.
روش مسلمانی را باید از حضرت «سلمان» آموخت که اهل قناعت و ساده زیستی بود و پرهیز از تکلف و تجمل . از این رو سامان فارسی در فضیلت ها و ارزشها از «اهل بیت»(ع) به شمار می آمد . نقل خاطره ای از سلمان مناسب این بحث است:
یکی از مسلمانان صدر اسلام به نام «ابووائل» می گوید: من به اتفاق دوستم به خانه ی سلمان فارسی رفتیم و مدتی نشستیم . هنگام غذا فرا رسید. سلمان گفت : اگر نبود آنکه رسول خدا(ص) از تکلف و خویشتن را به زحمت انداختن نهی کرده است ، برایتان غذای خوبتری فراهم می کردم. سپس برخاست و مقداری نان معمولی و نمک آورد و جلوی مهمانان گذاشت . رفیقم گفت : کاش همراه این نمک، مقداری سعتر(مرزه و آویشن) بود !سلمان رفت و ظرف آب خویش را گرو نهاد و کمی مرزه فراهم کرد و سر سفره نهاد . وقتی غذا خوردیم، دوستم گفت: خدا را شکر که به روزی خدا قانعیم ! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودی، الآن ظرف آب من در گرو نبود !..[۲۲۰].
سلمان اهل تکلف نبود . ولی وقتی مهمان ،خواسته ای را بر زبان آورد و تمنای غذا و طعامی داشت، سلمان ناچار شد که برای رضای خاطر مهمان آن را تأمین کند .
در نتیجه، با همه ی ستایشی که از پذیرایی شایسته از مهمان شده، اگر جنبه ی تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخرجیهایی برسد که اغلب، روی چشم و همچشمی است یا ریشه در خودنمایی و تفاخر دارد ،ناپسند است و همین کار مقدس و خداپسند، از قداست و محبوبیت نزد خدا می افتد.
درست است که از نعمت الهی باید بهره گرفت، اما با حفظ حد ومرز ارزشی آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال و انجان دادن آن کار به صورتی خردمندانه و شرع پسند و عرف پذیر![۲۲۱]
گاهی اصل مهمانی دادن برای ریاکاری یا نشان دادن تجملات زندگی است . پیامبر گرامی اسلام‏(ص) می‏فرماید: «مَنْ أَطْعَمَ طَعَاماً رِیَاءً وَ سُمْعَهً أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِثْلَهُ مِنْ صَدِیدِ جَهَنَّمَ وَ جَعَلَ ذَلِکَ الطَّعَامَ نَاراً فِی بَطْنِهِ حَتَّی یَقْضِیَ بَیْنَ النَّاسِ[۲۲۲] ؛ هر کس به‏خاطر ریا و خودنمایی‏مهمانی بدهد، خداوند فردای قیامت از صدید جهنم به او می‏خوراند و آن غذادر درونش آتش می‏شود تا زمانی که قیامت تمام شود. »
نتیجه ای که از این بحث به دست می آید این است که اگر کلیه‌ مصارف‌ و هزینه‌ها را به‌هزینه‌های‌ صحیح‌ و غلط‌ تقسیم‌ کنیم‌، هزینه‌های‌ غلط‌ موارد زیر را شامل‌ می‌شود:
۱ـ هزینه‌هایی‌ که‌ بیش‌ از مقدار نیاز انجام‌ می‌شود مانند تهیه‌خانه‌های‌ بزرگ‌ برای‌ خانواده‌ دو یا سه‌ نفره‌ یا تهیه‌ لباس‌های‌ فاخر وگران‌ قیمت‌ در حالی‌ که‌ فرد از تدارک‌ مخارج‌ روزمره‌ خود ناتوان‌ است‌و یا برگزاری‌ مجالس‌ پرخرج‌ و باشکوه‌ از سوی‌ خانواده‌هایی‌متوسط‌… .
ثانیاً: ملاک‌ تعیین‌کننده‌ نیازهای‌ هر فرد درآمد او نیست‌ (اگر چه‌درآمد نیز اثرگذار است‌) بلکه‌ بسیاری‌ عوامل‌ اجتماعی‌، فرهنگی‌ و …نیز مؤثر است‌.
و در نهایت اینکه اسلام همه راههایی را که ممکن است انسان، ثروت خود را در تهیه زندگی تجملی و سراسر اسراف و تبذیر صرف کند، بسته است. مصارفی که اسلام مشروع و مباح ساخته، عبارت است از هزینه ها و مخارجی که انسان در تأمین یک زندگی متعارف و معمول، مصرف میکند. اگر درامد او از تهیه این نیازمندیهای متعارف و معمولی اضافه بود، باید آن را بر اساس توصیه اسلام، در راه تأمین مصالح جامعه و کمک به کسانی که توان تأمین نیازمندیهای زندگی را در سطح متوسط ندارند، مصرف کند که به تقوا نزدیک تر است.
فصل چهارم :عوامل و زمینه های تجمل گرایی
مقدمه
در علم اخلاق، برای مبارزه با یک صفت زشت، ابتدا به شناخت ریشه یا ریشه ها و سپس مبارزه با آن، توصیه می شود و تنها در این صورت است، که تلاش انسان نتیجه می دهد و او را برای همیشه از رنجی که از ناحیه ابتلای بدان دامنگیر اوست، رهایی می بخشد.
مبارزه سطحی با یک خُلق بد، درست مثل این است که برای خشکاندن درختی، به جای نابود کردن ریشه های آن، به قطع شاخه ها بپردازیم، که در این صورت گرچه ممکن است آن درخت، به سبب این عمل برای مدّتی، بی شاخ و برگ باقی بماند؛ ولی پس از مدّتی دوباره، از قسمت های مختلف آن، شاخه ها جوانه خواهند زد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...