فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – قسمت 9 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
توسعه اقتصادی ، چالشی دو بعدی را نشان میدهد . اولا جهت درک و شناخت لازم نسبت به شرایط اقتصادی کشورهای در حال توسعه ،مطالعه جنبههای عمومی توسعه اقتصادی ضرورت دارد . ثانیاً صنعت ،توسعه اقتصادیرا باید با توجه به امکانات بالقوه بازار ، شامل شرایط اقتصادی فعلی و امکانات بالقوه، مورد مطالعه قرار داد . میزان توسعه اقتصادی ذهنی ، نوع و تعداد امکانات بالقوه بازار را نشان میدهد . توسعه اقتصادی را معمولا به عنوان افزایش تولید ملی تلقی میکنند که در نتیجه باعث افزایش میانگین تولید ناخالص داخلی ( GDP) سرانه می شود و توزیع گسترده و درآمدهای فزونی را به دنبال خواهد داشت . امروزه عموما توسعه اقتصادی را به معنی رشد سریع اقتصادی طی چند قرن ، و افزایش تقاضا مصرف کننده تعریف میکنند.
سازمان ملل متحد مرحله رشد اقتصادی یک کشور را با توجه به میزان صنعتی بودن آن طبقه بندی میکند. بر اساس طبقه بندی این سازمان ، کشورها به سه گروه تقسیم میشوند.
۱-کشورهای بیشتر توسعه یافته –کشورهای صنعتی دارای درآمد سرانه بالا، از قبیل کانادا، انگلستان ، فرانسه ، آلمان ، ژاپن و ایالات متحده آمریکا در این گروه قرار دارند
۲-کشورهای کمتر توسعه یافته – کشورهای درحال توسعه صنعتی که به تازگی وارد تجارت جهانی شده اند ، و بسیاری از کشورهای که در آسیا و آمریکای لاتین که دارای درآمد سرانه نسبتا کمی هستند ، در این گروه قرار دارند.
۳-کشورهای دارای کمترین حد توسعه یافتگی و جوامع توسعه نیافته که حداقل نازهای خود را تامین میکنند ، دارای جمعیت روستایی با درآمد سرانه بسیار پایین ، و ارتباط بسیار کمی با تجارت جهانی دارند . برخی کشورهای آفریقایی مرکزی و آسیایی در این گروه قرار دارند.
کشورهایی که توسعه سریع اقتصادی و صنعتی شدن را تجربه میکنند و آن ها را نمی توان دقیقا در گروه کشورهای توسعه یافته یا کشورهای بیشتر توسعه یافته جای داد ، به عنوان کشورهای تازه صنعتی شده نامیده میشوند .
این کشورها در برخی صنایع خاص به سرعت صنعتی شده اند و در آمد سرانه آنان از درآمد سرانه کشورهای درحال توسعه بیشتر شده است .شیلی ، برزیل ، مکزیک ،کره جنوبی، سنگاپور و تایوان جزدهمین کشورهاست. (یکی از شاخصهای توسعه اقتصادی ، میزان سرمایه عمومی جامعه یا زیر ساختاری در اقتصاد است . زیر ساختار نمایانگر آن نوع کالاهای سرمایه ای است که درخدمت فعالیت های بسیاری ازصنایع قرار میگیرد . جاده ها ، راه آهن ، بنادر ، شبکه های ارتباطی و منابع انرژی را می توان بخشی از زیر ساختار یک جامعه معرفی کرد ، تمام این موارد به تولید و بازاریابی کمک میکنند .
زیر ساختار یکی از اجراء مهم عناصر تأمل کنترل است که بازاریاب با آن موجه می شود . از نظر بازاریاب، مسئله اصلی عبارت است از تاثیری که زیر ساختار یک کشور بر توان مؤسسه برای بازاریابی مؤثر خواهد داشت .
به طورخلاصه ، هر چه یک کشور از توسعه یافتگی کمتری برخوردار باشد ، زیر ساختار ضعیف تری برای هدایت کسب و کار دارد .
توجه داشته باشیم هنگامی که در باره نرخ رشد اقتصادی به عنوان عامل اصلی افزایشسطح زندگی در بلند مدت صحبت میکنیم ، در واقع به این پرسش مهم پاسخمی دهیم که تغییر مثبت محصول ناخالص ملی واقعی چگونه باید حاصل شود ؟در نظریه های ریشه ، رابط متقابل میان عرصه ، پس انداز و سرمایه در فرایند ریشه به صورت الگو بیان می شود . از جمله مهمترین منابع رشد اقتصادی ، رشد سرمایه است که در تعیین آن پس انداز نقش بسیار مهمی ایفا میکند.و پس انداز هم به درآمد بستگی دارد که خود به سرمایه وابسته است ، لذا گرچه بافرایندی وابسته به هم روبرو هستیم ، اما نرخ پس انداز در یک سیستم اقتصادی متعادل تعیین شده میزان کالاهای سرمایه ای (سطح تولید ) است . هر چه قدر نرخ پس انداز بالاتر رود، امکان افزایش میزان کالاهای سرمایه ای و سطح تولید فراهم تر خواهد شد. افزایش سطح نرخ پس انداز تا رسیدن نظام اقتصادی به وضح جدید ، رشد اقتصادی را بالامیبرد. رشد مثبت و پایه ای نشانگر توان بالا و سلامت اقتصاد است اما افزایش بیکاری و نوسانات زیاد در رشد ، نشانگر ضعف اقتصاد میباشد.(دکتر مصطفی شریف, ۱۳۸۵)
تولید سرانه خالص داخلیمعیاری است که معمولا سطح زندگی مردم درجوامع مختلف را نشان میدهد . اگر تولید ناخالص داخلی در هر دوره بر جمعیت کشور درآن دوره تقسیم شود ، تولید سرانه ناخالص داخلی به دست خواهدآمد . گرچه تولید سرانه ، نحوه توزیع درآمد آن جامعه را نشان نمی دهد ، اما نشان میدهد که درآمد یک شهروند به طور متوسط در جامعه مورد نظر چقدر است.(دکتر مصطفی شریف, ۱۳۸۵) سهمیه ها، مجوزهای واردات، تحریم، استانداردها، موانع تعرفه ای و غیر تعرفه ای، شیوه های پرداخت تجاری بینالمللی، بسته بندی و نشان گذاری،سیستم های توزیع فیزیکی،مؤسسه حمل و نقل کننده همگی از مهمترین عوامل صادراتی هستند.(فیلیپ آر کاتئورا-جان ال.گراهام, ۱۳۸۷)
شرکتها باید به هنگام تدوین استراتژی برای بازارهای جهانی نسبت به فرهنگهای بومی انعطاف پذیر بوده و شناخت داشته باشند. به رغم داستانهایی که در مورد اشتباهات و خطاهای شرکت های بینالمللی در مواجهه با مسائل فرهنگی وجود دارد، ولی تعداد شرکتهای موفق نیز بسیار قابل توجه است. تمام داستانهای موفقیت آمیز در یک چیز مشترک هستند و آن عبارت است از پاسخگویی مناسب به آداب و رسوم محلی.فرهنگ با طراحی عده ای برای زندگی سر و کار دارد و به مطالعات بازاریابی به ویژه بازاریابی بینالمللی ارتباط مییابد.همان گونه که می دانید اصل بازاریابی به کسب سود از طریق تامین نیازها و خواسته های مشتری معتقد است. به همین دلیل لازمه موفقیت بازاریاب، مطالعه فرهنگ های مختلف است. بازاریاب همواره با فرهنگ مردم(بازار) در ارتباط است. شیوه مصرف مردم، اولین نیازها و خواسته هایی که برای ارضای آن تلاش میکنند و شیوه ارضای آن ها توابعی از فرهنگ آنان است که سبک زندگی را تعادل بخشیده، شکل میدهد و تحمیل میکند.فرهنگ بخشی از محیط پیرامون انسان است که توسط خود او ساخته شده است و از مجموعه دانش، اعتقادات، هنر، معنویات، قوانین، آداب و رسوم و دیگر توانمندیها و عادات انسانها به عنوان اعضای جامعه تشکیل شده است. بازارها همواره در حال تغییراند. آن ها حالت ایستا ندارند بلکه تکامل یافته، توسعه مییابند و در پاسخ به تلاشهای بازاریابی، شرایط اقتصادی و دیگر تاثیرات فرهنگی حرکت خود را مشخص میسازند.بازارها و رفتار بازار، جزیی از فرهنگ هر کشور به شمار میروند. بدون توجه به این نکته که بازارها نتیجه فرهنگ هستند، نمیتوان نحوه تکامل یا پاسخگویی آن به تلاش های بازاریابی را درک نمود. بازارها حاصل تعامل سه گانه تلاشهای بازاریاب، شرایط اقتصادی و تمام عوامل دیگر فرهنگ هستند. بازاریابها همواره تلاشهای خود را با تقاضای فرهنگ بازار تنظیم میکنند. (فیلیپ آر کاتئورا-جان ال.گراهام, ۱۳۸۷)
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:11:00 ق.ظ ]
|