۷-۳-۱۳-۱٫انواع داستان ها……………………………………………………………………………………..۱۹۲
۷-۳-۱۴٫داستان های نیمه تمام…………………………………………………………………………………۱۹۶
فصل هشتم:بحث و نتیجه گیری
۸-۱٫ مقدمه………………………………………………………………………………………………………….۱۹۸
۸-۲٫ نتیجه گیری و بحث……………………………………………………………………………………….۱۹۸
۸-۳٫پیشنهادهای تحقیق………………………………………………………………………………………….۲۰۷
۸-۴٫توصیه های تحقیق………………………………………………………………………………………….۲۰۷
۸-۵٫محدودیت ها………………………………………………………………………………………………..۲۱۰
منابع و ماخذ
-منابع فارسی………………………………………………………………………………………………………۲۱۲
-منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………۲۲۳
-منابع الکترونیکی……………………………………………………………………………………………….۲۲۴
فصل اول
طرح تحقیق
۱-۱٫مقدمه:
یکی از مباحث عمده و اساسی در تعلیم و تربیت هر جامعه توجه به موضوع مهم و تعالی بخش ارزش ها می‌باشد. مسئله ارزش ها یکی از مهمترین سوالات عصر ماست، همه به دنبال یافتن ارزش های واقعی هستند. ارزش هایی که انسان‌ها بتوانند با بهره گرفتن از تبلور آن‌ها در وجود خود، راه سعادت و کمال را یافته و به سر منزل مقصود برسند .
ارزش ها اموری مطلوب و ارزنده‌اند و آدمی را بدان ها نیاز است؛ زیرا گذران زندگی بدون وجود ارزش هایی چون انسانیت، آزادی، وفا، همکاری، همدلی و…. میسر نیست. ارزش ها سبب ایجاد انگیزه درونی در افراد، برای انجام فعالیت‌ها و وظایف و در نتیجه ایجاد حرکت، تحول و دگرگونی در آن‌ها می‌شوند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سعادت، عظمت و همین طور ذلت و انحطاط افراد تا حدود زیادی به ذهنیات و تصوراتی بستگی داردکه به طورآگاهانه و نا آگاهانه در ضمیر آن‌ها نقش گرفته‌اند. کنش‌ها و رفتارهای انسان، ریشه در اندیشه و منش او دارند و ارزش ها و ارزش‌گرایی انسان نقش تعیین کننده‌ای در مواضع و کنش‌ها و رفتار وی دارند. یکی از مسائلی که ذهن انسان را همیشه به خود مشغول می‌دارد تشخیص و تعیین ضوابطی است که به کمک آن‌ها بتوان خوب را از بد، رفتار اخلاقی را از غیر اخلاقی و رفتار انسانی را از ضد انسانی، متمایز ساخت. کیفیت زندگی ما و چگونگی رفتار و مناسبات و روابطی که با دیگر مردم داریم ،مستقیما متاثر از نظام ارزش ها و اصول اخلاقی است که بدان پایبندیم .
امور ارزشی مانند امور طبیعی و اجتماعی در زندگی آدمی نفوذ دارند. نقش ارزش ها و واقعیت آن‌ها را در روابط افراد نمی‌توان مورد انکار قرار داد. هدف بسیاری از ادیان و سازمان‌های بین المللی تحکیم مبانی اخلاقی و ارزش های انسانی است. آدمی هرگاه از ارزش ها به عنوان معیاری استفاده می‌کند، تمام کارکردها، رفتارها، سخنان خود و دیگران را مستلزم انتخاب ارزش ها و ترجیح دادن امری به امردیگر می‌داند. همه مسائل زندگی ما ازدواج، شغل،تحصیل و مناسبت‌های فکری تحت تاثیر ارزش هاست. ارزش ها به زندگی ما رنگ می‌دهند وباعث داوری و قضاوت ما درباره یک امر یا مسئله‌ای می‌شوند (مرادی، ۱۳۷۸، :۲۷).
ارزش ها به این دلیل مهم و اساسی هستندکه تصمیم‌ها و رفتارهای ما را جهت‌دهی می‌کنند. ارزش های هرکسی همان چیزهایی هستند که برای آن‌ها ارزش قائل است. ارزش ها تعیین می‌کنند که شما چه کسی هستید و رفتارهای شما چگونه است. ارزش های همه مردم مهم و معنی دار هستند .
به خاطر داشته باشیم که افراد مختلف دارای ارزش های متفاوتی هستند.
فروید در تحلیل روانشناسی خود، ارزش ها را در نتیجه روابط متقابل بچه با محیط می‌داند. شناخت گرایان مانند پیاژه وکلبرگ، ارزش ها را به عنوان فرایند تفکر که از عملکرد هوش، قضاوت، استدلال و تصمیم گیری نشات می‌گیرند در نظر گرفته‌اند. نظریه پردازان یادگیری معتقدند که ارزش ها مانند اعمال، رفتار و پاسخ‌های مطلوبی هستندکه رشد آن‌ها از طریق تقویت، تشویق، تنبیه، تهدید والگوپذیری یا تقلید صورت می گیرد (شاکلا[۱]، ۱۲:۲۰۰۴) .
دنیا و نعمت‌های آن امانتی هستند که برای مدتی در اختیار ما هستند و سپس آن‌ها را به فرزندان خود به ودیعه می‌سپاریم. همانقدرکه باید این نکته را در حفظ محیط زیست رعایت کنیم به همان اندازه هم باید در ارتباط با تربیت و انتقال ارزش ها به فرزندان خود، آن‌ها را در نظر بگیریم(مریجی ،۱۳۸۷ :۱۵).
همه ی ما به طور خود آگاه و یا ناخودآگاه ،و از طریق منابع مختلفی (منابعی که حتی گاهی به نمی توان به صحت آن ها اطمینان داشت)چیز هایی به نام ارزش ها را فرا می گیریم و بدین گونه نظام ارزشی ما شکل می گیرد .آموزش دقیق و حساب شده ارزش ها از این جهت حائز اهمیت است که بتواند با توجه به نظام ارزشی شکل گرفته در فرد به بازسازی واصلاح امور فراگرفته شده ی فرد کمک کند و یا این که وی را در فراگیری ارزش های جدید و تحکیم و تقویت آنها رهنمون شود.
این تکلیفی بس دشوار است؛ اما برای سربلند شدن درآن بایستی برنامه‌های منسجمی را جهت آموزش ارزش ها منطبق با مبانی رشد کودکان برای آن‌ها پیاده کنیم و این خود مستلزم برنامه- ریزی صحیح و اجرای روش‌های تدریس دقیق، حساب شده، مناسب و مفید می‌باشد.
۱-۲٫بیان مسئله:
سعادت و سلامت جامعه در گرو تحقق انسانیت واقعی،وانسانیت واقعی در گرو شناخت و عمل به ارزش های اصیل انسانی به ویـژه ارزش های دینی و اخلاقیست. جایگاه رفیع «ارزش ها» در زندگی بشر، با همه‌ی تفاوت‌ها و تضادهایی که در نمودها و تظاهرات فرهنگ‌ها دیده می‌شود، نکته قابل توجهی است که هم در بقاء و دوام جوامع و هم در رشد و ارتقاء آن‌ها نقش اساسی ایفاء می‌کند. بدون شناسایی و پیروی از ارزش ها و یا در صورت تصور نادرستِ ضد ارزش ها به جای ارزش ها، ما همیشه در معرض تصمیمات نادرست و اشتباهات آسیب پذیر خواهیم بود. همزمان با رشد کودکان آن‌ها همواره در معرض ارزش های افراد دیگر در مدرسه، محل بازی و یا سایر فعالیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و ممکن است آن‌ها در میان این ارزش ها دچـار سردرگمی گـردند ؛ لذا لازم است که ارزش هـای درست و علت آن بـرای کودکان تشـریح شود وچگونگی باز شناسی ارزش ها از ضد ارزش ها به آن‌ها آموزش داده شود تا همزمان با رشد جسمانی، رشد ارزش ها نیزصورت گیرد.
ارزش ها همـان اعتبـاراتی هستند که انسان ها بـه نوعی در مقام عمل به آن ها ملتزم و پای بند هستند و به مفاد آن ها یا بر اساس آن ها عمل یا رفتار می کنندواین اعتبارات تنها در ارتباط با مفاهیم حقیقی و با تکیه بر آن ها قابل طرح خواهند بود و در غیر این صورت از خود وجود منحاز و مستقلی ندارند.ارزش ها به گونه های مختلف و متفاوتی ممکن است دارای اعتبار گردند.واژگان و اصطلاحاتی نظیر«باید و نباید»،«حسن و قبح(خوبی و بدی-زشتی و زیبایی)»،«درست و نادرست »،«وظیفه ،تکلیف و مسئولیت»همه از ادوات بیان ارزش ها هستندو در زمینه های مختلف ارزشیابی مورد استفاده قرار می گیرند ( رهنمایی۱۳۸۳: ۵۰-۴۹) .
مرادی (۱۳۸۷ :۷)چنین بیان می دارد که تمامی افراد جامعه در وصف ارزش ها سخن بسیار می ‌گویند و در بیان فواید آن‌ها از یکدیگر سبقت می‌گیرند؛ اما آیا این ارزش ها در افراد تبلور نیز می‌یابد؟ به راستی این ارزش ها در عمل افراد تا چه حد هویدا و آشکار می شوند؟ در این جا سخن گهربار حضرت علی (ع) چه خوب مصداق می یابد که ” فا الحق اوسع الاشیاء و فی التواصف و واضیقها فی التناصف” (میدان) حق هنگام توصیف و بیان از هر چیزی وسیع تر است و هنگام انصاف از هر چیزی تنگ تر است.
از آنجایی که رفتار انسان تابع ارزش های اوست و روند رشد ارزش ها ازکودکی تا بزرگسالی ادامه دارد؛ لذا لازم است که ارزش ها از ابتدا به طور صحیح در نهادکودکان بنیان نهاده شود .در بزرگسالی نیز تغییرات ارزشی در جهت کسب ارزش های مطلوب و نابودی ارزش های نامطلوب، می‌تواند به عنوان پیش شرط لازم جهت آموزش ارزش ها تصور شود (شاکلا[۲]، ۱۱:۲۰۰۴) .
ارزش هایکی از زیـر ساخـت‌های مهم تربیت به شمار می‌آیند. ارزش ها به هـر بخـشی از زندگی فرد معنی می‌بخشند. همزمان با رشد کودکان آن‌ها همواره در معـرض ارزش های افراد دیـگر، در مدرسه، محل بازی و یا سایر فعالیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و ممکن است آن‌ها در میـان این ارزش ها دچار سردرگمی گردند؛ لذا لازم است که ارزش های درست و علت آن برای کودکان تشریح شود و چگونگی باز شناسی ارزش ها ازضد ارزش ها به آن‌ها آموزش داده شود تا همزمان با رشـد جسمـانی، رشـد ارزش ها نیز صورت گیـرد.در این راستـا ودرجـهت تحکیـم ارزش هادر نهاد افـراد شایسته است که بعـد شنـاختـی افـراد در زمیـنـه ی ضـرورت ارزش هـا پــرورش یـابـد وسپـس زمینـه ی تمـرین،تقـویت،تحکیـم وتثبیـت ارزش هادر فضـاهای منـاسب وتحـت آمـوزشِ مناسب فراهم شود.
بنیان هر جامعه، خانواده، نهاد، فرهنگ و اجتماع به ارزش های حاکم بر آن‌ها بستگی داردو عدم آگاهی دقیق و حساب شده از ارزش های والای انسانی و انحراف از حوزه ارزش های برتر به سمت ضد ارزش ها، می‌تواند باعث انحطاط کامل آن‌ها گردد. بسیاری ازتنش‌ها و شکست‌ها و حتی فروپاشی اخلاق و معنویت ریشه در فرو پاشی ارزش‌هاداردو بسیاری از شکاف‌ها و اختلافات میان خانواده‌ها، جوامع و مذاهب حاکی از همین امر است. با توجه به مسائل عنوان شده و باتوجه به دامنه ی وسیع تبلیغ ضد ارزش ها از سوی دشمنان، نقش آموزش ارزش ها به مراتب حیاتی‌تر جلوه می‌کند.
بابایی(۱۳۷۲) چنین بیان می‌دارد که، بایستی دقت کرد همان اندازه که توجه به خود ارزش ها مهم است، التفات به شیوه اجرایی و تکنیک‌های کاربردی آن‌ها هم بسیار مهم است و چنانچه با بصیرت و آگاهی و با روش خوب – یعنی با دانش ،بینش و توانایی مناسب – انجام نگیرد نه تنها نتایج مفید حاصل نخواهد شد؛ بلکه ممکن است از جهات مختلف بازدهی منفی داشته باشد وتاثیر نامطلوب را برجای گذارد و در این صورت نه تنها مشکلی حل ،و گرهی گشوده نمی شود؛ بلکه نتیجه بسیار بدی به بار می‌آورد و منجر به بی اعتباری در یک امر بسیار مهم یعنی ارزش های انسانی می شود و این همان عامل انحراف و انحطاط جوامع است.
ونکاتایاه[۳]( ۲۰۰۷ : ۳۷-۳۶)معتقد است که آموزش تنها شامل بیان علوم موجود در کتاب‌های درسی یا آماده کردن بچه‌ها برای یک حرفه نیست؛اگرچه این ها هم، اهداف مهمی هستند. اگر واقعا هدف یک سیستم آموزش ساخت زندگی شاد و صلح آمیز برای انسان باشد، بایستی توجه و دقت خاص و تمرکز دائمی بر روی افکار، احساسات، طرز فکرها، اعمال و سرانجام ارزش ها در زندگی انسان داشته باشد. سیستم آموزشی با وجود تمام پیچیدگی‌ها و ریزه کاری‌هایی که داردتازمانی‌که از ارزش های زندگی انسانی غفلت کند یا اهمیت شایسته‌ای به آن‌ها ندهد، ناقص است و مشکلات و رنج‌های بشر علیرغم انفجار فوق‌العاده علم برای همیشه افزایش خواهد یافت .
علوی (۳۹:۱۳۸۶ ) چنین بیان می‌کنند که آموزش به معنای انتقال معلومات و مهارت‌ها به دیگران است، به طوری که این معلومات و مهارت‌ها به کار آیند و موجب تحول و دگرگونی در رفتار شوند.
روشن است که این نوع آموزش، زمانی صورت می‌پذیرد که تمامی عوامل اجرایی و محیطی با هم و به طور هماهنگ عمل کنند و آموزش ما به وسیله یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده حمایت شود. به گفته ی فیوضات (۱۶:۱۳۸۸ ) چندین مفهوم بایددر کلمه‌ی برنامه‌ریزی مستتر باشد که عبارتند از ۱- جریان و مداومت ۲- ارشاد و هدایت ۳- دورنگری و هدف گیری. دراین راستا می توان گفت که تنها با وجود چنین برنامه‌ریزی امید آن می رود که آموزش ارزش ها نتایج دلخواه و مناسبی را عاید ما گرداند.
بررسی پیشینه تحقیقات در این مورد،حاکی ازفقدان تحقیقات انجام شده درحیطه ی آموزش ارزش هاو ارائه راه کارهای مناسب در این زمینه است و به خوبی نمایانگر لزوم، برنامه ریزی در جهت به کارگیری روش‌های تدریس مناسب وکار آمد درحیطه آموزش ارزش هاست.
بِیلی(۲۰۰۴: ۱۲)معتقد است که یک راه برای مفهوم سازی موضوعات این است که توجه داشته باشیم، آموزش ارزش ها مانندپیازدارای لایه های مختلفی است.لایه بیرونی ترشامل تأثیرات خارجی است، مسائلی نظیر هنجارهای فرهنگی، سیاست های دولتی، نوع مدارس،ارزش های والدین و سایر اطرافیان. لایه دوم براساس مدیریت و رویه های مرسوم مدارس است و لایه سوم شامل تأثیرات ورای برنامه آموزشی می باشد، انتخاب ارزش های موجود در برنامه های آموزشی مختلف و همچنین نحوه ای که این ارزش ها باید در برنامه های آموزشی آموخته شوند و لایه نهایی شامل درس های ارزشی است که براساس چیستی و چگونگی محتوای آموزشی می باشد.
از آنجایی که رشد ارزش ها تحت تاثیر شبکه پیچیده‌ای از عوامل محیطی، خانه، گروه‌های همتا، اجتماع، رسانه‌های گروهی و آداب و رسوم قومی که در جامعه شایع هستند قرار می‌گیرد،ارتقاء آگاهی افراد نسبت به ارزش ها، افزایش قدرت تشخیص آن‌ها نسبت به ضد ارزش ها، تقویت و نهادینه کردن ارزش ها،و انتقال ارزش ها وآموزش آن‌ها علاوه بر این‌که از اهم وظایف وکارکردهای آموزش و پرورش است، یاری و همکاری سایر نهادها را نیز می‌طلبد و این امر بایستی با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده در راس مسائل تربیتی کشور قرار گیرند و ضروری است که اهداف و فعالیت‌های این نیروها و نهادها باید باهم هماهنگ شوند وصاحب‌ نظران مسائل تربیتی با دیدی وسیع و تلاشی مضاعف در پی پاسخگویی به این نیاز برآیند تا نتیجه خوبی عاید همگان و به ویژه نسل جوان و آینده ساز کشورگردد.
با توجه به دامنه وسیع کارکرد و اهمیت زیاد مبحث ارزش ها، و با توجه به فقدان روش هایی مناسب جهت آموزش ارزش ها ، محقق در این تحقیق بر آن خواهد شد تا از زاویه نگاه صاحب نظران بر نکاتی انگشت گذاردکه برای متولیان و دست‌اندرکاران مسائل فرهنگی وتربیتی قابل تأمل باشد. در این راستاست که وظیفه به بار نشسته برای محقق در جهت اصلاح نابسامانی‌های یاد شده، بازآفرینی و احیا ی ارزش ها و زمینه سازی جهت شکوفایی و درونی کردن ارزش ها از طریق ارائه روش‌های تدریس مناسب و کارآمد و بیان نکات مرتبط با آن در جهت آموزش ارزش ها به انجام خواهد رسید. در این جا نکته قابل توجه این که آموزش ارزش ها فقط منوط به ارائه روش های آموزش مناسب نیست ؛بلکه به جد می توان بیان کرد که یک آموزش زمانی می تواند موفقیت آمیز باشد که زمام کار به یک مربی وآموزش دهنده کاردان و ماهروآراسته به ویژگی های خاص سپرده شود ،متربیان وآموزش گیرندگان از ویژگی های خاصی بر خوردار باشد،از محتواهای غنی ومناسب استفاده شود و در پایان،جریان آموزش با یک ارزشیابی مناسب و درست ارزیابی شودو در یک معنای کلی می توان گفت که آموزش کامل و مناسب ارزش ها تابع یک چارچوب نظامندوهدفدار است که استحکام این چارچوب منوط به رعایت نکات فوق الذکر می باشدو این تحقیق بر آن است تا- برای ارائه یک آموزش مناسب و کامل-نکات مرتبط با آموزش دهنده،آموزش گیرنده ،محتواهای درسی و ارزشیابی را به شیوه ای مبسوط بیان نمایدو تا حد ممکن فاصله میان تئوری و عمل را حذف کرده و تحقق ارزش های والای انسانی را نه به صورت شعارگونه، بلکه به صورت عملی ممکن سازد.
تعقیب نتایج حاصل می‌تواندگامی در جهت رشد و کمال نسل نوخواسته مزین به ارزش های والای دینی و اخلاقی باشد. نظر به اهمیت ارزش های دینی و اخلاقی و نظر به این که این ارزش ها به عنوان خط مشی و پایه واساس سایـرارزش ها محسوب می شوند ،محقق در این تحقیق تاکید اصلی را روی این ارزش ها و به ویژه ارزش های والای اسلامی گذاشته است.
۱-۳٫هدف های تحقیق:
۱٫شناسایی نکات مرتبط با آموزش دهنده در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
۲٫شناسایی نکات مرتبط با آموزش گیرنده در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
۳٫شناساسایی نکات مرتبط با محتوای درسی در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
۴٫شناسایی نکات مرتبط با روش‌ها و فنون تدریس در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
۵٫شناسایی نکات مرتبط با ارزشیابی در آموزش ارزش های دینی و اخلاقی
۱-۴٫اهمیت و ضرورت انجام تحقیق: پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نـوک پیکان حمله دشمنان به بـاورها، آراء اعتقـادی و فکری معـطـوف گردیده است و پـس از خـاموش شـدن شعله جنگ تحمیلی، زیـاده خـواهـان و منحرفان با قلم‌های زهرآلود که با خامه غرب و غربزدگی سیراب شده به جنگ ارزش های الهی رفته و به تحقیر و تضعیف آن‌ها پرداخته و در صددند جامعه را با پیدایش رفتارهای تبه کارانه آلوده نمایند (مریجی۱۳۸۴: ۲۴) .
با توجه به این که درجامعه امروزی هر روز شاهد تبلیغ هر چه بیشتر ضد ارزش ها هستیم و نسل جوان ما در معرض خطر فراگیری این ضد ارزش ها هستند، نقش آموزش ارزش ها و بارز نمودن اهمیت آن‌ها به مراتب مهم تر وحیاتی‌تر به نظر می‌رسد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...