دانلود منابع پژوهشی : راهنمای نگارش مقاله در رابطه با تاثیر عوامل کرونوپلیتیکی بر … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
۱۱ -توسعه همکاریهای فرهنگی و اطلاعاتی بین سه کشور.
پیمان «آر.سی.دی» براساس پیمان سنتو که هر سه کشور عراق، ایران و ترکیه در آن عضویت داشتند، منعقد شد. آر.سی.دی ۵ سال پس از سنتو به عنوان معاهدهای مکمل آن منعقد گردید. سنتو بار نظامی وآر.سی.دی بار اقتصادی داشت. (میرفندرسکی:۱۳۸۲،۹۵)
۴-۳-۲) روابط ترکیه و اسرائیل (بعد ازموجودیت ۱۹۴۹)
پس از سقوط حکومت عثمانی و تشکیل دولت جمهوری ترکیه، این کشور در سالهای ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ پلی برای انتقال یهودیان اروپایی بود که به خاطر آزار و شکنجه نازیها به این منطقه گریخته بودند. اما پس از تشکیل رژیم، روابط میان این دو کشور شکل تازه ای به خود گرفت(عابدینی:۱۳۹۰،۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روابط ترکیه و اسرائیل در ۲۸ مارس ۱۹۴۹ با به رسمیت شناختن اسرائیل از جانب ترکیه شروع شد. ترکیه اولین کشوری بود که با بیشترین مردم مسلمان اسرائیل را به رسمیت شناخت. اگر فعالیت های یهودیان در خاک ترکیه را به عنوان رابطه بین ترکیه و کشور تازه تاسیس شده ی اسرائیل بدانیم این رابطه به سالهای خیلی دور می رسد ( قرن ۱۵). در ۱۹۴۱ میلادی پس از تفتیش عقاید ۲۰۰۰۰۰ یهودی از طرف اسپانیا، امپراتوری عثمانی تنها کشوری بود که از یهودیان دعوت به استقرار در خاک خود کرد؛ از این تاریخ به بعد یهودیان در تاریخ عثمانی نقش مهمی بازی کردند به خصوص در قرن ۱۶ یهودیان در قلمرو عثمانی تعداد زیادی پزشک ، بانکدار و دیپلمات داشتند. از این تاریخ به بعد در تاریخ عثمانی در زمینه تجارت ، صنایع و بانکداری همیشه در صف اول بودند (جعفری:۱۳۹۰،۲).
سفارت ترکیه که در ۱۹۵۰ در خاک اسرائیل تاسیس شد و پس از بحران سوئز در ۲۶ نوامبر ۱۹۵۶ به درجه ی کاردار نزول یافت بعدها وقتی روابط به گرمی گراید برای حفظ تعادل در تابستان ۱۹۶۳ دوباره به درجه ی سفیر و در ۱ ژانویه به سفیر کبیر ارتقا یافت تا اینکه در ۱۹۸۰ با تصرف بیت المقدس از طرف اسرائیل و اعلان آن به عنوان پایتخت عبادی اش در ۳۰ نوامبر ۱۹۸۰ روابط دیپلماتیک دو کشور به پایین ترین حد رسید. (جعفری:۱۳۹۰،۳).
موضع ترکیه به عنوان یک کشور اسلامی در قبال درگیریهای عربها و اسرائیل در زمان های مختلف، متفاوت بود. پس از جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل با عربها، ترکیه در اعلام محکومیت اعمال اسرائیل به کشورهای عربی پیوست. در همان زمان از اسرائیل خواست که از مناطق اشغالی عقب نشینی کند، اما در عین حال هیچ گاه اسرائیل را یک رژیم مهاجم قلمداد نکرد. پس از دسامبر۱۹۸۷ و افزایش سرکوب فلسطینیان، ترکیه این عمل اسرائیلی ها را محکوم و از حاکمیت فلسطینیها بر سرنوشت خود حمایت کرد و در سال ۲۰۰۴ ترکیه ترور شیخ احمد یاسین از سوی اسرائیل را «عمل تروریستی» خواند و آن را محکوم کرد. همچنین پس از سیاست های خصمانه اسرائیل در نوار غزه، این کشور را حامی تروریسم نامید(عابدینی:۱۳۹۰،۲).
عکس۴-۳:پرچم دو کشور ترکیه و اسرائیل
۴-۴) روابط ایران و ترکیه بعد از انقلاب جمهوری اسلامی
۴-۴-۱) سازمان همکاری اقتصادی (ECO )[43]
پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، ایران تصمیم گرفت از گردهمایی استراتژیک منطقهای که ایالات متحده به نام «سازمان پیمان مرکزی» (سنتو)[۴۴] به وجود آورده بود خارج و نام سازمان اقتصادی « همکاری منطقهای برای توسعه» را که با عضویت دو عضو دیگر منطقه سنتو، یعنی ترکیه و پاکستان به وجود آمده بود، با نام جدید«سازمان همکاری منطقهای» (ECO) دگرگون سازد. ( مجتهدزاده: ۱۳۷۷، ۲۱) تعداد اعضای سازمان همکاری اقتصادی (ECO) که در آغاز محدود به سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه بود، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ افزایش یافت.
افغانستان و شش جمهوری مسلمان قفقاز، خزر و آسیای مرکزی، یعنی جمهوری آذربایجان ، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان در سال ۱۹۹۲ به اکو پیوسته، شمار اعضای آن را به ده رساندند.
جمهوری اسلامی ایران « اکو» را گروه بندی منطقهای خود میداند، ولی تحریکات و دخالتهای خارجی میان اعضای این سازمان بیشتر از آن است که اجازه دهد اکو در شرایط و ساختار کنونیاش به یک همگرایی منطقهای مستقل تبدیل شود.
پیشنهاد ایران در زمینه تشکیل دانشگاه اکو، در این راستا شایان بررسی است.
سازمان اکو دارای تشکیلات و موسسات تخصصی متعددی میباشد که عبارتنداز:
شرکت کشتیرانی مشترک اکو- شرکت هواپیمایی اکو(اکو ایر) – شرکت بیمه اکو بانک تجارت و توسعه اکو- اتاق بازرگانی و صنعت اکو- موسسهی فرهنگی اکو(پاکدامن: ۱۳۷۵، ۲۸) با توجه به این حقیقت که هشت عضو اکو، یعنی جمهوری آذربایجان، ازبکستان، افغانستان، ایران، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان در منطقه خزر- آسیای مرکزی واقع هستند. این تشکیلات را میتوان یک سازمان منطقهای خزر- آسیای مرکزی دانست و به عنوان سازمانی که میتواند از مجموع کشورهای این منطقه یگ گروه بندی منطقهای واقعی و مهمی را به وجود آورد، دارای اهمیت است و منطقهاش شایان توجه بیشتر میباشد(مجتهدزاده: ۱۳۸۱، ۲۳۱) تقویت همکاری های منطقهای در پایان جنگ سرد و توجیه روزافزون به توسعه سازمانهای اقتصادی بیانگر ظهور گرایش های جدید در روابط میان کشورهای گردیده است.
گرد آمدن ده کشور در یکی از حساسترین مناطق استراتژیک جهان به این سازمان اهمیت فراوانی داده است. منطقه اکو در مسیر اتصال به بازارهای شرق و غرب و شمال و جنوب جهان قرار دارد. توجه بسیار زیاد امریکا به قفقاز و آسیای مرکزی تایید همین مطلب است (کولایی : ۱۳۷۳، ۱۵) اهداف اکو را به طور خلاصه میتوان در چهار مورد زیر خلاصه نمود:
۱-گسترش بازرگانی از طریق دسترسی آزادتر به بازارهای یکدیگر
۲- کمک به رشد تجارت جهانی
۳- ترغیب به ایجاد شرایط مساعد در کشورهای عضو به منظور ارتقاء سطح زندگی مردم.
۴- تحکیم پیوندهای فرهنگی و علایق معنوی
نقشه ۴-۳: کشورهای عضو اکو
(اطلس جامع گیتا شناسی ، ۱۳۸۲، ۲۷) مقیاس ۱:۱۹٫۵۰۰٫۰۰۰
۴-۴-۲) پایان جنگ ایران و عراق و استفاده اقتصادی ترکیه در زمان جنگ(۱۹۸۰-۱۹۸۸)
پایان جنگ ایران و عراق ، که در تعیین مسیر روابط ایران و ترکیه بسیار مهم بود ، در جولای ۱۹۸۸روی داد . آنکارا به شدت تحت محدودیتهای ناشی از منافع و محاسبات کوتاه مدت بود ، در دوران جنگ بی طرفی مطلقی را پیش گرفت هر چند که عملاً نیز قادر به ایفای نقش میانجیگری نبود . به هر ترتیب جنگ برای ترکیه سود داشت . هم ایران و هم عراق ، در نتیجه انزوای بین المللی شان ، مجبور بودند به ترکیه به عنوان تنها منبع اصلی واردات کالاهای مورد نیاز هم از خود ترکیه و هم از غرب ، تکیه کنند . در دوران تنش ، با پیشگیری یک سیاست بی طرفی ، مثبت ، رییس جمهور ترکیه ، اوزال ،نه تنها روابط را هم با ایران و هم با عراق تثبیت نمود به سود بنیه مالی کشور روابط حسنه ای با بغداد و تهران ایجاد کند (لاسجردی :۱۳۸۰،۲۲۷). برای این که با سطوح مختلفی از ناسازگاری از سوی کشورهای عرب ، به غیر از سوریه ، مواجه بود ، موضع مثبت ترکیه دلگرمی خوبی بود . در طی آن ، ترکیه هم به سرعت به مرجعی برای واردات ایران و عراق تبدیل شد و هم مسیری باز برای واردات این دو از کشورهای ثالث ، علی الخصوص اروپا شد .بااین حال با پایان جنگ ایران و عراق ، درون مایه اصلی روابط دو کشور با شک و بد گمانی و سوء ظن دو سویه شکل گرفته بود .
۴-۴-۳) پایان جنگ خلیج فارس و عواقب آن در بین سالهای( ۱۹۹۱-۱۹۹۵)
جنگ خلیج فارس و تبعات آن تنشهای فی مابین ایران و ترکیه را افزایش داد ، چنانکه ایرانیها معتقد بودند ترکیه تلاش می کند کنترل خود در شمال عراق را گسترش دهد و سلطه خود بر کردهای عراق را در آنجا تثبیت کند . ترکیه چندین بار شمال عراق را به بهانه سرکوب پ.ک.ک مورد تجاوز نظامی قرار داد . این کشور در سال ۱۹۹۲ موفق به امضای معاهده امنیتی با نیروهای بارزانی و طالبانی شد در آن زمان رهبری کردهای عراق متعهد شد که از حضور نظامی حزب کارگران کرد در شمال عراق ممانعت کند و اجازه ندهد عملیات نفوذی کردها به خاک ترکیه به مورد اجرا گذاشته شود . در مقابل دولت ترکیه متعهد شد که نیازهای نظامی و مواد غذایی و انرژی برق را در اختیار دستگاه های خود مختار کردهای عراق قرار دهد . این تجاوز نظامی در سال ۱۹۹۵ و پس از آن تکرار شد و هر بار با مخالفت اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه از جمله ایران روبرو شد . این در حالی بود که ایالات متحده هر بار تنها به حجم عملیات و مدت زمان آن اشاره می کرد (جاندار :۱۹۹۵،۴۴)در واقع ایالات متحده پ.ک.ک را سازمانی خارج از چارچوب قانونی تعریف می کرد . ترکیه حتی به ترکمنهای شمال عراق نیز یاری می رساند ، و از آنها به عنوان ابزار نفوذ در شمال عراق استفاده می کرد .علاوه بر این موارد ، ایران همچنین اعتقاد داشت که ترکیه با قدرتهای غربی ، به ویژه ایالات متحده ، بدین جهت همکاری می کند که نفوذ ایران را در منطقه مورد چالش قرار دهد . از طرف دیگر ترکیه نسبت به افزایش نفوذ منطقه ای ایران که در طی جریان تضعیف عراق قابل پیش بینی بود ، اظهار نگرانی می کرد . به طور خلاصه هر چند هم ایران و هم ترکیه از حمله مستقیم یکدیگر در امانند و نسبت به یکدیگر تفکر حمله نظامی ندارند، اما هر دو کشور نسبت به هم در مورد مقاصد یکدیگر در عراق پس از جنگ سرد سوءظن دارند و هیچ یک از طرفین مایل نیست میدان را برای دیگری به طور یک جانبه خالی کند تا از بحران و ضعف عراق استفاده کند .
۴-۴-۴) سقوط امپراطوری شوروی و رقابت زمانی در قفقاز و آسیای مرکزی
تجزیه اتحاد شوروی و ظهور جمهوریهای مستقل در قفقاز و آسیای مرکزی چنین تداعی می نمود که رقابت جدیدی برای نفوذ در این منطقه بین ایران و ترکیه آغاز خواهد شد . مشاهدات نشان می داد که رقابتهای میان ایران و ترکیه آغاز خواهد شد . مشاهدات نشان می داد که رقابتهای میان ایران و ترکیه بیشتر بر این محور متمرکز شود که کدام یک می توانند الگوی جمهوری آسیای مرکزی قرار گیرند . این تفکر در حالی ابراز می شد که حوزه آسیای مرکزی و قفقاز در حوزه تمدن ایران قرار داشت و ترکیه فاقد پیوندهای جغرافیایی با ابن کشورها بوده و هست(جاندار :۱۹۹۵،۴۸) .
۴-۴-۴-۱) جمهوری آذربایجان
۴-۴-۴-۱-۱) مداخله ترکیه در روابط ارمنستان – آذربایجان – ایران
جمهوری آذربایجان تنها نقطه ای در قفقاز است که ایران و ترکیه با یکدیگر در برخی حوزه ها منافع متعارض دارند . علی رغم اینکه جمهوری آذربایجان و ترکیه مرز مشترکی ندارند. اما نزدیکی جغرافیایی این دو واحد سیاسی و شباهتهای زبانی آنها در کنار خصومتهای تاریخی ترکیه و ارمنستان از یک سو و مناقشات کنونی میان آذربایجان و ارمنستان از سوی دیگر ، فضایی از همدردی و همبستگی میان ترکها و آذریها ایجاد نمود . در عین حال ترکیه سعی کرد این گونه به جمهوری آذربایجان القا کندکه ایران به ارمنستان گرایش دارد ، واقعیت این گونه نبود .چرا که این کشور سعی کرد طرفین درگیر را به مصالحه فرا خواند . حتی سران دو کشور در این زمینه به تهران دعوت شدند . علاوه بر این ترکیه در زمان حکومت ایلچی بیگ سعی کرد از اندیشه های وی در مورد آذربایجان جنوبی پشتیبانی کند . این در حالی بود که ایلچی بیگ قادر نبود حتی سرزمینهای از دست رفته این جمهوری را از اشغال ارمنستان آزاد سازد . وی همچنین از ناسیونالیسم ترکیب کننده ایران و میزان وطن پرستی آذریهای ایران اطلاعات چندانی نداشت . از طرفی مناقشات نفتی در جمهوری آذربایجان موجب شد که دو کشور به رقابت کشیده شوند(جاندار :۱۹۹۵،۴۹)
۴-۴-۴-۱-۲) نقش کرونوپلتیک و ژئوپلتیک در مسیر خط لوله انتقال انرژی
مسیر خطوط لوله نفت و میزان سهم هر دو کشور در کنسرسیوم بین المللی و جابجایی مرزها و مسائل امنیتی از جلوه های بارز این رقابتها بود . در مورد مسیر لوله های نفت ، مسیر تهران – ایروان – آتن و آنکارا – تفلیس – باکو مورد توجه جدی قرار گرفت . آنچه مورد توجه مراکز نقل نظام بین الملل بویژه آمریکا بود ، همه چیز بدون ایران بود . برای همین آمریکا به جمهوری آذربایجان فشار آورد که مسیر باکو – جیهان را انتخاب کند . ولی تحولات سیاسی در جمهوری آذربایجان و سقوط ایلچی بیگ ، از شدت موضع گیریهای جبهه ی خلق کاست . ولی بعدها مانع امضای قرارداد باکو – جیهان نشد . در واقع سقوط ایلچی بیگ در جولای ۱۹۹۳ ، در مسکو و تهران ، به معنی خارج شدن یکی از کارتهای بازی ترکیه در باکو قلمداد شد . ولی ترکیه به اقدامات خود در جمهوری آذربایجان ادامه داد . ترکیه در کنسرسیوم بین المللی در استخراج منابع نفتی جمهوری شرکت کرد . علی اف رئیس جمهوری آذربایجان از فروش ۱۰ درصد سهام نفتی حوزه خزر به ایران که تحت فشارهای آمریکا صورت گرفت ، خودداری کرد . علی اف ترجیح داد به جای فروش این سهام به ایران ، ۵ درصد آن را شرکت آمریکایی اکسون و ۵ درصد باقی مانده را به یک شرکت دولتی ترکیه واگذار نماید .بدین ترتیب سهم ترکیه در سهام حوزه نفتی دریای خزر به ۶۵/۷ درصد رسید . به همین دلیل چیللر نخست وزیر ترکیه در تاریخ ۱۲ آوریل در راس یک هیئت وسیع نمایشی به باکو رفت تا این قرارداد نفتی را به امضاء برساند . این همان قراردادی بود که ایران از امضاء آن محروم شد (شمیم :۱۳۷۸،۱۶۵).
۴-۴-۴-۲) نفوذ در آسیای مرکزی
در روزهای اولیه پس از استقلال ، چنین تصوری شد که حضور بین المللی در منطقه بیشتر حول محور رقابت میان ایران و ترکیه خواهد چرخید . این تصور با این ذهنیت که قدرتهای ناسازگار سنتی مثل ترکیه خواهد چرخید . این تصور با این ذهنیت که قدرتهای ناسازگار سنتی مثل ترکیه یا متحدین غربی ترکیه سعی خواهند کرد تا با بهره گرفتن از خلاء ما بعد شوروی ایران را به حاشیه برانند بیش از پیش تقویت شد . شکل گیری جمهوریهای جدید برای ایران نیز فرصت استثنایی برای گریز از انزوای بین المللی به وجود آورد . ایران سعی کرده است نفوذ خود در جمهوری آسیای مرکزی را با به کار گیری طرحهای جدی افزایش دهد . شاید مهم ترین امتیاز جغرافیایی که ایران برای آسیای مرکزی دارد مسیر مستقیمی باشد که این منطقه را به خلیج فارس و اقیانوس هند وصل می کند .این امر می تواند برای جمهوری های جدید کمک بزرگی باشد تا بالاخره از حصار جغرافیایی خود خارج شوند و از وابستگی شان به روسیه بکاهند برخی محافل ایرانی حتی استفاده از بنادر ایرانی را در خلیج فارس را یادآور شده و خواستار استفاده از مسیر ایران برای ارتباط و اتصال کشورهای عربی و آسیای مرکزی می باشند (عاقلی :۱۳۷۵،۲۲۵) .
هدف اصلی سیاست خارجی در حالتی که روابط ایران و ترکیه تیره می باشد و ترکیه به نمایندگی از آن کشور در صدد بسط نفوذ خود در آسیای مرکزی بود ، طبعاً این امر برای ایران عامل منفی به شمار می رفت . ضمن این که ایران خواستار همکاری با کشورهای دیگر در این منطقه بوده است .ایران هرگز فکر نمی کند که خود می تواند به تنهایی این خلاء را پر کند ، به همین دلیل سعی می کند به روسیه نزدیک شده و محور استراتژیک شمال – جنوب (مسکو-تهران)را برای ایجاد توازن با محور شرق-غرب (واشنگتن-آنکارا)به وجود آورد . آسیای مرکزی برای منافع ترکیه نیز در زمینه های اقتصادی ، استراتژیک و سیاسی مهم است ، از نظر اقتصادی ، آسیای مرکزی بازار خوبی برای کالاهای ساخت ترکیه است .بازاری بسیار با ارزش ، به ویژه با توجه به مشکلاتی که در ترکیه در روابطش با اتحادیه اروپا دارد .
منطقه ای که از استراتژی بسیار مهمی برخوردار است و بین روسیه ، ایران و ترکیه واقع شده است . طرحی که ایالات متحده برای تحقق آن تلاش می کند . بنابراین ترکیه خود را در مجموعه جدیدی از شرایط نوظهور، یافته است که می تواند به سیاسیون ترکیه در تثبیت اهمیت ترکیه برای غرب کمک کند و به حفظ اهمیت استراتژیک ترکیه در دوران پس از جنگ سرد یاری نماید . به عنوان یک نماینده غربی در آسیای مرکزی ، ترکیه می تواند برای جمهوری های جدید ، با تامین نیازهای اقتصادیشان و کمک به آنها برای پیوستن به دنیای غرب پل ارتباطی خوبی باشد . و بالاخره در عرصه سیاسی ، ترکیه می تواند با نفوذ ایران مقابله کند . این شباهت و همزمانی چشم انداز روابط سیاسی ترکیه و شرکای اروپاییش ، را روشن می سازد . برای رهبران ترکیه ، موقعیت جدید فرصت دیگری را برای حفظ اهمیت استراتژیک و سیاسی کشور برای غرب به وجود آورده بود ، جایگاهی که با خطر جدی سقوط در اوایل پایان جنگ سرد مواجه شده بود زمانی که تهدید طولانی شوروی علیه غرب تقریباً یک شبه فرو خوابید و در طی آن نقش ترکیه به عنوان خاکریز دفاعی غرب متوقف شد . به طور قطع ، در اواسط ۱۹۹۲ ، ترکیه حرکت جسورانه ای برای رهبری و نفوذ در منطقه در زمینه های سیاسی ، مالی ،فرهنگی ، و اقتصادی انجام داد . در آن زمان جریان منسجمی از مقامات دولتی ، شخصیتهای سیاسی و رهبران اقتصادی به سفر در آسیای مرکزی دست زدند .تا پتانسیلهای موجود جهت گسترش و توسعه روابط را بررسی کنند و روسای جمهور دول ترک زبانان منطقه نیز به ترکیه سفر کردند . ظهور مجدد دنیای ترکیه در آسیای مرکزی و ایجاد روابط فرهنگی اقتصادی و سیاسی بین ترکیه و جمهوریهای تازه استقلال یافته در آسیای مرکزی همچنین یک فضای اساسی و اشتیاق را در ترکیه ایجاد کرد . ایران از روزهای اول استقلال در آسیای مرکزی فعال بود .در سال ۱۹۹۲ روسای جمهور تاجیکستان ، قزاقستان و ازبکستان همگی به تهران آمدند و رئیس جمهور وقت ، آقای هاشمی رفسنجانی نیز به ترکمنستان سفر کرد . در این دوران کشورهای زیادی در منطقه فعال بودند ، اما با توجه به روابط طولانی ایران و نزدیکیش به این منطقه ،بسیاری از صاحب نظران نسبت به موقعیتهای دیپلماتیک ایران حساسیت خاصی داشتند . لیپووسکی اظهار می دارد که ((چهار کارت برنده ))ایران عبارتند از :اسلام ، پترودلار ، میراث مشترک قومی ، فرهنگی و زبانی با تاجیکستان فارسی زبان ، و مرز مشترک با ترکمنستان . روابط ایران با ترکمنستان قوی تر از روابطش با دیگر کشورهای قفقاز است .با توجه به همجواری جغرافیایی گذرگاههای مرزی با ترکمنستان یک ماه پس از استقلال باز شد و تعداد گذرگاهها تقریباً به طور ماهانه در اولین سال استقلال ترکمنستان افزایش یافت . قراردادهایی بسته شد تا ایران به استخراج ، تولید و صدور گازهای طبیعی و نفت آنجا کمک کند . با این حال ، تلاشهای ایران ، برای عبور دادن تمامی منابع اصلی اقتصاد ترکمنستان – که در واقع گاز طبیعی آن باشد – از طریق خاک خود بارقابتهای ترکیه و روسیه مواجه شده است و اینک ایالات متحده به این رقابت اضافه شده است .روابط ایران با تاجیکستان نیز ، سود مند بوده است . تاجیکها ، از نظر فرهنگی و زبانی ، بیش از دیگر اقوام ناحیه به ایران نزدیک ترند . ایران یکی از معدود کشورهایی بود که در سراسر دوران جنگ داخلی تاجیکستان به این کشور کمک های انسان دوستانه داد ، همچنین ایران عامل آوردن طرفین درگیر بر سر میز مذاکره بود ، مذاکراتی که بعداً به صلح انجامید . سیاست مداران ترکیه هم به نظر می رسید که توجه خود را به نحو خاصی بر قزاقستان و ترکمنستان متمرکز کرده اند . هر یک از این کشورها دارای منابع و مواد خام بسیار مهمی از قبیل نفت و گاز است .روابط بین ترکیه و تاجیکستان فارسی زبان ابتدا در سطح پایینی قرارداشت ولی علی رغم این ترکیه روابط خود را بسیار گسترش داد .روسیه در قرقیزستان نفوذ وسیعی دارد ، اما به نظر می رسد که به تدریج به زیر نفوذ روز افزون اقتصادی و احتمالاً سیاسی چین می رود (ازغندی :۱۷۴،۱۳۷۶).
حادثه ۱۱ سپتامبر این احتمال را زیر سوال میبرد و آمریکا موفق شد پایگاهی در قرقیزستان بر سازد . به هرترتیب قزاقستان ، تقویت و افزایش روابط حسنه با روسیه را ،در بین کشورهای منطقه ، به روابط با ترکیه ترجیح داد .میزان اهمیت نظامی و ژئوپلتیک و وسعت ازبکستان بیشتر مورد توجه ترکیه است . بنا براین جایگاه این کشور نزد ترکیه مهم تر از قرقیزستان فقیر یا ترکمنستان کم جمعیت است . اما علی رغم اینکه روابط ترکیه با ازبکستان به نظر می رسید ، موفقیت آمیز تر باشد ، پتانسیل اقتصادی معدود در کنار میل ازبکستان برای تقویت روابط منسجم تر با مسکو ، محدودیتهای خاصی را در دراز مدت در راه ترکیه ایجاد نمود . ولی باز پدیده ۱۱ سپتامبر و ایجاد پایگاه آمریکایی در این کشور و استفاده از این کشور برای حمله به افغانستان موجب نزدیکی ترکیه و ازبکستان شد (عاقلی:۱۳۷۵،۲۹۵)
یکی از اساسی ترین و محوری ترین عوامل تعیین کننده روابط ترکیه و آسیای مرکزی ، مسیرهای صدور انرژی که کشورهای اصلی تولید کننده در این منطقه انتخاب خواهند نمود .بوده است و خواهد بود . از این نظر میان کشورهای آسیای مرکزی ، قزاقستان به خاطر منابع نفت و ترکمنستان به خاطر منابع گاز مهم جلوه گر می شوند .که خط لوله باکو – جیهان از این موارد بوده که با تاسیس آن بلند پروازیهای روسیه برای برای حفظ سلطه و نفوذ خود در کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی را محدود نموده و تعداد تانکرهای عظیمی که از تنگه بسفر و داردانل می گذرند کاهش و درآمد ترکیه از محل عوارض ترانزیت افزایش یافته است .
۴-۴-۴-۳) فرصت زمانی دوباره و تاثیر روابط ترکیه و اسرائیل بر منطقه
پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در راستای ایجاد یک سیاست خارجی فعال که پاسخ گویی شرایط جدید به وجود آمده در محیط اطراف ترکیه باشد، دکترین عمق استراتژیک توسط داوود اوغلو در سیاست خارجی جدید ترکیه مطرح شد ایده ی اصلی کتاب عمق استراتژیک این است که عمق استراتژیک منتج از عمق تاریخی و جغرافیای است. با توجه به این نظریه عمق جغرافیایی ترکیه است که در مرکز بسیاری از حوزه های ژئوپلیتیک نافذ است دکترین عمق استراتژیک خواستار تعامل فعال ترکیه با تمام سیستم های منطقه ای در همسایگی ترکیه است (حاجی یوسفی و ایمانی: ۱۳۸۹, ۸۳).
بدینگونه بر اساس این راهبرد ترکیه را زمین نزدیک ، دریای باز و شکستگی های قاره ای احاطه کرده است که از لحاظ جغرافیایی مرکز قاره ای دنیا میباشد علاوه بر این از لحاظ تاریخ انسانی نیز شاهرگ های اصلی را در دست میگیرد. بعد از جنگ سرد و وضعیت پویای که در روابط بین الملل به ارمغان آمد و همچنین نزدیکی مناطق به هم باعث شد تا ترکیه عمق استراتژیک خود را دوباره به دنیا عرضه کند و این عمق ژئوپلیتیک ، ژئواستراتژیک و ژئوفرهنگ خود را بر اساس پارامترهای سیاست خارجی خود با پوششی مناسب از نو اعتبار بندی کند(Davutoglu:2001,1).
داوود اوغلو مدعی است که ترکیه در میان تعدادی از حوزه های ژئوپلیتیک مثل خاورمیانه ، جهان اسلام ، غرب ( اروپا و آمریکا) و آسیای مرکزی قرار دارد ترکیه در شرایطی میتواند به صورت قدرت منطقه ای نمایان شود که با همه ی این حوزه ها و همه ی همسایگان روابط خوبی داشته باشد.( Davutoglu: ۲۰۰۱, ۱۲۳)
پس از انتخابات ۲۰۰۲ در ترکیه از آنجا که یک حزب اسلام گرا روی کار آمد و در اسرائیل حزب لیکود بر سر کار بود با وجود تداوم روابط سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی شاهد بروز تنش ها و بحران هایی در روابط دو طرف هستیم برای نمونه, نخست وزیر” اجویت” درسال ۲۰۰۲ کشتار فلسطینی ها را توسط اسرائیل یک نسل کشی خواند. اما بزرگترین آزمون برای روابط ترکیه و اسرائیل پس از اکتبر ۲۰۰۲ این بود که پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات ترکیه باعث نزدیکی ترکیه به همسایگان مسلمان شد البته اردوغان بلافاصله اعلام کرد که روابط با اسرائیل ادامه و گسترش می یابد از جمله بازدید های سطح بالا پس از ۱۹۹۷ در مه ۲۰۰۳ اتفاق افتاد. در این سال شائول موفاز وزیر جنگ اسرائیل به ترکیه رفت و مذاکراتی در مورد همکاری های ضد تروریستی صورت گرفت همچنین رئیس ستاد ارتش ترکیه ( هیلمی اوزکوک ) در ماه ژوئن از اسرائیل دیدن کرد در ادامه روابط ۲ کشور در مه ۲۰۰۵ اردوغان در اسرائیل با آریل شارون دیدار کرد و از مشارکت احتمالی ترکیه در مورد فرایند صلح فلسطین و اسرائیل صحبت شد و بحث مبارزه با تروریسم و فرایند صلح خاورمیانه جدی ترین بحث آنها بود همچنین عبدالله گل نبز در ۵-۳ ژانویه ۲۰۰۵ به اسرائیل سفر کرد با وجود فشار اعراب در سازمان کنفرانس اسلامی خواست تا در مورد منازعه ی اسرائیل – فلسطین واقع گرایی بیشتری از خود نشان دهد (حاجی یوسفی و ایمانی:۱۳۸۹، ۸۴).
ترکیه در راستای رسیدن به اهداف خود در قالب دکترین عمق استراتژیک و به علت ملاحظات داخلی ، اقتصادی و سیاسی تلاش کرد تا به خاورمیانه ، اعراب و فلسطین نزدیک شود در دیدار خالد مشعل از ترکیه در ۲۰۰۶ سخنگوی دفتر نخست وزیری اسرائیل به شدت به این دیدار اعتراض کرد و اظهار داشت که این دیدار به روابط ترکیه با اسرائیل لطمه خواهد زد همچنین گفت که این دیدار این گونه است که اسرائیل از اوجالان که در زندان به سر می برد دعوت به مذاکره در اسرائیل کند در این مورد عبدالله گل بیان داشت که دعوت خالد مشعل به ترکیه برای راندن او به سمت تحقق صلح با اسرائیل صورت گرفته است و این یک مسئولیت بین المللی برای ترکیه است (حاجی یوسفی و ایمانی:۱۳۸۹، ۸۶).
پس از سال ۲۰۰۷ روابط ترکیه و اسرائیل باز هم متاثر از مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی می باشد در این دوره حزب عدالت توسعه دوباره در انتخابات ۲۰۰۷ پیروز انتخابات شد و از سوی دیگر حزب لیکود در انتخابات ۲۰۰۹ دوباره قدرت را در دست گرفت در ابعاد منطقه ای و بین المللی هم در این دوره تحولاتی رخ داد که بر روابط دو طرف تاثیر گذار بود در مورد ترکیه می توان گفت سیاست خارجی چند جانبه گرایی این کشور در این دوره بر روایط دو طرف تاثیر گذاشت می توان گفت در اسرائیل اجماع کاملی در مورد روابط با ترکیه وجود دارد و جامعه ، گروه ها و احزاب آن راجع به ترکیه نظر بسیار مطلوبی دارند اما در ترکیه جریانات اسلام گرا و جامعه هر چند مخالفت جدی با روابط ترکیه با اسرائیل نمی کنند اما به شدت مخالف حملات اسرائیل به فلسطین هستند که این مسئله بر روابط دو طرف تاثیر گذار بوده است در یک نظرسنجی در ترکیه نشان داده شده که ۲/۳۹ درصد پاسخ دهندگان علاقه مند به مسئله فلسطین هستند و ۴/۳۱ درصد هم تا حدودی علاقه مندند. درمورد وظیفه ترکیه راجع به مسئله فلسطین ۱۵ درصد معتقدند که ترکیه باید حامی فلسطین باشد ۵/۳۸ درصد معتقدند که ترکیه باید بدون دخالت در جنگ آنها از فلسطین حمایت کند و ۴ درصد معتقدند که ترکیه باید از اسرائیل حمایت کند از موارد تاثیر گذار بر روابط دو طرف این است که تمرینات نظامی که از سال ۲۰۰۱ با موفقیت انجام می شد در سال ۲۰۰۹ به حالت تعلیق درآمد اردوغان علت تعلیق تمرین های نظامی را مسئله غزه اعلام کرد. همچنین در ۳۰ ژانویه ۲۰۰۹ در اجلاس مجمع جهانی داووس میان اردوغان و شیمون پرز درگیری لفظی رخ داد اردوغان در این اجلاس به حملات اسرائیل به غزه اعتراض کرد (حاجی یوسفی،ایمانی: ۱۳۸۹، ۸۶-۸۷).
اظهارات اردوغان در اجلاس اقتصادی داووس چندی پس از جنگ ۲۲روزه غزه را می توان نقطه ی عطف ظاهری سیاست خارجی ترکیه در قبال اسرائیل به شمار آورد اردوغان در این اجلاس رئیس جمهور اسرائیل را به آدم کشی و جنایت متهم کرد و جلسه را به اعتراض ترک کرد. پس از چندی ترکیه در پاسخ به توهین یک مقام اسرائیلی به سفیر ترکیه اظهارات تند دیگر را علیه رژیم صهیونیستی رسانه ای کرد ؛ همچنین چندی بعد با محکوم کردن برخورد نظامیان چین با مسلمانان ترک تبار سین کیانگ – در سایه ی سکوت اعراب و ایران – توانست به محبوبیت بالای بین ملت های مسلمان دست یابد. نقطه ی اوج محبوبیت اردوغان و ترکیه را باید پس از ماجرای کشتی مرمره دانست. کاروان آزادی شامل چندین کشتی که فعالان اسلامی ، چپ و حقوق بشری از کشورهای مختلف را برای شکست حصر به سمت بندر غزه می برد در آبهای بین المللی مورد حمله نظامیان اسرائیل قرار گرفت و در این درگیری عده ای زخمی و کشته شدند در بین کشته ها ۹ شخصیت سرشناس ترک هم حضور داشتند پس از این اتفاق دولت ترکیه تندترین حملات را در سایه محکومیت بین المللی و فضای رسانه ای به وجود آمده علیه اسرائیل سامان داد که محبوبیت ترک ها را بین جبهه ی مقاومت در منطقه و توده های مسلمانان به اوج خود رساند (تعامل نیوز: ۱۳۹۰،۱).
افرادی که با آرزوی کمک به مردم غزه راهی شده بودند و در میان آنها پیر و زن و بچه از کشورهای زیادی بود آماج حملات قدرت نظامی اسرائیل قرار گرفتند که به موجب آن بر اساس اولین اطلاعات دست کم ۲ نفر کشته و بیش از ۳۰ نفر زخمی شده اند که این رخداد را به شدیدترین شکل محکوم میکنیم. اسرائیل با هدف قرار دادن انسانهای بی گناه زندگی انسانی و روابط صلح آمیز را هیچ شمرده و به صورت آشکار به نمایش گذاشته. این حادثه ی تاسف انگیز که در آبهای بین المللی رخ داد و حقوق بین المللی را زیر پا گذاشت نتایجی را به بار آورده که جبران آن غیر ممکن به نظر می آید. سفیر ما در تل آویو ماجرا را به دقت در حال بررسی است و در این حین سفیر اسرائیل در آنکارا نیز فرا خوانده شده است و به وی گفته شده که این موضوع غیر قابل قبول قویا در حال پیگیری است و از وی اظهارات خیلی روشن و صریحی خواسته شده. توضیح و دلیل هر چه باشد در زمینه فعالیت های صلح آمیز این چنین کارها غیر قابل قبول است. اسرائیل با این رفتار خود که حقوق بین المللی را زیر پا گذاشته باید نتایج آن را نیز عهده دار شود. به کشته شدگان از خداوند طلب مغفرت و برای خانواده آنها تسلیت و صبر خواهانیم و برای زخمی شدگان شفای عاجل می طلبیم.(Davutoglu. ۲۰۱۰)
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 01:13:00 ق.ظ ]
|