در جوامع اسلامی بیشترین واکنش ها در خصوص جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی به چشم می‌خورد و به جهت رعایت اصول مذهبی و پایبندی به نظام خانواده، رابطه جنسی عادی قبل و بعد از ازدواج به صورت غیرمشروع منع شده است. ولی با این وجود این انحرافات در کشورهای اسلامی نیز حتی در خفا در طول تاریخ وجود داشته است. [۷]

۱-۷-روش تحقیق

نگارنده در این تحقیق روش تحلیلی و توصیفی را سرلوحه کار خود قرار داده و در واقع با بهره گرفتن از روش استدلالی و تحلیلی عقلانی استفاده شده و بر پایه دانش علم اصول فقه و دیگر دانش های پیرامون فقه صورت پذیرفته است.

فصل دوم

تعاریف ‌و مباحث عام

۲- فصل دوم: تعاریف و مباحث عام

۲-۱-بخش اول: تعاریف

در این فصل ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی می‌پردازیم. بدواً نیازمند ارائه تعریفی دقیق از ارکان کلیدی آن، مانند: جرم، اخلاق و عفت می‌باشد. در تعریف جرم چنین گفته اند که: با نگرش به فرد، جامعه و قانون جرم، کنش های مثبت یا منفی مخالف نظم اجتماعی افراد در جامعه که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمینی تعیین شده باشد.سپس به تعریف فقه و معنای لغوی واصطلاحی ‌و معنای مورد نظر فقها می‌پردازیم وبعد ازآن نیز به مباحث عامی مثله ماهیت این جرم درکشور وکشورهای بیگانه و اقسام آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

۲-۱-۱- تعریف اصطلاحی جرم

جُرم در لغت به معناى گناه و خطا و بزه است. جرم در اصطلاح فقهى مترادف معصیت است (–> گناه)؛ هرچند در اصطلاح حقوقى جرم به فعل یا ترک عملى که بر اساس قانون، قابل کیفر و یا مستلزم اقدامات تأمینى و تربیتى باشد، تعریف شده است. ‌بنابرین‏، بین تعریف فقهى و حقوقى عموم و خصوص من وجه است؛ زیرا برخى افعال، از قبیل ترک نماز از منظر فقهى، جرم به شمار مى‌روند؛ در حالى که از منظر حقوقى جرم محسوب نمى‌شوند.

فقها جرم را چنین تعریف کرده‌اند: جرم عبارت است از: «از انجام دادن فعل یا قولی که قانون اسلام آن را حرام شمرده و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است، یا ترک فعل یا قول، که قانون اسلام آن را واجب شمرده و بر آن ترک، کیفری مقرر داشته است».[۸]

و بنا به تعریفی که، که از جرم در کنفرانس اجرای حقوق کیفر اسلامی و اثر آن در مبارزه با جرایم به عمل آمده، گفته شده: « جرم مخالفت با اوامر و نواهی کتاب و سنت، یا ارتکاب عملی است که به تباهی فرد یا جامعه بیانجامد. هر جرم را کیفری است که شارع بدان تسریع کرده و یا اختیار آن را به ولی امر یا قاضی سپرده باشد. [۹]

اما جرم از نقطه نظر قانونی عبارت است از: هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود. [۱۰]

۲-۱-۲- تعریف لغوی واصطلاحی اخلاق

پس از شناخت مفهوم جرم، بایستی اخلاق را تعریف نمود.اخلاق درلغت به معنای خوبیها وجمع کلمه خلق است[۱۱] و در اصطلاح اخلاق، قواعدی است که: در طول ادواری از زندگی یک جامعه بسائقه فطرت و اندیشه‌های گوناگون آن جامعه به وجود آمده و افراد، آن ها را محترم شمرده و بیش و کم به معرض اجرا در می آورند و تخلف از آن ها وجدان اکثریت جامعه را متالم و ناراحت کند. مبنای آن ها ترویج خوبی ها و کاهش بدی ها است و ممکن است قوانین موضوعه اصول آن ها را مورد احترام قرار دهد بدون اینکه وارد جزئیات آن ها شود و در تعریف اخلاق عمومی گفته شده قواعدی است که: در زمان و مکان معین، توسط اکثریت یک اجتماع، رعایت آن لازم شمرده می شود یا عمل با آن ها نیکو تلقی می شود.[۱۲]

۲-۱-۳-تعریف لغوی واصطلاحی عفت

عفت در لغت به معنای «پرده پوشی، پروا پیشگی، پاکدامنی، پارسایی و بلند طبعی، پرهیزگاری ،ترک شهوت» برداشت می شود.[۱۳]

یکی از ابعاد عفت رفتاری « عفت جنسی» است که در فرهنگ اسلامی دارای جلوه های ذیل است:

۱-پرهیز از نگاه آلوده ۲- خلوت نکردن با نامحرم ۳- نداشتن تماس بدنی ۴- پرهیز از خودارضایی و آمیزش با نامحرم ۵- نداشتن تجلی تحریک آمیز در مجامع ۶-واسطه نشدن برای فحشاء ۷- گریز از عوامل تحریک آمیز

و عفت عمومی درجه ای است که از عفت که نوع مردم علاقه به صیانت آن داشته و تابع شرایط زمان و مکان است.

۲-۱-۴-تعریف جرایم علیه عفت واخلاق عمومی

بدین سان تعریف جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی شامل اقداماتی است که اخلاق و عفت عمومی را جریحه دار می‌کنند، لذا عبارتند از: جرایمی که کیان و بقاء خانواده را تهدید نموده و موجب اشاعه منکرات و مفاسد اجتماعی در جامعه می‌باشد.

۲-۱-۵- تعریف لغوی واصطلاحی فقه

فقه در لغت به معنای فهم است و در طی محاورات و عبارات بر چند معنی مختلف اطلاق دارد و در هر یک از آن ها به کار رفته که از جمله آن ها «فهم دقائق» است.

کلمه فقیه امروزه بر فردی اطلاق می‌شود که دارای قدرت استنباط احکام فرعی شرعی از راه ادله‌ تفصیلی آن باشد.

کلمه فقه به معنای عام آن که شامل اصول اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و حقوقی و قضایی و فروع عملی می‌شود و نیز کلمه فقیه مستحدث نیستند و به تازگی مورد کاربرد قرار نگرفته بلکه از ابتدای ظهور اسلام رواج ‌داشته‌اند ‌بنابرین‏ این پندار برخی از مستشرعین که مسلمانان این واژه ها را از قوانین فقه رومی اتخاذ کرده‌اند بی‌پایه و اساس است، زیرا این کلمه در قرآن کریم و حدیث شریف وارد شده است، از جمله آن ها این است که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

«قالوِا یا شُعیبُ ما نَفقَهُ کَثیراً مِمّا تَقُولُ…»[۱۴] یعنی: «قوم پاسخ دادند که ما بسیاری از آنچه می‌گویی نمی‌فهمیم و درک نمی‌کنیم»

و همچنین خداوند متعال در سوره توبه می‌فرماید:

«فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فرقَهٍ مَنْهُم طآئِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فی الدّین»[۱۵] یعنی: «پس چرا از میان هر فرقه از آنان گروهی هجرت نمی‌‌کنند تا در مسایل دینی آگاهی یابند

و همچنین امام صادق(ع) فرمود: «اذا اراد الله بعید خیرا فقهه فی الدّین» یعنی آن گاه که خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد، او را در مسایل دینی آگاهی می‌بخشد.

مشاهده می‌شود که این واژه در متون آغازین اسلام به کار رفته است.

اصطلاح فقه در صدر اسلام به یکی از دو معنی زیر اطلاق می‌شده است:

۱- همان معنی لغوی (مطلق فهم)

۲- معنی بصیرت در دین خواه در قسمت اصول دین باشد یا در فروع آن گرچه بیشتر در خصوص بصیرت نسبت به اصول دین به کار رفته است.[۱۶]

فقه در اصطلاح به بیان فقیهان عبارت است از: «علم به احکام شرعی از ادله‌ تفصیلی آن ها…» و در این تعریف شهرت زیادتری دارد.

۲-۱-۶- معنی متعارف فقه

اکنون باید دانسته شود که از عبارت فقه چه معنایی مورد نظر است. معنی متعارف صدر اسلام منظور است یا معنی اصطلاحی فقیهان یا معنی دیگری غیر از هر دو؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...