نی یوسف مصری تو که در بیع کس آیی

بیعانه جان چیست که سودا نکند کس
( دیوان: ۷۲)

آنکه هر دم در ره او می‌فکنم خویش را

راه می‌گردانم اکنون هر کجا بینمش
( دیوان: ۷۶)

مده از خنده فریب و مزن از غمزه خدنگ

رو که ما را بتو من بعد نه صلح است و نه جنگ
( دیوان: ۷۹)

بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود

بنده بودیم و زبان ماجرا کوتاه بود …

گو مده فرمان که دیگر نیست دل فرمان پذیر

حکم او می‌رفت چندانی که اینجا شاه بود
( دیوان: ۴۴)

میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است

بخود تو نیز بده از این قرار دگر
( دیوان: ۶۸)

همان طور که پیداست است وحشی- شاعرِ عشق و تمهید است آغاز و پایان هر سخنش برای عشق و با عشق است . وی که دیوانش پر از وقوع گرایی‌های عاشقانه می‌باشد به سخن گفتن عشق و بیان احساساتش در آغاز عشق ورزی به یک محبوب و شرح دلدادگی تا رسوایی بر ملا شدن عشقش پرداخته است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۴. عرفان
عرفان یکی از موضوعات رایج و گسترده‌ی شعر فارسی است به نظر می‌رسد از ابتدای ظهور شعر فارسی همواره شعرهای لطیفی در زمینه ارادت و عشق انسان نسبت به خداوند وجود داشته است. عرفان است که تحولی چشمگیر و عظیم در ادبیات فارسی ایجاد کرد و شعر را با جلوه‌های خاص خود رنگ و رویی تازه و معنایی ژرف بخشید. « در مورد پیدایش شعر عرفانی در ادب فارسی باید گفت از همان آغاز پیدایش شعر دری حتی شاید پیش از آنکه نغمات موزون فارسی می‌رفت تا شکفته شود و به دست طبع گهر آفرین رودکی در نیمه‌های آخر قرن چهارم هجری قمری نخستین گام‌ها را در راه تکوین و تکامل بردارد، مضامین عرفانی بر پایه‌های عشق به ذات پروردگار و مفهوم گسترده‌ی آن به رشته‌ نظم کشیده می‌شد و پایه‌های شعر عرفانی را که جلوه گاه اندیشه‌ی بی کران و جهان بینی ژرف صوفیان و عارفان بنام بود بنیان می‌نهاد» ( صبور، ۱۳۸۴: ۱۸۲) . « عرفان که گونه‌ای جهان بینی توحیدی است و دیدگاهی است به عنوان یک مکتب فکری- فرهنگی هم، پیروان و هوادارانی فراوان داشته و دارد، در اصل تجلّی خارجی یکی از جلوه‌های روان آدمی و بازتاب برونی یکی از نیازها و گرایش‌های درونی انسان است؛ گرایشی که ریشه در نهاد ما دارد و با سرشت و فطرت ما آمیخته است: گرایش به مطلق»( راستگو، ۱۳۸۳: ۲۷).
وحشی ضمن بیان مسائل مذهبی به موضوع عرفان توجه داشته است و هنگامی که به بررسی مفاهیم و اصلاحات عرفانی در شعر وحشی می‌پردازیم این سوال به ذهن می‌رسد که وحشی بافقی یک شاعر عارف بوده یا اینکه فقط از اصطلاحات عرفانی در شعرش استفاده کرده است؟ در پاسخ باید گفت وحشی گذشته از بیان اعتقادات دینی و مذهبی که حجم زیادی از اشعارش به این گونه اندیشه‌ها و باورها اختصاص یافته عارف به معنای دقیق کلمه نیست به صورت متوسط و معمول با عرفان آشنایی داشته است و رنگ و بویی از عرفان در شعر او به چشم می‌خورد. به عبارت دیگر در شعر وحشی اصطلاحات و مضامین عرفانی وجود دارد و این موجب می‌شود که ما او را شاعری بنامیم که با اصول عرفان آشنا بوده و از آن‌ها در شعر خود استفاده کرده است. وحشی ترجیع معروفش یا همان « ساقی نامه» را به طور کامل به شیوهی عرفانی سروده و در میان غزل‌هایش هم تعدادی غزل عرفانی دیده می‌شود و از مثنوی‌هایش هم مثنوی خلد برین یک منظومه عرفانی به تقلید از مخزن‌الاسرار نظامی و همچنین مثنوی عرفانی و اخلاقی ناظر و منظور را در زمینه عرفان سروده است .
تقریباً در تمامی اشعار عرفانی واژه‌ها، اصطلاحات و رموز عرفانی چون رند، مست، تجلی، خرابات، میخانه، مغبچه و مانند این‌ها مکرر به چشم می‌خورد که ساقی نامه وحشی هم مملو از اصطلاحاتی چون خرابات، الست، می، مطرب، میکده، ساقی و مانند این‌ها است که به آن میپردازیم:

ساقی بده آن باده که اکسیر وجود است
بی زیبق و گوگرد که اصل زر کانی ست
بی گردش خورشید کم و بیش حرارت
قرعی نه و انبیقی و حلی و نه عقدی
سیماب او در عقد وفا بسته بر آتش
هم عهد در او سود و زیان همه عالم
در عالم هستی که ز هستی به در آییم
ما گوشه نشینان خرابات الستیم

شوینده‌ی آلایش هر بود و نبود است
مفتاح در گنج طلا خانه‌ی جود است
کان زر از او هرچه فراز است و فرود است
در بوته گداز زر و نه نار و نه دود است
از هر دو عجب اینکه نه بود و نه نمود است
وینطرفه کهدر وی مه زیان استو نهسود است
ما را چه زیان از عدم سود وجود است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...