در همان سال، بالدائف، کراونس و واگنر(۲۰۰۰) با ارائه مدلی به بررسی رابطه میان ویژگی‎های محیطی (اجتماعی، فرهنگی و سیاسی) ویژگی‎های شرکت (جمعیت‎شناسی، انگیزه‎های مدیریت) استراتژی‎های کسب و کار تمایر و یا حداقل بها تمام شده با عملکرد صادراتی پرداختند.

در سال ۲۰۰۲ شوهام و همکارانش با تقسیم‎بندی شرکت‎های صادرکننده به ۳ دسته مدافعان، تحلیل‎گران و جویندگان متغیرهای متنوعی را در هر یک از انواع شرکت‌آموزش‌ها که بر عملکرد صادراتی مؤثر بودند معرفی نمودند. آن‌آموزش‌ها در پژوهش‎های خود ‌به این نتیجه رسیدند که در شرکت‎هایی از نوع تحلیل‎گر، امکان تولید کالای جدید، مدیریت تولید، گرایش بازار و استراتژ‎ی‎های کنترل از یک سو و عملکرد صادراتی از سوی دیگر رابطه معنی‎داری وجود دارد.

در همان سال، رزو شوهام به بررسی تأثیر برخورداری شرکت از گرایش بازار بر سود و فروش صادراتی آن پرداختند.

در سال ۲۰۰۲ کاتسیکیس و همکاران با ارائه مدلی سه متغیر طرز تلقی صادراتی، موانع صادراتی و حمایت مدیریت را به عنوان متغیر مؤثر بر عملکرد صادراتی معرفی نمودند. دو متغیر اول علاوه بر تأثیرگذاری مستقیم خود بر متغیر حمایت مدیریت، به طور غیرمستقیم بر عملکرد صادراتی تأثیر می‎گذاشتند. در همان سال لئونیدو، کاتسیکیز و سمیعی با انجام تجزیه و تحلیل مضاعف بر پژوهش‎های قبلی، به ارائه مدلی پرداختند که در آن متغیرهای مؤثر به پنج دسته (ویژگی‎های مدیریت، فاکتورهای سازمانی، فشارهای محیطی، هدف‎گذاری صادرات و عناصر استراتژی بازاریابی صادرات)تقسیم‎بندی شده است. سه متغیر اول با تأثیرگذاری بر ۲ متغیر بعدی به طور مستقیم بر عملکرد صادراتی تاثیر گذار بوده‎اند. (قره چه و همکاران، ۱۳۹۰)

‌بر اساس تحقیقات انجام شده ‌در زمینه عوامل موثربرعملکردصادراتی، متغیرهایی که می‌توانند بر عملکرد صادراتی تاثیر داشته باشند در مجموع عبارتنداز:محیط بازار صادراتی، شرکت و مدیریت آن و عناصر اساسی استراتژی شرکت، جذابیت ‌بازار صادرات، زیربنای اقتصادی ‌و موانع تجاری ازجمله مواردی است که اثرتعیین کننده ای ‌بر صادرات کالاها وخدمات دارد. از طرفی متغیرهایی نظیر رشد اقتصادی ونرخ ارز نیز بر عملکرد صادراتی موثراست. علاوه بر متغیرهای محیطی نگرش مدیران نیزنقش تعیین کننده ای در ارتقاء عملکرد صادراتی خواهدداشت. ودراین خصوص می توان به تعهدوتصورات مدیران مدیران و نیزسیستم های مدیریتی سازمان اشاره نمود. شایستگی بین‌المللی مدیران وداشتن تجربه کافی نیزبرعملکردصادراتی موثراست. تکنولوژی و اندازه سازمان دارای اثرترکیبی (مثبت ومنفی) بر عملکرد صادراتی بوده ولی اثر کنترل کیفیت وارتباطات قوی بین عناصر سازمانی مثبت ارزیابی شده است. (رهنورد و همکاران، ۱۳۹۰)

در سال‌های اخیرداشتن نگرش فرآیندی به سازمان و مدیریت فرآیندهای سازمان جهت انجام مأموریت‌ آن ‌و حرکت به سمت چشم اندازسازمان به طورروزافزونی موردتوجه قرارگرفته است. درچنین وضعیتی اندازه گیری عملکرد سازمان همان اندازه گیری فرایندهای سازمان می‌باشد. به تعبیری مدیریت فرایندهای سازمان واندازه گیری عملکرد دوروی یک سکه می‌باشند. بدین منظوربرای ایجادیک سیستم اندازه گیری عملکرد هرسازمانی بایدسه قدم اساسی بردارد:

۱٫ مشخص نمودن جهت گیری استراتژیک سازمان

۲٫ شناسایی فرایندهای سازمان درراستای جهت گیری ‌استراتژیک سازمان

۳-مشخص نمودن شاخص هایی برای پایش سیستم واطمینان ‌از حرکت درراستای جهت گیری استراتژیک از انجایی که بیش از چهار دهه مطالعات مختلفی باموضوع عملکرد صادراتی بنگاه ها منتشرشده، علی رغم همه تلاش‌های تحقیقی، توافق و سنتزی در تعریف مفهومی و عملیاتی این سازه وجود ندارد.

۲-۲-۳) رابطه جهت گیری استراتژیک باعملکرد صادراتی

تحقیقات بسیاری درخصوص جهت گیری استراتژیک و اثر ان برعملکردسازمانی، فن آوری، تولید محصول جدید، کارآفرینی و. . توسط محققان انجام شده است. اماتحقیقی که تاثیرجهت گیری استراتژیک را بر عملکرد صادراتی بررسی نماید محدود است ( slater &narver2006 ). ونکاترامن تلاش کرد تا سه نوع از روش تحقیق جهت گیری استراتژیک را مورد بررسی قرار دهد. وی با بهره گرفتن از رویکرد مطالعاتی تطبیقی سازه اصلی جهت گیری استراتژیک را طراحی و شش بعد برای بررسی عملکردمعرفی و مقیاس و سنجه‎های مورد نیاز را ارائه نمود و محققان بعدی هم جهت گیری استراتژیک را توسعه داده و این موضوع را از ابعاد اولیه و یا ترکیبی مورد بررسی قرار داده‌اند. همچنین از ابعاد شش گانه ونکاترامن در بررسی موضوعاتی از قبیل کارآفرینی، جهت گیری بازار، فن آوری وتولید محصول جدید استفاده اند. در مجموع باید اظهار نمود در بررسی عملکرد عمدتاًً‌از تعاریف و ابعادمایلز و اسنو و یا ونکاترامن استفاده نموده اند. کاپلان (۲۰۰۰) در کتاب سازمان استراتژی محور، اصول سازمان استراتژی مجوررابه شرح ذیل بیان ‌کرده‌است.

۱٫ تبدیل استراتژی به فرایندی مستمر

۲٫ تبدیل استراتژی به فعالیت های روزمره کارکنان

۳٫ همسوئی سازمان باهدف هم افزایی

۴٫ بسیج تغییر ازطریق رهبری واحد

۵٫ ترجمه استراتژی به کلیات عملیاتی.

سه متغیراساسی برکانون توجه مدیریت(توجه به بازارداخل یاتوجه به بازارخارج اثرمی گذارد:

۱٫ جهت گیری مدیریت

۲٫ شباهت بازارهدف

۳٫ گرایش استراتژیک شرکت

گرایش استراتژیک شرکت یک منبع کلیدی برای توسعه مزیت رقابتی است. یک گرایش ‌استراتژیک خاص به شرکت اجازه می‌دهد تا به صورت ویژه ای منابع خودراباشرایطمتناسب نموده و مبنایی برای کسب موقعیت رقابتی فراهم می‌سازد.

۲-۲-۴) بررسی جایگاه جهت گیری استراتژیک درایران

صادرات غیرنفتی یکی از اهداف اصلی دولت در پنج برنامه توسعه دولت جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی و پایان جنگ تحمیلی بوده است. ودراین راستا اقدامات گسترده ای به منطور شناسایی وحل مشکلات ساختاری اقتصادو قوانین و مقررات اقتصادی انجام شده که مهمترین آن ها عبارتند از:

-برگزاری همایشها و برنامه های آموزشی گسترده برای فعالان اقتصادی و بازرگانی مثل طرح ارتقاء پایدارصادرات غیرنفتی(senox) با همکاری مرکز توسعه و عمران سازمان ملل توسط وزارت بازرگانی وقت

۱٫ تدوین قانون مقررات صادرات و واردات و آئین نامه اجرایی

۲٫ حذف پیمان ارزی وبرنامه ریزی جهت یکسان سازینرخ ارز

۳٫ حذف هر گونه مالیات و عوارض از صادرات کالا

۴٫ تدوین واجرای سیاست‌های حمایتی نقدی ازقبیل پرداخت جایزه ویارانه صادراتی به صادرکنندگان و طرح‎های راهبردی مربوط توسعه صادرات

۵٫ آزاد سازی صادرات کالاها وخدمات مشروع

۶٫ برگزاری روزملی صادرات و تشویق وقدردانی ازصادرکنندگان نمونه به منظورفرهنگ سازی صادرات

۷٫ همچنین سرمایه گذاری های گسترده ای ‌در زمینه صنایع بزرگ، ایجاد بزرگ راه و حمل ونقل زمینی، ریلی و دریایی انجام شده است.

مجموع این اقدامات باعث گردیده ارزش صادرات ازحدود ۲میلیارد دلار ‌در سال‌ ۱۳۶۸ به حدود ۵۱ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۱ رسیده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...