هورنای اضطراب اساسی راعبارت می داند ازاحساس منزوی شدن ،بیچارگی وبی پناهی در دنیایی که بالقوه خطرناک وترسناک است.عواملی که ازطرف جامعه وبه خصوص خانواده درکودک ایجاداحساس ناامنی می کند،عبارتند از تسلط زیاد،به خصوص خانواده درکودک ایجاد احساس ناامنی می کند،عبارتندازتسلط زیاد،بی تفاوتی ،رفتاربی ثبات ،عدم احترام برای احتیاجات کودک ،توجه ومحبت بیش ازحعدم گرمی وصمیمیت کافی،تبعیض،محافظت شدید ،واگذاری مسئولیت زیادویاعدم آن ،پرخاشگری وخشونت برای کسب احساس امنیت ،کودک درمقابل این عوامل روش های مختلفی ازخود نشان می دهدوهمانهارافرامی گیرد.این رفتارها نوع شخصیت ومنش اوراتشکیل می دهند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به نظر هورنای ،نیازهای روانی افرادرامی توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف)نیازبه رفتن به سوی مردم[۲۲] ؛که خودشامل چندنوع ،ازجمله نیازبه محبت می شود.
ب)نیازبه دورشدن ازمردم[۲۳] ؛مانندمیل به استقلال.
ج)نیازبه مخالفت بامردم[۲۴] ؛مانندنیازبه قدرت.
هرکدام ازاین الگوها ،جهت بینش وعمل فردنسبت به خود ودیگران راتعیین می کند.عدم تعادل واختلال دراین سه نوع نیاز،ناهنجاریها رابوجود می آورد.انسان ناسالم ازنظرروانی کسی است که در دوران زندگی وبه خصوص دردوران پراهمیت کودکی ،بامشکلات عدیده وشدید اجتماعی روبروبوده است .این مشکلات سبب به هم ریختن توازن سه الگوی نیازهای زندگی می شود(شاملو،۱۳۷۷).
نظریه بودائیسم درباره شخصیت انسان
بودائیسم که بین آئین های اخلاقی ازنظرقدمت،طولانی ترین تاریخچه راداردتوسط مؤسس آن گائوتامابودا[۲۵] (۴۳۸ تا ۵۳۵ قبل ازمیلاد مسیح)ارائه شد.
درفلسفه بودا،آنچه رامی توان نزدیک به مفهوم شخصیت دانست .مفهوم «آتا[۲۶]»است که در روانشاسی غربی «خویشتن»نامیده می شود.البته بااین تفاوت اصلی که ازدیدگاه آتا ،خویشتن ثابت ومداومی درانسان وجود ندارد.وشخصیت انسان ،مجموعه ای ازخصوصیات ،جریانات وحالات گذراوناپایدارجداازهم هستند.آنچه «خویشتن»راتشکیل می دهند،مجموعه است ازقسمت های مختلف بدن ،تفکر،احساس،خواهش ها،ادراکات،حافظه وامثال آن.
به عقیده ابهیدهاما،شخصیت انسان مانندرودخانه ای است که شکل و موجودیت کلی آن ثابت است،ولی وجود آن دائماً جریان وتغییر می یابدوحتی یک قطره آن نیزمانند لحظه قبل نمی ماند.
ما ممکن است «خویشتن »رامجموعه ای ازتفکر،ادراکات ،خاطرات واحساسات بدانیم؛ولی همه این پدیده ها ،قسمتی ازیک مجموع سیال،متحرک ودائم التغییراست .ازاین دیدگاه ،هیچ عملکردی ازعمل کننده،هیچ ادراکی از ادراک کننده وهیچ واقعیت موجودی ،جدااز آگاهی وهشیاری انسان وجود ندارد.
مطالعه شخصیت دربودائیسم براساس مفاهیم پیچیده ای مانندنهاد،ناخود آگاه وفراخودقرارنگرفته است؛بلکه برپایه بررسی یک سلسله ازوقایع استواراست.واقعه اساسی موردمطالعه ،رابطه موجود بین یک وضع روانی فردمانندخواسته یامیل،ویک عامل خارجی مانندیک تابلوی نقاشی یاغذای مطبوع،است.وضع روانی یک فرددائماًازیک لحظه به لحظه دیگردرحال تغییراست.
شناخت عوامل روانی ،کلیدشناسایی کاما[۲۷]است.کاما یکی ازمفاهیم اساسی دربودائیسم است.لغت کاما درابهیدهاما یعنی «انگیزه هرعمل انسان یک حالت یاوضع روانی است که زیربنای آن عمل خاص قرارمی گیرد.»ازاین دیدگاه ،رفتارانسان دراصل نه خوب است ونه بد،طبیعت خوب یابدبستگی داردبه انگیزه یانیت فکری که برآن اساس بوجودآمده است.به طورکلی ،آنچه انسان انجام می دهد،محصول نحوه تفکرخوداواست.
انواع اصلی شخصیت مطابق ابهیدهاما عبارتنداز:
تیپ حسی[۲۸]– فردی که چنین تیپی دارد،مؤدب ومهربان است.رعایت حال دیگران رامی کند.درزندگی منظم ،تمیزوباهدف است.
تیپ نفرت انگیز[۲۹] – فردی باچنین تیپی ،عجول،خشن،بی توجه به دیگران ،عصبانی،پرسروصدا،بی نظم،حسودوعیب جواست.
تیپ هذیانی- فردی باتیپ هذیانی ،بسیاربی نظم وترتیب،کثیف،تنبل،بی توجه به خوراک وپوشاک ،تلقین پذیر،متلون،مضطرب،نادم وبی اراده است.
نظریه اسلام درباره شخصیت انسان
ازدیدگاه اسلام ،انسان مخلوقی است که هنگام زاده شدن،بالقوه کمالاتی داردکه می تواندبه آنهافعلیت بخشدوهمچنین فطرتی حیوانی داردکه براثرافراط وتفریط درآن ،سبب ایجاد دشواریهایی برای خود ودیگران می شود.انسان ازنظرساختمان جسمی،تمایلات غریزی ،شهوات وخواسته هایش،شبیه سایرحیوانات است؛ولی ازسه بعدباآنها وجه تمایزعمیقی داردکه عبارتنداز:
داشتن ارداک،کشف خود وجهان خود وداشتن جهان بینی.
وجود عوامل وجاذبه هایی که برانسان احاطه دارند.
آزادی انتخاب ،تحت تاثیر محیط وجاذبه های آن قرارگرفتن وتسلط برآنها.
الگوی شخصیت
اصطلاح «الگو»(Pattern) به معنای طرح یاشکل بندی یاهیأت (Configuration)است.به نظرسیستم های روانی- فیزیکی سازندگان شخصیت فردکاملاًبا همدیگربستگی دارندوشخصیت درواقع،محصول تعامل یاتفاعل آنهاست.دومؤلفه مهم الگوی شخصیت عبارتنداز:هسته یا«خودپنداری»و ویژگی ها(traits)که تحت تاثیرهسته می باشند.
درباره «خودپنداری»قبلاًسخن گفتیم واشاره کردیم که خودپنداری واقعی مفهومی است که هرکس خویشتن دارد و می داندکیست وچیست.وشخص به وسیله روابطش بادیگران و واکنش های آنها نسبت به او آن رادرمی یابدیعنی پی می بردواقعاً کیست.خودپنداری آرمانی تصویری است که شخص دوست داردآن باشد.هرکدام ازاین دونوع خودپنداری دارای جنبه بدنیروان شناختی است.
جنبه بدنی مفهومی است که شخص ازظاهرش،جنس خود،اختصاصاتش ،اهمیت بدنش دررابطه بارفتارش ،و وجهه ای که بدنش درچشم دیگران به اومی بخشد، دارد.جنبه روان شناختی مفهوم یامفاهیمی است که شخص ازتوانایی ها وناتوانانی خود،ارزش،وروابطش بادیگران دارد.ابتدااین دوجنبه ازهم جداهستندولی بتدریج با بزرگ شدن کودکان آن دوباهم ترکیب می شوند.
ویژگی ها صفات ویژه رفتاریاالگوهای سازگارندازقبیل واکنش های شخصی به ناکامی ها،شیوه های برخوردبامشکلات،رفتارپرخاشگرودفاعی ورفتارکناره گیری ازدیگران.ویژگیهاتحت تاثیرخودپنداری قرارمی گیرندوباآن ترکیب می شوند.ویژگیهادوخاصیت برجسته دارند:فردیت که درتغییرکلیت یک ویژگی خاص دیده می شودتادرویژگی مخصوص آن شخص .مانند الگوی رفتاری که ازیک فردفقط دریک موقعیت ظاهرمی شودنه درمواردمشابه دیگر.وهمسانی که شخص درموقعیت های همانندوتحت شرایط همسان تقریباًبه یک شیوه رفتارمی کند.(شعاری نژاد،۱۳۷۴).
پایداری شخصیت
اصطلاح «پایداری»(Persistence)به معنای «دیرپایی»و«بازپیدایی»است نه به این معناکه تغییری پیدانمی شود به عبارت دیگر ،منظورازپایداری شخصیت این است که ویژگیهای فردگرایش دارندبه اینکه نسبتاًپایداربمانندوتغییرنیابند.یابه گفته آلپورت(Allport)«حقیقت مهم درباره شخصیت،پایداری نسبی وسازمان بی نظیرآن است».
عوامل مؤثردرپایداری شخصیت ازاین قرارند:
وراثت:آن ویژگی که مستقیماًیاغیرمستقیم به وراثت مربوط است بیشترثبات خواهد داشت.
پرورش کودک:روش پرورش کودک وگرایش های شخصی که مدام ان رابه کارمی بردطبعاًنوع خودپنداری کودک راتقویت می کند.
ارزشهای والدینی:ویژگی های شخصیت که برای والدین ارزش بالایی دارندیاباپاداشهای ایشان تقویت می شوندودرنتیجه پایداری بیشتری پیدامی کند.
ایفای نقش:نقش که کودکان یادمی گیرنددرخانه ایفاکننددرخودپنداریهای انهااثرمی گذارد؛زیرااین نقش در دوران کودکی پایدارمی شود.
محیط اجتماعی:وقتی کودکان خودراآنچنان ببینندکه دیگران آنهارامی بینند همین نگرش خودپنداری وروش سازگاری ایشان رامشخص خواهدکرد.وتغییرات بعدی درمحیط اجتماعی ممکن است ،نتواندآن الگوی شخصیت راتغییردهد.
انتخاب درمحیط اجتماعی:شخصیت کودک یاویژگی مسلط براو انتخاب سازگاری اجتماعی اوراتعیین می کند.ضمن گردآمدن مداوم بااشخاص آن محیط،خودپنداری والگوهای خاش سازگاری تقویت می شوند(شعاری نژاد،۱۳۷۴).
تغییردرشخصیت
منظوراز«تغییر»گوناگون یادگرگون شدن است بدون این ضرورت،که گونه دیگرکامل ترباشد.خودپنداری و ویژگی درطول زندگی دگرگون می شوندواین تغییرویژگی هاممکن است کمی یاکیفی باشد.مثلاًدرتغییرات کیفی ویژگی هایک ویژگی نامطلوب اجتماعی به یک ویژگی مطلوب تبدیل می شود.درتغییرات کمی ویژگیها یک ویژگی ضعیف به یک ویژگی قوی عوض می شود.عواملی که درتغییر شخصیت مؤثرعبارتنداز:
تغییرات بدنی:تغییرات بدنی ناشی ازنضنج،اختلال ساختی درمغز،اختلالهای عضوی،اختلال های غده ای ،صدمات،سوءتغذیه،داروها یابیماریها غالباً باتغییرات شخصیت همراهند.واین تغییرات عمدتاً درخودپنداری کودک اثرمی گذارند.
تغییرات محیطی :هنگامی که تغییر درمحیط ،وضع کودک رادرگروه همگنان بهبودمی بخشداثرمساعدی روی خودپنداری خواهد داشت.اثرتنهاازتغییرات محیطی ناشی نمی شودبلکه معمول تغییری است که درکودک پیداشده است.
فشارهای اجتماعی:کودک برای اینکه موردپذیرش وتایید اجتماعی قرارگیردویژگی های موردانتظار وتاییدجامعه رادرخودرشد وگسترش می دهد.
افزایش صلاحیت:افزایش کفایت وصلاحیت درمهارتهای حرکتی یاذهنی اثرمساعدی درخودپنداری داردزیرابه کودک کمک می کنداحساس خودکم بینی رابه احساس برتری تغییردهد.
تغییرات نقش:تغییرنقش ازوابستگی وانقیاد به برابرنگری یارهبری درخانه،مدرسه،یاهمسایگی درخودپنداری کودک اثرخواهدگذاشت.
کمک تخصصی:روان درمانی به کودکان کمک می کندخودپنداری مساعدیامثبت را درخویشتن رشد وگسترش دهدزیرابه ایشان امکان می دهدکه علل خودپنداری نامساعدشان را کشف کنندوآنهارابه خودپنداری مساعدتغییردهند(شعاری نژاد،۱۳۷۴).
شخصیت سالم
سازگاری بهنجار یاعادی (normal)یک حالت نسبی است وهرکودک گاهگاهی دچاراضطراب وتنش می شودورفتاری ازاوسرمی زندکه موردقبول خودودیگران واقع نمی شود.بنابراین ،کودکانی دارای شخصیت سالم هستندکه هدفهای واقعی رادنبال می کنند،می توانندنیازهای خود راارضاکنند،وشیوه اعمال ایشان ازلحاظ اجتماعی موردپذیرش است.یکی دیگرازخصایص شخصیت سالم کودک،رغبت اجتماعی اوست که به دیگران به همان اندازه خودش توجه دارد،می توانددیگران رادوست بدارد،بادیگران همدردی می کند،به خود اعتماد دارد،می تواندمسئولیتی رابعهده بگیرد.کنفرانسی که درسال ۱۹۵۱ برای مطالعه رفتارکودکان ونوجوانان درآمریکا تشکیل شده بودخصایص شخصیت سالم راچنین اعلام کرد:
احساس اعتمادواطمینان :هرگاه درنخستین سالهای زندگی به نیازهای کودک توجه شودبه احتمال زیاددارای احساس اعتمادواطمینان خواهدبود.
احساس استقلال:کودک وقتی تصمیم می گیردوانتخاب می کندخودرافردباکفایت ونیرومندی احساس می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...