زوج های فاقد قید یا جدا از هم از گروه ازدواج ناپایدار: آن ها از تعارضات اجتناب کرده و مهارت های حل مسئله کمی دارند، دوره های کوتاه سرزنش گری، ذهن خوانی، و شخصیت تدافعی در تعاملاتشان وجود دارند، سطح پایینی از هیجانات منفی را داشته و تقریبا هیچ هیجان مثبتی را نشان نمی دهند-الگوی تعاملی آن ها اجتناب است. کار[۲۰](۱۹۷۵،ترجمه تبریزی، ۱۳۸۴).

خانواده: تعریف، عملکرد و نقش آن در تعارضات

خانواده چیزی بیش از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی به سر می‌برند . خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود رادارد . این نظام اجتماعی مجموعه ای از قواعد و اصول را ابداع و برای اعضای خود نقش های متنوعی تعیین می‌کند. علاوه بر این خانواده از یک ساخت نظام دار قدرتمند برخوردار است، صورت های پیچیده ای از پیام رسانی های آشکار و نهان را به وجود می آورد، و روش های مذاکره و مسئله گشایی مفصلی در اختیار دارد که به آن اجازه می‌دهد تا تکالیف مختلفی را با موفقیت به انجام برساند. خانواده گروه اجتماعی با روابط طولانی و زمان دار است. در حالی که ‌گروه‌های اجتماعی، پیوستگی روابطشان در اجتماع تعریف شده است. از طرف دیگر در خانواده انواع روابط از قبیل دوستی، عشق، تولید مثل ، همیاری ، حمایت، گفتگو وجود دارد. در حالی که ‌گروه‌های دیگر اجتماعی یکی از انواع روابط فوق در آن وجود دارد(آزادارمکی، ۱۳۸۹).

زوجین وخانواده ها از دیگر ‌گروه‌های انسانی هستند که از بسیاری جهات، از قبیل شدت و نوع عملکرد متفاوت هستند . در موجودات انسانی خانواده جایی است که با بیشترین عشق یا تنفر را در آن تجربه می‌کنیم یا از عمیق تربن رضایت لذت می بریم و از عمیق ترین دردها رنج می بریم. در خانواده ها عملکرد یک عضو بر کل خانواده اثر می‌گذارد. خانواده یک سیستم با پویایی متعادل است استرس ها و کشمکش های زندگی خانواده، به طور اجتناب ناپذیری بر روی تک تک اعضای آن اثر می‌گذارد. وقتی کل یک سیستم با یک قسمت آن با بی تعادلی مواجه می شود سیستم در جهت باز گرداندن آن به تعادل قبلی عمل می‌کند(مک لیور[۲۱] ۱۹۹۹، به نقل از مرادی، ۱۳۸۰).

تعارض: تعریف، انواع و آثار

عبارت است از یک حالت هیجانی منفی که به علت ناتوانی در انتخاب حداقل یکی از دو هدف ناسازگار به وجود می‌آید. به سخن دیگر تعارض زمانی پیش می‌آید که انگیزه ها و خواست های درونی و برونی انسان در تضاد با یکدیگر فعالیت کنند(شاملو،۱۳۷۷).

تعارض در سطوح مختلفی چون درون فردی ، که مورد نظر این پژوهش است به رفتار های آگاهانه ای گفته می شود که به دلیل بی توجهی به خواسته های دیگران و به منظور ممانعت از تحقق اهداف سایر افراد صورت می‌گیرد(ملکی حاج آقا، ۱۳۸۴).

اساسا سه نوع تعارض وجود دارد، یکی از آن ها، تعارض میان احساسات است و از آنجا که وجود تفاوت میان انسان ها امری اجتناب ناپذیر است، در هر رابطه مهمی ممکن است احساسات خصمانه نیرومند و تعارض هایی که به وجود بیایند که معمولا با به کارگیری روش هایی برای آن، تعارض قابل حل است. اما نوع دیگر، تضاد بین ارزش ها ست که برای این نوع از تعارض به ندرت راه حلی وجود دارد، با این وجود باز هم برای درک شرایط، استفاده از روش های حل تعارض، می‌تواند به افرادی که باور های متضادی دارند کمک کنند تا یکدیگر را بفهمند و تحمل بیشتری برای درک شرایط یکدیگر کسب کنند. سومین نوع تعارض، تعارض بین نیازهاست که پس از حل شدن مسائل ارزشی و احساسی غالبا به صورت موضوعات اساسی، باقی می مانند، که باید حل و فصل شوند . تعارض می‌تواند خلاق یا مخرب باشد. و در صورتی که ماهرانه با آن برخورد شود حتی می‌تواند به صمیمیت بیانجامد (بولتون[۲۲]، ترجمه سهرابی، ۱۳۸۱).

نحوه ی برخورد انسان ها با تعارضات را، تفاوت های فردی آن ها تعیین می‌کند . خصوصیاتی مثل قدرت تصمیم گیری، رشد فکری ، موقعیت سنجی، آستانه تحمل اولویت سنجی تعیین هدف زندگی و … در چگونگی برخورد با تعارض و شیوه حل آن مؤثر است. تعارض زمانی به وجود می‌آید که فرد نتواند از دو راه سازش ناپذیر، دست کم یکی را انتخاب کند. پس می توان گفت تعارض زمانی به وجود می‌آید که رفتار جانشینی وجود دارد و استرس به عنوان یک تعارض حل نشده است که به تبع تعارض اصلی پدید می‌آید. تعارض حالت هیجانی را آشفته می‌کند، به فعالیت شناختی آسیب می زند و ممکن است تعادل حیاتی بدن را مختل نماید. اختلال هیجانی تعارض به صورت دودلی ، اضطراب زود رنجی ، خشم، افسردگی و احساس گناه است. تعارض علاوه بر اینکه در تهییج پذیری تاثیر دارد شناخت را نیز مختل می‌کند تحت شرایط تعارض زا الگوی تفکر شخص اغلب آشفته می شود(شاملو،۱۳۷۷).

تعارضا ت زناشویی و رویکرد ها

به هرنوع تنازع بر سر تصاحب پایگاه ها و منافع قدرت که در جهت خلاف امتیازات زوج مقابل و افزایش امتیازات خود به وقوع می پیوندد، تعارض زناشویی گفته می شود(ثنایی، ۱۳۷۹).

تعارض فرایندی است که ضمن آن اعمال و رفتار یک فرد با اعمال و رفتار فرد دیگر تداخل می‌کند هنگامی که دو فرد به عنوان یک زوج با هم زندگی می‌کنند به دلیل ماهیت تعامل انسانی، اوقاتی در زندگی پیش می‌آید که نیازها برآورده نمی شوند و در نتیجه زوجین نسبت به یکدیگر احساس خشم و ناامیدی و یا نارضایتی می‌کنند که ‌به این حالت تعارض زناشویی گفته می شود(برنشتاین[۲۳]، ترجمه سهرابی۱۳۸۲).

رویکرد [۲۴]MRI: اساسی ترین ایده این رویکرد این است که تلاش های غیر مؤثر در حل مشکلات سرانجام منجر به حفظ و تداوم این مشکلات می‌شوند. ‌بنابرین‏ وظیفه اصلی سنجش در این رویکرد، ردیابی الگو های رفتاری تکرارشونده ای است که شامل راه حل های صورت گرفته غیر مؤثر می‌باشد. درمان به خودی خود، باید الگو های مرضی را از بین ببرد. برای این کار به طور غیر مستقیم از مراجعین تقاضا می شود از تلاش برای حل مشکلاتشان دست بکشند. راه حل های غیر مؤثر در چهار مقوله عمده جای می ‌گیرند که عبارتند از: ۱) کوشش در جهت خود جوش ساختن عمدی خود با دیگران. ۲)استفاده از راه حل هایی که ظاهراً خطری ندارند، در حال که خطر ریسک پذیری غیر قابل اجتنابی دارند. ۳)تلاش برای حل مشکلات از طریق بحث رودررو. ۴)تأیید شک یک شاکی یا دفاع از عملکرد او است(کار،۱۹۵۷، ترجمه تبریزی ۱۳۸۴).

رویکرد ساختاری: اساسی ترین ایده در این رویکرد این است که ساختارهای سازمانی مشکل ساز خانواده، ظرفیت خانواده را به نحوی به مخاطره می اندازد که هنگام گذر از مراحل چرخه زندگی با استرس های درون خانوادگی یا برون خانوادگی غیر قابل پیش‌بینی مواجه می شود. مرزها مبهم یا خشک و بیش از حد درهم فرو رفته و یا بی قید و بند است. بی قید بندی و در هم فرو رفتگی هر دو راه کارهای اجتناب از تعارض هستند. این راه کارها زوجین را از رنج حاصل از حل تعارض و اصلاح قوانین معاف می‌سازند.

رویکرد شناختی رفتاری: فرضیه اساسی مبین این نکته است که رفتار و شناخت های مشکل ساز یاد گرفته می‌شوند و از طریق الگو های تعاملی تکراری تداوم می‌یابند. الگوهای تعاملی ممکن است از نوع تقلید، شرطی سازی کلاسیک و یا ترکیبی از این ها باشد. تحقیقات شناختی رفتاری نشان داده‌اند که روابط در خانواده ها و زوج های آشفته و غیر آشفته با یکدیگر متفاوتند(کار،۱۹۵۷، ترجمه تبریزی ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...