کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



«به یقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است» آل عمران/ ۳۳ ↑
«فرمود: «اى موسى، تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو]، بر مردم [روزگار] برگزیدم..» أعراف/ ۱۴۴ ↑
«و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده‏ور بودند به یادآور. ما آنان را با موهبت ویژه‏اى- که یادآورىِ آن سراى بود- خالص گردانیدیم. و آنان در پیشگاه ما جدّا از برگزیدگان نیکانند» ص/ ۴۵-۴۷ ↑
اما در خصوص ارتباط «اصطفاء» با عصمت امام و نیز ارتباط آن با ائمه اطهار(ع) به همین نوشتار بخش ۳-۱-۴-۱-۴- آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً..» رجوع نمایید. ↑
رک: ابن‌‏‌منظور، لسان العرب، ج‏۱۴، ص۱۲۸ و ۱۳۰؛ زبیدی، تاج العروس، ج‏۱۹، ص۲۶۷ ↑
آل‏عمران‏/ ۱۷۹ ↑
أنعام/ ۸۴-۸۷ ↑
یوسف‏/ ۶؛ نحل/ ۱۲۱؛ مریم/ ۵۸؛ طه/ ۱۲۲؛ شورى‏/ ۱۳؛ قلم/ ۵۰ ↑
۸۹ ↑
روم/ ۴۷؛ برای مشاهده نمونه‏های ‏آیات دیگررک: بقره‏/ ۱۲۹؛ بقره‏/ ۲۴۷؛ أعراف‏/ ۱۰۳؛ یونس‏/ ۷۵؛ مریم/ ۱۲؛ نساء/ ۶۴؛ یوسف/ ۱۰۹؛ رعد/ ۳۸؛ نحل/ ۴۳؛ ↑

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«و بدین گونه یوسف را در سرزمین [مصر] قدرت دادیم، که در آن، هر جا که مى خواست سکونت مى‏کرد..» یوسف‏/ ۵۶ ↑
«ما در زمین به او امکاناتى دادیم و از هر چیزى وسیله‏اى بدو بخشیدیم» کهف‏/ ۸۴ ↑
«و داوود، جالوت را کشت، و خداوند به او پادشاهى و حکمت ارزانى داشت، و از آنچه مى‏خواست به او آموخت..» بقره/ ۲۵۱ ↑
«بلکه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک مى‏ورزند در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان ملکى بزرگ بخشیدیم» نساء/ ۵۴ ↑
«و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معینِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و [کار آنان را] اصلاح کن، و راه فسادگران را پیروى مکن»» أعراف/ ۱۴۲ ↑
«و براى من دستیارى از کسانم قرار ده، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار کن، و او را شریک کارم گردان، تا تو را فراوان تسبیح گوییم، و بسیار به یاد تو باشیم، زیرا تو همواره به [حال‏] ما بینایى.» فرمود: «اى موسى، خواسته‏ات به تو داده شد» طه/ ۲۹-۳۶ ↑
«و به یقین [ما] به موسى کتاب [آسمانى‏] عطا کردیم، و برادرش هارون را همراه او دستیار [ش‏] گردانیدیم» فرقان/ ۳۵ ↑
برای مطالعه و تبیین بیشتر مطلب مذکور رک: مفید، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج‏۱، ص۱۵۷-۱۵۸؛ سید مرتضی، الشافی فی الإمامه، ج‏۳، ص۸-۱۲؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۲۰۹-۲۱۱؛ طوسی، تلخیص الشافی، ج‏۲، ص۲۰۷-۲۱۰؛ طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص۱۶۷؛ بحرانی، منار الهدی فی النص علی إمامه الأئمه الإثنی عشر(ع)، ص۱۵۶-۱۵۷ ↑
«و به رحمت خویش برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم» مریم/ ۵۳ ↑
«فرمود: «به زودى بازویت را به [وسیله‏] برادرت نیرومند خواهیم کرد..» قصص/ ۳۵ ↑
بقره/ ۲۴۶-۲۴۸ ↑
بحرانی، منار الهدی فی النص علی إمامه الأئمه الإثنی عشر ع، ص۱۵۲-۱۵۳ ↑
« و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان [آیین‏] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید پس، البته نباید جز مسلمان بمیرید.» آیا وقتى که یعقوب را مرگ فرا رسید، حاضر بودید؟ هنگامى که به پسران خود گفت: «پس از من، چه را خواهید پرستید؟» گفتند: «معبود تو، و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق- معبودى یگانه- را مى‏پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم.» » بقره/ ۱۳۲-۱۳۳ ↑
«از [احکامِ‏] دین، آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد، براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه‏اندازى مکنید.» بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوى آن فرا مى‏خوانى، گران مى‏آید. خدا هر که را بخواهد، به سوى خود برمى‏گزیند، و هر که را که از در توبه درآید، به سوى خود راه مى‏نماید» شوری/ ۱۳ ↑
بقره/ ۱۸۰ ↑
رک: ابن‏‏شهرآشوب، المناقب، ج۱، ص۲۵۲؛ به اختلاف اندک حلی، الألفین، ۴۷ ↑
همو، متشابه‏القرآن، ج۲، ص۵۲-۵۳ ↑
بقره/ ۱۳۲ ↑
« آیا مردم را به نیکى فرمان مى‏دهید و خود را فراموش مى‏کنید..» بقره/ ۴۴ ↑
عماد الدین الطبری، کامل البهائی فی السقیفه، ج‏۱، ص۹۵-۹۶ ↑
«کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى‏] بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مى‏آورم.» پس چون [سلیمان‏] آن [تخت‏] را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مى‏کنم..» نمل/ ۴۰ ↑
قطب راوندی، الخرائج‏والجرائح، ج۱، ص۱۸ ↑
نهج‏البلاغه، گردآوری سید رضی، ص۴۳-۴۴ ↑
«و هنگامى را که عیسى پسر مریم گفت: «اى فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را که پیش از من بوده تصدیق مى‏کنم و به فرستاده‏اى که پس از من مى‏آید و نام او «احمد» است بشارتگرم..» صف/ ۶ ↑
«بر شما مقرر شده است که چون یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت کند [این کار] حقى است بر پرهیزگاران» بقره/ ۱۸۰ ↑
بقره/ ۳۱-۳۳ ↑
رک: مفید، الإرشاد، ج‏۱، ص۱۹۳ ↑
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱، ص۱۱۶ ↑
«پس، آیا کسى که به سوى حقّ رهبرى مى‏کند سزاوارتر است مورد پیروى قرار گیرد یا کسى که راه نمى‏یابد مگر آنکه هدایت شود؟» یونس/ ۳۵ ↑
«آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند؟» زمر/ ۹ ↑
بقره/ ۳۰ ↑
مجلسی، حق الیقین، ص۳۹-۴۰ ↑
نحل/ ۴۳ ↑
شبر، حق الیقین، ص۱۸۷-۱۸۸ ↑
رک: میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ج‏۱۴، ص۶۷۴؛ امینی، الغدیر، ج‏۱۰، ص۴۹ ↑
بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل‏، ج‏۱، ص۷۰ ↑
حقى‌بروسوی، تفسیر روح البیان، ج‏۱، ‏ص‏۱۰۲؛ ابن‌‏عجیبه، البحر المدید، ج‏۱، ‏ص‏۹۴؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج‏۱، ‏ص‏۸۵؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ج‏۱، ‏ص‏۱۳۱ ↑
بقره/ ۲۴۷ ↑
مفید، الإرشاد، ج‏۱، ص۱۹۴ ↑
بقره، ۲۴۸ ↑
همان، ج‏۱، ص۳۴۳-۳۴۴ ↑
همان، ج‏۱، ص۲۶۰-۲۶۳؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۷۳؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج‏۱، ص۲۴۴-۲۴۵؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۸۹ و ج۳۴، ص۱۳۴؛ قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏۲، ص۳۸۱ ↑
طوسی، التبیان فى تفسیر القرآن، ج‏۲، ص۲۹۱-۲۹۲؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲، ص۶۱۳ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 01:09:00 ق.ظ ]




بند۱. قصد تقلب واقعی
همان گونه قانون U.S.C 11 در ماده ۵۴۸ بند ۱ قسمت (الف) و قانون U.F.T.A در بند (الف) ماده ۴ که تقریباً با بیان و حتی با عباراتی بعضاً یکسان مقرر می کنند؛ اگر شخص بدهکار معاملاتی که با قصد واقعی[۱۱۷] فریب (طلبکاران) و یا تأخیر در پرداخت (دیون) یا پنهان نمودن (اموال) منعقد نماید جزء معاملات متقلبانه محسوب می شود که از لحاظ قانونی این معاملات متقلبانه محسوب شده و امکان اقدام قانونی در برابر آن حاصل می گردد . تعیین قصد واقعی بدهکار در انجام انتقال مستلزم بررسی نیت درونی او می باشد و اینکه طرف مقابل معامله دارای چه قصد و انگیزه بوده است در این قسمت واجد اهمییت نمی باشد و همان گونه که از مواد اخیر الذکر قانونی بر می آید برخلاف ادامه ی مواد مذکور در تعییین اینکه اقدام صورت گرفته متقلبانه می باشد توانایی مالی بدهکار و یا نامتناسب بودن عوض دریافتی به طور مستقیم در مورد لحاظ واقع نمی شود . آنچه در اینجا لازم به یاد آوری می باشد این است که قصد فریب وتقلب به طلبکارن جهت بلااثر کردن معامله لازم نیست بلکه آنچه در قصد واقعی باید لحاظ شود احراز این نکته است که قصد بدهکار پنهان کردن ، ایجاد نمودن تأخیر در پرداخت دین به طلبکاران است .البته این امر نیز به ندرت محقق می شود که دلیل و مدرکی وجود داشته باشد که بیان گر قصد واقعی بدهکار باشد [۱۱۸].در هر حال صرف نظر از موضوع اثبات قانون این مورد را پیش بینی نموده که بر مصادیق تطبیق گردد. با توجه به اینکه در بسیاری از موارد احراز و اثبات قصد واقعی بدهکار در معاملاتی که انجام می دهد بویژه با فاصله ی زمانی که معمولاً بین نقل و انتقال و اقدام قانونی وجود دارد ، به دشواری امکان پذیر است بدین ترتیب همان طور که در مباحث قبل اشاره شد دکترین مربوط به این دسته از نقل وانتقال ها علاوه بر قصد واقعی با توسعه ی مبناء آن معاملاتی را که تنها نشانه هایی از اقدام متقلبانه داشتند را وارد قلمرو چنین مبادلاتی نمود. قلمرو نقل و انتقال های متقلبانه بر اساس قصد تقلب واقعی فراتر از معاملاتی است که با قصد پنهان کردن اموال یا تأخیر در پرداخت دین انجام می دهد اگرچه در مواردی اثبات قصد باطنی بر تقلب به سهولت امکان پذیر است همانند موردی که شرکت به قصد بدون پشتوانه قراردادن طلبکاران اقدام به تقسیم سهام بین طلبکاران نماید هر چند که در این مورد نیز اثبات قصد باطنی چندان واجد اهمییت نیست چرا که با توجه به بدهکار بودن شرکت نمی توان تصور کرد که چنین اقدامی با هدفی اقتصادی در جهت فعالیت های شرکت صورت گرفته است ولی این امر همیشه از لحاظ قانونی به سهولت قابل اثبات نیست لذا قانون برخی نشانه ها و معیار هایی را مقرر کرده که تنها به صرف احراز این موارد می توان حکم بر متقلبانه بودن نقل وانتقال صورت گرفته داد بدون اینکه مشکلات اثبات قصد باطنی بدهکار لزومی داشته باشد در همین راستا بند ۲ ماده ی ۴ U.F.T.A برخی معیار هایی را مورد تصریح قرار می دهد که از جمله ی این معاملات نقل و انتقال هایی که بدهکار با اعضای خانواده یا اشخاص وابسته (مانند معامله با سهام داران شرکت) صورت می گیرد ، نقل و انتقال هایی که با وجود آن تصرف وکنترل مورد معامله در تصرف بدهکار باقی می ماند ، یا بعد از تحقق معامله ی مذکور لغو می گردد ، انتقال هایی که شامل حقوق و دارایی اساسی بدهکار می شود یا معاملاتی که خارج از جریان عادی فعالیت تجاری توسط بدهکار تشکیل می شود و… هر چند که این معاملات به طور صحیح منعقد شوند و طرفین و بویژه بدهکار قصد تقلب نداشته باشد با احراز یکی از این موارد یا مواردی مشابه از لحاظ قانونی معاملات منعقده با اقدام قانونی بلا اثر می شوند.در واقع در اثبات معاملات متقلبانه خواهان از مزیتی در ادله ی استنادی مهره می گیرد و آن استناد به اماره های وقوع تقلب است اثبات قصد واقعی صرفاً در بحث نظری سهولت دارد و در عمل جون لازمه ی ورود به ذهن انتقال دهنده است مشکل تر از آچه در گفتار می باشد به همین جهت هم اماره های متقلبانه توسط قانون گذار و در عمل توسط دادگاه ها رواج پیدا کرد این امارات ابزاری ساده به شمار می آیند برای اثبات آچه که در ذهن بدهکار وجود دارد.[۱۱۹]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بند۲. قصد تقلب صوری
قانون U.S.C 11 در ماده ۵۴۸ بند ۱ قسمت (ب) و قانون U.F.T.A در بند (ب) ماده ۴ که مقررمی کنند شخصی که در وضعیت نا بسامان مالی قرار دارد یا به عبارت دیگر عاجز از پرداخت دیون خود می باشد چنانچه معاملات و تعهداتی با ارزشی کمتر از ارزش عرفی منعقد کند، معاملات با چنین ویژگی نیز متقلبانه محسوب می شوند. در قصد صوری نیز باید تذکر داد که اغلب نابسامانی مالی هست تا اشخاص را مجبور به برخی نقل وانتقال ها می نماید که در چنین شرایطی غالباً اموال کمتر از قیمت واقعی و متعارفشان منتقل می شوند.[۱۲۰]
انتقال توسط شخص عاجز از پرداخت به قیمتی کمتر از ارزش متعارف معیاری است که می تواند تعداد زیادی از مواردی را در بر بگیرد که شخص در واقع در برابر آنچه واگذار می کند عوض ناچیزی را در یافت می کند یا در مواردی اصلا ً دریافت نمی کند مصادق سنتی چنین نقل وانتقالی هبه می باشد . باید توجه داشت که اِعمال احکام مربوط در این مورد برای اشخاص حقوقی نیز همانند اشخاص حقیقی است اما می تواند صورت متفاوتی داشته باشد به این نحو که شرکت اموال خود را با وجود عجز از پرداخت دین از طریق تقسیم سود ، باز خرید سهام و اشکال دیگری که در شرکت ها متداول است به سهام داران انتقال دهد که چون این امر در پایین آوردن میزان دارائی شرکت که نهایتاً با وضعیت موجود بایستی در دسترس طلبکاران قرار بگیرد موثر است متقلبانه محسوب خواهد شد چرا که این اقدام ها عوض ارزشمندی را عاید شرکت نکرده است .
با توجه به بند (الف) ماده ی ۵ قانون U.F.T.A و قسمت (ب) بند ۱ ماده ی ۵۴۸ قانون U.S.C.11 مقرر می کنند که یک بدهکار تا زمانی که دچار عجز از پرداخت نشده می تواند هر گونه که بخواهد با اموال خود رفتار کند اما در صورتی که عاجز از پرداخت دیون خویش باشد نمی تواند تعهدی را قبول یا اموالی از دارایی خود را انتقال دهد وحتی اگر عاجز از پرداخت نبوده و در نتیجه ی انعقاد چنین معامله ای عاجز شود از انجام معامله ممنوع است معیار عجز از پرداخت مبتنی بر این قاعده است که میزان مسئولیت ها بیشتر از میزان دارائی های مثبت باشد. اینکه بدهکار در آستانه ی اقدامات متقلبانه عاجز از پرداخت می باشد مسأله ای واجد اهمییت است که باید بررسی شود بند ۳۲ ماده ی ۱۰۱ قانون U.S.C.11 همان طور که قبلاً هم اشاره شد تعریف سنتی را از عجز از پرداخت ارائه داده در خصوص تعیین این موضوع نیز وضعیت دارایی ها ومسئولیت های بدهکار با لحاظ ارزش متعارف آنها در زمان انتقال سنجیده می شود و نه در زمان فعلی [۱۲۱] برای روشن شدن این مطلب موردی را فرض کنید که درآن شرکتی به طور انحصاری در زمینه ی حفر و اکتشاف نفت فعالیت می کند و در ضمن طلبکارانی نیز دارد ؛ با این وجود سود هایی هم بین سهام داران تقسیم می کند و در عین حال برای پرداخت دیون و کسب درآمد قراردادی به ارزش ۱۰۰ میلیون در مورد اقدام به حفر ۱۰ حلقه چاه نیز منعقد می کند (با این شرط که در صورت عدم به نتیجه نرسیدن ۷۰ در صد مبلغ قرارداد را برگرداند) ولی بعد از یک سال حفاری هیچ کدام از حلقه های چاه به نفت نمی رسد بدین ترتیب این مسئله مطرح می شود که آیا طلبکاران شرکت می توانند اعتراض نمایند که تقسیم سود بین سهامدارن در حالی بوده که شرکت عاجز از پرداخت بدهی خود بوده است ؟ همان گونه که اشاره شد برای تعییین این که بدهکار عاجز از پرداخت بوده است بستگی به وضعیتی و زمانی دارد که در آن عمل صورت گرفته است و اتفاقات بعدی لزوماً نباید در تصمیم موثر شود در این مورد نیز تقسیم سود در زمانی محقق شده که شرکت قراردادی را منعقد نموده که برای شرکت بسیار سودمند بوده است و صرفاً به خاطر اینکه به نتیجه ی مطلوب نرسیده سود مد نظر به متعهد نرسیده است لذا نمی شود شرکت را متهم به انعقاد معامله متقلبانه نمود .علاوه بر این در توجه به زمان انعقاد معامله هم باید این لحاظ شود که این انتقال و تعهد در زمره ی معاملات متداول بازاری قرار داشته یا نه به عبارت دیگر اینکه باید تعیین شود که بین تعهدات و منافع ناشی از آن تعادل وجود داشته است؛ که در نتیجه قرارداد حاصله ، مصون از هر گونه ایراد خواهد بود حتی اگر معلوم شود منافع مورد نظر حاصل نمی گردد. البته باید توجه داشته که صرف عاجز نبودن بدهکار بدین معنی نخواهد بود که امکان تحقق انعقاد معاملات متقلبانه وجود توسط وی وجود ندارد به طوری که حتی بدهکار می تواند با وضعیت مالی مطلوبی که دارد نقل وانتقال هایی را انجام دهد که مغایر با نفع طلبکاران باشد[۱۲۲] به گونه ای که برای مثال اگر میزان دارائی و بدهی شخص متوازن باشد ولی چنین شخصی بخواهد دارایی خود را به تجارتی وارد کند که ریسک بالایی دارد و احتمال زیان در آن زیاد می باشد این امر به این نتیجه منتج خواهد شد که شانس باز پرداخت طلبکاران نیز کمتر بشود ولی با این وجود در احراز معیار عاجز بودن بدهکار نگرانی طلبکاران در مورد دارائی شخص بدهکار و شانس آنها در رسیدن به طلبشان مورد توجه قرار نمی گیرد لذا اگر طلبکاری بخواهد به نقل و انتقالی اعتراض داشته باشد باید مغایرت ارزش معامله ای را که توسط بدهکار منعقد شده با وضعیت دارائی او را ثابت کند.
آنچه در مورد ارزش متعارف باید گفت این است که در چنین نقل وانتقال هایی معمولا ً شخص اموالی را که دارای ارزش معین نیستند را با اموالی مانند وجه نقد، اوراق بهادار و … که دارای ارزش معین هستند معاوضه می کند به همین دلیل هم در مورد مفهومی که برای ارزش متعارف وجود دارد باید تفسیر منطقی لحاظ گردد تا از این طریق قلمرو شمول قانون راجع به نقل وانتقال های متقلبانه بیش از حد گسترش پیدا نکند . یکی از مواردی می توان به به نا متعارف بودن ارزش معامله پی برد این است که توجه به وضعیت خریدار و در کل طرف معامله است به دین تریب که آیا وی توانایی و حتی تمایل به پرداخت ثمن متناسب دارد یا نه
۳-۱-۴. وضعیت قانونی نقل و انتقالات متقلبانه
این نوع از معاملات هر چند به ترتیبی که گفته شد ممکن است به ضرر طلبکاران باشد ولی با این وجود از لحاظ حقوقی باطل محسوب نمی گردد هر چند این نظر نیز وجود دارد که در مورد قرارداد هایی که عوض معامله در آنها وجود ندارد یا ناچیز است و به اصطلاح متقلبانه محسوب می گردند دیگر نیازی به اینکه مورد به مورد بررسی شود که تقلب در آنها وجود دارد یا نه ، صرف نظر از اینکه در بیشتر چنین قرارداد هایی نیز قصد تقلب وجود ندارد بهتر است که از اساس باطل تلقی گردد[۱۲۳] در هر حال به موجب ماده ۵۴۸ قانون ورشکستگی U.S.C 11 این نوع معاملات قابل ابطال هستند منظور از قابل ابطال بودن نیز بازگرداندن عنوان مالکیت اموال منتقل شده است [۱۲۴] بدین ترتیب با وجود شرایط قانونی و اقدام به موقع چنین معاملاتی باطل شوند همان طور که اشاره شد باید اقدام قانونی جهت بلا اثر کردن نقل وانتقال مورد نظر حتی با استدال متقلبانه بودن بایستی در قلمرو قانونی و مهلت مقرر انجام شود در همین رابطه قانون فوق الذکر مقرر می کند که هر گونه اقامه ی دعوی می تواند تا دو سال قبل از زمان درخواست ورشکستگی قابل رسیدگی باشد در واقع تنها نسبت به قراردادهای متقلبانه که در طول دو سال قبل از زمان ورشکسته اعلام شدن بدهکار منعقد شده باشند با احراز سایر شرایط امکان صدور حکم ابطال وجود دارد . هر چند حکم قابلیت ابطال نسبت به نقل وانتقالاتی که به اصطلاح متقلبانه محسوب می شوند وجود دارد ولی با این وجود این حکم بدون استثناء نیز نمی باشد و خود قانون مواردی را پیش بینی نموده که با اثبات آن می توان از ترتب اثر قانونی مذکور ممانعت شود از جمله ی این موارد اینکه شخص منتقل الیه اثبات نماید ارزش متناسب با مورد انتقال راپرداخت کرده و اینکه با حسن نیت مبادرت به چنین نقل وانتقالی نموده است.[۱۲۵] اثبات حسن نیت و یا اثبات پرداخت ارزش متعارف می تواند به سهولت از ابطال معامله جلوگیری کند ولو اینکه بدهکار با فقدان حسن نیت مبادرت به انجام معامله نموده باشد حتی اگر در معامله اول منتقل الیه نیز سوء نیت داشته باشد و بعداً به شخص دیگری که با حسن نیت عمل کرده مورد معامله را واگذار کند معامله قابل ابطال نخواهد بود[۱۲۶] به نظر می سد که منتقل الیه مشکل چندانی در اثبات حسن نیت نداشته باشد و لذا باید بتواند مدرکی اراده بدهد که قیمت متناسبی را پرداخته چرا که شخص منتقل و الیه نمی تواند از آنچه در ذهن طرف مقابل او وجود دارد دارد آگاهی و اطلاع داشته باشد و در مورد انگیزه وذهنیت خود وی نیز حقوق تجارت قاعده و قلمرویی را ارائه داده به این ترتیب که هر کس انگیزه قلبی و فکری در فریب دان نداشته باشد شخص با حسن نیت محسوب خواهد شد . در واقع اگر شخص بدون اطلاع از تقلب شخص متقابل اقدام به معامله کرده باشد این امر می تواند دلیلی بر توجیه حسن نیت او باشد . در این صورت ملاک تشخیص حسن نیت امر حکمی و غیر ملموس است ولی در نظریات جدید ملاکی که بیشتر برای تعیین حسن نیت مورد پذیرش قرار می گیرد ملاک عینی و ملموس می باشد چرا که اگر ملاک غیر ملموس و شخصی بکار گرفته شود این مشکل مطرح می شود که احراز آنچه در ذهن طرف معامله می گذرد بایستی مورد تعیین وقضاوت قرار بگیرد که این از لحاظ اثباتی نیز امری پیچیده خواهد بود زیرا آنچه در ذهن و باطن شخص می گذرد باید مورد اثبات قرار بگیرد بویژه اینکه در اکثر موارد شخص از قصد تقلب طرف بدهکار هم اطلاعی ندارد که این نیز منجر به از بین رفتن حقوق او خواهد شد مخصوصاً وقتی که این شخص نیز به دنبال این امر باشد که اگر امری نادرست در معامله باشد وارد چنین قراردادی نشود [۱۲۷]، در واقع زمانی که طرف قرارداد -با حسن نیت وارد معامله با بدهکار شده باشد.
در سابق عدم امکان تعیین وجود یا عدم وجود حسن نیت که مستلزم بررسی نامحدود انگیزه طرفین بود منجر به این شد که در مورد احراز حسن نیت فقط به عدم اطلاع طرف مقابل تأکید شود [۱۲۸]. البته امروزه دادگاه ها به طور معمول ترکیبی از معیار های حکمی وموضوعی را در مورد وجود حسن نیت در اشخاص بکار می برند اما معیار مناسب با توجه به متفاوت بودن افراد استفاده از معیار و ملاک شخص متعارف است [۱۲۹]. چرا که هر شخص باید با احتیاط بوده و از اقدام فوری ،با توجه به شیوه های جدیدی که متقلبانه محسوب می شوند، خودداری کند بخصوص که با توجه به ماهیت اقدامات متقلبانه که به طور آشکار بکار گرفته نمی شوند و معمولاً سعی بر پنهان داشتن چنین اقداماتی وجود دارد ولی این امر بدین معنا نخواهد بود که شخص حتماً باید تمام اقدامات متقلبانه را تشخیص داه و بر اساس آن اقدام کند مخصوصاً که در سالهای اخیر انواع معاملات و شیوه های تجاری بوجود آمده و هر کدام نظام خاص و متعاقباً روش های متقلبانه ی خاصی را با توجه به نقص هایی که در مقررات مربوط به آنها دارند ، بدنبال دارد . لذا بسیار مشکل خواهد بود که انتظار داشته باشیم طرف چنین معاملاتی از این شیوه های متقلبانه که ممکن است علیه او مورد استفاده قرار بگیرد آگاه باشد و اقدامی موثر در برابر ان انجام دهد لذا همان طور که گفته شد بهترین شیوه اتخاذ نمودن اقدام متحاطانه در انجام معاملات و سرمایه گذاری ها می باشد .[۱۳۰] در هر حال همان طور که بحث شد با احراز این موارد یعنی پرداخت متناسب عوض معاملاتی و با حسن نیت بودن طرف معامله اشخاص ذی نفع نمی توانند اقدامی علیه این نقل وانتقال انجام دهند و معامله همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.البته دفاعیاتی که مانع قابلیت ابطال شدن انتقال می گردد منحصر در موارد فوق نیست استدلاتی مانند انتقال اموال بدون منفعت [۱۳۱] که شامل تعریف اصل انتقال نمی شود همچنین انتقال اموالی که جزء مستثنیات دین محسوب می شود نیز چون شامل آنچه که طلبکاران از آن سهم دریافت می کنند نمی شود [۱۳۲]لذا با اثبات این موارد نمی تواند معاملات مربوط به آنها ابطال گردد.
۳-۱-۵. اشخاص مرتبط با دعوی نقل وانتقالات متقلبانه
بر اساس صدر ماده ۵۴۸ قانون U.S.C 11 شخص مدیر تصفیه به عنوان مسول طرح دعوی در رابطه نقل وانتقال هایی است که متقلبانه محسوب می شوند ودر طول دو سال قبل از درخواست اعلام ورشکستگی از سوی بدهکار تحقق یافته اند . ولی همان طور که در مباحث قبلی هم اشاره کردیم این امر نافی اقدام خود بدهکار در اقامه ی دعوی در مواردی از ورشکستگی که مدیریت اموال ورشکسته بر عهده ی خود بدهکار قرار می گیرد ؛ نمی باشد. شاید یکی از پیچیده ترین قسمت های مربوط به این دعاوی تعیین شخصی است که علیه او باید اقامه ی دعوا جهت بازگرداندن اموال صورت بگیرد برای نمونه شخصی را فرض کنید که کالایی را به قیمت یک میلیون خریداری کرده و صرفاً بدون اینکه خودش کالا را دریافت کند ثمن توافق شده ی آن را نیز پرداخت می نماید و از فروشنده می خواهد تا کالا را به خانه ی والدین او (والدین خریدار) ارسال کند در این مورد خریدار هزینه را پرداخته بدون اینکه از فروشنده عوض را دریافت کند و عوض نیز به والدین خریدار منتقل شده است [۱۳۳]. حال اگر علیه والدین خریدار اقامه دعوا صورت بگیرد آیا والدین او می توانند استدلال کنند که چون بدهکار کالا را در مالکیت خود نداشته لذا طلبکاران نیز حقی نسبت به آن پیدا نمی کنند ؟ بر اساس یک نظر تنها معامله ی بین خریدار و فروشنده ی کالا می تواند مورد خدشه قرار بگیرد چون خریدار در إزاء پولی که پرداخت کرده عوضی از فروشنده دریافت نکرده است و لذا باید علیه فروشنده جهت برگرداندن دارائی بدهکار اقامه ی دعوا صورت بگیرد .اما نکته ی که در این نظر مورد توجه واقع نشده این می باشد که در اینجا دو نقل وانتقال در راستای هم انجام پذیرفته یک معامله ی بین خریدار و فروشنده و متعاقب آن معامله ای که بین خریدار و الدین او واقع شده است ؛ که ماهیت این دو معامله متفاوت هستند و اقامه ی دعوا به جهت متقلبانه بودن نقل و انتقال های صورت گرفته بایستی به طرفیت والدین خریدار و نه علیه فروشنده صورت بگیرد [۱۳۴]. در واقع مسئله ی اصلی در این بحث ناشی از نقل وانتقال هایی می شود که چندین طرف با آن در گیر می شوند و مسئله ی مهم دیگر در این زمینه تعیین این نکته می باشد که کدام یک از طرفین با حسن نیت یا بدون حسن نیت اقدام کرده است تا آثار مربوط به آن اقدام بار شود با توجه به مطالبی که در بحث قبلی بدان اشاره شد در هر حال ماده ی ۵۵۰ قانون ورشکستگی U.S.C 11 به مدیر تصفیه این اختیار را داده که تا قیمت یا اصل مالی را که به نحو متقلبانه واگذار شده به با اقامه ی دعوا علیه منتقل الیه به دارایی ورشکستگی برگرداند.
گفتار دوم :پرداخت مقدمانه ی دین
۳-۲-۱.ماهیت پرداخت مقدمانه ی دین
وقتی یک تجارت سالم دچار بحران مالی شود و نهایتاً ورشکست اعلام گردد معمولاً پروسه ای تدریجی وطولانی است. حقوق ورشکستگی نیز در این رابطه مقرراتی پیش بینی کرده است تا ازدست یابی ناعادلانه ی برخی ازطلبکاران به اموال بدهکار در زمانی که وضعیت نابسامانی دارد جلوگیری شود یکی از این مقررات قواعد مربوط به جلوگیری طلبکاران از دریافت هایی است [۱۳۵]که در شرف ورشکستگی از بدهکار به نحوی به آنها انتقال پیدا می کند ؛ که در غیر این صورت اصل مربوط به برخورداری سهم برابر از اموال ورشکسته را نقض می گردد . به طور کلی تقدم در پرداخت زمانی محقق می گردد که بدهکاری با انتخاب و ترجیح یک یا چند تن از طلبکاران که در وضعیت یکسانی قرار دارند اقدام به پرداخت بدهی خویش به او می کند در حالی که در شرف ورشکستگی قرار دارد [۱۳۶]پرداخت مقدمانه ی دین هر چند از لحاظ مبنایی ریشه در نقل وانتقال های متقلبانه دارد اما در حقوق آمریکا شرایط خاصی را پیدا کرده و دیگر اثبات اینکه طرفین قصد تقلب نیز نداشته اند اهمییت خود را از دست داده است و بیشتر در این خصوص به قلمرو زمانی انتقال صورت گرفته در متقلبانه تلقی شدن پرداخت توجه می شود .
در شرایط عادی این امر که بدهکار یکی از طلبکاران را بر سایرین ترجیح داده و طلب او را پرداخت کند در کامن لا منعی ندارد و پرداخت دین همیشه بدین معنا نخواهد بود که این امر قابل تعقیب از لحاظ حقوقی است اثر حکم قانون به عنوان مانعی محسوب می شود تا طلبکارن از رقابت برای وصول تمام طلب خود به هر طریقی اجتناب کنند چرا که عرصه ی ورشکستگی صحنه ی تلاش طلبکاران در جهت رسیدن به اموال ورشکسته است و نهایتاً هر طلبکاری در پی این است که قسمت بیشتری از طلب خود را وصول نماید لذا اگر اجازه داده شود تا طلبکاران دریافت هایی را که در شرف ورشکستگی از سوی شخص بدهکار به آنها پرداخت شده نزد خود نگه دارند در چنین صورتی این رقابت که در نتیجه ی ورشکستگی شروع شده بجای اینکه نتایج و آثار مفید داشته باشد بالعکس منجر به ایجاد تنش بین طلبکاران و بدهکار خواهد شد و نتایج منفی بدنبال خواهد آورد . بدین تریب برای حمایت از حقوق همه ی افراد و جلوگیری از هر گونه پیامد منفی قواعد کارآمدی در این زمینه ضروری است تا وضعیت و افراد را به زمان قبل از ورشکستگی برگرداند ؛ اگرچه این قواعد می تواند در برخی موارد پیچیدگی خاص خود را داشته باشد اما هدفی که در راستای قواعد مربوط به تقدم درپرداخت دین است صریح تر ومتفاوت تر از دیگر نقل و انتقالات متقلبانه است[۱۳۷].
در کل هدف ماده ۵۴۷ را در ۲ زمینه می توان خلاصه کرد نخست اجرای این مبنای ورشکستگی که توزیع برابری از اموال بدهکار بین طلبکاران و دومین هدف منع طلبکاران از تعقیب غیر عادلانه طلب با توسل به اقدام علیه بدهکار عاجز از پرداخت دیون به زیان سایر طلبکاران.[۱۳۸]
برگرداندن دینی که به طلبکاران پرداخت شده در حالی که این دین قبلاً هم وجود داشته نوعاً نقل و انتقال متقلبانه محسوب نمی شود چرا که هیچ کدام از معیار های تقلب را یعنی (ناعادلانه بودن یا کمتر قیمت واقعی بودن ) را ندارد و شخص بدهکار دینی را که واقعاً داشته حتی در موعد مقرر سررسید به طلبکار پرداخت نموده است.[۱۳۹]
آگاهی از تقدم در پرداخت نسبت به طلبکاران فی نفسه تا وقتی که پروسه جمع آوری اموال آغاز نشده ممکن نیست چون عمل پرداخت به یک طلبکار به طور عادی و در طول فعالیت های تجاری به عمل می آید و ماده ی ۵۴۷ U.S.C 11 نیز تنها در پی احراز این نکته است که پرداخت در شرف ورشکستگی بدهکار صورت گرفته باشد که در این صورت قواعد حقوق ورشکستگی نیز داخل در موضوع می گردد بند (ب) ماده مذکور در تعریف تقدم در پرداخت مقرر می کند : انتقالی تقدم در پرداخت محسوب می گردد که بدهکار عاجز از پرداخت دیون خود بوده و در مدت زمان ۹۰ روز قبل از درخواست ورشکستگی دینی را که قبلاً داشته است را پرداخت کند یا به نفع طلبکار آن دین را تسویه کند البته مشروط به اینکه این پرداخت بیشتر از نسبت سهمی باشد که در صورت تقسیم اموال به او مطابق با فصل ۷ ورشکستگی تعلق می گرفت . چنین انتقالی تقدم در پرداخت بوده و از سوی مدیر تصفیه قابل ابطال و برگرداندن است چرا که احتمالاً در زمانی پرداخت شده که بدهکار در وضع نابسامان مالی قرار داشته است و این امر قابل چشم پوشی نمی باشد .
۳-۲-۲.تأثیر روابط نزدیک(خویشاوندی) بر پرداخت دین
در مورد این بحث مربوط به طلبکارانی می باشد که رابطه نزدیک با بدهکار دارند که چون چنین افرادی طبیعتاً نسبت به دیگران بیشتر از جنبه های وضعیت مالی او اطلاع دارند لذا انتقال هایی که در رابطه با پرداختِ طلب چنین افرادی صورت می گیرد تا مدت یکسال مورد سوء ظن می باشد و در نتیجه اگر تا یک سال قبل از در خواست ورشکستگی انتقالی بابت طلب به افرادی که ارتباط نزدیک با بدهکار دارند ، مشروط بر اینکه سایر شرایط که در ادامه بدان ها اشاره می شود وجود داشته باشد، این انتقال نیز به استناد تقدم در پرداخت دین قابل ابطال می باشد . همان گونه که گفته شد این افراد می توانند رابطه خویشاوندی نزدیک با ورشکسته یا از مدیران و اعضاء شرکت بدهکار بوده یا حتی طلبکاری باشد که اعمال کنترل بر دارائی بدهکار دارد بویژه اگر عملاً ثابت شود که چنین افرادی در تصمیم گیری های صورت گرفته به نفع خود و به ضرر سایر طلبکاران نقش داشته اند [۱۴۰].
نکته ای در این خصوص حائز اهمییت می باشد عبارت از این امر می باشد که چون مدت دوازده ماه (یک سال) امکان اقدام علیه نزدیکان ورشکسته وجود دارد ولی با این وجود برخلاف ۹۰ روز مذکور برای مازاد بر این مدت فرض عجز از پرداخت وجود ندارد لذا در چنین مواردی اثبات این نکته که ورشکسته در زمان پرداخت عاجز ازپرداخت بوده بر عهده ی مدیر تصفیه می باشد در حالی که اثبات این امر که بدهکار در طول یک سال قبل از درخواست ، عاجز از پرداخت بوده از جمله امری است که احتمالاً در مقام عمل به راحتی قابل اثبات نمی باشد[۱۴۱].
چون هرگونه اقدام در جهت وصول دین داخل در ۹۰ روز قبل از درخواست ورشکستگی هرچند بدون اطلاع از در شرف ورشکستگی بودن بدهکار صورت بگیرد قابل ابطال محسوب می شود با این وجود این امر می تواند باعث شود برخی طلبکاران با وصول طلب و اعمال فشار خود برای جلوگیری از ابطال این پرداخت مانع اقدام بدهکار برای درخواست ورشکستگی شوند ؛ توجه به رویه ی قضایی نیز نشانگر شمار زیادی از درخواست هایی است که بعد از گذشت ۹۰ روز از زمان پرداخت دیون سنگین به طلبکاران صورت گرفته است و این به نظر نمی رسد با هدف قانون مطابق باشد، در هر حال این ایرادی است که باید مورد توجه قراربگیرد تا در اصلاحات بعدی قانون لحاظ شود.
۳-۲-۳. چگونگی نحوه ی پرداخت دین
نکته ی دیگری که باید در این مورد لحاظ شود در خصوص نحوه ی پرداخت است به گونه ای که صرفاً پرداخت پول نقد تقدم در پرداخت محسوب نمی شود بلکه اگر بدهکار به نفع طلبکاری قبل درخواست ورشکستگی مالی را به عنوان وثیقه بدهد تقدم در پرداخت تحقق می یابد بنابراین مدیر تصفیه نهایتاً می تواند با بهره گرفتن از اختیار موجود در ماده ی ۵۴۷ قانون فوق الذکر این انتقال را بلاثر نماید ومال پرداخت شده را به دارائی ورشکسته برگرداند . مسأله ی بعدی در این خصوص مربوط به پرداخت دین با چک می باشد بدین توضیح که فرض کنید بدهکار در مدت قبل از قلمرو زمانی مربوط به پرداخت مقدمانه ی دین (یعنی ۹۰ روز و در مواردی یک سال ) چکی را صادر کرده و شخص دارنده در قلمرو زمانی قانونی مذکور در تاریخ سر رسید چک اقدام به وصول آن نموده است حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا این پرداخت نیز شامل حکم کلی مربوط به پرداخت مقدمانه ی دین خواهد شد یا نه ؟ تاریخ انتقال ابتدا عقیده بر این بود که همزمان با صدور چک است ولی اکنون دادگاه های ورشکستگی با رد نظر پیشین بر این نظر تأکید دارند که تاریخ انتقال همزمان با وصول چک در سرسید از بانک می باشد [۱۴۲] که نهایتاً پاسخ در این خصوص را دادگاه عالی ایالات متحده با توجه به این نکته ارائه داده که چون هدف در ماده ی ۵۴۷ تعقیب پرداخت هایی است که با توجه به شرایط این ماده محقق گردیده و با لحاظ اینکه انتقال مبلغ پرداخت شده بوسیله ی چک در تاریخ سر رسید از بانک محقق می شود و نه در تاریخ صدور چک لذا با وجود سایر شرایط قانونی چنین پرداختی نیز شامل حکم مذکور در ماده ۵۴۷ خواهد گردید و به صرف اینکه چک در تاریخ مقدم تری به دارنده تحویل گردیده مانعی جهت شمول حکم قانونی نخواهد بود .[۱۴۳]
در کل باید توجه داشت که برای شامل شدن حکم ماده مورد بحث به عنوان مصداقی از آن نسبت به انتقال صورت گرفته بایستی این انتقال به نحوی باشد که به عنوان پرداخت هم صدق نماید برای مثال اگر یک جایگاه سوخت از عرضه کننده ی مواد نفتی برای یک فصل خرید بکند و تمام پول آن را پرداخت نماید و این عرضه کننده طبق برنامه ی زمانی محموله های سوخت را تحویل بدهد و در عین حال درخواست ورشکستگی نیز بدهد مدیر تصفیه این شرکت عرضه کننده نمی تواند تحویل محموله های سوخت را به عنوان تقدم در پرداخت محسوب نماید و جهت بلا اثر کردن آنها اقدام دهد . در چنین مواردی هر چند انتقال به طلبکار در حالت عجز تحقق یافته ولی چون مبلغ آن قبلاً دریافت شده است مثل این می باشد که کالای طلبکار در نزد بدهکار بوده و اکنون تحویل می دهد لذا به چنین موردی پرداخت دین صدق نمی کند ؛
این امر از بند (ب) ماده ی ۵۴۷ U.S.C 11 پیش بینی شده که : مالی که توسط طلبکار اخذ می گردد باید متعلق به خود بدهکار باشد تا شامل حکم مذکور در این ماده شود لذا دریافت اموالی که متعلق خود طلبکار می باشد و صرفاً آن را تحویل می گیرد جزء پرداخت مقدمانه دین قرار نمی گیرد. علت این امر به این استدلال می باشد که هر چند اموال بابت یک حساب قبلی داخل در بازه ی زمانی ۹۰ روز قبل از ورشکستگی و در حالی صورت گرفته که شخص بدهکار عاجز از پرداخت دیون خود بوده اما اگر به مسئله دقیق توجه کنیم پاسخ روشن خواهد شد به این ترتیب که اگر مال پرداخت نمی شد بعداً چه وضعیتی پیش می آمد نکته ی اصلی این است که بر اساس قسمت ۱ بند(الف) ماده ی ۵۴۱ U.S.C 11 این مال جزء دارایی ورشکستگی محسوب نمی گردید و در واقع طلبکاران از ابتدا حقی نسبت به این مال پیدا نمی کردند لذا مدیر تصفیه هم به جهت تقدم در پرداخت نمی تواند این مال را باز گرداند .[۱۴۴] مدیر تصفیه تنها انتقال هایی را می تواند باطل نماید که اموال متعلق به بدهکار را خارج از دسترس طلبکاران نماید.
۳-۲-۴.شرایط تحقق پرداخت مقدمانه ی دین
به منظور اینکه بتوانیم تعیین کنیم تقدم در پرداخت تحقق پیدا کرده یا نه بایستی به دو سوال اصلی تر در کنار سایر شرایطی که باید باشند پاسخ بدهیم : نخست اینکه دین چه زمانی بوجود آمده ؟ و دومین سوال اینکه چه زمانی پرداخت صورت گرفته است؟ چرا که پرداخت دینی قابل ابطال می باشد که دین قبلاً وجود داشته و در محدوده ی زمانی ۹۰ روز قبل از در خواست ورشکستگی پرداخت شده باشد لذا اگر یکی از این دو امر محقق نشود به دلیل اینکه تقدم در پرداختی محقق نشده لذا انتقال انجام شده حداقل با استناد به این امر قابل ابطال نخواهد بود برای مثال اگر فرد بدهکار برای دریافت خدمات با وجود اینکه در شرف ورشکستگی مبلغی را بپردازد با توجه به اینکه دریافت کننده ی این مبلغ طلبکار قبلی وی نبوده و به عبارت بهتر اکنون بدهکار با پرداخت پول ،طلبکار او نیز شده است لذا این انتقال به جهت نداشتن شرایط مذکور شامل حکم ماده ی ۵۴۷ U.S.C 11 نخواهد شد .
نکته ی دیگر در خصوص تقدم در پرداخت این است که بدهکار باید عاجز از پرداخت کلیه ی دیون خویش باشد علاوه بر مطالبی که در مباحث قبلی در این مورد ذکر شد اگر بدهکار این توانایی را داشته باشد که بدهی تمام طلبکاران را بپردازد مشکلی نیز وجود نخواهد داشت ولی مسئله از اینجا ناشی می گردد که به موجب بند(ف) ماده ی ۵۴۷ بدهکار در مدت ۹۰ روز قبل از درخواست ورشکستگی عاجز از پرداخت دیون خود محسوب می گردد و افراد بدهکار نیز که در چنین شرایطی بَدی درخواست ورشکستگی می دهند اغلب خارج از این مدت ۹۰ روز دچار عجز از پرداخت دیون خود شده اند و در خواست ورشکستگی معمولاً آخرین کاری است که صورت می گیرد و لذا به ندرت منجر به تعقیب قانونی پرداخت هایی می شود که به نحو غیر عادلانه انجام گرفته است .
موضوع دیگر در رابطه با تقدم در پرداخت و قابلیت ابطال آن مطرح است این امر می باشد که اطلاع یا عدم اطلاع از وضعیت نا بسامان بدهکار تأثیری بر قابلیت ابطال پرداخت صورت گرفته ندارد لذا اگر طلبکار با وجود نا آگاهی از عجز بدهکار طلب خود را دریافت کند و بعد از چند روز بدهکار در خواست ورشکستگی نماید قصد و اطلاع طلبکار تأثیری در موضوع ابطال نخواهد داشت علت توجه به این مطلب از این جا ناشی می شود که در قانون ۱۸۹۸ ورشکستگی یکی از شرایط ابطال پرداختِ صورت گرفته آگاهی طلبکار از عاجز بودن بدهکار در زمان پرداخت بود و این آگاهی معیار اصلی در هر گونه اقدام قانونی علیه بدهکار محسوب می گردید حتی بر اساس این قانون اگر طلبکاری اقدام به توقیف مال و وصول بدهی خود از طریف فروش مال توقیفی می نمود این وصول بدهی نیز قابل ابطال محسوب نمی شد و در واقع طلبکاران یا باید برای رسیدن به طلب خود وارد رقابت با سایر طلبکاران می شدند و یا اگر ورود به چنین رقابتی را درست نمی دانستند باید درخواست اعلام ورشکستگی بدهکار را می نمودند تا بدین وسیله مانع سایر طلبکاران در وصول تمام طلب خویش بشوند این دو امری که اعتراض بسیاری از طلبکاران ورشکسته را به دنبال داشت چرا که همواره برخی طلبکاران با اطلاع قبلی از وضعیت بدهکار اقدام می کردند و بعد از آن هر گونه اطلاع خود را انکار می کردند و اثبات برخلاف آن هم جز در معدودی از موارد امری غیرممکنی محسوب می گردید لذا در نهایت امر با توجه به این ایرادات قانون به وضعیت کنونی اصلاح گردید [۱۴۵]و آنچه در نهایت در قانون جدید بیشتر برروی آن تمرکز گردید اقدام ناعادلانه ای بود که از سوی طلبکاری می توانست جهت وصول طلب خود صورت بگیرد و به انواع دفاع ها از جمله عدم اطلاع متوسل شود.
نهایتاً باید به این جهت که پرداختی به موجب حکم ماده ی ۵۴۷ U.S.C 11 قابل ابطال محسوب گردد باید شش شرط به طور همزمان وجود داشته باشد ۱) اول اینکه پرداختی صورت گرفته باشد ۲) این پرداخت بابت دینی که قبلاً وجود داشته بوده صورت گرفته باشد ۳) نفعی به هر طریق بجای پرداخت نقدی به طلبکار رسیده باشد(منظور لزومی در پرداخت نقدی نیست مواردی مانند تصفیه حساب هم پرداخت محسوب می شود ). ۴) پرداخت در زمانی تحقق یافته باشد که بدهکار عاجز از پرداخت کلیه دیون خود بوده است ۵) این پرداخت در بازه ی زمانی ۹۰ روز قبل از درخواست ورشکستگی به عمل آمده باشد و در آخر اینکه ۶) این پرداخت میزان دریافتی طلبکار را بیشتر از سهم دریافتی او در فرض تقسیم اموال بدهکار به موجب فصل ۷ قانون ورشکستگی کرده باشد .
۳-۲-۵.برخی استثتائات تقدم در پرداخت
همان طور که مدیر تصفیه مسئولیت اثبات عناصر مربوط به تحقق شرایط تقدم در پرداخت دارد و در مقابل طلبکاران نیز می تواند به برخی دفاعیات در برابر این امر استناد کنند اولین دفاعی که منتقل الیه چنین دعاوی می تواند بدان استناد کند[۱۴۶] این است که خواهان نتوانسته که تمامی شروط مربوط پرداخت مقدمانه را اثبات نماید بدین ترتیب دعوی در همین جا خاتمه می کند چرا که تقدم در پرداختی محقق نشده .
پرداخت ارزش جدید[۱۴۷] به بدهکار ( یعنی کالا ،خدمات یا اعتبار جدید و….. ) به موجب قسمت ۲ بند (الف) ماده ی ۵۴۷ یکی از دفاعیاتی است که پرداخت مقدمانه ی دین را توجیه می کند اگر این پرداخت متعاقب ارزش جدید پرداخت گردد بدین ترتیب بعد از اثبات پرداخت مقدمانه ی دین اگر طلبکار کالا یا خدماتی را ثابت کند که به بدهکار ارائه داده ارزش این کالا یا خدمات جایگزین پرداخت دین صورت گرفته می شود و لذا پرداخت صورت گرفته باطل نمی شود چرا که نقص وارده به اموال بدهکار اموال ورشکستگی جبران می گردد که از این قاعده تحت عنوان ( قاعده ی پرداخت متعاقب ) یاد می شود و یکی از بهترین دفاعیاتی است که در این خصوص می تواند بدان استناد شود[۱۴۸][۱۴۹]
دومین دفاعی که اکثراً مورد استناد قرار می گیرد در قسمت ۲ بند (ث) ماده ی ۵۴۷ پیش بینی شده این است که پرداخت در جریان عادی امور تجاری صورت گرفته باشد هدف از برقراری این استثناء این می باشد که در روابط مالی عادی شخص خلل ایجاد نشود تا شرایط جاری خود را ادامه دهد و این امر در راستای هدف کلی قواعد ورشکستگی یعنی بازگرداندن شخص به جریان عادی امور مالی در حالی که پرداخت مقدمانه ی دین برخلاف این قاعده می باشد . پس بر این اساس پرداخت صورت گرفته با اثبات دفاعیه ی مورد اشاره مقدمانه محسوب نمی شود و لذا ضمانت اجرای قانونی شامل آن نمی گردد . برای تعیین اینکه پرداخت در جریان عادی امور بوده دادگاه معیار هایی را لحاظ می کند از جمله روابط معاملاتی قبلی طرفین ، میزان پرداخت ، زمان پرداخت ، شرایط حاکم بر پرداخت صورت گرفته در اغلب موارد نیز روابط قبلی بین طرفین وجود ندارد ولی با این وجود دادگاه ها شرایز توافقی طرفین را در چارچوب جریان عادی امور مورد بررسی قرار می دهند که اگر پرداخت بر اساس توافق اخیری که صورت گرفته باشد لذا دفاع مذکور را قبول می کنند[۱۵۰]
یکی دیگر از دفاع های موثر در برابر مقدمانه بودن پرداخت که مورد استناد قرار می گیرد عبارت است از اینکه طرفین قصدشان از مبادله صورت گرفته یک معامله ی همزمان باشد که پرداخت نیز در همان موقع صورت گرفته باشد به عبارت بهتر طرفین هر چند در ظاهر امر دین را تسویه کرده اند ولی در واقع یک معامله ای انجام داده اند و این پرداخت و انتقال در قبال آن بوده است و نه پرداخت دین به طور مقدمانه یعنی این شرط که پرداخت در قبال یک بدهی قبلی و پیشین باشد محقق نشده و در این امر تحقق بر روی قصد طرفین می باشد .[۱۵۱] مبادله ی همزمان که باید مورد به مورد بررسی شود تا تعیین شود که همزمان با پرداخت مبادله محقق شده یا نه و دراین خصوص بایستی قصد طرفین احراز شود و همچنین قصد طرفین به همزمانی این مبادله باشد و صرفاً قصد بر پایه ی ریزی توافق ابتدایی بر یک مبادله کمکی به تحقق این دفاع نمی کند[۱۵۲]
البته دعاوی مربوط به پرداخت مقدمانه یک استثناء دیگری نیز دارد و آن شمول مرور زمان می باشد به موجب بند (الف) ماده ی ۵۴۶ دعاوی مربوط به پرداخت مقدمانه ی دین بعد از گذشت مدت زمان های ذیل امکان از سر گیری و شروع ندارند ۱) بعد از گذشت ۲ سال از احیاء بدهکار یا بعد از گذشت یک سال از نصب یا انتخاب مدیر تصفیه ۲) بعد از پایان یافتن کامل پرونده ی ورشکستگی[۱۵۳]
گفتار سوم: بررسی نقل و انتقال ها در حقوق ایران
با بررسی مواد مختلف بحث ورشکستگی اولین موردی که متوجه خواهیم شد آن است که قانون گذار برای انواع معاملاتی که توسط تاجر منعقد شده است تنها با یک حکم تعیین تکلیف نکرده است بلکه بر حسب زمان معامله ماده ی ۴۲۴ و بر حسب نوع معامله ماده ۴۲۳ حکم متفاوتی را بر آن مترتب کرده است بر این اساس مسئال پیرامون این بحث را به ترتیب ذیل بررسی می کنیم :
۳-۳-۱. وضعیت معاملات قبل از توقف
از آنجا که معاملات در این دوره می تواند معوض یا غیر معوض باشد لذا باید توجه کرد که معامله چه نوع معامله ای بوده است چرا که اختلاف زیادی در مو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




یک نیزه

بیست و سومین

حبشی

۳

زرافه

ظرف سردار

عاج فیل

بخش چهارم
۵-۴ تاثیر نمادهای سمبولیک هر قوم در نقش آن نمایندگان :
از کارنامه ی ساختمانی آپادانای شوش برمی آید که در ایجاد این هنر ترکیبی سازماندهی والایی به کار رفته است . هنر درباری هخامنشی ، هنری ترکیبی است که تمام ملیت های شاهنشاهی به سهم خود در آن نقشی ایفا کرده اند . مثلاً صفه ها ، برگرفته از هنر اورارتویی ، آجرهای مینایی برگرفته از هنر عیلامی ، نقوش برجسته برگرفته از هنر آشوری ، برخی سردرها از هنر مصری و شکل ساقه ستون ها از هنر لیدی (ایونی ) گرفته شده اند . پارس ها زمانی که در اطراف ارومیه زندگی می کردند ، تجربه صفه سازی را از اورارتوها آموختند . صفه های تخت سلیمان ، برد نشانده ، پاسارگاد ، شوش و تخت جمشید نمایانگر نفوذ هنر اوراتویی است . در حالی که دقت ، استحکام و وسعت این صفه ها ، تفاوت فاحشی با نمونه های اورارتویی دارد . آجرهای مینایی هخامنشی نیز از کیفیت و ظرافت بیشتری نسبت به قبل از خود برخوردارند . ستون های شیاردار هخامنشی نیز تنها تشابه ظاهری با هم نوع لیدیایی خود دارند . برخلاف ستون های ایونی ، شیار ستون های ایرانی (خیاره ها) کاملاً به هم فشرده است و این ازدحام شیارها ، ارتفاع ستون ها را نمایان تر می کند . رعنایی ستون های تخت جمشید و ایجاد حداکثر فاصله بین دو ستون در تمام دنیای باستان کاملاً ناشناخته بود . تناسب بین ارتفاع بیست متری ستون ها با باریکی و ظرافت آنها و تلاش در ایجاد بیشترین فاصله بین ستون ها ( به کارگیری کمتر ستون ها در نگهداری سقف) موضوعاتی است که تنها ، هخامنشیان به آن دست یافتند . وجود بخش های تزیینی چون پایه ستون به شکل گل نیلوفر برگردان ، تزیینات بالای ستون و در نهایت سرستون های دو وجهی ( دو گاو پشت به هم – دو شیر پشت به هم – دو شیر دال پشت به هم و دو گاو – مرد پشت به هم ) – که هیچ یک در هنر ایونی وجود نداشتند – به این ستون ها ، سیمایی دیگرگونه و کاملاً ایرانی بخشیده است . نقش برجسته های تخت جمشید ، نفوذ هنر آشوری از طریق بابل را نشان می دهد . از آن روی که نقوش برجسته ، بیشترین و در عین حال سالمترین بخش از هنر هخامنشی را جلوه گر می سازد ، ما به بررسی جزیی تر آنها خواهیم پرداخت .[۲۳۱]
یکی از نواحی که سکاهای شرقی نخست در آنجا فرود آمده اند سرزمین خوارزم است . در هزاره دوم و هزاره اول پیش از میلاد سرزمین خوارزم ناحیه بسیار پر جمعیتی بوده است و آثاری بسیار از تمدن دوره مفرغ سکاها در آنجا به دست آمده است . نیز ظروف سفالی یافته اند که از یک سو با تمدن سواحل دریاچه آرال در مشرق و از یک سو با تمدن بالکان در مغرب و از سوی دیگر با تمدن ایران در جنوب رابطه دارند .
از جمله آثاری که از تمدن سکاهای شرقی به دست آمده پیکان ها و افزارهای دیگری است که از بلور معدنی تراشیده اند . این تمدن از قرن هفتم تا قرن دوم پیش از میلاد منتهای شکوه را داشته است .
در این مراکز تمدن زیورهایی از مفرغ و طلا و بقایایی از چیزهای جرمی و آهی و سفال یافته اند .[۲۳۲]
بر روی درهای سه طرفه ی تچره و بر روی درهای چهار طرفه ی تالار صد ستون پیکر آدمی تصویر شده است که با گاوی نر و شیری و شیر دالی که دم عقرب دارد می جنگد . این پهلوان جامه ی سلطنتی بر تن ندارد و از این رو ، به خلاف آنچه نامیده می شود ، شاه نیست . احتمال دارد پهلوان اساطیری باشد که با شمار زیادی هیولا جنگیده بود .
اینها از داستان باستانی نبردهای گیلگمش ، متعلق به عصر سومریان ، الهام گرفته اند . در کاخ تچره ، نوع سومری کهن دیگری از شمایل سازی نیز دوباره تکرار شده و آن پهلوانی است که شیری را خفه می کند .
یکی از شیر دال ها را اغلب بزیسر می خوانند این موجود در واقع جفتی شاخ دارد که به علت اصرار شدید در نیمرخ کشیدن تصویر ، شاخ ها بر روی یکدیگر افتاده است . در نتیجه ، برای بیننده این تصور ایجاد می شود که این حیوان یک موجود اساطیری تک شاخ است .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دیگر نقوش برجسته صحنه هایی از زندگانی خصوصی یا اجتماعی شاه را نشان می دهد . تصویر شاه که در زیر چتری از کاخ خود خارج می شود .
بر روی درهای مقابل ، به عکس ، شاه در حال ورود به تالار نشان داده می شود ، البته بدون چتر ، چتر گذشته از اینکه عملاً از آن استفاده می شد ، یکی از نشانه های سلطنت نیز به شمار می آمد . یک بار بر روی ستون سنگی متعلق به سارگن اکدی و چند بار هم در نقش برجسته های آشوریان تصویر شده است . انبوهی از شواهد وجود دارد که ثابت می کند همانندی های هنر باستانی ایران با هنر باستانی آشور به مراتب بیشتر از همانندی های آن با هنر بابل است .
از توصیف دقیق تخت های شاهی می توان دریافت . پایه ی تخت ها را پنجه شیرهایی تشکیل می دهند که بر روی صفی از برگ های فرو افتاده قرار دارند . پنجه شیرها را مخلوطی از طوماری و گل میخ گلسرخی به پایه ی تخت متصل می سازد . نمونه ی مفرغی و اصیل این گونه پایه ی تخت هخامنشی در موزه ی لوور و نمونه یی هم از سنگ خارای خاکستری رنگ ، به دست آمده از همدان در موزه ی بریتانیا است . شی ء مشابه دیگری از « مردزنی» قفقاز پیدا شد . شی ء مفرغی مشابهی که در وان پیدا شد و در موزه ی بریتانیا است همین شکل را دارد و آشکار است که نمونه ی قدیم تر شکل می باشد . نمونه های تخت زمان آشور نصیرپال و آشور بانیپال را نشان می دهد .
روی پلکان های مقابل کاخ های بزرگ بار عام یکی از تجهیزات مادها خنجر بزرگی است که در غلاف خاصی آویزان از کمر جای دارد . ته غلاف به شکل سه برگی است که بیشتر اوقات با ظرافت تزیین شده است . شکل حیوانی را چنان خم داده اند تا سه برگی را کاملاً بپوشاند .
نمونه ها همه سکایی اند . ساز و برگ و یراق های اسبان آنان نیز سکایی است .[۲۳۳]
جامه های چین دار هخامنشیان و یونانیان ، نحوه ی آرایش موها و گیسوان نیز با یکدیگر ارتباط دارند . در نقوش برجسته ی صف های طویل باجگذاران ، گیسوان اقوام و ملت ها با گونه های متفاوت آرایش شده است . که با تکیه بر اختلاف در شیوه های آرایش مو ، اقوام و ملت ها از یکدیگر تمیز داده شوند .
این گروه ها را در داخل بخش های سه گانه ، با تصویر درخت های سرو که با ظرافتی شبیه سوزن دوزی حجاری شده است از یکدیگر جدا نموده اند . درخت سرو بومی فارس است ، اما سرو تخت جمشید مخلوطی است از برگ سوزنی آشوری و سرو بومی فارس .
در آشور صف های بزرگ و طویل باجگذاران در دو بخش در دهلیز اتاق کاخ سارگن در خورس آباد دیده شده است . همین دو مورد کافی است که نشان دهد منبع الهام مجسمه سازی ایرانی عصر هخامنشی کجا بوده است .
گردونه ی خالی و بی سرنشینی که در اینجا مجسم شده است در هنر آشوری سابقه دارد . این گردونه بر روی ستون سنگی منسوب به ایناتوم و اسب و زین روی نقش برجسته ی شاهپور دوم در بیشاپور دیده می شود .
گروه های باجگذاران را همیشه راهنمایی هدایت می کند که عصای دراز و طوقی در دست دارد .[۲۳۴]
هنر حجاری و به طور اخص نقوش برجسته و از همه مهمتر کنده کاری ها به صورت تصاویر جانوران و خورشید و دیگر مظاهر طبیعت را باید تقلیدی یا میراثی از عصر مادها دانست .
گنجینه جیحون[۲۳۵] پیش از هر چیز تصویری تقریبی از هنر مادها را به پژوهشگران می دهد . نقش یا صحنه پیکار که در آن دو سوار با نیزه و کمان به شیری حمله ور می شوند ، نشانه ای تحسین برانگیز از هنرمندان طلاکار آن دوره است که بی تردید از فرهنگی مشترک و هنر آمیخته با عناصر آشوری ، سکایی و اورارتویی را متجلی می کنند . کلاه پادشاه ، سر پرندگان و به طور کلی سر جانوران نمونه بارزی از تایید این هنر آمیخته است که مادها در نمونه های متعدد از خود بر جای گذاشته اند .
به این گنجینه ده ها قطعات ، صفحات و میله های طلایی تعلق می گیرند ، که با ابزار بسیار دقیق و مفتول های نوک تیز تصاویری به صورت قلمکاری نقر گردیده است . در این تصاویر نقوش جانوران و گیاهان به صورت شاخه و دسته و گل ها و شاخه های گل ، نیزه ، خمره ، کوزه و ظروف نقره منقوش بوده یا گردیده است . این صفحات و سینی منقوش را افراد مذهبی در معابد گذاشته اند . صاحبان آنها این قطعات را نذر خدایان کرده و از این ارباب انواع طلب آرزو می کرده اند .
انتقال و استمرار این سبک هنری از مادها به دوره هخامنشی را می توان در نقشی مشاهده کرد که باجگزاران خراج خود را به حالت احترام تقدیم می کنند . این خراج ها عمدتاً به صورت اشیاء قیمتی ، دام زنده و خمره ها و … که در مدخل دروازه ملل در تخت جمشید دیده می شود .
این اختلافات در فرم ظاهری لباس آنان تنها نشانگر تعلق آنها به طبقه اجتماعی خاص نیست ، بلکه نمایانگر حد و مرز قبایل است که افراد قبایل نیز دارای لباس و پوشاک ویژه قبیله خود بوده اند .
آثار هنری مربوط به پایان عهد مادها و شاهان نخستین هخامنشی بسیار به هم شباهت دارند .
در حقیقت مبین این واقعیت است که آثار هنری هخامنشیان نیز تاثیر پذیرفته از سبک و ساخت آثار هنری کیمری ها و سکاها بوده است که از طریق مادها به آنها رسیده است .[۲۳۶]
درخت :
کسی که در دشت های خشک و پهناور ایران سفر کرده است تقدس درخت و آب و گیاه را به خوبی می تواند احساس کند . پس از فرسنگ ها راه پیمائی از فراز پشته ای و گردنه ای محیط کوچک سبزی پدیدار می شود که همچون نگینی بر پهنه دشت های خشک و سوزان نشسته است و این احساس از دیرباز در میان مردم ایران وجود دارد و در آنان حالتی تقدس آمیز نسبت به گیاه و سبزه و درخت پدید آورده است قوم روستایی گله پرور ایرانی از هنگامی که پای بر این سرزمین گذاشت و جابجا در این دشت گسترده در کنار واحه های کوچک و بزرگ به زندگی پرداخت به آب و درخت در این سرزمین به آسانی و فراوانی به دست نمی آید و درختی که شاخی بر می آورد و سایه ای می افکند ، گاه حاصل دسترنج چندین نسل گذشته است که فرسنگ ها در دل زمین قنات ایجاد کرده اند و یا آب از چاه های گود بیرون آورده اند و پیداست که محصول چنین رنجی تقدس آمیز است و درختانی چون چنار و سرو و انار که کم و بیش زندگی درازی دارند . خاصه به هنگام کهنسالی مورد ستایش و پرستش قرار می گیرند و هنوز در ایران درختان کهنسال فراوان وجود دارد که مردم برای برآوردن نیازهای خود بدان ها روی می آورند و حتی در برخی از نواحی جنوبی ایران نخل ها را دارای نوعی زندگی بین انسان و گیاه می پندارند و با درختان کم بار سخن می گویند و آنها را به باروری برمی انگیزند . ارزش درخت در ایران چنان بود که اگر کسی درختی را می شکست مجبور بود به جرم این گناه مبلغی بپردازد یا چندین درخت بنشاند . داستان سرو کشمر و تقدس آن معروف است و در شاهنامه و بسیاری از کتب تاریخی ذکر آن رفته است و آنچنان است که زرتشت درخت سروی در کشمر کاشت که به قول دقیقی چنان کهن شده بود که کمند بر گرد آن نگشتی و متوکل عباسی به طاهر بن عبدالله حاکم خراسان نامه نوشت تا آن را قطع کنند و تنه آن را برای پوشش طاق کاخی به بغداد ببرند . ایرانیان حاضر شدند پنجاه هزار درهم بدهند تا این درخت بریده نشود ولی طاهر نپذیرفت و درخت را برید . هنگام افتادن درخت زمین لرزید و کار بزها خلل یافت و گویند آن سرو ۱۴۵۰ سال زندگی کرده بود . شاخه های این سرو را بر هزار و سیصد شتر بار کردند و به بغداد بردند ولی وقتی رسید متوکل کشته شد پادشاهان هخامنشی به پروردن درخت توجهی ویژه داشتند و در پیرامون کاخ های خود باغ های بزرگ پر درخت ایجاد می کردند که بدانها پردیس می گفتند و همین باغ ها مفهوم پارادایس را در یونان کهن به معنی بهشت و سپس در کشورهای اروپایی به وجود آورد . گزنفون در کتاب اکونومیک آورده است که کوروش کوچک برادر اردشیر شاهنشاه هخامنشی هنگامی که لیزاندر فرستاده متحدان را پذیرفت او را به پردیس خود که در سارد ایجاد کرده بود برد و آن باغ زیبا را به او نشان داد . لیزاندر از دیدن درختان زیبایی که با فاصله های معین در خط مستقیم کاشته شده بودند و بوی عطر از آنها برمی آمد مبهوت ماند و با شگفتی گفت من از این همه زیبائی در شگفت مانده ام و کسی را که این باغ را برای تو چنین آراسته است تحسین می کنم کوروش که از این تحسین شاد شده بود گفت لیزاند همه این فاصله ها را خود من اندازه گرفته ام و برخی از این درختان را هم خودم کاشته ام .[۲۳۷]
تاثیر هنر اقوام دیگر نیز دیده می شود و آثار مذکور در یک ترکیب مناسب اجرا گردیده اند . تاثیر هنر مصر در چشم ها از روبرو در صورت ، نیم رخ و چرخش بدن به گونه ای که از روبرو و پاها از پهلو هستند و یا تاثیر نقش برجسته های آشوری و مادی دیده می شوند .
در آنجا بیشتر فضایی روحانی حس می شود و از خشونت و کشمکش مجسمه های آشوری نشانی نیست .[۲۳۸]
ستون های بزرگ و دیوارهای خارجی معابد در مصر همه با صحنه های جنگی تزیین شده اند ، در این صحنه ها پادشاه که بنای جاویدانی به افتخار خود برپا کرده بود از مساعدت های خداوند که وسیله توفیق وی در جنگ ها شده سپاسگذاری می کرد ، این صحنه ها معمولاً شامل کتیبه های تاریخی نیز می باشد که گرچه صحت مطالب آنها مورد تردید است مع ذلک می توان فهرست دقیقی از جنگ های دوره امپراطوری جدید از روی آنها تنظیم کرد ، این صحنه های جنگی گاهی در بدنه داخلی معابد مقبره ای پادشاهان نقش شده .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




نقش و دخالت دولت در رابطه با نهاد داد و ستد بین‌المللی
در مورد گویه‌ی دوم، نقش دولت را در قالب پنج وظیفه‌ی اساسی، که انجام آن در هر جامعه‌ای بر عهده‌ی دولت است، مورد بررسی قرار دادیم. این وظایف عبارتند از:
برقراری (استقرار) و حفظ امنیت و استقلال در جامعه
وضع و اعمال قانون در جامعه
رعایت اصل نظارت و کنترل در جامعه
اجرا و گسترش عدالت در جامعه
برقراری ثبات در جامعه
برای مطالعه‌ی تاثیر نقش چهارم و پنجم دولت بر نهاد داد و ستد بین‌المللی از پراکسی‌هایی استفاده گردید. شاخص اجرا و گسترش عدالت در جامعه، رفع تبعیض و ایجاد فرصت‌های برابر برای همه‌ی افراد جامعه و تخصیص و توزیع عادلانه منابع و درآمد، در نظر گرفته شد. و شاخص وظیفه‌ی پنجم، ثبات قیمت‌ها و کاهش بیکاری تعیین گردید. لازم به ذکر است که این شاخص‌ها از لابه لای مقالات و نوشته‌های مرتبط انتخاب گردید. تاثیر هر کدام از وظایف فوق در قالب نهاد، بر نهاد داد و ستد بین‌المللی و در دوره‌ی قبل و بعد از ظهور اسلام، مورد بررسی قرار گرفت. به عبارتی هر کدام از این وظایف به عنوان یک نهاد در نظر گرفته شد و از آنجا که چگونگی گویه‌های فوق بر هزینه معاملاتی و از آنجا بر وضعیت نهاد داد و ستد بین‌المللی تاثیر می‌گذارد، با مراجعه به تاریخ چگونگی گویه‌های فوق در دوره‌های قبل و بعد از ظهور اسلام، مشخص گردید و سپس بر آن اساس وضعیت نهاد داد و ستد بین‌المللی در این دوره‌ها تحلیل و بررسی شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

لازم به ذکر است که تغییر و اصلاح یک نهاد تحت تاثیر عوامل زیادی قرار می‌گیرد ولی از آنجا که اسلام دارای تاثیر عمده‌ای است بطوری که تاثیر عوامل دیگر نیز به گونه‌ای بر گرفته از آن است، در این پژوهش تاثیر اسلام و شرایط حاصل از آن، بر نهاد داد و ستد بین‌المللی مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به اینکه اسلام طرفدار نهاد‌های مولد می‌باشد و نهاد داد و ستد، یکی از نهادهای مولد می‌باشد، قطعاً مورد تایید و تشویق دین اسلام قرار گرفته است و بعد از ظهور اسلام این نهاد رشد و توسعه یافته است که با مطالعه تاریخ و استناد به حقایق آن فرضیه‌ی فوق مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۲-۴. دیدگاه و رویکرد جامعه نسبت به نهاد داد و ستد بین‌المللی
نهاد داد و ستد یک نهاد لازم و ضروری در جامعه است و مردم برای تامین نیازهای خود ناچارند که به داد و ستد بپردازند. در این بین به دلیل عوامل ویژه‌ای که برای برخی مناطق وجود دارد، ناخواسته محیط را برای توسعه‌ی نهاد داد و ستد بین‌المللی آماده می‌سازد و گرایش مردم را برای مبادرت به آن افزایش می‌دهد.
شبه‌جزیره‌ی عربستان به دلیل قرار گرفتن در مرکز چهار قدرت جهان که ید طولایی در تجارت داشتند، در امر داد و ستد بین‌المللی به پیشرفت‌های بزرگی دست یافت (زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ص۹). این چهار قدرت برتر عبارت بودند از: امپراتوری حبشه در آن سوی دریای سرخ، کشورهای مدیترانه‌ی روم شرقی در شمالغربی، کشور تیسفون و بین‌النهرین در عهد ساسانیان در قسمت شرقی‌تر و بالاخره نزدیکترین کشور یعنی یمن با تمدن‌های شهری‌اش که به وسیله‌ی اقیانوس هند به هندوستان و چین راه داشت (صدر، اقتصاد صدر اسلام، ص۳-۴). در واقع بزرگترین امتیاز جزیره‌العرب از نظر جغرافیایی، واقع شدن بین سه قاره و ایجاد ارتباط تجاری با آنها بود (فیاض، تاریخ اسلام، ص۱۰-۱۲). بنابراین می‌توان گفت علت گستردگی تجارت در شبه جزیره موقعیت جغرافیایی ممتاز آن و داشتن مزایای نسبی در این زمینه بود (صدر، همان، ص۶).
از عوامل دیگری که باعث ایجاد گرایش مثبت به نهاد داد و ستد بین‌المللی می‌شد، شرایط آب و هوایی شبه جزیره بود. کمبود شدید آب در جزیره‌العرب از مهمترین عوامل شکل دهنده به شیوه زندگی و فعالیت‌های اقتصادی عرب‌ها بود. هر کجا که شرایط آب و هوایی مساعد بود و بارندگی وجود داشت، امکان پرداختن به کشاورزی نیز وجود داشت. در ناحیه‌ی مرکزی شبه جزیره به دلیل فقدان بارندگی، امکان کشاورزی وجود نداشت ولی در ناحیه‌هایی از آن، مثل طائف و یثرب و خیبر که بارندگی بیشتر بود، شرایط برای زراعت و باغداری فراهم بود (صدر، همان، ص۵). تنها منطقه مرطوب جزیره که امکان کشاورزی در آن وجود داشت ناحیه جنوب آن بود که در معرض بادهای مرطوب دریای هند به غرب قرار داشت و به همین جهت امکان زراعت و باغداری و دامداری از گذشته دور در جنوب جزیره وجود داشت (اجتهادی، وضع مالیه مسلمین، ص۳۶؛ همان، ص۴). از طرف دیگر گرچه رطوبت و بارندگی در شمال بیشتر از مرکز و شدت حرارت نیز کمتر از آنجا بود و فعالیتهای کشاورزی تا حدودی توسعه داشت، ولی منشا اصلی درآمد شمال تجارت بود (صدر، همان، ص۶). بنابراین می‌توان گفت که با توجه به شرایط آب و هوایی شبه جزیره که شرایط مساعدی برای کشاورزی و دامداری نداشت، تنها راه کسب معاش، پرداختن به داد و ستد بود (همان، ص۴).
از طرف دیگر، امنیتی که در شهر مکه به دلیل حرم بودن برقرار بود و حرام بودن جنگ و ستیز در تمام جزیره‌العرب در طول ماه های حرام (ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم و رجب) که زمان آمدن قبایل و کاروانها را به مکه چه برای انجام مراسم حج و چه برای داد و ستدهای بازرگانی تسهیل می‌نمود، به رونق و توسعه داد و ستدهای بازرگانی در عکاظ، ذی‌المجار، مجنه و حتی خود مکه و منازلی که در امتداد مسیرهای تجاری قرار داشت می‌افزود. به این دلایل فعالیتهای بازرگانی در شمال و جنوب جزیره گسترش بسیار داشت و حتی قبایل مرکز جزیره از آن بهره می‌بردند (صدر، همان، ص۷؛ جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ص۳۱۹- ۳۲۰).
به این دلایل فعالیتهای بازرگانی در شمال و جنوب جزیره گسترش بسیار داشت و حتی قبایل مرکز جزیره از آن بهره می‌بردند (صدر، همان: ص۷). در واقع، مکه شهر تجاریِ پرازدحام ثروتمندی بود و تقریباً مرکزیت بازرگانی میان اقیانوس هند و مدیترانه را به خود اختصاص داده بود (جعفریان، همان: ص۳۲۱). مکه یک مرکز تجاری بود و افزون بر آن که مکیان اهل تجارت بودند و هر سال دو مرتبه راهی مناطق شامات و یمن و حبشه برای تجارت می‌شدند، خود مکه نیز محل رفت و آمد کاروانهایی بود که از شمال به جنوب یا از غرب به شرق می‌رفتند؛ از این رو مکه محل رفت و آمد بسیاری از تجار آن روزگار بود (همان، ص۳۱۹). قریش تنها کسانی بودند که اولاً به دلیل داشتن امان‌نامه و ثانیاً و مهمتر از آن، به عنوان این که اهل حرمند، زمینه برای تجارت داشتند؛ آنان در هر جا که مورد هجوم غارتگران قرار می‌گرفتند خود را اهل حرم معرفی می‌کردند؛ کعبه نزد اکثر عرب قداست داشت و آنان اهل کعبه و اهل حرم را احترام می‌نهادند (همان، ص۱۷۷). روی هم رفته وضع مکه هنگام ظهور اسلام، از نظر اقتصادی به مراتب بهتر از سایر نقاط شهرنشین عربستان بوده و علیرغم آنکه در دره‌ای خشک و گرم قرار گرفته و از هرگونه مواهب طبیعی بی‌بهره بوده است، مردم آن توانسته بودند از راه تجارت ثروت زیادی به دست آورند و با بهره گرفتن از موقعیت خانه کعبه، نفوذ خود را بین تمام قبایل عرب توسعه دهند (همان، ص۴۱).
علاوه بر سه دلیل گفته شده در بالا (موقعیت ممتاز جغرافیایی، وضعیت آب و هوایی و وجود امنیت در مکه) همچنین می‌توان به اقدامات صورت گرفته توسط قُصَی بن کلاب جد اعلای رسول اکرم (ص) و حضرت هاشم (ع) و حضرت عبدالمطلب (ع) که در رونق تجارت عرب نقش زیادی داشت، اشاره نمود:
قُصَی‌بن‌کِلاب جد چهارم پیامبر اسلام (ص)، در اواسط قرن پنجم میلادی، به گردآوری قبایل پراکنده‌ی قریش، در مکه و فراهم آوردن شرایط شهر و یکجانشینی پرداخت (طبری، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۸۰۸؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۳۰۸؛ ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۲، ص۸۲۷؛ زیدان، همان، ص۱۳)، و به دلیل همین اقدام (جمع‌ آوری قبیله‌ی خود از اطراف مکه و مستقر ساختن آنها در مکه) به مجمّع مشهور شد (یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۰۸؛ ابن اثیر، همان، ج۲، ۸۲۷). پیش از این، قبایل موجود در این مناطق، دائم در حال کوچ از واحه‌ای به بادیه‌ای دیگر بودند تا نقطه‌ای بیابند که چراگاه مناسبی برای دامهای آنان باشد. این شیوه زندگی خود به خود زمینه پیدایش خرافات، انزواطلبی، برتری طلبیهای شخصی و قبیله‌ای را فراهم می‌آورد و چه بسا سختی زندگی به کارهایی نظیر دزدی، دستبرد به قبایل دیگر و قتل و انتقام دامن می‌زد (صدر، همان، ص۵). بنابراین این اقدام قصی‌بن‌کلاب تاثیر به سزایی در افزایش اهمیت جزیره‌العرب و شکوفایی اقتصاد آن داشت.
جانشین قصی، پسرش عبد مناف شد، عبد مناف چندین پسر داشت و از آن جمله هاشم و عبد شمس بودند. عبد مناف در موقع مرگ هاشم را جانشین خود قرار داد (زیدان، همان، ص۱۳).
علاوه بر این، در زمان هاشم (ع) و به ابتکار وی قراردادهایی توسط او و برادرانش، عبد شمس، مُطَلِّب و نوفل با سران قبایل و کشورهای همجوار، جهت تامین امنیت و توسعه‌ی تجارت، انعقاد یافت که نقش هاشم در این بین پر رنگ‌تر بود (طبری، همان، ج۳، ص۸۰۴؛ یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۱۲). هاشم به قیصر روم گفت: «ای پادشاه مرا قومی است که بازرگانان عرب‌اند، می‌شود برای آنها چیزی بنویسی که خودشان و مال‌التجاره‌اشان را در امان قرار دهد تا از پوستها و جامه‌های خوب حجاز بیاورند؟» قیصر پذیرفت و هاشم بازگشت و به هر طایفه‌ای از عرب می‌گذشت از بزرگان آن طایفه پیمان می‌گرفت که بازرگانان قریش نزد آنها و در سرزمینشان در امان باشند و در نتیجه از مکه تا شام این پیمان گرفته شد (یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۱۳). به این ترتیب هاشم با ملوک روم و غَسّان (در منطقه شام)، نوفل با خسرو (پادشاه ایران)، عبد شمس با نجاشی (فرمانروای حبشه) و مُطلّب با شاهان حمیر (در قلمرو یمن) عهد و پیمان بستند (طبری، همان، ج۳، ص۸۰۴؛ یعقوبی، همان، ج۱، صص۳۱۲- ۳۱۵). در پی این قرارداد‌ها هاشم موفق شد سفرهای بازرگانی تابستانی و زمستانی، بین شمال و جنوب شبه جزیره به راه اندازد (طبری، همان، ج۳، ص۸۰۴؛ یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۱۲) و تجارت قریش را از محدوده‌ی مکه به خارج از آن ببرد (یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۱۲). که نشان‌دهنده‌ی این است که نهاد داد و ستد قبل از اسلام محدود به تجارت داخلی نبوده، بلکه تجارت خارجی را نیز در بر می‌گرفته است.
ماه های حرام یعنی ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم و رجب که جنگ و خونریزی و غارت در این ایام در تمام جزیره‌العرب حرام بود، بهترین فرصت برای برگزاری بازارهای موسمی و دائمی و رونق داد و ستد بود (جعفریان، همان، صص ۳۱۹). ولی گاهی اعراب جاهلی برای ادامه یا آغاز جنگ، این چهار ماه را به عقب می‌اندختند تا بتوانند به مقصود خود نائل شوند. این عمل را نَسیِئی می‌گفتند (طبری، همان، ص۸۳۸؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۱۲۶). بنابراین با به هم خوردن زمان مشخص این ماه ها، شرایط عدم اطمینان به وجود می‌آمد و تجارت از رونق می‌افتاد. تا اینکه حفظ حرمت ماه های حرام مجدداً توسط عبدالمطلب الزامی شد (صدر، همان، ص۱۶). همه این عوامل دست به دست هم داده بودند تا مردم به داد و ستد علاقه نشان دهند و زمینه‌های توسعه و تسهیل این نهاد را فراهم آورند.
قبل از ظهور اسلام (قبل از ۶۱۰ میلادی)، نهاد داد و ستد بین‌المللی رونق داشت و اعراب برای تامین معاش خود از این نهاد بهره می‌گرفتند. اعراب در دوره‌ی قبل از اسلام با اهالی شبه قاره روابط تجاری داشتند و از راه زمینی و دریایی با آنان معاملات تجاری می‌کردند. آنان از خلیج فارس گذشته به بندر قدیم موسوم به «دیبل» نزدیک به شهر کراچی کنونی می‌رسیدند و از آنجا از ساحل استان بمبئی کنونی به جنوب می‌رفتند و از دماغه کماری دورزده به طرف مشرق نواحی مدارس کنونی می‌رفتند و از یکی دو بندرگاه خلیج بنگاله گذشته به ممالک برما و سیام می‌رسیدند و از آنجا نیز پیش رفته وارد بنادر چین می‌شدند و از همان راه طولانی به عربستان مراجعت می‌نمودند (قائدان، ۱۳۸۰ به نقل از مولانا سید سلیمان ندوی، ۱۹۳۰م: ص۶-۷). و از عمان به حضرموت و عدن کوچ می‌کردند و بعضی به صنعاء عزیمت می‌نمودند و در آنجا بازار دایر می‌کردند؛ بعد در ماه های حرام بازار عکاظ که از بازارهای مشهور عرب بوده دایر می‌شد، علاوه بر آن بازارهایی در نواحی مرسوم به شحر، صحار، مخنه، ‌جاشه، مشقر و غیره دایر می‌کردند (زیدان، همان، ص۴۲۸). عربها در زمان جاهلیت سالی چند بار بازارهایی دایر می‌کردند و در فصل‌های معین مردم از دور و نزدیک به آنجا می‌آمدند و همین که از این بازار فارغ می‌شدند به بازار دیگری می‌رفتند که از روز اول ماه ربیع‌الاول در دومه‌الجندل از نواحی مرتفع نجد برای خرید و فروش و داد و ستد بازارهایی ترتیب می‌دادند و پس از آنجا به هجر می‌رفتند و یکماه در آن بازار بودند آنگاه از هجر به عمان منتقل می‌شدند (همان، ص۴۲۸). ده بازار بودند که برای بازرگانی در آنجا گرد می‌آمدند و در آن بازار جان و مالشان در امان بود. از آنهاست دومه‌الجندل که در ماه ربیع‌الاول بپا می‌شد، مشقّر در هجر که بازارش در جمادی‌الاول بپا می‌شد، صحار که در روز اول رجب بپا می‌شد، که بعد از صحار به ریّا می‌رفتند، بازار شحر، بازار عدن که در اول ماه رمضان بر پا می‌شد، بازار صفاء در نیمه ماه رمضان به پا می‌شد، بازار رابیه در حضرموت، بازار عکاظ در بالای نجد در ذی‌القعده دائر می‌شد، بازار ذی‌المجار که اعراب بعد از بازار عکاظ و ذی‌الحجاز برای انجام حج خود به مکه می‌رفتند (یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۵۰). تاجران عرب واسط روابط تجاری بین ایران و روم بودند، آنان کالاهای ایرانی را از بندرهای یمن می‌خریدند و در شام می‌فروختند و کالاهای رومی را از شام می‌خریدند و در یمن می‌فروختند و تابستان‌ها را به شمال (شام) می‌رفتند که آب و هوایی خوش داشت، و زمستان‌ها که هوا سرد بود، راهی جنوب (یمن) می‌شدند (علی، ۱۹۶۹م: ج۴، ص۱۱۳). در قرآن (سوره قریش (۱۰۶): ۱ و ۲) به این دو سفر اشاره شده است: «لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ(۱) إِیلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاء وَالصَّیْفِ(۲)» «براى الفت‏دادن قریش(۱) الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان(۲)». با فروپاشی و انحطاط دولت یمن راه های تجارتی مکه و مدینه اهمیت یافت که در افزایش اهمیت جزیره‌العرب و شکوفایی اقتصاد آن دخالت داشت. مکیان پس از آشفتگی اوضاع یمن، به خصوص با دخالت حبشیان در آنجا و کم توجهی آنان به امر تجارت، توانستند با بهره‌گیری از خلا ایجاد شده از زمان هاشم، پویایی بیشتری به تجارت و بازرگانی مکه بدهند (خاکرند و همکاران، ۱۳۸۶). در همین زمان تجارت زمینی به وسیله کاروان شتر میان یمن، سوریه و عراق شروع به رشد کرد و تا سال ۶۰۰م، این امر عمدتاً در کنترل قریش مکه بود (وات[۹۹]، ۱۳۷۹). اهمیت مکه از دیرباز به واسطه آن بوده است که بر سر راه بازرگانی که از یمن به شام و فلسطین و مصر می‌رفته است واقع بوده است؛ وجود خانه کعبه که هم در جاهلیت و هم در اسلام مطاف و مزار مردم بوده بر اهمیت این شهر می‌افزوده است، به طوری که در اوایل قرن ششم مکه به صورت مرکز مهم و تا حدی مستقل تجارت عربستان که سایر مراکز تجاری را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود، در آمد (اجتهادی، وضع مالیه مسلمین، ص۳۹). گرچه از حرکت کاروانهای تجاری مدینه به شهرهای مختلف، مانند شام و یمن، گزارشهای تاریخی در دست نیست، از بعضی روایت‌ها چنین برمی‌آید که تجارت در مدینه کم و بیش رونق داشته، ولی با تجارت مکه قابل رقابت نبوده است؛ موقعیت جغرافیایی، داشتن زمین مناسب برای کشاورزی، رقابت‌ها و چالش‌های داخلی مدینه را می‌توان از علل رکود تجاری مدینه دانست؛ ساکنان مدینه، با کاروانهای تجاری قریش که از کنار مدینه می‌گذشتند، معامله می‌کردند؛ علاوه بر این، در زمان حج برای معامله به بازارهای عکاظ، مجنه و ذی‌المجار می‌رفتند (حسینیان مقدم، ۱۳۸۲).
این نهاد قبل از ظهور اسلام به قدری در بین آحاد مردم همه‌گیر و ارزنده بود که تقریباً تمام مردم عرب به ویژه مکیان (مرد و زن) به آن مبادرت می‌کردند. قریشیان بازرگان بودند (طبری، همان، ج۳، ص۸۳۲؛ ابن اثیر، همان، ج۲، ص۸۴۹). از آن جمله، پدر بزرگوار پیامبر اکرم (ص) بودند، که به کار تجارت می‌پرداختند و در یکی از سفرهای تجاری که با کاروان قریش از شام برمی‌گشت، در مدینه درگذشت و در همان مکان مدفون شد (یعقوبی، همان، ج۱، ص۳۶۲؛ ابن اثیر، همان، ج۲، ص۵۴۰ و ۸۱۴). ابوطالب مثل سایر بزرگان قریش به تجارت می‌رفت و پیامبر اسلام (ص) را با خود می‌برد (طبری، همان، ج۳، ص۸۲۹؛ ابن اثیر، همان، ج۲، ص۸۴۶؛ مسعودی، مروج‌الذهب و معادن‌الجواهر، ج۱، ص۶۴۱؛ زیدان، همان، ص۲۰). رسول خدا (ص) از همان ایام جوانی که با عمویش به تجارت می‌رفت اخلاق و کردارش طوری بود که او را امین می‌خواندند و هوش و عقلش را تمجید می‌کردند؛ خدیجه دختر خویلد ابن اسدبن عبدالعزی بن قصی، که زنی تجارت پیشه و شرافتمند بود، چون از راستگویی و امانتداری رسول خدا (ص) خبر یافت، نزد وی فرستاد و به او پیشنهاد کرد که همراه غلام وی «میسره» برای تجارت از مکه رهسپار شام شود، رسول خدا (ص) پذیرفت و به شام رفت و در هنگام بازگشت بیش از همه سود برده بود و چیزهایی نیز برای فروش در بازار تهامه، خریده بود (سبحانی، فروغ ابدیت، ج۱، ص۱۹۰؛ طبری، همان، ج۳، ص۸۳۲-۸۳۳؛ ابن اثیر، همان، ج۲، ص۸۴۹). علاوه بر حضرت خدیجه (س)، زنان دیگری نیز در مکه بودند که به تجارت می‌پرداختند و در به راه انداختن قوافل تجاری سهم داشتند (اجتهادی، همان، ص۴۱) از جمله هند همسر ابوسفیان و مادر ابوجهل (واقدی، مغازی، ج۱، ص۶۷).
بعد از ظهور اسلام قطعاً بایستی تغییراتی در این نهاد صورت می‌گرفت ولی اینکه این تغییرات با چه شدتی و در کدام جهت باشد (مورد تشویق قرار می‌گیرد و زمینه‌های توسعه آن فراهم می‌شود، یا مورد عدم استقبال و نکوهش قرار می‌گیرد و سیر قهقرایی و افول را طی می کند)، در ذیل توضیح داده خواهد شد.
دیدگاه و نگرش نهادینه شده در جامعه بر شکل‌گیری و تکمیل و تغییر نهادها تاثیر می‌گذارد. رابطه‌ی نزدیکی میان مدل‌های ذهنی، سیستم باورها و نهادها وجود دارد، به گونه‌ای که نهادها از سیستم باورها استخراج می‌شوند (نورث، ۲۰۰۵). نهادها تبلور سیستم باورها یا مدل‌های ذهنی مشترک (ایدئولوژی) در خارج از ذهن است (نورث و دنزاو، ۱۹۹۴). نورث بیان می‌کند سیستم باورها بازنمایی داخلی چشم‌انداز انسانی را ماندگار می‌کند. نهادها ساختارهایی هستند که انسان‌ها بر این چشم‌انداز تحمیل می‌کنند تا محصول مورد علاقه‌ی خود را بدست آورند، بنابراین سیستم باورها بازنمایی داخلی و نهادها بروز خارجی این بازنمایی هستند (نورث، ۲۰۰۵). در این رابطه نورث مدل زیر را ارائه می‌کند (همان):
قبل از ظهور اسلام رویکرد نسبت به نهاد داد و ستد بین‌المللی مثبت بوده و همانطور که گفته شد این نهاد رونق داشته است. حال سوال اینجاست که ظهور اسلام با توجه به نوع رویکردش نسبت به نهاد داد و ستد بین‌المللی، چه تاثیری بر این نهاد گذاشت؟ به عبارت گویاتر آیا ظهور اسلام توانست به دلیل داشتن رویکرد مثبت نسبت به این نهاد، بستر نهادی را طوری ایجاد و تکمیل کند و یا تغییر دهد که هزینه معاملاتی کاهش یافته و زمینه رونق و توسعه نهاد داد و ستد بین‌المللی فراهم آید؟ برای پاسخگویی به این سوال لازم است که ابتدا با رویکرد اسلام نسبت به نهاد مزبور آشنا شد. برای این کار به تاریخ مراجعه کرده و با استناد به واقعیات و شواهد تاریخی گرایش اسلام در این زمینه مشخص می‌گردد.
بخش قابل توجهی از تعالیم محمد (ص) ناظر به مسائل تجارت بوده و مصطلحات قرآن سرشار از مفاهیم تجاری است (خاکرند و همکاران، ۱۳۸۶). از مجموعه آیات و روایات و نمونه‌های تاریخی که در زیر بیان می‌شود، برمی‌آید که دین اسلام زمینه‌ساز و مشوق داد و ستد بوده است. عبداله بن مسعود می‌گوید: پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: هیچ کس نیست که برای تجارت طعامی را از شهری به شهر دیگر از شهرهای مسلمین ببرد و آن را به قیمت خودش بفروشد، مگر اینکه جایگاهش نزد خداوند چون مقام شهید خواهد بود (حرعاملی، همان، ج۱۲، ص۲۸۴). امام علی (ع) فرمودند: «هرگز در بازار ننشیند جز کسی که عقل خرید و فروش دارد» (همان). امام صادق (ع) فرموده‌اند: «کوچیدن برای یک مسلمان عاقل شایسته نیست مگر در سه مورد: بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی (سفرهای تجارتی و…)، کسب توشه آخرت (سفرهای زیارتی)، رسیدن به لذتهای حلال (سفرهای تفریحی)» (حرعاملی، همان، ج۱۷، ص۶۳). معلی‌بن‌خنیس یکی از یاران امام صادق (ع) که تاجر بود، می‌گوید: «روزی از تجارت عقب مانده بودم تا چشم امام صادق (ع) به من افتاد فرمود هرچه زودتر به سوی عزت و شرف خود حرکت کن» (حرعاملی، همان، ج۶، ص۴). در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «رها کردن تجارت از عقل می‌کاهد» (طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۷، ص۲). معاذبن کثیر فروشنده لباس می‌گوید: «به امام صادق (ع) عرض کردم: «می‌خواهم بازار را رها کنم چون به اندازه کافی دارا هستم». حضرت فرمودند: «در این صورت از تدبیر تو کاسته می‌شود و از تو کمکی بر چیزی نمی‌شود» (طوسی، همان، ج۷، ص۳). و وقتی متوجه شدند عمربن مسلم تجارت را رها ساخته فرمودند: «ترک تجارت کار شیطانی است» و این جمله را سه بار تکرار نمودند (حر عاملی، همان، ج۱۷، ص۱۴ و ۱۵). فضل‌بن یسار می‌گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: «من از تجارت دست برداشته‌ام و از آن خودداری می‌کنم». حضرت فرمود: «برای چه؟ مگر از آن ناتوان گشته‌ای؟ این چنین است که دارایی شما از بین می‌رود، از تجارت دست بر ندارید و از بخشش و فضل الهی طلب کنید» (کلینی، کافی، ج۵، ص۱۴۹).
قطعاً داشتن چنین گرایش مثبتی نسبت به تجارت باعث رونق این نهاد خواهد شد که شواهد تاریخی نیز این مطلب را تایید می‌کند. به دلیل داشتن چنین گرایش مثبتی بود که پیامبر اسلام (ص) دست به اقداماتی زدند که در جهت رونق و توسعه نهاد داد و ستد بین‌المللی بود. پیامبر اسلام (ص) بعد هجرت به مدینه از مزایای نسبی شبه جزیره و سابقه مهارت اهل مدینه در تجارت بهره گرفتند و به تشویق بازرگانی و مضاربه با مشارکت مهاجران و انصار پرداختند (صدر، همان، ص۱۷۰). به هنگام هجرت، مدینه مرکز اقتصادی مهمی از لحاظ مصرف و یا تولید (صادرات) به شمار نمی‌آمده است (العالی، دولت رسول خدا (ص)، ص۲۴). محصولات اساسی آن شامل انواع خرما، و جو بوده که تنها نیاز ساکنان آن و نیز برخی از اعراب مجاور مدینه را برآورده می‌ساخته است (جعفریان، همان، ص۳۷۳؛ العالی، همان، ص۲۴). یکی از نشانه‌های ظاهری ضعف فعالیت اقتصادی در مدینه، عدم وجود بازاری بزرگ در آن بوده است (العالی، همان، ص۲۴). مردم معاملات خویش را، اغلب در خانه‌ها و گاه در فضاهای باز گسترده‌ای که بازاری کوچک به شمار می‌آمده، انجام می‌داده‌اند (العالی، همان، ص۲۵). جعفریان نیز در کتاب خود بیان می‌دارد که از نظر اقتصادی محیط یثرب نسبت به مکه متفاوت بود. گرچه در اینجا نیز تجارت وجود داشت اما نه مانند تجارت مکیان که قافله‌های تجاری تابستانی و زمستانی داشته باشند. اقتصاد مدینه بر پایه کشت و زرع و نخلستانهایی بود که در نواحی مختلف مدینه وجود داشته است (جعفریان، همان، صص۳۷۲- ۳۷۳). تجارت مدینه به صورت داخلی بود و هیچگاه نمی‌توانست با کشاورزی آن رقابت نماید و اهالی هم به علت اشتغال به کشاورزی چندان رغبتی به تجارت نشان نمی‌دادند ولی چون مدینه در سر راه قرار گرفته بود، اهالی تنها برای رفع احتیاج ضروری خود، هنگام توقف قوافل تجاری با آنها داد و ستد می‌کردند (اجتهادی، همان، ص۴۳ به نقل از ابن هشام). بعد از ظهور اسلام از جمله اقدامات اساسی پیامبر اسلام (ص)، تاسیس بازاری جدید برای مسلمانان در محل بقیع زبیر بود[۱۰۰] (ابن ادریس، ۱۳۸۴ به نقل از علی‌بن عبداله سمهودی). مهمترین بازار مدینه در زمان ظهور اسلام، بازار بنی‌قینقاع- در منطقه بنی قینقاع و در کنار پل بطحان- بود که در اختیار یهودیان قرار داشت (العالی، همان، ص۱۷۸). یهودیان از اهالی بازار خراج می‌گرفتند، ولی پیامبر اسلام (ص)، خراجی از بازاریان اخذ نمی‌کرد هر چند که بازار را حکومت اسلامی در اختیار عموم نهاده بود (همان). امام علی (ع) نیز در زمان حکومت خود خراجی از مسلمانان برای بازار اخذ نمی‌کرد. در روایت آمده است که امام علی (ع) از اینکه از بازار مسلمانان اجاره‌ای دریافت کند کراهت داشت (حرعاملی، همان، ج۱۳، ص۴۰۶). این کار باعث کاهش هزینه‌ی معاملاتی می‌شد که رونق داد و ستد را در پی داشت. عدم تحمیل این هزینه‌ها بر بازار توسط پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) باعث کاهش قیمت تمام شده و به دنبال آن جلوگیری از افزایش قیمت در بازار می‌شد. در واقع ‌زمین مورد نیاز برای تشکیل بازار را پیامبر اسلام (ص) از طریق بیت‌المال فراهم آورده بود. این اقدام بیانگر این نکته است که پیامبر اسلام (ص) به عنوان حاکم جامعه‌ی اسلامی، زیرساخت‌ها و امکانات لازم برای توسعه‌ی نهاد داد و ستد را با هزینه‌ی بخش عمومی فراهم می‌کردند در غیر این صورت واحد خصوصی خود مجبور است با هزینه‌ی شخصی چنین شرایطی را مهیا سازد که به دلیل بالا رفتن هزینه‌ی معاملاتی مانع توسعه‌ی نهاد داد و ستد خواهد شد. از دیگر اقدامات این بود که پیامبر اسلام (ص) هرگونه رفتاری را که در بازار باعث افزایش هزینه‌ی معاملاتی می‌شد منع می‌کردند. این تحریم‌ها در قالب قوانین اسلامی، حاکم بر بازار شد و روابط بین طرفین تجاری را تعریف و تنظیم نمود. برای مثال با تحریم کم‌فروشی با نزول آیه‌ی ویل‌للمطففین، میزان‌ها و پیمانه‌ها اصلاح شد. در حالیکه هنگام هجرت پیامبر اسلام (ص) به مدینه تاجران مدینه از نظر توجه به این مساله بدترین مردم بودند (ابن ادریس، ۱۳۸۴ به نقل از تفسیر طبری). ربا که از معاملات رایج در بین عصر جاهلیت بود، حرام اعلام شد (بقره، ۲۷۵). بدین ترتیب تاجر برای تامین سرمایه‌ی لازم جهت انجام تجارت، به جای گرفتن وام با بهره از روش‌هایی مثل مضاربه استفاده کرد که هزینه‌ی معاملاتی را بسیار کاهش داد. بعد از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه پیامبر اسلام (ص) تهیه سرمایه لازم برای تجارت را از طریق عقد مضاربه برای مسلمانان تسهیل فرمودند (صدر، همان، ص۶۷). مسلمانان از ممنوعیت و حرمت ربا که ضربه مستقیمی بر استثمار یهودیان عرب در معاملات تجاری آنان بود، استفاده کرده و از آن پس، خود به تنهایی به انجام داد و ستدهای تجارتی و انجام خرید و فروش بدون ربا، که بر پایه‌های انسانی استوار بود، دست می‌زدند (العالی، همان، ص۳۱۲). احتکار کالاها ممنوع اعلام شد. امام سجاد (ع) می فرماید: «روزی رسول خدا (ص) بر محتکران گذشت. فرمان داد آنچه را احتکار کرده‌اند به بازار آورده، در معرض دید همگان قرار دهند» (حرعاملی، همان، ج۱۷، ص۴۳۰). نسیئی[۱۰۱] از جمله مسائلی بود که تحت تاثیر خواسته‌های عرب برای ایجاد جنگهای به موقع از شکل اصلی خود تحریف شده بود (جعفریان، همان، ص۱۸۵). این امر باعث از بین رفتن ثبات می‌شد و قطعاً این مسئله تاثیر منفی بر نهاد داد و ستد می‌گذاشت. آیه ۳۷ سوره توبه در خصوص جلوگیری از تاخیر ماه های حرام که رسم عرب جاهلی بود نازل گردید (سبحانی، همان، ج۱، ص۱۵۳). «إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادَهٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُحِلِّونَهُ عَامًا وَیُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّیُوَاطِؤُواْ عِدَّهَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَیُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» «جز این نیست که جابجا کردن [ماههاى حرام] فزونى در کفر است که کافران به وسیله آن گمراه مى‏شوند آن را یکسال حلال مى‏شمارند و یکسال [دیگر] آن را حرام مى‏دانند تا با شماره ماههایى که خدا حرام کرده است موافق سازند و در نتیجه آنچه را خدا حرام کرده [بر خود] حلال گردانند زشتى اعمالشان برایشان آراسته شده است و خدا گروه کافران را هدایت نمى‏کند» (سوره توبه (۹): ۳۷). اسلام بهره‌ی زنان را از آنچه کسب می‌کنند تصدیق نمود. «…لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ…» «…براى مردان از آنچه [به اختیار] کسب کرده‏اند بهره‏اى است و براى زنان [نیز] از آنچه [به اختیار] کسب کرده‏اند بهره‏اى است…» (آیه‌ی ۳۲ سوره‌ی نساء). بدین ترتیب به دلیل قائل شدن حقوق مالکیت برای زنان، آنها نیز برای پرداختن به کارهای مولد انگیزمند شدند. چرا که تنظیم و اجرای حقوق مالکیت فرد را نسبت به پاداش تلاشهایش امیدوار می‌سازد و در نتیجه چنین تلاشهایی صورت می‌پذیرد (آلچیان و دمستز، ۱۹۷۳؛ بارزل، ۱۹۸۹؛ دمستز، ۱۹۶۷). برقراری حقوق مالکیت شفاف تقریباً تعداد بی‌نهایتی از کنشها و رفتارهای اقتصادی را تسهیل خواهد کرد و کل پتانسیل و توان بالقوه اقتصادی را رها و آزاد می‌سازد. سیاست و دستور پیامبر اسلام (ص) مبنی بر اینکه هرکس زمین مواتی را آباد کند، از آن خود او می گردد (محدث نوری، مستدرک‌الوسائل، ج۱۷، ص۱۱۱)، در راستای توجه به اصل حیاتی فوق است. با تعریف قوانین واضح و روشن مسیر راه را مشخص نمود. بدین ترتیب برای تعیین تکلیف اینکه در چه جهتی حرکت شود دیگر نیازی نبود وقت و هزینه صرف گردد بلکه قوانین لازم در این خصوص قبلاً مشخص گردیده است که اینها همه باعث کاهش هزینه معاملاتی می‌گردد. برای مثال مجموعه‌ای از قوانین مربوط به تجارت را اینگونه بیان نمودند: «کسی که می‌فروشد و می‌خرد باید از پنج خصلت دوری کند و گرنه هرگز نخرد و نفروشد، ربا، قسم خوردن، عیب کالا را مخفی نگه داشتنن، موقع فروش تعریف کردن و هنگام خرید عیب گرفتن» (حرعاملی، همان، ج۱۲، ص۲۸۴). در واقع اسلام با ارائه‌ فرامین منطبق بر فطرت انسانی در ارتباط با مسائل داد و ستد، بهترین راه‌کارها را برای توسعه این نهاد ارائه نموده است. پیامبر اسلام (ص) بازرگانان غیر مسلمان را به داد و ستد با مسلمانان و فعالیت در بازار مسلمین تشویق می‌کردند؛ ایشان برای این منظور اطمینان می‌دادند که اگر چیزی از آنها ضایع شود جبران خواهد شد و تا وقتی که در مدینه هستند مهمان حضرتش هستند (صدر، همان، ص۱۷۰ به نقل از جعفر مرتضی). با چنین سیاست‌هایی تجارت خارجی توسعه یافت و مبادلات بازرگانی مدینه با مناطق اطراف گسترش یافت. چنانکه تاریخ بیان می‌کند که مردم مدینه هر سال در بازارهای عکاظ، ذی‌المجار و مجنه شرکت می‌کردند و نیازمندی‌های اقتصادی‌شان را از آنجا تامین می‌کردند (علی، همان، ج۷، صص ۳۶۵-۳۸۶). و از کاروان‌های تجاری مکیان که از کنار مدینه می‌گذشت، استقبال می‌کردند؛ همچنین می‌توان به سفر تجاری مردم مدینه به کشورهای همجوار اشاره کرد که از یمن و شام روغن و کشمش و از هند و بحرین عطر و مشک می‌آوردند و یهودیان مدینه نیز شراب و خشکبار به روم صادر می‌کردند (همان، ج۴، ص۱۴۱). پیامبر اسلام (ص) مشوق فعالیت‌های مولد مانند داد و ستد بودند و شمار زیادی از یاران ایشان به تجارت می‌پرداختند و اینگونه نبود که به دلیل نزدیکی با پیامبر اسلام (ص) از تجارت بازمانند. در این میان تعدادی از بزرگان صحابه در دوران رسول خدا (ص) فعالیت خویش را در تجارت متمرکز نمودند بدون اینکه فعالیت آنان تاثیری بر موضعگیری آنان نسبت به اسلام گذارد (العالی، همان، ص۳۳۸). از جمله عبدالرحمن‌بن عوف به فعالیت بازرگانی پرداخت و به چنان سودی دست یافت که با پشتوانه آن، توانست زندگی خویش را هموار سازد (همان، ص۳۱۳). همچنین عمر نقل می‌کند: «اشتغال به کسب و تجارت در بازارها مرا از رسیدن به حضور پیامبر اسلام (ص) بازداشت و این باعث شد اموری از دین برایم مخفی بماند» (خاکرند و همکاران، ۱۳۸۶). از طرفی در میان مهاجران افرادی بودند که هنگامی که در مکه زندگی می‌کردند، دارای آگاهی‌های گسترده‌ای در زمینه تجارت و بازرگانی بودند، این افراد آگاهی‌های خویش در این زمینه را در مدینه به کار گرفته و شروع به کار بازرگانی نمودند، روایت شده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «یاران من از مهاجرین، با معامله در بازار خود را مشغول کرده بودند» (العالی، همان، ص۳۱۲). یکی دیگر از اقدامات پیامبر اسلام (ص) خواندن پیمان برادری بین مسلمانان بود. عقد برادری خود پیمانی طرفینی بود که پیامبر اسلام (ص) بعد از ورود به مدینه میان مومنان منعقد کرد (جعفریان، همان، ص۱۷۱). برخی منابع، پیوند برادری را تا مرحله کمک اقتصادی نیز دانسته‌اند (العالی، همان، ص۷۶). روایت شده است که سعدبن ربیع- که شخصی ثروتمند بود- با عبدالرحمن بن عوف پیوند برادری بست و بخشی از ثروت خویش را بر او عرضه نمود، اما عبدالرحمن بن عوف به گرفتن مبلغی برای تجارت به عنوان قرض بسنده کرد (همان، ص۷۷). اگر در دوره‌ی جاهلیت جنگ و خونریزی در ماه های حرام موقتاً خاتمه می‌یافت و امکان تجارت فراهم می‌شد، پیامبر اسلام (ص) با خواندن عقد اخوت و بستن پیمان‌های مختلف با ادیان و قبایل متفاوت و تاکید بر متعهد ماندن بر آنها، صلح و امنیت را پایدارتر و همیشگی ساخت و زمینه‌ی توسعه‌ی تجارت را فراهم آورد. همچنین، پیامبر اسلام (ص) پس از حدیبیه برای دستیابی به مناطق شمال حجاز و مناطقی که در اطراف سرزمین شام واقع بود، سعی و کوشش فراوانی به خرج داد. به همین منظور حملات متعددی به این مناطق نمود تا این که بتواند تسلط خویش را بر این مناطق که امنیت حرکت بازرگانی مسلمانان و تزلزل حرکت تجارتی مشرکین را به همراه داشت، گسترش دهد (همان، ص۳۰۵). هدف اساسی پیامبر اسلام (ص) از حمله به این عشایر که گذرگاه عبور کاروان‌های تجاری به سوی شام بود، گسترش دولت اسلام و آماده‌سازی حرکت تجاری مسلمانان که پس از هجرت در مدینه آغاز به رشد نموده بود، بوده است (همان، ص۳۱۱). پیامبر اسلام (ص)، شخصاً بر بازار نظارت داشتند (کرمی، ۱۳۷۵ به نقل از سمهودی) و اجازه نمی‌دادند که اهل بازار با زیر پا گذاشتن قوانین و عدم اجرای صحیح آن در امور آن اختلال ایجاد کنند. ولی نظارت هرگز منجر به دخالت و خارج شدن آن از حالت طبیعی نمی‌شد. چنانچه وقتی از ایشان خواسته شد تا بر کالاهایی که احتکار شده بود و بعد از فرمان ایشان وارد بازار شد، قیمت گذارند فرمودند: «قیمت تنها در دست خداست هر وقت خواست بالا می‌برد و هر وقت خواست پایین می‌آورد» (طوسی، همان، ج۷، ص۱۶۱). جنب و جوشی که اسلام در مدینه جایگزین رکود و گوشه‌گیری نموده بود نیز بر رشد فعالیت بازرگانی تاثیر می‌گذاشت (العالی، همان، ص۳۱۳). با توجه به گرایش مثبت اسلام نسبت به داد و ستد (داخلی و خارجی)، بعد از هجرت شرایط و بستر نهادی مدینه چنان برای توسعه این نهاد فراهم شد که مدینه سوق العرب خوانده شد (ابن ادریس، ۱۳۸۴ به نقل از کتانی). همه این مطالب بیانگر این است که اسلام خواستار بهبود و توسعه و تسهیل نهاد داد و ستد (داخلی و بین‌المللی) بوده و به دلیل چنین بینش مثبتی نسبت به این نهاد، راهکارهای ارائه شده در این زمینه در راستای این هدف بوده‌ است.
۳- ۴. نقش و دخالت دولت بر نهاد داد و ستد بین‌المللی
عامل تعیین کننده تحول و توسعه به رغم تجربه‌های متفاوت، نهاد دولت است چرا که وجود دولت کارآمد برای فراهم آوردن کالا و خدماتی (مقررات و نهادهایی) که به بازار اجازه رشد و شکوفایی دهد و مردم را به سوی زندگی سالمتر و سعادتمندتر سوق دهد، حیاتی است (سروستانی و همکاران، ۱۳۸۴). دولت که خود یک نهاد بزرگ (نهاد نهادساز) می‌باشد (رنانی، ۱۳۸۲)، یکی از کانون‌های محوری نظریه نهادگرایی است. به عبارتی از دیدگاه نهادی، دولت به عنوان یک نهاد فراگیر که خود می‌تواند نهادهای جدیدی تعریف و مستقر کند، نقش بنیادین در بسترسازی برای کارکرد مناسب سایر نهادها در اقتصاد دارد (همان). شکل‌گیری دولتهای قراردادی در مقابل استعماری، به تعبیر نئوکلاسیکها، از ابتدا با این فلسفه و بینش شکل گرفت که مردم بخشی از حقوق خود را به دولت واگذار کنند و هزینه‌هایی (مالیات) را متقبل شوند تا حقوقی را که خود به هر دلیلی مثل سواری مجانی و یا هزینه بالا قادر به حفظ آن نبودند توسط دولت تامین و تضمین شود (متوسلی، همان، ص۱۵۵). نورث دولت را مسئول نهایی رشد و توسعه و یا رکود و عقب افتادگی کشورها می‌شمارد و درجه تکامل دولتها را وابسته به ساختار حقوق مالکیت می‌داند (نورث، ۱۳۷۷، ص۱۶). هر چه نهادهای اولیه بازار ضعیفتر، سیستم اطلاعاتی نارساتر، هزینه‌‌های معاملاتی بالاتر و ساز و کارهای ایجاد رقابت ضعیفتر باشد، نقش دولتها در تسهیل روند توسعه اقتصادی و یا عقب ماندگی بیشتر خواهد بود (متوسلی، همان، ص۱۴۹). دولت، سازمانی است که در خشونت مزیت نسبی دارد و بر محدوده‌ای جغرافیایی فرمان می‌راند که حدود آن را قدرت دولت در اخذ مالیات تعیین می‌کند (همان، ص۱۵۰). دولت به دلیل قدرت اول مملکت بودن، امکان فراهم آوردن ترتیبات نهادی لازم و مناسب را جهت توسعه دارد. امروزه به نحو فزاینده‌ای پذیرفته شده است که برای تحقق هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی، وجود دولت موثر و کارا اهمیتی اساسی دارد. به عبارتی سرنوشت یک ملت به انگیزه، بینش و تمایل دولت‌ که در تصمیمات و طراحی نهادها و ترتیبات قانونی متجلی می‌شود، بستگی دارد (همان). امام علی (ع) درباره لزوم وجود نهاد دولت در جامعه، در پاسخ به شعار لا حُکْمَ اِلّا لِلّه از سوی خوارج، چنین پاسخ می‌دهند: «مردم، به زمامدار نیازمندند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار، تا مومنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهره‌مند شوند و مردم در دوران حکومت او زندگی را طی کنند و به وسیله او اموال بیت‌المال جمع‌ آوری گردد و به کمک او با دشمنان مبارزه شود. جاده‌ها امن و امان، حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود، نیکوکاران در رفاه و مردم از دست بدکاران در امان باشند» (نهج‌البلاغه، خ۴۰). نهادگرایان نقش مثبت و سازنده‌ای را برای دولت در نظر گرفته‌اند و ابزارهایی را در جهت پیاده نمودن نهادهای کارآمد و ایجاد بستر نهادی لازم برای توسعه اقتصادی برای دولت در نظر می گیرند (کیوانی، ۱۳۸۵). نهادگرایان جدید، خواهان افزایش حضور موثر دولت جهت شکل‌دهی و حمایت از نهادهای اجتماعی و اقتصادی می‌باشند. وظیفه‌ی اصلی دولت از نظر نهادگرایان، کاهش هزینه‌های معاملاتی در تصمیمات و مبادلات خصوصی میان افراد جامعه است (کوز، ۱۹۹۲). سازمان‌های مهم بین‌المللی همچون بانک جهانی و یا صندوق بین‌المللی پول IMF در گزارش‌های جدید خود به نقش مهم و موثر دولت در مدیریت رشد و توسعه اقتصادی اذعان نموده و دولت منضبط و فراهم آورنده نهادهای لازم را برای شکل‌گیری بازارهای کارآمد لازمه‌ی توسعه دانسته‌اند (گزارش بانک جهانی، ۱۳۷۸). اصولاً پیدایش دولت‌ها بر پایه نیاز جامعه به امنیت داخلی و خارجی، تعریف استانداردها، انتشار پول و تعریف و تضمین حقوق مالکیت بوده است (رنانی، بازار یا نابازار؟، ص۱۹).
در این بخش سعی داریم نقش و دخالت دولت را بر نهاد داد و ستد بین‌المللی مورد بررسی قرار دهیم. برای اینکار لازم دانستیم تاثیر دولت را بر نهاد مزبور در قالب ۵ وظیفه بررسی نماییم. به عبارت دیگر برای نشان دادن تاثیر نهاد دولت بر نهاد داد و ستد بین‌المللی از ۵ گویه استفاده کردیم که عبارتند از: برقراری و حفظ امنیت و استقلال جامعه، وضع و اعمال قوانین، اعمال نظارت و کنترل، اجرا و گسترش عدالت و برقراری ثبات. هر کدام از ۵ متغیر بالا ویژگی کالای عمومی را دارد. کالای عمومی کالایی است که منافع یا هزینه‌های آن خارجی و بنابراین غیر قابل تخصیص یا تحمیل به افراد خاصی می‌باشد. از این گذشته آثار خا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]




۱-قرآن کریم. ۱۱۳
چکیده
این پژوهش با عنوان « بررسی و مقایسه توکل و رضا در دیوان حافظ و مثنوی مولوی(ج۲-۱) » به بررسی تطبیقی تحلیلی مقام توکل و رضا در مثنوی معنوی و دیوان حافظ می پردازد. پژوهشگر در آغاز به جایگاه توکل و رضا در عرفان و تصوف ایران پرداخته و معنای لغوی و اصطلاحی توکل و رضا را بازگو نموده و سپس به شرح این دو مقام از چهارکتب معتبر تصوّف پرداخته که عبارت اند از : منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، رساله قشیریه ، الاصول العشره نجم کبری و عوارف المعارف سهروردی. در ادامه پژوهشگر به استخراج معانی متعدد توکل و رضا در مثنوی و دیوان حافظ پرداخته که مقام توکّل در مثنوی شامل سه مبحث ترجیح توکل بر جهد، ترجیح جهد بر توکّل و اقتران توکل و تسلیم می باشد. مقام رضا در مثنوی معنوی هم به دو معنی ثبات احوال عرفانی و استقبال مکروهات استعمال شده است.امّا رضا در دیوان حافظ دارای ۱۶ معنی بوده که به ترتیب عبارت اند از : دشنام دوستی، رضای معشوق رضای تؤام با شکوه عاشق ، رضا به انعامِ معشوق ، رضا به قسمت ازل، ارتباط لازم و ملزومی ارادت و رضا، رضا به قضای الهی ، ترک اعتراض و شکوه ،ارتباط لازم و ملزومی درد عشق و رضا ،اطاعت مطلق لازمه مقام رضا ،تحمّل جور و جفای معشوق ، ارتباط لازم و ملزومی تسلیم و رضا ،تفویض امور به حق تعالی ،ارتباط لازم و ملزومی رضا و سوگند ازلی،رضا و خشنودی حق تعالی ،نظر عاطفت و محبّت،عدم التفات به احوال و مقامات. توکل در دیوان حافظ دو مورد استعمال شده که یکی نشان دهنده رابطه لازم و ملزومی توکّل و کفایت رزق دنیوی است و دیگری کاشف از خرقِ حجبِ نورانی.
کلیدواژه ها : مولوی ، حافظ ، توکل ، رضا ، بررسی تطبیقی.
مقدمه
توکل و رضا دو مقام از مقامات عرفانی هستند که در تصوّف اسلامی و کتب صوفیه بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و عرفا و صوفیه در آثار خویش بابی مجزّا را به این دو مقام اختصاص داده اند و حکایات مرتبط با این دو مقام را که کاشف از کرامات و ریاضات صوفیه است در این ابواب گنجانده اند. مولوی و حافظ هم که یکی صوفی و دیگر صوفی مشرب است در آثار خویش-مثنوی و دیوان حافظ- به تبیین و تشریح این دو مقام از منظر قرآنی، روایی ، عرفانی و کلامی پرداخته اند که در مثنوی مبحث توکل و رضا که مباحثی عرفانی هستند با دو مبحث کلامی جبر و اختیار ارتباط یافته اند و حافظ در دیوان خویش به توکل با از منظر قرآنی آن نگریسته است.
در مثنوی معنوی توکل بسامد گسترده ای داشته است . مولوی ، حکایاتی در معنی توکّل به معنای اسباب و جهد دارد ، البته کارآیی اسباب به معنی عزل مسبب الأسباب نیست. همین ابزار و آلات و اعضا و جوارحی که خداوند برای انسان قرار داده است ، بی زبان ، مراد او را در استفاده از آن ها بیان می دارد .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگرچه اغلب نیازهای انسان با توسل به همین اسباب دنیوی مرتفع می شود ، مولوی بر اساس اعتقادات کلام اشعری ، این نکته را نیز متذکر می شود که قدرت حق ، از برگرداندن جریان اسباب ، ناتوان نیست و هرگاه بخواهد می تواند اثر اسباب را محو سازد.
مولوی در باب توکّل در دو موضع از مثنوی بطور مفصل به بحث توکل پرداخته و در باقی مواضع به اجمال از آن گذشته است. دو بحث مفصل مولوی در باب توکل ، در صورت و محتوا قریب الافق است. نخست در دفتر اول بیت (۹۰۸) به بعد گفت و گویی میان شیر و نخچیران ترتیب می دهد و باریک ترین نکات را به نحو هنرمندانه ای از زبان حیوانات بیان می دارد. چیرگی و شیوایی بیان مولوی در این بحث ، حقّاً که اعجاب انگیز است. دوم در دفتر پنجم بیت (۲۳۸۰) به بعد که گفت و گویی میان خر و روباه بر می سازد و دقایق شگفت انگیزی در باب توکل و نسبتِ آن با سعی و تلاش بنده از زبان آن دو حیوان بازگو می کند. و البته مولوی نقدهایی را به متوکلان زمان خود از زبان شخصیت های داستانی وارد ساخته است ولی مقام رضا بسامد اندکی داشته است زیرا رضا عموماً با تسلیم گره می خورد و سلوک عرفانی مولوی سلوکی است بر پایه اختیار انسانی و نه جبر مطلق. به عکس مثنوی در دیوان حافظ رضا بازتاب وسیعی داشته است چرا که خواجه نگرشی رضای تؤام با تسلیم جبرگرایانه است امّا توکّل در دیوان او چندان بازتابی نداشته است .
توکّل و رضا در اشعار این دو شاعر در معانی متعدد و متنوعی استعمال شده اند و در بعض موارد این معانی با هم اشتراک دارند که حاکی از نگرش عرفانی یکسان دو شاعر به این دو مقوله است و در بعض موارد با هم تفاوت دارند که این تفاوت ها در حقیقت ناشی از نگرش ممتازِ عرفانی این دو شاعر به دو مقوله توکل و رضا می باشد.در کُل نگرش مولوی در باب رضا و توکل در حقیقت دنباله مباحثی است که طیّ قرون و اعصار طولانی در میان سلسله های تصوف استمرار داشته است امّا نگرش حافظ به این دو مقوله نگرشی شخصی و فردی است که با تصوّف و عرفانِ پیش ازو چندان ارتباطی ندارد.
پیشینه ی عمده ی پژوهش حاضر کتاب های عرفانی است که در زمینه ی مقامات و حالات عرفانی نگاشته شده اند.
یافتن اشعار مبتنی بر رضا و توکّل در اشعار این دو شاعر که از بزرگان ادب فارسی هستند بررسی و نقد و کاربردشان در زمان ها و مکان های گوناگون دید و نگرش غالب مخاطبان را نسبت به این دو مقام عرفانی تغییر می دهد به این معنی که توکّل به هیچ وجه منافی با جهد و کوشش و توسّل به اسباب طبیعی دنیایی نیست بلکه آن جا که انسان اسباب را دربرآوردن حاجات و اعطای رزق مؤثر حقیقی بداند ، در توکّلش خدشه وار می گردد و آن جا که سالک در مقام شکوه به حق و نه شکوه از حق برآید در مقام رضای او هیچ گونه خللی واردنمی گردد.
دراین پ‍‍ژوهش که در پنح فصل تهیه وتنظیم شده است برای دستیابی بهتر ومفید تربه اطلاعات ازروش اسنادی وکتابخانه ای استفاده شده است وپژوهشگربامراجعه به منابع ومآخذ نوشتاری اعم از کتاب ومقاله که شامل ابیاتی از مثنوی ودیوان حافظ که دربرگیرنده ی دومقام توکل ورضامی باشندوهمچنین با مراجعه به کتابهای عرفانی که درزمینه مقامات وحالات عرفانی نگاشته شده اند؛اطلاعات وداده های موردنیاز راجمع آوری نموده است .
پژوهش حاضر برآنیم تا به تبیین جایگاه توکل و رضا در مثنوی معنوی و دیوان حافظ و تبیین مشترکات و مفترقات این دو شاعر در باب این دو مقام بپردازیم.
فصل اوّل
کلّیّات
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱-بیان مسأله
در میان شاعران بزرگ ایران که اشعارشان رنگ و بوی اسلامی دارد و مباحث عرفانی مطرح شده چون رضا و توکّل نمود بیشتری پیدا کرده است که با بررسی اشعار مختلف آنان در این زمینه می توان به دیدگاه و نظر آنان در این زمینه پی برد. در این میان حافظ و مولوی از جمله عرفایی می باشند که به توضیح و تفسیر این دو مبحث عرفانی پرداخته اند که شیوه بیان آنان می تواند نشان دهنده دیدگاه آن ها و چگونگی انتقال دیدگاهشان به مخاطبان باشد. برآنم اشعاری که در توکّل و رضا هستند را از دیوان حافظ و مثنوی معنوی مولوی استخراج و با بررسی و مقایسه این دو اصطلاح و چگونگی استعانت جستن دو شاعر از این دو واژه غنی به مفهوم و نوع کاربرد آن ها پی ببریم.
۱-۲-اهداف تحقیق
۱-شناخت نگاه حافظ و مولوی به رضا و توکل
۲-آشنایی بیشتر با اندیشه مولوی.
۳- آشنایی بیشتر با اندیشه حافظ.
۴-آشنایی با مفاهیم رضا و توکّل در ادب فارسی.
۱-۳-فرضیه های تحقیق
۱-مقام رضا در مثنوی معنوی انعکاس اندکی داشته است.
۲-مقام رضا در دیوان حافظ انعکاس وسیعی داشته است.
۳-مقام توکّل در مثنوی انعکاس گسترده ای داشته و در تعارض با کسب و جهد دانسته شده است.
۴-مقام توکّل در دیوان حافظ انعکاس اندکی داشته است.
۵-معنای توکّل در دیوان حافظ متفاوت از معنای توکّل در مثنوی معنوی است.
۱-۴-سؤال های تحقیق
۱-حافظ چه دیدگاهی نسبت به رضا و توکل دارد؟
۲-مولوی چه دیدگاهی نسبت به رضا و توکل دارد؟
۳-چه تفاوتی بین نگاهشان در رضا و توکل هست؟
۴-رضا و توکّل چگونه می توانند گره از مشکلات انسان ها بگشایند؟
۵-رضا و توکّل چگونه می توانند لازم و ملزوم یکدیگر باشند؟
۶- در ادب فارسی رضا و توکل چه مفهومی دارند؟
۱-۵- روش اجرای تحقیق
۱-۵-۱- مقدمه
در این فصل روش شناسی تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در واقع ارائه دهنده ی تصویری کلی از آن چه قرار است در این پژوهش انجام شود و به عبارتی بهتر چگونگی اجرای پژوهش است. ” در هر پژوهش نه تنها باید از چند و چندین روش در گرد آوری داده ها استفاده کرد بلکه باید هر روش به درستی و با شناخت کامل برگزیده شود و به درستی به کار آید. ( ساروخانی ، ۱۳۸۲ :۱۷۲)
۱-۵-۲- نوع تحقیق
معمولاً تحقیق ها به نوع تحقیقات بنیادی و تحقیقات کاربردی طبقه بندی می شودند. هر چند برخی از محققین تحقیقات عملی را به عنوان طبقه ی سوم معرفی کرده اند. در تحیقات بنیادی هدف پروراندن نظریه ها از طریق کشف و اصول یا قواعد کلی و کشف مجهولات و فراهم آوردن یافته های اساسی و زیر بنایی است.( بهشتی ، ۱۳۷۹، ۱۱) از آنجایی که در این تحقیق تلاش می شود تا به بررسی تطبیقی اشعار مولوی و حافظ در باب توکل و رضا بپردازد. این تحقیق ، در ردیف تحقیق های نظری قرار می گیرد.
۱-۵-۳- روش تحقیق
در پژوهش حاضر برای دستیابی بهتر و مفید تر به اطلاعات سعی شده است که از روش اسنادی استفاده شود.در این روش که به مشاهده ی غیر مستقیم شهرت دارد ، پژوهشگر با مراجعه به منابع و مآخذنوشتاری و کتابخانه ای اعم از کتاب ، مقاله ، اطلاعات و داده های مورد نیاز را جمع آوری می کند.
۱-۵-۴- روش تجزیه و تحلیل داده ها
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، مبتنی بر روش تحلیل نتایج حاصله از مطالعات کتابخانه ای و شامل مراحل زیر است :
۱-شناسایی منابع و مدارک موجود
۲-فیش برداری و گردآوری اطلاعات مورد نیاز
۳-طراحی سوالات پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم