مقالات و پایان نامه های دانشگاهی – قسمت 3 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
برید بن معاویه میگوید: « از امام صادق (ع) پرسیدم: مردی که مفقود است زنش چه باید بکند »؟ فرمود: « تا مادامی که ساکت است و صبر میکند کاری با وی ندارند چنانچه شکایت به محکمه برد، قاضی او را تا چهار سال امر به صبر میکند. و خود به اطراف سرزمینی که مرد در آنجا مفقود شده توسط نوشتن نامه به مأمورینش و دستور پی جویی از حال او، پرسش میکند، چنانچه در این مدت خبر دادند، زنده است، زن صبر میکند و اگر خبری از او و زنده بودنش نشد و چهار سال گذشت قاضی ولی آن مرد را احضار کرده و می پرسد که آیا این شخص گمشده مالی دارد؟ پس اگر دارای ثروتی بود از آن، نفقه زن را میپردازند تا این که خبر مرگ یا حیات او معلوم شود و چنانچه ثروتی نداشت به ولی او دستور میدهد که مخارج این زن را بدهد و اگر ولی به دادن نفقه حاضر شد، زن راهی جز صبر کردن ندارد و تا زمانی که نفقه اش را آن شخص می پردازد نمی تواند تقاضای طلاق کند و اگر از دادن نفقه دریغ نمود حاکم یا قاضی، او را وادار میکندکه ازجانب شوهر، آن زن را در حال پاکی طلاق دهد و این طلاق به منزله طلاق شوهر محسوب می شود».
با توجه به این روایت در صورت مفقود شدن زوج، ابتدا ولی و در صورت تعذّر، حاکم باید زوجه را طلاق دهد و زن عده نگهدارد.
ب- روایت محمد بن یعقوب عن علیِّ بن ابراهیمَ عن ابیهِ عن ابن اَبی عُمَیرٍ عن حَمَّادٍ عن الحَلَبیِّ عن ابی عَبدَاللهِ (ع): « اَنَّهُ سُئِلَ عَن المفقود ِفَقَالَ: المفقودُ إذا مَضَی لهُ اَربعُ سنینَ بَعَثَ الوالی او یَکتُبُ إلی النَّاحیهِ اَلَّتی هُوَ غَائِبٌ فیها فَإن لم یُوجَد له أثَرٌ اَمَرَ الوالی وَلِیَّهُ أن یُنفِقَ علیها فما أنفَقَ علیها فَهِیَ امراَتُهُ قالَ قُلتُ فَإنَّهَا تَقُولُ فَإنِّی اُریدُ ما تُریدُ النِّساءُ قالَ لیسَ ذاکَ لهَا وَ لا کَرَامَه فإن لم یُنفِق علیها وَلیُّهُ أو وَکِیلُهُ اَمَرَه أن یُطَلِّقَهَا فَکَان ذلکَ علیها طلاقاً واجباً ».[۲۶]
حلبی نقل کردهاست: « از امام صادق (ع) در مورد مفقود سؤال شد »؛ فرمودند: «که هرگاه چهار سال از فقد او بگذرد؛ والی برای جستجو و تفحص از او، کسی را به منطقه ای که گم شده می فرستد یا به آن جا نامه مینویسد، اگر خبری از او واصل نشد، به ولی او امر میکندکه نفقه زوجه او را بدهد و تا مادامیکه نفقه او داده شود، این زن زوجه اوست ».
راوی میگوید: از امام سؤال شد که همسرشگوید: قصد ازدواج دارم و می خواهم به مانند سایر زنان همسری اختیار کنم. امام فرمودند: « چنین حقی ندارد و کرامت و فضیلتی هم نیست. اگر ولی یا وکیل زوج، نفقه همسرش را ندهد، والی وی را امر به طلاق میکند و این طلاق واجب است ».
ج- خبر دیگری که در این مورد وجود دارد خبر سَمَاعه است. قال سَألتُهُ عن المفقودِ، فَقَالَ: « إِن عَلِمَت اَنَّهُ فی اَرضٍ فَهِیَ مُنتَظِرَهٌ لَهُ اَبَداً حَتَّی یَأتِیَهَا مَوتُهُ اَو یَأتِیَهَا طلاقٌ وَ إن لَم تَعلَم اَینَ هُوَ مِن الاَرضِ وَ لَم یَأتِهَا مِنهُ کتابٌ وَ لا خَبَرٌ فَإنَّهَا تأتِیَ الإمامِ فَیَأمُرُها أن تَنتَظِرَ اَربعَ سنینَ فَیُطلَبُ فی الارضِ فإن لم یُوجَد اثرٌ حَتَّی تَمضِیَ اَربعُ سنینَ اَمَرَها اَن تَعتَدَّ اَربَعَهَ اشهُرٍ وَ عَشراً ثُمَّ تَحِلُّ للأزواجِ. فَإن قَدِمَ زوجُهَا بَعدَ ما تَنقَضِیَ عِدَّتُهَا فَلَیسَ لَه عَلیهَا رَجعَهٌ وَ إن قَدِمَ زوجها وَ هی فی عِدَّتِها اَربعهِ اشهُرٍ وَ عَشراً فهو اَملَکُ بِرَجعَتِهَا ».[۲۷]
سماعه گوید: « در مورد مفقود سؤال نمودم »، فرمودند: « اگر می دانند در کدام سرزمین است در این صورت تا آخر عمر هم که شده باید منتظر او بماند، تا این که خبر مرگ یا طلاق او بیاید و اگر نمی دانند در کدام سرزمین است و هیچ نامه و خبری از او در دست نیست، در این صورت، همسرش میتواند نزد امام بیاید و جریان را بگوید. امام برای او یک مدت چهار ساله تعیین میکندکه منتظر بماند و در این مدت تفحص و جستجو میکنند؛ اگر چهار سال بگذرد و هیچ خبری از او به دست نیاید، در این صورت امام به او دستور میدهد که چهار ماه و ده روز عده نگه دارد و سپس میتواند ازدواج کند ».
بند سوم: ادله طلاق به علت عسر و حرج
ادله نفی عسرو حرج عبارتند از:
الف- آیات
۱- « ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ».[۲۸]
۲- « یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ».[۲۹]
۳- « لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها ».[۳۰]
۴- « ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ ».[۳۱]
در تمامی آیات فوق خداوند می فرماید: هیچ حکمی در اسلام نیست که موجب عسر و حرج اشخاص شود و کلیه احکامی که موجب عسر و حرج شود، نفی شده است.
ب- روایات
۱- روایت پیامبر اکرم (ص): قال رسول الله (ص): « بعثتُ بالحَنَفیهِ السمحهِ السهلهِ ».[۳۲]
ایشان می فرمایند: « برای دینی مبعوث شدم که سهل است و سختی در آن نیست ».
۲- « ما رواه عبدالله بن جعفر الحِمیری فی قرب الاسناد عن مسعده بن صدقه، قال: « حدثنی جعفر عن ابیه عن النبی » (ص) قال: « … انَّ اللهَ تعالی کانَ إذا بعث نبیاً قال له إجتَهِد فی دینِک و لا حَرَجَ علیکَ وَ إنَّ اللهَ تَعَالی أعطَی اُمَّتی ذلک حیث یَقولُ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ».[۳۳]
« خداوند تبارک و تعالی وقتی پیامبری را مبعوث می کرد به او می گفت: در دین و (وظایف) خود، اجتهاد و (کوشش) کن. پس از آن، ضیق و ( تنگنایی) بر تو نیست. خداوند تبارک و تعالی همین را به امت من عطا کرد، چنان که می فرماید: ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدِّینِ مِن حَرَجٍ »، مقصود این است که هیچ ضیق و (صعوبتی) بر این امت نیست.
۳- حدیث رفع: حدیث رفع از احادیث مشهور و حائز اهمیت است.
عن ابى عبدالله علیه السلام قال رسول الله صلى الله علیه و آله: «رُفِعَ عَن اُمَّتى تِسعَهٌ: الخَطَأ و النِسیانُ و ما اکرِهوُا علیه و ما لا یطیقونَ و ما لا یعلمون و ما اضطُرُّوا الیه و الحسدُ و الطیرهُ و التفکُّرُ فى الوسوسهِ فى الخلقِ ما لم ینطق بشفهٍ ».[۳۴]
امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند: « نه چیز از امت من برداشته شده است: خطا و فراموشى و آن چه بر آن وادار شوند و آن چه توان انجامش را ندارند و آن چه ندانند و آن چه به ناچار تن دهند و حسد و طیره (فال بد) و اندیشیدن در وسوسه در آفرینش تا وقتى که آن را به زبان نیاورند ».
در این حدیث « ما لا یطیقون » از عهده امت برداشته شده است. اگر بعد از عقد نکاح، زندگی کردن زن با مرد را، تکلیفی برای او، تلقی کنیم، این تکلیف مطابق حدیث رفع تا زمانی بر عهده اوست که توان ادامه زندگی را، داشته باشد و در زندگی زناشویی، رنج و مشقتی، متوجه او نباشد؛ در غیر این صورت، راهی برای رهایی زن باید وجود داشته باشد که این راه، حق طلاق است.
روایات زیادی در این زمینه وجود دارد؛ ولی با وجود این آیات که همه صریح در موضوع و کافی برای مقصودند، نیازی به ذکر روایات بیشتری نیست.
ج- عقل
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:25:00 ق.ظ ]
|