کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



بر اساس مندرجات این ماده، دسته­بندی مشاغل صرفاً از جهت نوع تشخیص درآمد مشمول مالیات می­باشد که علی­الاصول این تفاوت نباید باعث ایجاد تفاوت در میزان جریمه و مجازات­هاب آن­ها در فرض وقوع تخلف مشابه شود. همچنین از آن­جا که این تفاوت ناشی از اراده قانون­گذار است و به عبارتی قانون اقدام به این دسته­بندی نموده است لذا نمی­ توان بر همان اساس قانون، میان اشخاص تفاوت ایجاد کرد. چرا که قانون از یک سو اقدام به تقسیم ­بندی مشاغل نموده و از طرف دیگر بر اساس همان تقسیم ­بندی که مبنای خاصی نیز داشته، اشخاص را مورد مجازات­های نامساوی قرار داده است.

گفتار دوم: بررسی اصول عدالت رویه­ای در قانون مالیات­های مستقیم

سازمان مالیاتی در طی مراحل تشخیص و وصول دارای اختیارات گسترده و منحصر به فردی است تا با بهره­ گیری از آن بتواند به موقع و با سهولت مالیات مؤدیان را وصول نموده تا حقوق هویت­های جمعی را تضمین نماید. اختیارات گسترده سازمان مالیاتی در مراحل مختلف می ­تواند منافع و حقوق مؤدیان را به خطر اندازد. ضرورت حمایت از منافع و حقوق اشخاص اقتضاء دارد تا اختلافات و تظلمات آن­ها به نحو عادلانه­ای مورد رسیدگی قرار گیرد.
به عبارتی از آن­جا که در فرایند وصول مالیات، وقوع اختلاف بین مؤدی و سازمان مالیاتی، امری محتمل و کاملاً طبیعی است، حل این اختلافات به تضمین حقوق اشخاص اعم از مؤدیان و هویت­های جمعی می­انجامد که این موضوع مستلزم وجود دادگاه­ های مالیاتی بی­طرف و انجام رسیدگی­های عادلانه و منصفانه است. در این خصوص بنا به پیش ­بینی قانون مالیات­های مستقیم، مراجع مختلفی در مقام حل اختلاف مالیاتی وجود دارند که یا بخشی از تشکیلات سازمان مالیاتی هستند و یا زیرمجموعه­ای از دستگاه قضاء به شمار می­روند. امروزه وجود دادگاه­ های اداری مالیاتی اگرچه به لحاظ بی­طرفی محل تردید می­باشد لیکن بدان جهت که اختلاف مالیاتی امری فنی و تخصصی است و کاهش مدت دادرسی در این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است، مورد پذیرش قرار گرفته است.
در قانون مالیات­های مستقیم چهار نوع مرجع اختصاصی اداری اصلی برای رسیدگی و حل و فصل اختلافات مالیاتی پیش ­بینی شده است: در مدخل این رسیدگی­ها هیأت­های حل اختلاف مالیاتی بدوی و تجدیدنظر وجود دارند که آراء قطعی­شان از حیث عدم رعایت قوانین و مقررات یا نقص رسیدگی، در سومین مرجع اختصاصی اداری که شورای عالی مالیاتی است، قابل اعتراض هستند. چهارمین مرجع هیأت موضوع ماده (۲۵۱) مکرر است که یک مرجع فوق­العاده ماهیتی محسوب می­ شود.

شناسایی و تعیین دادگاه­ های مالیاتی تنها بخشی از تضمینات لازم جهت برقراری عدالت قضایی است. بخش دیگر این تضمینات شامل اصول و معیارهای عادلانه است که می­بایست طی مراحل رسیدگی مورد رعایت قرار گیرد. ما در این قسمت به اصول عدالت مالیاتی در مراحل رسیدگی­های قضایی می­پردازیم و میزان پایبندی قانون مالیات­های مستقیم به این اصول را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.

الف: اصل دسترسی به مراجع صالح مالیاتی

در دسترس بودن مراجع صالح مالیاتی، یکی از حقوق طرفین دعوی در فرایند رسیدگی است. در نظام قضایی مالیاتی کشور ما مراجع و هیأت­های مختلفی جهت رسیدگی به اختلافات و شکایات مؤدی و سازمان مالیاتی مورد شناسایی قرار گرفته است. این مراجع عبارتند از هیأت­های بدوی و تجدیدنظر حل اختلاف مالیاتی، هیأت سه نفره موضوع ماده (۲۵۱) مکرر، شورای عالی مالیاتی و سایر مراجعی که به تخلفات مأموران مالیاتی و اعضای هیأت­های حل اختلاف می­پردازند. چنانچه از قانون مالیات­های مستقیم مستفاد است این مراجع از حیث تنوع در وضعیت مناسبی قرار دارند که نشانگر اراده قانون­گذار نسبت به پذیرش اعتراضات مؤدیان و اقدام جهت حل اختلافات آن­ها با سازمان مالیاتی است.
چنانچه در فصول قبل مورد اشاره قرار گرفت، رعایت اصل دسترسی به مراجع مالیاتی مستلزم وجود اصول و مؤلفه­ های اساسی دیگری در جریان رسیدگی به پرونده ­های مالیاتی، نظیر لزوم رعایت سرعت در رسیدگی­ها، حضور این هیأت­ها در تمامی نقاط، و … می­باشد.
از مهمترین مؤلفه­ های اصل دسترسی به مراجع مالیاتی، می­توان به گستردگی و پراکندگی آن­ها در نقاط مختلف کشور اشاره کرد. مفهوم اولیه در دسترس بودن مراجع اشاره به پیش ­بینی مرجع صلاحیت­دار قضایی و شبه قضایی در قانون مالیات­ها دارد که از آن می­توان با عنوان اصل قانونی بودن مراجع نام برد. مطابق ماده (۲۴۴) قانون، “مرجع رسیدگی به کلیه اختلاف‌های مالیاتی جز در مواردی که ضمن مقررات این قانون مرجع دیگری پیش‌بینی شده، هیأت حل اختلافات مالیاتی است.” همچنین ماده (۲۴۷) اقدام به پیش ­بینی مرجع تجدیدنظر نسبت به آرای هیأت­های بدوی نموده است. در اصلاحات قانون مالیات­های مستقیم در سال ۱۳۸۰ این ماده از مواد قانون مالیات­ها حذف گردید و در واقع رسیدگی هیأت­های حل اختلاف به­ صورت یک مرحله­ ای درآمد و اعتراض به آراء هیات حل اختلاف فقط قابل رسیدگی در شورای عالی مالیاتی بود. لیکن به­موجب قانون الحاق یک ماده به­عنوان ماده (۲۴۷) به قانون مالیات­های مستقیم مصوب ۳/۹/۱۳۸۸ این مرجع مجدداً مورد شناسایی قانون­گذار قرار گرفت.
به­موجب این ماده در صورتی که آراء هیأت حل اختلاف بدوی ظرف بیست روز پس از ابلاغ (طبق ماده ۲۰۳) مورد اعتراض کتبی مؤدی یا مأموران مالیاتی قرار گیرد، قابل رسیدگی در هیأت حل اختلاف تجدید نظر خواهد بود.
از دیگر ملزومات اصل در دسترس بودن مراجع مالیاتی را می­توان رعایت سرعت رسیدگی به پرونده ­های مطروحه دانست. قانون مالیات­های مستقیم در خصوص رعایت این اصل حاوی موادی است که در ذیل به آن­ها اشاره می­ شود:
شروع فرایند رسیدگی و به جریان افتادن پرونده ­های مالیاتی نباید مشمول گذشت زمان طولانی که منجر به تضییع حقوق مؤدیان می­ شود گردد. در این خصوص ماده (۲۴۶) قانون، مقرر نموده است “فاصله تاریخ ابلاغ و روز تشکیل هیأت نباید کمتر از ده روز باشد مگر به درخواست مؤدی و موافقت واحد مربوطه.” چنانچه ملاحظه می­ شود قانون­گذار بیشتر از آن­که به تأخیر در آغاز فرایند رسیدگی نظر داشته باشد به لزوم فاصله متعارف که معمولاً به منظور تدارک اسباب دادرسی اعم از اسناد و مدارک، شهود و وکیل لازم است توجه نموده است.
رعایت این مورد اگر چه لازم است لیکن آن­چه که لزوم رعایت آن به مراتب مهمتر می­نماید جلوگیری از تأخیرهای ناروایی است که منجر به تضییع حقوق مؤدی، بویژه در مواقعی که نسبت به پرداخت مالیات اقدام نموده است می­ شود.
به نظر می­رسد شایسته است همانطور که ماده مزبور، نسبت به جلوگیری از شروع زودهنگام رسیدگی توجه مبذول داشته، نسبت به جلوگیری از اطاله و تأخیر در فرایند رسیدگی توجه می­نمود و با ذکر حداکثر مهلت رسیدگی هیأت­های مزبور را به تسریع در امر رسیدگی ملزم می­نمود.
همچنین چنانچه در ماده فوق تصریح شده است، هنگامی شتاب و تسریع در شروع رسیدگی موجه خواهد بود که درخواست آن از سوی مؤدی صورت گرفته باشد. مستفاد از ماده مزبور، حق ارائه درخواست مبنی بر تسریع در شروع رسیدگی صرفاً برای مؤدی مورد پذیرش قرار گرفته است که مفهوم مخالف آن عدم قبول درخواست سازمان مالیاتی نسبت به تسریع در آغاز این فرایند است که این امر می ­تواند به تضییع حقوق مؤدیان منجر شود.
این موضوع در ماده (۲۴۷) قانون نیز مورد توجه قرار گرفته است که اشاره به زمان شروع رسیدگی پرونده در هیأت­های تجدید نظر دارد، که البته به نظر می­رسد صرفاً به منظور حمایت از سازمان مالیاتی مقرر شده باشد تا مؤدی. مستفاد از این ماده، اعتراض نسبت به آرای هیأت­های حل اختلاف مالیاتی بدوی صرفاً ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی قابل پذیرش خواهد بود و پس از گذشت این مدت آرای صادره از هیأت­های مزبور قطعی و لازم الاجرا خواهد بود. در این ماده لازم بود نسبت به صدور رأی در هیأت­های تجدیدنظر نیز زمانی تعیین می­شد تا مستمسکی برای حفظ حقوق مؤدی و الزامی برای این هیأت­ها در دست می­بود.
تبصره (۴) این ماده که به حق مؤدی نسبت به تجدیدنظر از آرای هیأت­های حل اختلاف مالیاتی در شورای عالی مالیاتی اشاره دارد، نسبت به تعیین مهلت اعتراض مؤدی به آرای هیأت­های مزبور­، هیچ تصریحی را به همراه ندارد.
رسیدگی در مهلت معقول و متعارف از موارد مهمی است که در فرایند دادرسی و در راستای رعایت اصل سرعت در رسیدگی حائز اهمیت بسیاری است. چنانچه مشاهده می­ شود علی­رغم پیش ­بینی مراجع متنوع مالیاتی در قانون، هیچ اشاره­ای به حداکثر زمان رسیدگی به پرونده ­های مطروحه نشده است.
ایرادی که در خصوص مهلت معقول و متعارف دادرسی می­توان وارد دانست آن است که به جهت عدم تعیین پایان زمان رسیدگی و حداکثری زمان، خسارت و ضرر قابل توجهی برای مؤدیانی که بی­مورد متهم شناخته شده ­اند فراهم خواهد آمد. گاهی اوقات بدلیل تراکم پرونده ­ها در هیأت­های رسیدگی کننده و شعب دیوان عدالت اداری و نیز کمبود شعب مورد نیاز و از همه مهمتر رسیدگی شکلی دیوان عدالت اداری به آرای هیأت­ها، رسیدگی به اعتراض مؤدی که حتی مالیات متعلقه را نیز پرداخت نموده است حقوق مؤدی مورد آسیب قرار خواهد گرفت. اگر چه بنا به تبصره ماده (۲۴۲) قانون، صرفاً از بابت مبالغ اضافی دریافتی از آن­ها، بابت مالیات موضوع این قانون، مشمول دریافت خسارتی به نرخ ۵/۱ درصد در ماه، از تاریخ دریافت تا زمان استرداد هستند، لیکن در بازار فعلی، سود حاصل از آن بخش از مبلغی که تحت عنوان مالیات به ناحق اخذ شده، به مراتب بیشتر از آن­چه در قانون به عنوان خسارت به مؤدی پرداخت می­ شود می­باشد و این موضوع می ­تواند به موجب طولانی شدن مدت دادرسی حقوق مالی مؤدی را مورد آسیب جدی قرار دهد.
طبیعتاً طولانی شدن زمان رسیدگی اثرات غیرقابل جبرانی برای مؤدی به جا خواهد گذاشت که لازم است قانون­گذار در این خصوص به اقدامی دست زند تا از اطاله دادرسی جلوگیری شده و حقوق مؤدی بویژه حقوق مالی او دچار آسب نشود. بنابراین لازم است تا هیأت­های حل اختلاف مالیاتی ملزم به اتمام رسیدگی در زمان متعارف و معقول زمان شوند.
با بررسی ماده (۲۵۹) قانون،[۵۰۷] که مقرر می­دارد در صورتی که مؤدی به میزان مالیات مورد رأی هیأت حل اختلاف مالیاتی وجه نقد یا تضمین بانکی بسپرد و یا وثیقه ملکی معرفی کند یا ضامن معتبر معرفی نماید، رأی هیأت تا صدور رأی شورای عالی مالیاتی موقوف الاجرا می­ماند، می­توان برداشت نمود که با توجه به فقدان مهلت زمانی مشخص برای رسیدگی شورای عالی مالیاتی، مؤدی مالیاتی قادر است با گذاشتن وثیقه یا ضامن برای مدت­های طولانی پرداخت مالیات خود را به تعویق اندازد. که در این خصوص بهتر است با قراردادن یک مهلت قانونی مشخص در ماده (۲۵۶) همان قانون،[۵۰۸] اعلام نتیجه از سوی شورای عالی مالیاتی را در یک محدوده زمانی مشخص قانونمند نمود.
اصل در دسترس بودن دادگاه صالح، آیا هیأت­های مالیاتی در تمامی شهرستان­ها موجود هستند یا خیر فقط در مرکز متمرکز هستند، هیأت سه نفره ماده ۲۵۱ مکرر چه طور؟ استقرار شورای عالی مالیاتی و هیأت سه نفره ماده ۲۵۱ مکرر در مرکز، موجب می­ شود تا امکان دسترسی برای بسیاری از سکنه کشور که در منطقه­ای غیر از تهران هستند را با مشکل مواجه سازد و تحقق حق دسترسی افراد به مراجع را با مشکل روبرو ­سازد. این موضوع ناقض حقوق مؤدیان در مراجعه به مراجع مالیاتی خواهد بود که منجر به بروز ناعدالتی در مسیر دادرسی مالیاتی خواهد شد.

ب: اصل استقلال و بی طرفی قاضی و نهاد رسیدگی کننده مالیاتی

مطابق آنچه در فصل قبل گفته شد، در دادرسی­های اداری صفات مستقل و بی­طرفی بیانگر دو مفهوم اساسی است، که به جهت قرابت مفهومی و رهیافت­های نسبتاً یکسان به­ صورت یک­جا مورد اشاره قرار می­گیرد. این موضوع نافی وجود تمایز میان این دو مفهوم نخواهد بود چنانچه مفهوم استقلال به فقد رابطه بین قاضی و رسیدگی­کننده با دستگاه اداری اشاره دارد و مفهوم بی­طرفی نیز به موضع قاضی در رابطه با طرفین دعوی عطف می­نماید.
مطابق ماده (۲۴۴) قانون، “مرجع رسیدگی به کلیه اختلاف‌های مالیاتی جز در مواردی که ضمن مقررات این قانون مرجع دیگری پیش‌بینی شده، هیأت حل اختلافات مالیاتی است.” این هیأت­ها زیر مجموعه سازمان مالیاتی بوده و به دلیل شباهت نزدیک به دادگاه­ های دادگستری از حیث رسیدگی، به عنوان مراجع شبه قضایی نام گرفته­اند.
بررسی ساختار این هیأت­های موضوع مواد (۲۴۴) و (۲۵۱) مکرر و ترکیب اعضای آن، حائز نکات ارزشمندی خواهد بود که مشخص می­ کند این ­هیأت­ها تا چه میزان از استقلال ساختاری و استقلال در رأی برخوردارند. بر اساس ماده (۲۴۴) قانون، هر هیأت حل اختلافات مالیاتی از سه نفر به تشکیل می­ شود که از این تعداد یک نفر نماینده سازمان امور مالیاتی کشور، یک نفر قاضی اعم از شاغل یا بازنشسته، یک نفر نماینده از اتاق بازرگانی و صنایع و معادن یا اتاق معادن یا جامعه حسابداران رسمی یا مجامع حرفه‌ای یا تشکل‌های صنفی یا شورای اسلامی شهر به انتخاب مؤدی از اعضای آن می­باشند.
چنانچه ملاحظه می­ شود ساختار این هیأت­ها ساختاری غیرقضایی دارد و در بهترین حالت می­توان یکی از این نماینده­ها که همانا قاضی باشد را در ساختار قضایی این هیأت­ها مؤثر دانست. قانون­گذار سعی نموده با انتخاب اعضای این هیأت­ها جانب عدالت را نگه­داشته و کفه را به نفع مؤدی از حیث انتخاب اعضاء سنگین نماید. چنانچه توضیح داده خواهد شد به دلیل عدم وجود تضمینات دیگر در جهت رعایت بی­طرفی مراجع مزبور اعضای فوق­الذکر نمی­تواندد در مقام بی­طرفی قرار داشته باشند.
با توجه به تخصصی بودن موضوع مالیات و نیز وجود قوانین و مقررات متعدد، قاضی معرفی شده از سوی رئیس قوه قضائیه می­بایست نسبت به این موضوع، دارای آشنایی و اشراف کامل باشد. چنانچه با مراجعه به قانون مشخص است، هیچ­گونه شرایطی برای عضویت قضات مزبور در هیأت­های حل اختلاف مالیاتی تعیین نشده است. به نظر می­رسد لازم باشد تا به منظور تضمین حقوق مؤدیان مالیاتی شرایطی من­جمله شرط آشنایی قضات با مباحث مالیاتی و سابقه قضاوت در این امور، در قانون مورد تصریح قرار گیرد. شرط آشنایی اعضای هیأت­ها با مباحث مالیاتی، در خصوص عضوی که نماینده سازمان مالیاتی می­باشد، در ماده (۲۴۵) قانون، مورد پیش ­بینی قرار گرفته است که این موضوع نشانگر اهمیت ویژه این شرط اساسی است. ماده مزبور، تصریح می­دارد: “نمایندگان سازمان امور مالیاتی کشور عضو هیأت، از بین کارمندان سازمان مذکور که دارای حداقل ده سال سابقه خدمت بوده و لااقل شش سال آن را در امور مالیاتی اشتغال داشته و در امر مالیاتی بصیر و مطلع باشند انتخاب خواهد شد.” اگرچه شرط آشنایی با مباحث مالیاتی در مورد اعضایی که نماینده سازمان هستند نورد رعایت قرار گرفته است لیکن در خصوص اشخاص مزبور شرایط دیگری نیز ضروری است که مورد تأکید قرار گیرد.
از آن­جا که کارکرد اعضای این هیأت­ها، کارکرد قضایی است لازم است تا به منظور رعایت عدالت قضایی، صلاحیت اعضای مزبور از حیث صفات و شرایطی که قاضی باید بر اساس اصل (۱۶۳) قانون اساسی،[۵۰۹] دارا باشد، مورد بررسی قرار گیرد. در اجرای این اصل، ماده واحده قانون شرایط انتخاب قضات دادگستری مصوب سال ۱۳۶۱ چنین مقرر داشته؛ “قضات از میان مردان واجد شرائط زیر انتخاب می­شوند، ایمان و عدالت و تعهد عملی نسبت به موازین اسلامی و وفاداری نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران، طهارت مولد، تابعیت ایران و انجام خدمت وظیفه یا دارا بودن معافیت قانونی، صحت مزاج وت وانایی انجام کار و عدم اعتیاد به مواد مخدر، دارا بودن اجتهاد یا اجازه قضا.” اگر این اعضا صلاحیت صدور رأی را دارند لازم است تا واجد شرایط و صفاتی که لازمه قضاوت است، باشند.
در کنار پیش ­بینی هیأت حل اختلاف مالیاتی، مرجع دیگری نیز در ماده (۲۵۱) مکرر، مورد شناسایی قرار گرفته است که هدف از تشکیل آن، قبول شکایات مؤدیانی است که با ادعای غیرعادلانه بودن نسبت به مالیات­های قطعی معترض هستند. مسئولیت انتخاب اعضای این هیأت که مرکب از سه نفر می­باشد با وزیر اقتصاد و دارایی می­باشد. موضوع فوق در خصوص این هیأت نیز صادق است چنانچه اعضای آن بدون تعیین هیچ گونه شرایط و ضوابطی توسط وزیر اقتصاد و دارایی که خود از اعضای دولت و متعاقباً ذی­نفع در جریان رسیدگی است انتخاب می­شوند و این موضوع زمینه بی­طرفی اعضای آن­ها فراهم و صدور آرای جانبدارانه به نفع سازمان مزبور را تقویت می­ کند.
از موارد دیگری که به اصل بی­طرفی در رسیدگی­های مالیاتی خدشه وارد می­نماید، تأمین مالی هیأت­های حل اختلاف مالیاتی توسط سازمان مالیاتی است. چنانچه در تبصره (۲) ماده (۲۴۴) قانون،[۵۱۰] مورد تصریح قرار گرفته است “حق‌الزحمه اعضا هیأت‌های حل اختلاف براساس آیین‌نامه‌ای که بنا به پیشنهاد سازمان امور مالیاتی کشور به تصویب وزیر امور اقتصادی و دارایی خواهد رسید از محل اعتباری که به همین منظور در بودجه سازمان مذکور پیش‌بینی می‌شود قابل پرداخت خواهد بود.” از آن­جا که تأمین حق الزحمه اعضای این هیأت­ها امکان تمایل اعضاء به سمت دستگاه مالیاتی را بیشتر می­ کند، موجبات جانبداری آن­ها در آراء و احکام صادره از سوی هیأت­های مذکور را فراهم می ­آورد. در این خصوص لازم است مرجع استخدامی دیگری که متولی آنان در بحث حقوق مادی و معنوی است، تعیین گردد.
یکی از تضمینات رعایت اصل بی­طرفی در رسیدگی­های اداری مالیاتی، را می­توان عدم اظهارنظر قضات نسبت به پرونده­ای که سابقاً در خصوص آن رأی صادر نموده ­اند دانست. به این منظور تبصره (۲) ماده (۲۴۷) قانون، مقرر داشته است “نمایندگان عضو هیأت­های حل اختلاف مالیاتی نباید قبلاٌ نسبت به موضوع مطروحه اظهار نظر داشته یا رأی داده باشند.” پیش ­بینی این تضمین همانطور که برای هیأت­های حل اختلاف لازم است، برای هیأت موضوع ماده ۲۵۱ مکرر نیز ضروری می­نماید. در حالی­که قانون مالیاتی نسبت به این موضوع مسکوت است.
مرجع دیگری که در این خصوص باید مورد بررسی قرار گیرد، شورای عالی مالیاتی است. شورای عالی مالیاتی یکی دیگر از مراجع شبه قضایی است که همانند دیوان عدالت اداری صرفاً به صورت شکلی و در صورت وجود ادعای نقض قوانین و مقررات موضوعه یا ادعای نقض رسیدگی، اقدام به رسیدگی می­نماید. و در واقع بدون ورود به ماهیت امر صرفاً از لحاظ رعایت تشریفات و کامل بودن رسیدگی­های قانونی و مطابقت مورد با قوانین و مقررات مالیاتی به موضوع رسیدگی می­ کند و مستنداً به جهات و اسباب و دلایل قانونی رأی مقتضی بر نقض آرای هیأت­های حل اختلاف مالیاتی و یا رد شکایت مزبور صادر می­نماید.
از طرف دیگر با مروری بر مفاد ماده (۲۵۲) قانون که شرایط عضویت، ترکیب و ساختار شورای عالی مالیاتی را شکل می­دهد ابهاماتی مطرح می­ شود که به قرار زیر می­باشند:
الف اصولاً معیار یا معیارهای صاحب نظر بودن کدامند؟ آیا رشته و گرایش تحصیلی ملاک است؟ در غیر این صورت چه شخص یا اشخاصی این ملاک­ها را می­سنجند؟
حوزه نظر و تخصص در باب شرایط اعضاء از نظر قانون پنج مورد حقوقی، اقتصادی، مالی، حسابداری و حسابرسی است یا سه مورد حقوقی، اقتصادی مالی و حسابداری حسابرسی؟ اگر فرض اول یعنی پنج مورد صحیح باشد در آن صورت ترکیب اعضای حاضر در شعب شورا (سه نفر) با تعداد تخصص مدنظر قانونگذار (پنج نفر) همخوانی ندارد و اگر فرض دوم یعنی سه نفر صحیح باشد در آن صورت باید گفت که نگارش قانون به طور صحیحی صورت نگرفته است.
ب منظور قانونگذار از عبارت شش سال سابقه کار در مشاغل مالیاتی چیست؟ آیا چنانچه شخصی دارای شش سال سابقه در پست کارشناسی مالیاتی بوده باشد باز هم حائز شرایط انتخاب شدن هست؟ در این صورت آیا چنین شخصی توانایی انجام وظایفی که برای این نهاد هم پیش ­بینی شده را دارد؟
ماده (۲۵۳) قانون، به غیر قابل تغییر بودن اعضای این شورا در مدت سه سال خدمت خود اشاره کرده است. این ماده مقرر می­دارد: “دوره عضویت اعضای شورای عالی مالیاتی سه سال از تاریخ انتصاب است و در این مدت قابل تغییر نیستند مگر به تقاضای خودشان یا به موجب حکم قطعی دادگاه اختصاصی اداری موضوع ماده (۲۶۷) این قانون. انتصاب مجدد اعضا پس از انقضای سه سال مذکور بلامانع است. رئیس شورای عالی مالیاتی از بین اعضای شورا که کارمند وزارت امور اقتصادی و دارایی باشد، به پیشنهاد رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور و حکم وزیر امور اقتصادی و دارایی منصوب می‌شود.” غیرقابل تغییر بودن اعضای این شورا و شعب آن
ماده (۲۵۴) قانون، تعداد شعب شورای مالیاتی را هشت شعبه می­داند که هر شعبه دارای سه عضو خواهد بود که این اعضا توسط از طرف رئیس شورای عالی مالیاتی که خود با پیشنهاد رئیس کل سازمان امور مالیاتی و حکم وزیر امور اقتصادی و دارایی منصوب شده است، انتخاب می­شوند.
بر این اساس می­توان گفت، ترکیب اعضای کلیه هیأت­ها و مراجع شبه قضایی پیش ­بینی­شده در قانون اعم از هیأت­های بدوی و تجدیدنظر حل اختلاف مالیاتی و هیأت سه نفره موضوع ماده (۲۵۱ مکرر) با یکی از مهمترین معیارها و اصول عادلانه دادرسی مالیاتی که همانا اصل بی­طرفی و استقلال ساختاری و تشکیلاتی است در تضاد قرار گرفته است.

ج: اصل تجدید نظرخواهی

همانطور که بیان شد امکان تجدیدنظرخواهی، یکی از مکانیزم­ هایی است که برای جبران خسارت ناشی از عدم اجرای عدالت در مراجع مورد استفاده قرار می­گیرد.[۵۱۱] در حقیقت، تجدید نظر، روشی است که در پرتو آن امکان بازبینی آراء قضایی و شبه قضایی فراهم آمده و اعمال ضابطه­مند آن، اجرای عدالت و احراز واقع را بیش از پیش ممکن می­سازد.[۵۱۲] این حق در ارتباط با مراجع رسیدگی­کننده به پرونده ­های مالیاتی در ایران از آن رو اهمیت دوچندان می­یابد که این مراجع، زیرمجوعه­ای از سازمان دولتی هستند و چنانچه گفته شد از لحاظ استقلال و بی­طرفی در معرض اتهام هستند. از این جهت لازم است تا آراء صادره در چندین نوبت در مراجع مختلف و متعدد مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
اصل تجدیدنظر در دادرسی مالیاتی این امکان را برای مؤدیان فراهم خواهد آورد که در چند مرحله نسبت به آرا و احکام صادره ازسوی مراجع شبه قضایی اعتراض نمایند و در مراجع دیگر به احقاق حق بپردازند.
مبنای این اصل را می­توان ناشی از وجود نوعی جانبداری از سوی دادگاه­ های تخصصی اداری، وجود اشتباهات قضایی و نیز تفاسیر مختلفی که ناشی از پیچیدگی و گستردگی مقررات مالیاتی است دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 11:29:00 ب.ظ ]




بهان: در ۳۰ کیلومتری جنوب شرق سندرک قرار دارد. تپه ها و ارتفاعات متعددی در پیرامون آبادی وجود داردکه نام مشخص ندارد. و قدمت این آبادی یک قرن است.
پیشان لکی:در ۲۱ کیلومتری شمال شرق مرکز سندرک قرار دارد.
تخت نمارد: نام دیگران آن پوم است و در ۲۰ کیلومتری شمال شرق و مرکز بخش سندرک قرار گرفته است.
وجه تسمیه: بر اساس اظهار اهالی، نمارد نام یکی از ساکنان قدیمی آبادی بوده که بر روی یک تخته سنگ اتاقی درست کرده بود و به همین دلیل این آبادی به تخت نمارد معروف شده است.
چراغ سوز: در ۱۵ کیلومتری جنوب شرق مرکز بخش سندرک قرار دارد. و موقعیت طبیعی آن پایکوهی است.
چراک: در ۱۳ کیلومتری شمال غرب مرکز بخش سندرک قرار گرفته است.قدمت روستا بیش از۴ قرن است.
وجه تسمیه: چراک در اصطلاح محلی به معنی دره یا سیل آب می باشد. بنابر این به علت قرار گرفتن آبادی در مجاورت مسیل آب،همچنین به دلیل وجود دره های بسیار این روستا به چراک معروف شده است.
در گیلو: در ۵ کیلومتری شمال شرق مرکز بخش سندرک قرار گرفته است. قدمت این آبادی ۳ قرن است.
دوری: در۳۰ کیلومتری شمال شرق مرکز بخش سندرک قرار گرفته است.و قدمت روستا ۵/۱ قرن (۱۵۰ سال)است.
ده زیارتون: در ۳۱ کیلومتری شمال شرق مرکز بخش سندرک قرار گرفته است.
وجه تمسیه: به دلیل وجود زیارتگاهی بنام حضرت امیر در این آبادی، روستا به ده زیارتون معروف شده است.
سرمازغ: حدود ۵۰۰ متری شمال مرکز بخش سندرک قرار دارد. و قدمت این آبادی ۳ قرن است.
شگز: در ۱۷ کیلومتری شمال غربی مرکز بخش سندرک قرار دارد.
وجه تسمیه: نام آبادی از درخت بزرگ و تنومند گز گرفته شد، که در گذشته در آبادی وجود داشته است.
شیوه ای: در ۹ کیلومتری شمال مرکز بخش سندرک قرار گرفته است. قدمت این آبادی ۵/۲ قرن می رسد.(۲۵۰ سال)
کشهران: در ۱۶ کیلومتری شمال شرق مرکز بخش سندرک قرار گرفته است. و موقعیت طبیعی آن تپه ای است. و قدمت این آبادی دو قرن است.
کم سرخ: در ۱۴ کیلومتری شمال غرب مرکز بخش سندرک قرار گرفته است.
وجه تسمیه: بدلیل وجود تپه ای در شرق آبادی که خاک آن کمی سرخ رنگ است نام این روستا به کم سرخ معروف شده است.
گرو: در ۱۶ کیلومتری غرب منطقه سندرک قرار گرفته است. و قدمت این آبادی ۵ قرن است (شهمرادی ،۱۳۹۰ ،۲۴-۲۲).
طریقه به وجود آمدن این روستا به تقریباً پانصد سال پیش در زمانی که خان ها بر مردم حکومت می کردند،می باشد.به این ترتیب که این روستا در دست خانی از خان های شهر سندرک بوده است. گروهی از متجاوزان و غارت گران که نقل می کنند پرتغالی بودند به مناطق بشاگرد و سندرک هجوم آورده و آبادی ها را غارت می کردند.خان سندرک که از دست آنان به ستوه آمده ، اعلام می نماید هرکسی که بتواند با آنان مقابله کند زمین های گرو را به آنان می بخشد که پنج برادر از گروه میرشکار(محمود ، حسین ، لطفی ، احمد و محمد)دست متجاوزان را کوتاه کردند و خان زمین های گرو را به آنان داد و جایگاه اصلی این قوم در روستای گرو می باشد.
درحال حاضر،این روستا بیش از ۵۰۰ خانوار دارد.شغل بیشتر مردم کشاورزی و دامداری است و تعدادی در جزایر و کشورهای خلیجی مشغول به کارند.با آمدن خشکسالی این روستا کم آب شده و دیگر کشاورزی رونق چندانی ندارد.و دارای اب و هوای خشک است و گرداگرد آن کوه استو بادهای اندکی می وزد.
گونر: در ۵ کیلومتری شمال شرق مرکز بخش سندرک قرار گرفته است. قدمت این آبادی یک قرن است.
وجه تسمیه: بنا به اظهار نظر برخی از قدیمیان این آبادی محلی بوده که مردم گاوهای نر خود را جهت تفریح و تماشا به جنگ و زورازمایی می پرداختند و به همین خاطر این آبادی را «گونر» نامیده اند.
لور: در ۷ کیلومتری شمال شرق مرکز بخش سندرک قرار دارد. و قدمت این آبادی به ۳ قرن می رسد.
وجه تسمیه: لور نام یک نوع درخت است که در این آبادی وجود دارد.
مازاوی: در ۱۸ کیلومتری جنوب غرب مرکز بخش سندرک قرار گرفته است. و موقعیت طبیعی آن دشتی است.و قدمت این آبادی ۲ قرن است. یکی از جاذبه های این روستا کوه پامیخی است که بر اثر فرسایش اقلیمی و تغییرات جوی به وجود آمده است.
۲-۲-۲۴- مهمترین بادهای منطقه سندرک
۱.باد سهیلی: این باد، بادی است تابستانی و گرم که از جنوب شرقی به سمت شمال غربی می وزد و در رسیدن میوه خرما نقش اساسی دارد.

    1. باد شمالی:این باد به مدت ۹ ماه از سال به موازات سواحل شمالی خلیج فارس می وزد و ۴۰ روز از دوره وزش آن، در فصل تابستان همراه با گرد و غبار فراوان است. جهت وزش این باد غیر از زمستان که جهت غربی – شرقی دارد، از جنوب غربی به سمت شمال شرقی است. باد شمال در فصل زمستان تام با هوای نسبتا سرد و دوام کمتری دارد.
    1. باد ناشی (نعشی):که این باد، بادی است سرد و طوفان زا که در فصل زمستان در سواحل استان می وزد. جهت این باد از شمال سرقی به سمت جنوب غربی است و گاهی در تنگه هرمز به طور پیوسته از ۳ تا ۵ روز می وزد.
    1. باد غربی:این باد، بهاری است که از نیمه اول فروردین تا اوایل تابستان از سمت جنوب به شمال می وزد.
    1. باد قوس:این باد، بادی زمستانی است که جهت شرقی – غربی دارد و باعث بارش فراوان در منطقه می شود.

۶.باد شرجی یا شرقی: این باد تابستانی از بادهای بسیار نامطلوب سواحل شمالی خلیج فارس محسوب می شود، در فصل تابستان می وزد و پس از برخورد به سطح دریا، رطوبت فراوانی را به همراه می آورد و نم نسبی هوا را به شدت افزایش می دهد. این باد گاهی با ابر و مه همراه است و در برخی نواحی نیز موجب بارندگی می شود.

    1. باد لوار( تش باد):این باد، از سمت جنوب غربی می وزد و از بیابان های عربستان نشات می گیرد. زمان وزش باد لوار از تیر ماه تا شهریور ماه است.
    1. باد بحری یا باد غربی:این باد اغلب در فصل زمستان شروع به وزیدن کرده و نسیمی از اطراف دریا به سواحل می آورد که گاهی نیز بارندگی های اندکی را به دنبال دارد.

(مناسبترین فصل مسافرت به استان هرمز گان فصل زمستان است)(رئوفی، ۱۳۸۹ ، ۴۴ -۴۲).
۹.باد حیران: باد باران زای محلی
۱۰.باد سیاه (سیاه باد): طوفان همراه با گرد و غبار

    1. باد خوش (خوشا):بادی که موجب تعدیل هوا میشود(موسسه جهادی، ۱۳۸۹، ۳۶۸).

۲-۲-۲۵- دین و مذهب
مردم این منطقه مسلمان هستند و مطلقا شیعه دوازده امامی هستند به گونه ای که هیچکدام از فرقه ها دیگر مذهبی در این منطقه وجود ندارد.جوانان چه پسر و چه دختر اکثرا مسائل مذهبی و دینی را رعایت می کنند و اعتقادات قبلی فراوانی به امامان و پیامبر بزرگ اسلام محمد مصطفی (ص) دارند. به ویژه افراد مسن و کهنسال عشق و علاقه بیشتری از خود نسبت به اهل بیت نشان می دهند.
تقریبا همه مردم اهل نماز و روزه هستند و نسبت به حجاب اسلامی اهمیت ویژه ای قائلند. گفتنی است مقوله حجاب در خانم ها با رعایت و دقت بیشتری به چشم می آید. بگونه ای که حتی وقتی برای خرید و امورات دیگر به بیرون از خانه و یا شهر می روند معمولا از نقاب که نوعی پوشش محلی است استفاده می کنند که کاملا صورت آنها را می پوشاند. زنها با افراد غریبه کمتر گفتگو می کنند.مهمانی دادن را از آداب خوب اسلامی و انسانی می دانند و به قول ایشان: مهمان روزی خود را با خود می آورد. مردم این منطقه چون اعتقاد خاصی به قرآن دارند. وقتی دروغ گفته شود یا مال کسی دزدیده گردد او را به قرآن قسم می دهند.

۲-۲-۲۶- وضعیت اجتماعی و فرهنگی
شغل بیشتر مردم منطقه سندرک کشاورزی و دامداری می باشد، گروهی نیز به مشاغل دیگ از جمله کارمندی، بازاری، کارگری و… مشغول هستند از جمله مناطق گردشگری سندرک را می توان قلعه دنکی(مرکز بخش)، جنگل آرنگو بالا، چشم انداز کوه اسپیت کنار پمپ بنزین،جنگل بنهکان “رودخانه ی پوم(توسک-دوری) رودخانه وجنگل توتنگ وراشک،آبشارقلمان وسدتوکوه, کوه کلات و … را نام برد.
۲-۲-۲۷- تعلیم و تربیت
امروز شاید بتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق روانشناسان معتقدند که تربیت و اعتقاد مذهبی عامل بسیار موثری در پیشگیری از بروز اختلالات و نا هنجاری های روانی و بیماری های جسمانی است به همین سبب آموزش های اسلامی با دامنه گسترده ایی که دارند را برای سالم سازی جسم و روح آماده می سازد و این نکته ایی است که پیشوایان معصوم ما که در حقیقت مفسران اصلی و منحصر به فرد کلام وحی الهی هستند، کاملا بدان توجه داشته اند خصوصا تاکید آن بزرگواران پیوسته بر آن بوده است که زیر بنای اعتقادات دینی افراد بایستی از همان دوران کودکی آماده شود و شکل گیرد. در این منطقه قدیما به تعلیم و تربیت به صورت نظام و با برنامه توجه خاصی نشده است، در روزگاران قدیم مدرسه ای وجود نداشته و مردم معمولا در مساجد و اماکن مذهبی که به آن مکتب خانه هم می گفتند به تعلیم و تربیت می پرداختند. مسئول تعلیم و تربیت مثل حالا معلم نبود بلکه به آن ملا می گفتند که البته حافظ کل قرآن هم بوده است. درس آنها بیشتر شامل قرائت قرآن بود و به خط قرآنی هم نوشتن می پرداختند و معمولا افرادی که در مکتب خانه ها با سواد می شدند اکثر آنها از مردان بوده اند و زنها از سواد محروم و یا کم بهره بوده اند مگر تعدادی از زنها که پدر آنها یا دائی آنها ملا بوده اند که قرآن خواندن را نزد آنها یاد گرفته اند. در ضمن اولین مدرسه در این منطقه در روستای آرنگو بالا و در سال ۱۳۳۴ تاسیس گردید که مشهور به مدرسه پاساتک هم بوده است. اما در حال حاضر در بخش سندرک حدود ۶ الی ۷ هزار نفر دانش آموز مشغول به تحصیل می باشند.
۲-۲-۲۸- جمعیت
طبق آخرین آمار خانه بهداشت سه دهستان، بخش سندرک دارای ۴۱۹۹ خانوار و ۲۱۰۰۰ نفر جمعیت می باشد. که تقریبا ۱۰ هزار نفر از جمعیت را مردان و ۱۱ هزار نفر را زنان تشکیل می دهند که ۶۵% جمعیت بخش سندرک فعال بین (۱۰ تا ۵۵ ) سال می باشند که جمعیت جوان در اکثریت قرار دارنداما آنچه قبل ذکر است افت آمار جمعیتی منطقه در سالیان اخیر است که دلایلی از قبیل مهاجرت از منطقه به شهرستانهای اطراف، عدم علاقه و انگیزه اولیاء نسبت به تعداد و افزایش فرزندان و دلایل دیگری چون افزایش مرگ و میر دارد(شهمرادی ،۱۳۹۰،۲۸-۲۷).
۲-۲-۲۹- پیشینه تاریخی
تعیین تاریخ و قدمت این مناطق کاری دشوار و شگرف است. در جای جای تاریخ شفاهی، اقوال، اخبار، آثار و شواهدی از اقوام ساکن در این مناطق بدست می آید تاریخ منطقه را از حیث جغرافیای تاریخی جزء نواحی غربی مکران دانسته اند.مکران از شمال محدود به سراوان و بمپور، از جنوب به بحر عمان، از مشرق به باهوکلات و از مغرب به بشاگرد(سندرک جزئی از منطقه بشاگرد بوده که از سال ۶۷ به عنوان یک بخش مستقل معرفی می گردد) می باشد(صادقی، ۱۳۸۶،۱۴).باتوجه به محدوده سندرک را می توان جزء نواحی غربی مکران دانست. از آنجائی که ساکنان این مناطق قوم کوچ و قفض هستند مشترکات زیادی با مردمان قلعه گنج، رودبار و بشاگرد دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ب.ظ ]




    1. انجام دادن شرط بایستی مقدور باشد؛
    1. شرط دارای نفع و فایده باشد؛
    1. شرط مشروع باشد؛
    1. خلاف مقتضای عقد نباشد؛
    1. نبایستی جهل به شرط موجب جهل به عوضین گردد.

گفتار دوم: اقسام شروط باطل:

«باطل» در لغت به معنای بیهوده و بی‌اثر می‌باشد[۴۴] و «شرط باطل یعنی الزام و التزامی بیهوده و فاسد که عموم ادله وفا آن را شامل نمی‌شود و رعایت و انجام آن بر مشروط علیه واجب نیست، نیز به‌واسطه مخالفت آن با قانون؛ لازم‌الاجرا نبوده و قانون از آن به نفع مشروط له حمایت نمی‌کند».[۴۵] بنابراین شرط باطل اثر حقوقی نداشته و به مثابه آن است که در عقد ذکر نگردیده است. گاه شرط باطل، چنان‌چه در ضمن عقد آمده باشد، به آن توجهی نشده و عقد به حیات خویش ادامه می‌دهد (مگر این که مشروط له، فسخ عقد را اراده نماید) اما گاهی شروط باطل به گونه‌ای است که عقد اصلی را دگرگون ساخته و موجب اخلال در آن می‌شود. البته در مورد نحوه‌ی تأثیر شرط باطل در عقد، در ادوار مختلف میان فقها اختلافات جدی مطرح بوده که در این میان قانون مدنی در مواد ۲۳۲ و ۲۳۳ نظر آن دسته از فقهایی را پذیرفته است که در خصوص سرایت یا عدم سرایت شرط به عقد قائل به تفصیل شده‌اند و گفته‌اند زمانی که شرط به ارکان اساسی عقد خللی وارد نکند، باطل و زمانی که موجب خلل در ارکان اصلی و اساسی عقد گردد، باطل و مبطل عقد خواهد بود. به هر صورت شروط باطل به دو دسته تقسیم می‌شود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اوّل: شروطی که موجب بطلان عقد نیستند؛
دوم: شروطی که نه تنها خود باطل هستند بلکه موجب بطلان عقد نیز می‌گردند.
بند اوّل: شروط باطلی که موجب بطلان عقد نیستند:
قانون‌گذار به تبعیت از فقهای متأخر و با پذیرفتن رابطه‌ی اصل و فرع بین «عقد و شرط»، مواردی را که بطلان شرط به عقد سرایت نمی‌کند، چنین برشمرده است:

    1. وقتی که شرط غیر مقدور باشد؛
    1. وقتی که شرط دارای نفع و فایده نباشد؛
    1. هنگامی که شرط نامشروع باشد.

الف: شرط غیر مقدور:
نخستین شرط صحت شرط، مقدور بودن انجام آن برای مشروط علیه است. خواه مباشرتاً مقدور باشد، خواه به وسیله‌ی شخص یا اشخاص دیگر؛ در غیر این صورت شرط باطل خواهد بود، چرا که «هدف نهایی هر التزام اجرای آن است. تعهدی را که نتوان ایفاء کرد در دید عرف امری لغو و بیهوده است».[۴۶]
ب: شرط بی‌فایده:
«منظور از بی‌فایده بودن این است که در شرط هدفی معقول، منظور نباشد. پس نباید چنین پنداشت که اگر شرط بر مالکیت یکی از دو عوض نیفزاید، نفع و فایده‌ای ندارد».[۴۷] معیار تشخیص شرط، بنای عقلا و خردمندان است، اما این معیار بایستی با توجه به نیازها و خواست‌های طرفین در نظر گرفته شود. مثلاً اگر پدری به منظور تربیت فرزند خود کاری دشوار و به ظاهر بی‌فایده را بر او شرط کند، (مانند: بارکشیدن) خردمندان آن را لغو نمی‌دانند».[۴۸]
ج: شرط نامشروع:
«به نظر برخی از علمای علم لغت نامشروع یعنی آن‌چه خلاف شرع، حرام و غیر قانونی می‌باشد.»[۴۹]
شرع، امر حرام را ممنوع نموده است، پس زمانی که شرطی مخالفت با شرع داشته باشد، چنین شرطی باطل خواهد بود و اثری بر آن مترتب نخواهد بود.
در اصطلاح حقوقی، لفظ «نامشروع» در قالب سه مقوله مندرج می‌گردد که به اختصار مورد بررسی قرار می‌گیرد:
۱- مخالف با شرع: با توجه به اصل آزادی قراردادی، طرفین می‌توانند در روابط خصوصی خود، انواع قراردادها را منعقد نمایند. اما اصل آزادی قراردادی که ریشه‌ی عمیق فقهی دارد و مطابق با نظر مشهور فقهای امامیه است، در مواردی محدود شده است که یکی از آن موارد مخالفت عقد یا قرارداد با شرع مقدس است. البته با وحدت ملاکی که در خصوص مخالفت داشتن صریح قراردادهای خصوصی منعقد گردیده بین افراد با قانون حاصل می‌گردد، می‌توان نتیجه گرفت که شرط نیز به عنوان یک تعهد تبعی در صورتی متصف به وصف «نامشروع» خواهد بود که به طور صریح با شرع مقدس، مخالفت داشته باشد.[۵۰]
۲- مخالفت با قانون: یکی دیگر از عوامل محدودکننده‌ی آزادی اراده در انعقاد تعهدات اصلی (عقد) و تعهدات فرعی (شروط) عدم مخالفت با قانون است و منظور از قانون، قانون امری است نه تکمیلی. قانون مدنی، قراردادهای خصوصی منعقد گردیده میان اشخاص را در صورتی دارای اعتبار می‌داند که مخالف صریح قانون نباشد. با تحلیلی که قبلاً از شرط ارائه کردیم، شرط تعهدی تبعی بوده که دارای شرایط و سایر احکام تعهد اصلی (عقد) می‌باشد. بنابراین شرط نیز در صورتی که مخالف صریح قانون امری باشد واژه نامشروع بر آن صادق خواهد بود.[۵۱]
۳- مخالفت با نظم عمومی و اخلاق حسنه: عقود و قراردادها نبایستی با نظم عمومی و اخلاق حسنه مخالف باشند و محکمه طبق قانون به این عقود، ترتیب اثر نخواهد داد. ماده‌ی ۹۷۵ قانون مدنی به صراحت در خصوص بی‌اعتباری عقودی که خلاف اخلاق حسنه و نظم عمومی هستند سخن گفته است و ماده ۶ قانون آیین دادرسی مدنی نیز، این دست از عقود را قابل ترتیب اثر ندانسته است، بنابراین شرط نیز به عنوان تعهد تبعی دارای همان محدودیت‌هایی است که در باب عقود وجود دارد. پس نتیجه‌ای که به بحث مترتب است، این است که واژه‌ی نامشروع مندرج در بند سوم ماده ۲۳۲ قانون مدنی، دربرگیرنده‌ی شروطی که مخالف قانون، نظم عمومی و اخلاق حسنه است، می‌باشد.
بند دوم: شروط باطلی که موجب بطلان عقد هستند:
قانون‌گذار در ماده ۲۳۳ قانون مدنی، دو شرط را که اندراج آن‌ها ضمن عقد موجب بطلان عقد خواهد بود، ذکر کرده است:

    1. شرط خلاف مقتضای عقد؛
    1. شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود.

از آن‌جایی که شرط خلاف مقتضای ذات عقد به صورت کلی و شرط خلاف مقتضای ذات عقد نکاح به صورت اختصاصی، اساس و جوهره‌ی بحث ما در این رساله را تشکیل می‌دهد، در مباحث آتی به صورت مفصل به آن پرداخته خواهد شد و ما در این قسمت از رساله، هر یک از شروط فوق را به صورت اجمالی مورد بررسی قرار خواهیم داد.
الف: شرط خلاف مقتضای عقد:
«مقتضا به معنای اثر است و مقتضی یعنی مؤثر، مثلاً هرگاه گفته شود، مقتضای آتش حرارت است، یعنی اثر آتش حرارت است».
آثار و مقتضای عقد به دو دسته مقتضای ذات عقد و مقتضای اطلاق عقد قابل تقسیم است، آن چیزی که از حکم ماده ۲۳۳ قانون مدنی در خصوص شرط خلاف مقتضای عقد می‌توان فهمید، «شرط خلاف مقتضای ذات عقد» است، نه شرط خلاف اطلاق عقد.[۵۲]
و مراد از مقتضای ذات عقد، عبارت است از اثری که ماهیت عقد را ایجاد می‌کند و عقد بالذات تولیدکننده آن است. بنابراین، چنین اثری از عقد غیر قابل انفکاک خواهد بود. حال چنان‌چه، ضمن عقد، شرطی درج گردد که مخالف مقتضای عقد باشد، به دلیل تلازم مقتضا با ذات عقد، در حقیقت، شرط با ماهیت معامله مخالف خواهد بود. به عبارت دیگر مانعی در راه تحقق عقد ایجاد می‌شود، مثل آن که شخص کتابی را به دیگری بفروشد و ضمن آن شرط کند که خریدار مالک کتاب نشود.
پس از بیان مطالب فوق بایستی تأکید نمود که آن‌چه عقد را باطل می‌کند، شرط خلاف مقتضای ذات عقد است، نه شرط خلاف اثر عقد.
ب: شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین می‌شود:
گروه دوم از شروط باطل و مبطل عقد، شرط مجهولی است که جهل به آن منجر به جهل به عوضین می‌گردد و منظور از شرط مجهول، شرطی است که مورد آن مجهول باشد. گاهی مجهول بودن مورد شرط به مورد معامله، سرایت کرده و آن را نیز مجهول می‌گرداند. این شرط، عقد را نیز باطل می‌کند. مانند این‌که ضمن فروش یک قطعه زمین پنج هزار متری، به نفع فروشنده شرط شود که پس از ساختن خانه‌هایی در قطعات زمین مذکور به ‌وسیله‌ی خریدار، یکی از این خانه‌ها را فروشنده به انتخاب خود مالک شود. چنان‌که ملاحظه می‌شود، مورد شرط، اختیار بایع در استثنای یک قواره زمین از مبیع می‌باشد که در حقیقت این امر سبب می‌شود که مقدار واقعی مورد معامله که به عنوان مبیع در مالکیت خریدار قرار می‌گیرد، مجهول بماند.[۵۳]

مبحث سوم: مفهوم، ماهیت و اقسام عقد نکاح و شروط ضمن آن:

همان‌طور که قبلاً بیان گردیده، قبل از بحث و بررسی ماهوی الفاظ به تعاریف پرداخته تا حدود و ثغور موضوع مشخص گردد. در این مبحث، برای روشن شدن مفهوم نکاح، به صورت اجمالی به بیان تعاریف لغوی و اصطلاحی خواهیم پرداخت.

گفتار اوّل: مفهوم نکاح:

بند اوّل: معنای لغوی نکاح:

«نکاح در لغت به معنای تقابل و التقا (تناکح الجبلان) سلطه و غلبه، وصول و اختلاط، ضم، وطی و عقد است».[۵۴]
«نزد مشهور، نکاح در لغت برای وطی وضع شده است و بر آن اجماع منعقد می‌باشد. البته منظور از اجماع در این‌جا، اتفاق اهل لغت بر این مسأله است. اما نزد مشهور فقها کلمه‌ی نکاح برای عقد به‌ کار رفته است. نتیجه آن که نکاح لفظی است که شرعاً و لغتاً برای عقد وضع گردیده است و این حقیقت شرعیه است و استعمال آن برای وطی نیازمند قرینه است[۵۵] و در تعریف دیگری نکاح در لغت به معنی ضمّ (پیوستن) است.[۵۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ب.ظ ]




فصل چهارم
نتایج
نتایج مطالعه
۴-۱-نتایج مربوط به تست بیوشیمیایی
در مطالعه حاضر ۱۰۰ نمونه باکتری انتروکوک (انتروکوکوس فکالیس و انتروکوکوس فاسیوم) از نمونه­های ادرار، زخم، آبسه و بافت از بیماران بستری و سرپایی مراجعه کننده در آزمایشگاه نور تهران مورد جمع آوری گردید (شکل۴‑۱). از ۱۰۰نمونه بالینی که با انجام تست­های بایل اسکولین آگار و رشد در NaCl 6.5% و تخمیر قند آرابینوز متعلق بودن آنها به جنس انتروکوک مشخص شده بود ۱۶ نمونه (۱۶ درصد) آرابینوز را تخمیر کرده که E. faecium بودند و بقیه نمونه­ها که آرابینوز را تخمیر نکرده بودند به E. faecalis تعلق داشتند.
چنانچه ارگانیسم مورد نظر بایل اسکولین مثبت و رشد در ۵/۶% NaCl نیز مثبت باشد، میکروارگانیسم انتروکوک می­باشد و چنانچه ارگانیسم مورد نظر بایل اسکولین مثبت و رشد در ۵/۶% NaCl نیز منفی باشد، میکروارگانیسم، استرپتوکوک گروه D و غیر انتروکوک می­باشد. از ۱۰۰ نمونه جدا شده ۱۶ نمونه آرابینوز مثبت، انتروکوک فاسیوم و بقیه آرابینوز منفی بودند که انتروکوک فکالیس تشخیص داده شدند (شکل ۴‑۱).
شکل۴‑۱: الف) شکل سمت چپ کلونی های رشد کرده انتروکوک بر روی بلادآگار را نشان می دهد. ب) شکل سمت راست محیط کشت بایل اسکولین آگار در شبشه های دربسته ۵ سی سی می‌باشد، تیره شدن محیط که نشان دهنده کمپلس آهن و اسکولین می‌باشد، رشد باکتری را تایید می کند.
شکل ۴‑۲: نتایج تست آرابینوز برای تفکیک سویه­های مورد بررسی از همدیگر.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۲-نتایج مربوط تفکیک جنسیت تمام نمونه­ها
در شکل ۳-۴ نتایج حاصل از تفکیک جنسیت نمونه­های جمع آوری شده نشان داده شده است.
شکل۴‑۲ : نتایج حاصل از تفکیک نمونه­های جمع آوری شده بر اساس جنسیت مورد بررسی.
با تفکیک نمونه ها به دو گروه آرابینوز مثبت ( انتروکوکوس فاسیوم)و آرابینوز منفی ( انتروکوکس فکالیس) می­توان جامعه مورد بررسی را از لحاظ آلوده بودن به باکتری­ های مورد نظر مورد ارزیابی قرار داد.
شکل۵‑۳: نتایج حاصل از تفکیک نمونه­های انتروکوکوس فکالیس در افراد مورد بررسی
شکل۶‑۴: نتایج حاصل از تفکیک نمونه­های انتروکوکوس فاسیوم در افراد مورد بررسی.
از بین نمونه های بدست آمده، ۳۳ مورد مرد و ۵۲ مورد زن، آلوده به انتروکوکوس فکالیس بودند. از باقیمانده نمونه­های مورد بررسی در این پژوهش۶% باقی نمونه ها مرد و ۱۰% بقیه نمونه ها زن که آلوده به انتروکوکوس فاسیوم بودند.

جنسیت

مرد

زن

۴۰ (۴۰ %)

۶۰ (۶۰ %)

جدول۴‑۱: نتایج مربوط به جنسیت نمونه های مثبت بدست آمده. مشخص شده است.
۴-۳-نتایج مربوط به تفکیک گروه های سنی
نتایج مربوط به تفکیک گروه های سنی در نمودار شکل۴‑۵ نشان داده شده است.
شکل۴‑۵ نتایج مربوط به گروه های سنی که در پژوهش حاضر مورد ارزیابی قرار گرفتند.
شکل ‏۴‑۶: نتایج مربوط به گروه های سنی نمونه های انتروکوکس فکالیس
در نمودار (شکل ۴-۸)، زیر نتایج حاصل از وضعیت گروه ­های سنی در ارتباط با نمونه­های انتروکوکوس فاسیوم نشان داده شده است
شکل۴‑۷: نتایج حاصل از وضعیت گروه ­های سنی در ارتباط با نمونه­های انتروکوکوس فاسیوم
از مجموع ۱۰۰ نمونه بدست آمده، تعیین حساسیت آنتی بیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن که در شکل۴‑۸ آمده است، از انتروکوکوس فکالیس ATCC29212 نیز به عنوان کنترل منفی همواره استفاده شد.
شکل۴‑۸ : تعیین حساسیت آنتی بیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن. از انتروکوکوس فکالیس ATCC29212 نیز به عنوان کنترل منفی استفاده گردید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ب.ظ ]




«یک روز صبح داماد به دیدن مادرزنش می‌رود و از او اجازه می‌خواهد که عروس را با خود ببرد … وقتی داماد به خانه‌ی خود بازگشت، از جانب عروس یک دست رخت و لوازم حمام دریافت می‌کند … همه‌ی این‌ها را در خوانچه‌ای می‌گذارند و با شکوه تمام به خانه‌ی داماد می‌فرستند، بعدازظهر آن روز داماد با تشریفات تمام و همراه دوستان به گرمابه می‌رود.
در این هنگام نیز عروس در گرمابه‌ی دیگری آب‌تنی می‌کند. عروس و داماد باید با یکی از نزدیکان خود که ازدواج نکرده، به حمام روند. پس از این‌که داماد از گرمابه بیرون آمد، در حوالی غروب با محترم‌ترین افراد خانواده به دنبال عروس می‌رود (ماسه، ۹۳: ۲۵۳۵-«۱۳۵۵»۹۴).
در این قصه به حمام بردن عروس و حمل قالیچه‌ی وی توسط داماد اشاره شده است؛ اما در هیچ‌یک از منابع به حمل قالیچه عروس توسط داماد یا دیگران در شب عروسی اشاره نشده است و احتمال می‌رود این رسم فقط در برخی مناطق متداول بوده باشد.
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
در این قصه هم مانند دیگر قصهها، خانوادهای فقیر ترسیم میشود که تنها در سایه رابطه خویشاوندی با مرکز قدرت و ثروت وجاهت اجتماعی مییابند.
عناصر روانشناسی
قصه، جایگاه مناسبی را در اختیار مردم قرار می‌دهد تا آرزوهای خود را بیان کنند. برآورده شدن این آرزوها در قصه، معمولا به صورت ناگهانی و تصادفی اتفاق میافتد. در این قصه هم آرزوی زندگی بهتر دیده میشود و نام قصه هم آرزو است و این مطلب را بیش‌تر تقویت می‌کند.
علاوه بر آن سفر دختر کوچک‌تر را که قهرمان قصه نیز هست، می‌توان چنین تفسیر کرد که قهرمان در این قصه در آستانه‌ی بلوغ است و به همین دلیل نمی‌تواند «در تنگناها و محدودیت‌های گذشته زندگی کند» (رحیمی۲،۱۲۴:۱۳۹۱)، خواهان رسیدن به دنیای گسترده‌تر از آن‌چه خانواده‌اش می‌خواهند، هست. لذا گستاخانه آرزو می‌کند که سوگلی حرم شاه شود، این امر موجب دردسر برای وی و آغاز راهی است که باید به تنهایی قدم در آن گذارد که به نوعی مرگ را تداعی می‌کند. در این قصه دختر بعد از زنده ماندن راه صحرا را در پیش می‌گیرد، صحرا و بیابان به معنای «بی‌بار و بری معنوی یا مرگ» (گورین و همکاران، ۱۷۸:۱۳۷۰) است. یونگ این سفر تنهایی قهرمان و رسیدن به نوعی مرگ را درست زمانی می‌داند که «انسان در نیمه‌ی نخست زندگی خود و هنوز سخت وابسته‌ی خانواده یا محیط اجتماع است و باید برای نخستین بار به تنهایی گام در راه زندگی خود بردارد» (یونگ، ۲۲۸:۱۳۷۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پس از آن دختر به آب دست می‌یابد، آن‌چه روان‌شناسان آن را نماد «تولد دوباره و ناخودآگاه» (گورین و همکاران، ۱۷۴:۱۳۷۰) می‌دانند. به عبارت دیگر قهرمان در این مسیر به مرحله‌ی جدیدی از زندگی خود دست می‌یابد و آماده‌ی ورود به یک زندگی جدید می‌شود. روان‌شناسان «حالت بلوغ را کمال طبیعی انسان و زمان گذر از دوران کودکی به مرز کمال و رسیدن به مرحله‌ی زنانگی و مردانگی می‌دانند» (رحیمی۲، ۱۲۴:۱۳۹۱). در این قصه پس از آن‌که قهرمان مرحله‌ی بلوغ را پشت سر گذاشت و آمادگی ورود به یک زندگی جدید را کسب کرد، شاه دوباره به نزد وی می‌آید و از او خواستگاری می‌کند. ازدواج قهرمان با شاه همان موضوعی است که یونگ در مورد یکی شدن آنیما و آنیموس می‌گوید و «کمال و اوج خودشکوفایی قهرمان» (همان: ۱۳۵) محسوب می‌شود.
باورهای عامیانه و خرافی
_______________
سایر عناصر
________
۳-۱۱- آرش کمانگیر
* خلاصهی قصه
میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود. در نبردی که میان افراسیاب و منوچهر شاه درگرفت، سپاه ایران در مازندران به تنگنا افتاد. عاقبت دو طرف به آشتی رضا دادند و برای آن‌که مرز دو کشور روشن شود، پذیرفتند که از مازندران تیری به جانب خاور پرتاب کنند. هرجا تیر فرود آمد، همانجا مرز دو کشور باشد. در این هنگام اسفندارمذ، فرشتهی زمین، تیر وکمانی آورد و آرش، پهلوان ایرانی، تیر را پرتاب کرد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و فرشتهی باد از آن مراقبت میکرد. تیر در کنار رود جیحون بر ریشهی درخت گردویی فرود آمد و آنجا را مرز ایران وتوران قرار دادند و ایرانیان هر سال آن روز را جشن گرفتند و جشن تیرگان از همانجا آمده است.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
– آرش
آرش از شخصیت‌های اساطیری ایران است که هر چند داستانش در شاهنامه نیامده، اما همه‌ی ایرانیان کم و بیش وی را می‌شناسند و عمل وی را می‌ستایند. داستان وی مربوط به دوره‌ی پیشدادیان و در زمان منوچهر، نوه‌ی فریدون، رخ داده است. ابراهیم خدایار در مقاله آخرین تیر درباره‌ی این داستان چنین می‌گوید: «داستان آرش در دوره‌ای به وقوع پیوسته که ایران دارای وحدت ملی و سرزمینی بوده و پادشاهی واحد بر آن فرمان‌روایی می‌کرده است. بیش‌تر داستان‌های اسطوره‌ای این دوران، نخستین بار در یشت‌های اوستا گزارش شده است» (خدایار، ۷۵:۱۳۸۹). همان‌گونه که گفته شد، بیش‌تر داستان‌های اسطوره‌ای نخستین بار در یشت‌های اوستا گزارش شده است. داستان آرش هم نخستین بار در یشت هشتم اوستا آمده است.
بند ششم از این یشت به تیری اشاره میکند که آرش از کوه ایریوخشوثه به کوه خونونت پرتاب کرد. صورت اوستایی نام این پهلوان رخشه است و همراه با صفات « تیزتیر» و « تیزتیرترین ایرانیان» از او یاد شدهاست. از آرش در ادبیات پهلوی نشان بسیاری بر جای نماندهاست. تنها در رسالهی ماه فروردین روز خرداد آمده که در روز خرداد (روز ششم) از ماه فروردین منوچهر و «ایرش شیباگ تیر» زمین ایران را از افراسیاب باز ستدند. در منابع بعد از اسلام هم از آرش سخن رفته است. نام او در تاریخ طبری و التواریخ ابن اثیر به شکل «ایرش» و در مجمل التواریخ و القصص به صورت «شباطیر، شواطیر» آمده است (تفضلی و هنوی، ۴۳:۱۳۸۱-۴۴).
منوچهر
از پادشاهان معروف ایرانی و نوادهی فریدون است. درشاهنامه وی پادشاهی قدرتمند است و انتقام خون ایرج را از سلم وتور می ستاند.
در اوستا از داستان منوچهر اثری نیست و فقط در فروردین یشت از او و خاندان وی نامی برده شده؛ اما در آثار پهلوی داستانش به تفصیل آمدهاست. در بندهشن نسب زرتشت پس از چهارده نسل به منوچهر میرسد. میان روایت بندهشن و شاهنامه دربارهی منوچهر اختلاف فاحشی دیدهمیشود، مثلا در فصل سی‌وسوم از بندهشن از منازعات ایرانیان با افراسیاب در زمان منوچهر یادشده و داستان آرش کمانگیر نیز هنگام مصالحهی منوچهر با افراسیاب پیش آمدهاست، در حالیکه در شاهنامه به هیچوجه در زمان منوچهر سخن از جنگ با افراسیاب نیست ( یاحقی،۱۳۸۶: ۷۷۲).
افراسیاب
از پادشاهان تورانی که چهرهای اهریمنی دارد و بارها با ایرانیان وارد جنگ شدهاست.
افراسیاب یا فراسیاب، پادشاه توران بود که مدتها با شاهان و پهلوانان ایرانی نبرد کرد. نام پدرش پشنگ بود و نژاد او به تور یکی از سه فرزند فریدون میرسد. در یشتها نام افراسیاب همیشه با صفت مجرم, سزاوار مرگ و در کتاب دینکرت با صفت جادو همراه است.روزگار پادشاهی او چون ضحاک و اسکندر از دورانهای کامروایی اهریمن است. در زمان او، پس از مدتها جنگ با ایران پیمان مشهور بین ایران و توران اتفاق افتاد که بنابر بسیاری از روایات، آرش با انداختن تیر، مرز دو کشور را معین کرد (همان: ۱۴۵-۱۴۶).
¨ کنشهای اساطیری
-کمک خدایان و فرشتگان به قهرمان
در اساطیر با نیروهای غیبی و ماوراءالطبیعی روبهرو هستیم. گاه این نیروها به کمک قهرمان میآیند و وی را در رسیدن به هدفش یاری میدهند. در این قصه هم اهورامزدا به فرشتگان زمین و باد فرمان میدهد تا کمانی ویژه برای این کار آماده کنند و تیر را تا رسیدن به نقطه‌ی معین همراهی کنند.
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
– امشاسپندان
از فرشتگان دین زرتشتی و به معنای جاودان مقدس است.
تعداد امشاسپندان شش تا است که پس از قرار گرفتن سپنت مینو و بعدها اهورامزدا در رأس آنها مجموعاً تعداد آنها هفت میشود. هریک از این امشاسپندان مظهر یکی از صفات اهورامزدا هستند و به وجهی شاعرانه به هر یک از مظاهر صفات الهی تعلق دارند و یا پاسبانی و حفظ قسمتی از عالم هستی به آنها سپردهشدهاست تا تحت امر خالق به کار پردازند (یاحقی، ۱۳۸۶: ۱۵۹-۱۶۰).
اسامی این فرشتگان عبارتند از: بهمن، اردیبشت، شهریور، سفندارمذ، خرداد و مرداد. در این قصه سخن از سفندارمذ و فرشتهی باد است که به فرمان اهورامزدا به یاری ایرانیان می‌شتابند.
سفندارمذ در اوستا سِپِنتَ آرمَئیتی، در پهلوی سپندارمَت و در فارسی سپندارمذ مرکب از دو جزء سپنت (مقدس) و آرمُئیتی( فروتنی، فداکاری) است که در اوستا به معنی زمین و در پهلوی به خرد کامل ترجمه شدهاست. سپندارمذ در عالم معنوی مظهر محبت، بردباری و تواضع اهورامزدا است و در عالم مادی فرشتهی موکل بر زمین، زن‌های درستکار، عفیف و شوهر دوست است. او موظف است زمین را خرم، آبادان، پاک و بارور نگه دارد. به این جهت هرکس به کشتوکار بپردازد، خشنودی سپندارمذ را فراهم کردهاست. این فرشته بود که بر آرش شیواتیر حاضر آمد و وی را امر کرد برای تعیین مرز ایران و توران، تیروکمانی برگزیند» (همان: ۱۶۲).
فرشته‌ی باد نیز از نیروهای الهی است که به کمک ایرانیان میآید. این فرشتگان در مرتبهای پایینتر از امشاسپندان قرار دارند و معمولا با نام ایزدان مطرح میشوند.
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
شخصیتهای این قصه، همگی بخشی از اسطورهها و حماسهی این ملتند. منوچهر و افراسیاب، پادشاهان ایران وتوران و آرش پهلوان سپاه ایران هستند. آرش برای ایرانیان سمبل جانفشانی در راه وطن است. از مواردی که پیش‌تر هم به عنوان ویژگی‌های اسطوره‌ای قصه به آن اشاره شد، کمک خدایان و فرشتگان به قهرمان است. در این قصه اهورامزدا به فرشته باد فرمان می‌دهد تا تیر را نگهبان باشد و آسیب نگه دارد. هم‌چنین تیر و کمان آرش را نیز سپندارمذ، فرشته‌ی زمین، تهیه می‌کند، در واقع به نوعی نیروهای غیبی به یاری آرش می‌آیند تا مأموریت خویش را که جان‌فشانی در راه وطن است، به انجام برساند.
¨ آداب و رسوم
– جشن تیرگان
از رسوم ایران باستان برگزاری جشنهای مختلف است، جشن تیرگان یکی از این جشن‌هاست که با قصهی آرش و تیر انداختن وی ارتباط دارد.
در گاهشماری ایران باستان، سال به دوازده ماه سی روزه تقسیم میگردید، که جمعا ۳۶۰ روز میشد و ۵ روز باقی مانده را معمولا به آخر ماه هشتم میافزودند. هر روز از روزهای ماه به نامی خوانده میشد که مفهوم و معنی خاصی داشت. چون نام روز و ماه با هم موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند، سیزدهمین روز ماه، تیر نام داشت و در روز سیزدهم تیر، جشن تیرگان گرفته می‌شد (هویان، ۱۳۵۰: ۳۰).
در ادامه‌ی همین مقاله چنین آمده که جشن تیرگان با مراسم آب‌پاشی به یکدیگر همراه بوده، به همین دلیل گاهی به نام آبریزان نیز از آن یاد شده و این رسم تا زمان صفوی ادامه داشته است و هنوز نیز برخی از زرتشتیان در مناطقی از یزد این رسم را زنده نگه داشتهاند. در این قصه، روزی که آرش تیر را پرتاب کرده، همان روز تیر و یکی از دلایل جشن تیرگان را این امر دانسته است.
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
_____________________
عناصر روانشناسی
یکی از کهن نمونههایی که یونگ در روانشناسی خود به آن میپردازد، مادینه و نرینهی روان است. این کهن نمونه ها که از ناخودآگاهی همگانی به سطح خودآگاهی میرسند، به افرادی در زندگی واقعی فرافکنی میشوند. مادر هر مرد، همسر یا دلبران عشقی، مام وطن، آب، زمین و… از جملهی این افراد و پدیده ها هستند. براین اساس «شیفتگی و دلبستگی به خاک وطن و پاسداشت آن پدیدهای یکسره و ناخودآگاهی است که بن و ریشهی آن را میبایست در ناخودآگاهی همگانی و به نزد کهن نمونهی مادینهی روان یافت. پهلوانان، آن زمان که کام زندگی را به کناری مینهند و نام خاک و سرزمینشان را پاس میدارند، بر بنیاد فرماندهی کهن نمونهی مادینهی روانشان رفتار میکنند»(اتونی، ۱۳۹۰: ۳۱). در این قصه هم میتوان چنین گفت که جان فشانی آرش در واقع توجه به مادینهی روان و تلاش برای شناخت آن است.
باورهای عامیانه و خرافی
______________
سایر عناصر
____________
۳-۱۲- آستر، رویه را نگاه میدارد، نه رویه آستر را
* خلاصهی قصه
پادشاهی بود که سه دختر داشت. روزی از آنها پرسید: «آیا رویه آستر را نگاه میدارد یا آستر رویه را؟» دختر بزرگ و میانی گفتند: «رویه آستر را نگاه میدارد»؛ اما دختر کوچکتر گفت: «آستر رویه را نگاه میدارد». پادشاه از جواب دختر کوچکتر غضبناک شد. به وزیر گفت که تمام جوانهای زیبای شهر را جمع کند تا دو دختر اولش از بین آنها برای خود شوهر انتخاب کنند. آنگاه گفت که تمام کور و کچلهای شهر را نیز جمع کند تا دختر کوچکتر را به یکی از آنها دهد. مأموران شاه در خانه‌ی پیرزنی پسر تنبل و بیعرضهای یافتند. پادشاه امر کرد تا دختر را به عقد این جوان درآوردند. بعد از مدتی دختر، با کاردانی و تلاش پسر را وادار به راه رفتن و کار کردن کرد. حسن که حالا نوکر یک تاجر شده بود با کاروان تجاری به سفر رفت. در راه وارد چاهیشد، دیوی در آن‌جا از او چند معما پرسید و حسن هم همه را جواب داد. دیو به او چند دانه انار داد. حسن انارها را به خانهاش فرستاد. در آنجا دختر و مادر حسن با اناری پر از دانه های یاقوت مواجه شدند و با آنها قصری ساختند. از آن طرف حسن هر روز بیشتر در کارش پیشرفت میکرد تا اینکه تاجرباشی گروه شد و به شهر نزد زن و مادرش بازگشت. دختر در این لحظه فرصت را مناسب دید و پادشاه را به قصرشان دعوت کرد. پادشاه وقتی دختر خودش را دید، او را عزت و احترام کرد و جشن مفصلی گرفت. بعد از مدتی، دختر به پدرش گفت: « فهمیدید حق با من بود و این آستر است که رویه را نگاه میدارد. این من بودم که آن پسر کچل و تنبل را به اینجا رساندم». پادشاه دهان دختر را بوسید و چند ده شش دانگ را هم به او بخشید.
عناصر اساطیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ب.ظ ]