کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



این توزیع دما در شکل (۵-۱۳) نمایش داده شده است. حال با وارد کردن این توزیع دما به عنوان حل مسئله مستقیم، شار مطلوب را به دست می­آوریم (شکل (۵-۱۴))

((۵-۵)

شکل ۵-۱۴. مقایسه دمای محاسبه شده و دمای دقیق.
شکل ۵-۱۵. شار محاسبه شده
نتیجهگیری:
هدف کلی رسیدن به دمای میانگین ۳۳ در مغز در مدت‌زمان ۳۰ دقیقه است و ازآنجاکه در هیچ‌یک از بررسی­های انجام‌شده به این هدف که مطلوب پزشکان است، نرسیده‌اند برای اولین بار روش انتقال حرارت معکوس مدنظر قرار داده­شد. در این روش با معلوم بودن جواب هدف بهترین شرایط برای رسیدن به آن محاسبه می‌شوند. هندسه مغز به‌صورت یک نیم­کره در نظر گرفته‌شده است. مسئله با بهره گرفتن از روش مختصات عمومی و در حالت متقارن محوری حل‌شده است. در این روش، صفحه فیزیکی نامنظم مسئله به صفحه محاسباتی مستطیل شکل تبدیل می‌شود. پس از حل در حالتی که مغز تنها شامل یک لایه از بافت بود، درستی حل مورد بررسی قرار گرفت. سپس مسئله یک قدم نزدیک­تر به واقعیت حل شد که سه لایه شامل: بافت، استخوان و پوست سر در نظر گرفته شد و درستی حل مسئله معکوس بررسی­ شد. در انتها با در نظر گرفتن یک توزیع دمای فرضی، مسئله را حل کرده و شار حرارتی بهینه را بدست آوردیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پیشنهاد می شود در کار­های بعدی هندسه کامل­تری برا سر در نظر گرفته شود تا به واقعیت نزدیک­تر شود. همچنین، استفاده از یک توزیع دمای مناسب­تر با بهره گرفتن از داده های آزمایشگاهی می تواند جواب بهتری را نتیجه دهد.
پیوست الف
فلوچارت کدهای کامپیوتری تهیه شده برای حل مسائل معکوس
پیوست ب
اعتبارسنجی حل مستقیمبه‌منظور بررسی صحت کد انتقال حرارت گذرا، نتایج با داده‌های موجود در مرجع [۵۵] ونیز نتایج حاصل از نرم‌افزار FLUENT مقایسه گردیده است، به این منظور در اولین آزمایش جسمی با هندسه مستطیلی و با ابعاد )  ( از جنس سرامیک با ضریب هدایت حرارتی k=3 w/m.k و چگالی  و  با دمای اولیه  و شرایط مرزی نشان داده‌شده در شکل ۱ را در نظر می‌گیریم، شرط مرزی برای دیواره‌های طرف چپ و راست شرط دما ثابت (  )، برای مرز پایین عایق و برای مرز بالا شار حرارتی در حضور سیالی با شرایط(  هست. روشن است که به دلیل تقارن مسئله، دمای گره‌های ۱,۳ ونیز گره‌های ۴,۶ و۷,۹ یکسان می­باشد، بنابراین از هر گروه تنها به دمای یکی از گره‌ها اشاره‌شده است. منحنی‌های توزیع دما برای گره­های نشان داده‌شده، در مدت‌زمان ۱۲sec مطابق شکل‌های۸ تا ۱۳ ارائه‌شده است .شکل۱- هندسه مستطیلی با شرایط مرزی دما ، عایق و شار حرارتانطباق خوبی میان نتایج ارائه‌شده با نتایج نرم‌افزارFLUENT وجود دارد و اختلاف ناچیز موجود با نتایج مرجع [۵۵] ناشی از شبکه درشتی هست (شبکه  ) که در این مرجع برای حل مسئله مورداستفاده قرارگرفته است. به‌علاوه با مقایسه نتایج FLUENT با نتایج مرجع [۵۵] از صحت نتایج FLUENT نیز اطمینان حاصل‌شده است.شکل۲- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۱ پس از ۱۲ ثانیهشکل۳- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۲ پس از ۱۲ ثانیهشکل ۴- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۴ پس از ۱۲ ثانیهشکل۵- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۵ پس از ۱۲ ثانیهشکل۶- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره۷ پس از ۱۲ ثانیهشکل۷- مقایسه منحنی‌های توزیع دمای گره ۸ پس از ۱۲ ثانیهدر آزمایش بعدی، به‌منظور بررسی صحت عملکرد برنامه در هندسه‌های منحنی، جسمی با هندسه ربع دایره، با شعاع داخلی ۱cmو شعاع خارجی ۳cm از جنس سرامیک، با ضریب هدایت حرارتی k=3 w/m.k ، چگالی  و  با دمای اولیه  و شرایط مرزی نشان داده‌شده در شکل ۸ را در نظر می‌گیریم، شرط مرزی برای دیواره‌های طرف چپ، پایین و بالا عایق و برای دیواره طرف راست بالا شار حرارتی در حضور سیالی با شرایط(  هست.شکل۸- هندسه منحنی با شرایط مرزی عایق و شار حرارتیدر شکل ۹ منحنی توزیع دما برای گره میانی در مدت‌زمان ۶۰s با منحنی توزیع دمای FLUENT مقایسه شده است و همان‌طور که مشاهده می‌شود نتایج از انطباق خوبی برخوردار می­باشند.شکل۹- مقایسه منحنی توزیع دما برای گره میانی پس از ۶۰ ثانیهدر سومین آزمایش به‌منظور بررسی صحت عملکرد برنامه در محاسبه توزیع دما برای مسائل چندلایه، مطابق شکل ۱۰ جسمی متشکل از سه لایه مختلف آزبست  فولاد  و آلومینیم  را در نظر می‌گیریم ، هندسه مسئله ربع دایره‌ای با شعاع داخلی ۰.۶cm و شعاع خارجی ۱.۵cm می‌باشد که مرز بالا در معرض شار حرارتی ثابت  قرار دارد ، دمای اولیه  است و سایر مرزها عایق می‌باشند . کانتورهای توزیع دما مطابق شکل‌های ۱۲,۱۱ با کانتورهای توزیع دمای FLUENT مقایسه شده است و همان‌طور که مشاهده می‌شود نتایج از انطباق خوبی برخوردار هست.شکل ۱۰- نمایش هندسه منحنی متشکل از سه لایه مختلف آزبست ، فولاد و آلومینیمشکل ۱۱- نمایش کانتورهای توزیع دمای کد حاضر برای مسئله چندلایهشکل ۱۲- نمایش کانتورهای توزیع دمای FLUENT برای مسئله چندلایهبه‌منظور نشان دادن استقلال از شبکه در حل مستقیم، هندسه موردنظر توسط شبکه ­های ۳۰*۳۰ , ۴۰*۴۰ و ۵۰*۵۰ شبکه‌بندی شده و شار حرارتی  بر روی سطح بالایی اعمال‌شده است. نتایج نشان داده‌شده ( کانتورهای توزیع دما ) در شکل­های ۱۶, ۱۷ و ۱۸, استقلال از شبکه را در حل مسائل یک‌لایه, دولایه و سه لایه تأیید می­ کنند.شکل ۱۳- نمایش شبکه ۳۰*۳۰شکل ۱۴- نمایش شبکه ۴۰*۴۰شکل ۱۵- نمایش شبکه ۵۰*۵۰شکل ۱۶- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله یک‌لایهشکل ۱۷- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله دولایهشکل ۱۸- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۳۰*۳۰ در مسئله سه لایه
شکل ۱۹- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله یک‌لایه
شکل ۲۰- نمایش کانتورهای توزیع دما برای شبکه ۴۰*۴۰ در مسئله دولایه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:10:00 ق.ظ ]




5-2-2-3 چگونگی کاربرد مذهب از سوی سعودیها برای مقابله با شیعیان و مخالفان

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ابن سعود طرفدار نوعی سیاستگذاری بود که قدرت وحکومت آنان را حفظ کند و باعث بوجود آمدن تنشهای داخلی وخارجی نشود ارتباط دولت سعودی با اخوان(جنگجویان افراطی معتقد به اصول وهابی )که خواهان برخورد قاطع با شیعیان بودند تا حد زیادی وابسته به اهداف سیاسی مورد نظر بود. و ابن سعود از نقش برجسته و افراطی اخوان برای نیل به اهداف سیاسی بهره برد. به عبارتی او از سیاست چماق وهویج استفاده می کرد وبا اینکه این چنین سیاستی در برخورد با شیعیان موجب رضایتمندی علمای برجسته وهابی نشد اما مبنایی برای محدویت و آزار سیستماتیک شیعیان در دوره های بعدی شد. ضمن آنکه در مواقع تنگنا این موضوع مطرح بود که علمای وهابی عامل اصلی تعقیب وآزار شیعیان هستند.این موضوع به نفع حکام سعودی بود چونکه در مواقع بحرانی می توانستند خود را کنار کشیده و آنهارا مسئول اقدامات مختلف معرفی کنند چنانکه اکثر علمای شیعه مسئولیت اصلی سرکوب شیعیان رابا روحانیون و علمای وهابی می دانستند.در حقیقت استفاده وهابی ها از سعودیها به مراتب کمتر از استفاده سعودیها از وهابی ها بود.در حالی که اخوان جدید ،ارتباط سازمانی با گروه های اولیه ندارد ،اما به رغم شکاف میان دو نسل ، تداوم ایدئولوژیکی کاملا مشهودی دیده می شود .در واقع تعهد ایدئولوژیک گروه های جدید ممکن است از تعهد اجدادقبیله شان در دوران عبدالعزیز بیشتر باشد . اخوان جدید بر خلاف اجداد اسلاف خویش غالبا از جوانان تحصیلکرده و شهر نشین هستند ودر نتیجه در معرض تاثیر و نفوذ غرب گرایی قرار دارند اما یک ویژگی برجسته اخوان جدید ،بنیاد گرایی اصیل آنهاست .دعوت اخوان بازگشت قطعی و سازش ناپذیر به قران و سنت است و به این ترتیب مخالفت با پادشاهی شامل مخالفت با شعار وهابی سعودی نیز می شد.و این از جمله چالشهای دیگر سعودیها می باشد.(زراعت پیشه،1384:ص200)در هر حال سعودیها ضمن اینکه عملکردشان حتی از سوی هواداران سابق خویش مورد انتقاد شدید قرار دارد ، حقوق شیعیان و گروه های غیر سنی را نادیده میگیرند ودر جامعه آنان تکثر دینی در عمل معنایی ندارد . اگرچه ابن سعود برای آرام کردن حجاز به عنوان یک تاکتیک سیاسی چهار طایفه سنی و شیعیان امامیه وزیدیه را مشروع اعلام کرد.(فواد ابراهیم،82:1387)
تبعیض اقلیتها از جایی به جای دیگر واز گروهی به گروه دیگر متفاوت است.مثلا تبعیض علیه شیعیان امامیه در عربستان سعودی از قطیف تا به الاحصاءتا به مدینه متفاوت است. به عنوان نمونه شیعیان قطیف ،مراسم عاشورای خود را انجام می دهند ،وعاظشان لباسهای مذهبی خود را بر تن میکنند ،موذنین می توانند اذان بگویند حتی قسمت اشهد ان علیا ولی الله را هم ندا دهند. اما در الاحصاءموذنین نمی توانند اذان بگویند و لباسهای سنتی خود را برتن کنند. این تصویر برای شیعیان کاملا متفاوت است. آنها حتی نمیتوانند شعائر ایمانی خود را ابراز کنند ،نمی توانند اذان بگویند و لباسهای مذهبی خود را برتن کنند و مسجد وحسینیه بسازند و فقط در مجالس خصوصی می توانند چنین مراسمی داشته باشند. و بطور خلاصه ،حقوق اساسی شیعیان یک چالش مستقیم نسبت به دکترین وهابیت ومشروعیت آنان محسوب می شود. (ابراهیم،1387:ص44و45)
6-2-2-3عناصر هویتی شیعیان عربستاندر عربستان سعودی تاکید برعناصر هویتی متفاوت است. هویت می تواند قلمرو باشد مانند نجد،حجاز ،عصیر و شرقیه یا مذهب باشد مانند بطور کلی شیعه وسنی ویا جزئی تر حنبلی،وهابی، جعفری،اسماعیلی ،مالکی و شافعی و یا قبیله باشدمانند اونانیزه ،قحطان ،قمیدو غیره . با این وجود برخی از گروه ها ممکن است با همه این معیارها تعریف شوند ؛مانند شیعیان اسماعیلی.در استان شرقی عربستان، شیعه در مقابل سنی قرار ندارد بلکه عمدتا در مقابل وهابیت است و بین گروه های فکری و مذهبی شیعه وسنی روابط خوبی دیده می شود.اگر چه وهابی ها معتقدندمذهب سنی راستین را رهبری می کنند.فتوای علمای وهابی در ژانویه 1927 برای وادار نمودن شیعیان جهت ترک اصول فکری خود و ورود به اسلام مورد نظر آنها همراه با فشارهای زیاد جهت تعطیلی مساجد وحسینیه های خود، با مقاومت بسیار شدید شیعیان مواجه شد ونهایتا به شکست کامل منتهی گردید.بر خلاف شیعیان اسماعیلی در جنوب ، شیعیلن امامیه در مقابل هر گونه استبداد وزورگویی شدیدا ایستادگی کردند. اما شیعیان اسماعیلی خود را بر اساس نظام قبیله ای –قومی سازمان دهی کردند که در قبیله “یم” تجسم یافته است به این ترتیب خود را تقریبا با شرایط سیستم نظام حاکم منطبق ساخته اند. و نظام سعودی وتفکر وهابی و تبلیغاتی که انجام شده تاثیر چندانی بر روی آنان ندلشته است . آنان در طول سالهای گزشته بر مشخصات و ویژکیهای خود از لحاظ تاریخی ،اجتماعی ومذهبی در منطقه نجران تاکید کرده اند.زمانی که تبلیغات وهابی کاملا به این منطقه معطوف شده بود تا اسماعیلیان را به سوی خود جذب کنند؛شیعیان اسماعیلی و امامیه از شعائر مذهبی برای استحکام هویت دینی خود استفاده کردند.(ابراهیم،1387:ص68)مرزهای مذهبی بین شیعیان و سنی های غیر وهابی در کشور گاهی خیلی روشن و شفاف و گاهی مبهم است. به عنوان نمونه هم شیعیان هم شافعی ها وهم مالکی ها در حجاز از طایفه وهابی متمایز هستند چرا که جشنهای میلاد پیامبر اکرم را بر پا می کنند کاری که وهابیها آن را نمی پذیرند ضمن آنکه به جز وهابی ها به اهل بیت احترام می گذارند. اگر چه در بعضی از زمینه ها شکاف بین این دو گروه یعنی شیعه وسنی بسیار کسترده است. مانند اعتقاد به معصومیت ائمه و بسیاری از فعالیتها و مراسم مذهبی دیگر.
همچنین علمای شیعه در استان شرقی نقش مهمی ایفا کردند. مرجعیت مفهوم نسبتا جدیدی بین شیعیان این کشور است که اواخر قرن نوزدهم واوایل قرن بیستم مطرح شد در حالیکه مرجع در قبل صرفا دارای نقش مذهبی درحالیکه مرجع درگذشته صرفا دارای نقش مذهبی در تبیین رسالت ائمه وپیامبر بودند اما بتدریج و با کسب موقعیتهای بهتر دارای وزن سیاسی شدند. از آنجا که شیعیان استان شرقی نتوانستند مراجع خود را داشته باشند ؛به لحاظ مذهبی مجبور شدند تا از مراجع ایران ویا عراق پیروی کنند . مراجع نه تنها رهبزی معنوی پیروان خود را برعهده داشتند بلکه به دلیل تحولات پدید آمده در منطقه ؛مرجع هدایت سیاسی و قضایی مقلدین خود هم شدند. (ابراهیم،1387:ص70)
7-2-2-3 تاثیر عوامل منطقه ای بر احساس هویتی شیعیان عربستان
اگر چه شیعیان در استان شرقی دارای مشترکاتی با برخی از اقوام در مناطق و قبایل گوناگون هستند اما شرایط جغرافیایی نقش مهمی در شکل دادن به هویت شیعه بازی می کند. علیرغم توزیع پراکنده و تغییرات جمعیتی که پس از گسترش شهر نشینی در الحصاءاتفاق افتاد ساکنین این مناطق اکنون از لحاظ شیعه و سنی قابل تمایزند. و مرزهای طایفه ای هنوز وجود دارد. با این وجود ؛تمایز بین شیعیان و سنی ها در منطقه قطیف در مقام مقایسه با منطقه الحصاء بسیار شدید است؛جایی که همزیستی مسالمت آمیز بی دو جامعه از مدتها پیش وجود داشته است. در ابتدای سالهای دهه 70 میلادی ،بسیاری از شیعیان الحصاء از روستاها به شهر مهاجرت کردند در حالیکه غالبا شیعیان قطیف در همان روستا های خود باقی ماندند . تفاوت میان آنها می تواند به میزان تحملی که شیعیان در الحصاء تجربه کردند مربوط باشد ؛آن هم به دلیل اختلافی است که با سنیان داشته اند. هم شیعیان و هم سنی ها در الحصاء هیچ ابایی ندارند که با یکدیکر در امور تجاری مراوده داشته باشند. به علاوه شیعیان الحصاء بر خلاف هم مذهبی های خود در القطیف از لحاظ سیاسی دارای انگیزه نمی باشند. برای شیعیان الحصاء مذهب از امور تجاری و سیاسی وحوزه ی امور عمومی جداست اما برای شیعیان قطیف این مسایل حایز اهمیت است. الحصاء،قطیف و کل استان شرقی نه تنها محلی برای زندگی گروهی از مردم می باشد بلکه این سرزمین محل ارتباط و تعاملات بین شیعیان محسوب می شود . در چنین فضایی شیعیان تمایزات فرهنگی ،همگرایی اجتماعی و به علاوه نا خشنودی سیاسی خود را به منصه ظهور می رسانند. در چنین محیطی آنها با گروه های اپوزیسیون علیه دشمنی فرضی خود متحد می شوند ،دشمنی که باعث محرومیت و ضربه پذیری آنها میشود. جدا بودن دو فضای استان شرقی و منطق دیگر ذاتا در ساختار احساس شیعیان وجود دارد. این امر به خوبی در شیعیان قطیف قابل مشاهده است.آنان به هیچ وجه حاضر به مهاجرت به مناطق دیگر نیستند. شیعیان جویای کار قطیف معمولا برای کار به خارج از منطقه نمی روند چرا که از لحاظ اجتماعی نمی خواهند از محل خود دور شوند.(ابراهیم،1387: ص73)
8-2-2-3نظام سعودی و موضوع همبستگی ملیحکومت فعلی عربستان در منطقه ای بوجود آمد که در تاریخ خود هرگز همبستگی ملی را تجربه نکرده است.شبه جزیره عربستان گروه های مختلف مذهبی وقبیله ای و منطقه ای را در خود جای داده است. بنابراین عربستان سعودی شامل گروه های مختلف قومی وخانوادگی می شودکه از طریق عبد العزیز بن سعود در خلال ربع اول قرن بیستم متحد شد.به نظر فواد ابراهیم نویسنده کتاب” شیعیان در عربستان سعودی” این وحدت سیاسی ناشی از یک احساس تعلق مشترک نبود که از ریشه های اجتماعی مشترک ویا نمادهای تاریخی،ارزشهای اجتماعی،حافظه دسته جمعی و آگاهی های فر هنگی مشترک ،حاصل شده باشد.در این مورد به نظرات متفاوتی اشاره کرده است.از جمله ژاکوب لگد برگ و جیمز پیسکاتوری که او معتقدند که عربستان سعودی جامعه همگونی از اعراب سنی دارد که به جز شیعیان عامل پیچیده ای در وحدت ملی وجود ندارد.اما از نظر سلامه اگر چه سنی ها اکثریت جامعه سعودی را تشکیل میدهند اما به هیچ وجه جامعه متحدی محسوب نمی شوند. علیرغم فشار مداوم وهابی ها جهار شاخه اصلی اهل سنت به حیات خود ادامه می دهند. همچنین شیعیان فاقد جامعه یکدستی می باشند. چرا که شیعیان امامی در استان شرقی وشهر مدینه زندگی می کنند ،اما اسماعیلی ها و زیدی ها در نجران در جنوب کشور زندگی می کنند. همچنین طوایفی از شیعیا ن کسنه در یاتبو زندگی می کنند. بنابر این جامعه اکثریت متجانس در عربستان از نظر نویسنده صحت ندارد و او اعتقاد دارد عربستان سعودی مانند لبنان می تواند کشوری متشکل از اقلیتهای مذهبی تلقی گردد که در میان آنها اقلیت وهابی بر کشور مسلط است. (ابراهیم،1387: ص77)از نظر قومی جوامع صحرا نشین و قبیله ای در منطقه نجد متمرکز هستند در حالیکه جوامع شهری و مقیم عمدتا در حجاز و الحصاء زندگی می کنند . این مناطق از لحاظ فرهنگی وروانی و اجتماعی متفاوت می باشند. مثلا قبایل نجد واثیر در غرب نسبت به شیعیان در استان شرقی بیگانه می باشند.همچنین در حالیکه نجد یک جامعه قبیله ای است حجاز یک جامعه نسبتا پیچیده شهری است. زمانی که ابن سعود به حجاز حمله کرد خود را با جامعه ای مواجه دید که شهرهای مقدس با پنجره های گشاده رو به دنیا که به راحتی نمی شد بر آنها حکومت کرد.در حالیکه بر نجد با بیابانهای منزوی وشهرهای عقب افتاده ،یک رژیم دینی براحتی می توانست حکومت کند.
بنابر این تلاشهای مستمر دولت سعودی جهت تشکیل یک ساختار متحد ملی از طریق چار چوب اسلام به نتیجه نرسید و تنها به عمیق تر نمودن اختلافات میان جامعه وهابی و سایر طوایف چه شیعه وچه سنی منجر شد . بنابر این بنا به نظر فواد ابراهیم دین ومذهب در عربستان همه چیز است جز عامل متحد کننده.(ابراهیم،1387: ص82) درست است که مذهب قبایل نجد را به طور موفقیت آمیزی با هم متحد نمود اما روش غیر مصالحه آمیز وهابی ها و تفسیر خاص خود از اسلام با مقاومت شدید دیگر مناطق وطوایف شد. ابن سعود پس از تسلط برحجاز به شکل مستبد انه ای قوانین حنبلی را بر حجاز تحمیل کرد که مطابق نظر علمای وهابی بود که اصولا طوایف دیگر را مسلمان واقعی نمی دانستند. همچنین در سالهای اولیه حاکمیت سعودی ،شیعیان به عنوان مشرک طبقه بندی شده بودند و مجبور شدند که تعهد خود را به اسلام دوباره اعلام کنند. این موضوع برایشان بسیار تحقیر آمیز بود و جزو تلخ ترین خاطرات شیعیان عربستان محسوب می شود. بسیاری از شیعیان به شکل توهین آمیزی در مقابل پلیس عربستان مجبور شدند تا دوباره شهادتین بگویند. همین خاطرات تلخ ، سبب شد که شیعیان عربستان با مراکز شیعه در نجف وقم و بحرین ارتباط برقرار کنند. و در نتجه تلاش وهابی ها برای تحمیل عقاید شان نه تنها شکست خورد بلکه شیعیان را بیشتر تشویق کرد که به شکل قدرتمندی به هویت متعلق به خودشان روی آورند.
9-2-2-3 گروه های مخالف شیعه در عربستانبه نظر ماروین زونیس و دانیل برومبرگ در شیعه گرایی قرائتهای متفاوتی وجود دارد که می تواند از انزوا گرایی تا فعالیتهای انفجاری را شامل شود.دو گروه مهم اپوزیسیون شیعه در عربستان جنبش اصلاحیه به رهبری شیخ الصفار و حزب الله حجاز می باشد که گروه اخیر جنبش اصلاحیه رابه دلیل ضعفهای ایدئولوژیک مورد انتقاد قرار می دهد و از اینکه این جنبش با حکومت سعودی مصالحه و سازش نموده و به نفع اسلام ارتجاعی عقب نشینی کرد ناراضی بوده است و سیاست تعدیل و میانه روی این جنبش را سیاست تسلیم می خواند. (پیشین ، ص 259 و 260)بنظر شیخ الصفار دو عامل باعث می شود که روند انجام اصلاحات به کندی صورت پذیرد اول سنتهای بوروکراتیک دولت و دوم گرایشهای نا مناسب دولت محلی نسبت به شیعیان بویژه از سوی شاهزاده محمد بن فهد.(ابراهیم،1387: ص268)گفتمان پلورالیستی و ارتقای اصول مربوط به جامعه مدنی ،دمکراسی و آزادیهای فردی و سر انجام تاکید بر تساهل مذهبی و گفتگوی دینی ،محور فعالیتهای جنبش اصلاحیه را تشکیل می دهد . نوشته ها ،خطابه ها و تقاضاهای مکتوب رهبران اصلاحیه کاملا به تبلیغ و ارتقای چنین ایده هایی تخصیص یافت. ایده هایی که در این زمان طبقه روشنفکر را به خود جذب نمود ،عبارت بودند از پلورالیسم ،از بین بردن ریشه های تنازع وکشمکش،ترویج ایده تساهل مدارا و مصالحه و ارائه پیشنهاد برای ایجاد چارچوب های لازم جهت همکاری بین گروه های مختلف فعلی در کشور. شیخ الصفار معتقداست که پلورالیسم منبع تحول وثروت است که تنها در جوامع متمدن می توان آن را پیدا کرد اما در جوامع مرتجع و عقب افتاده پلورالیسم بهانه ای برای سرکوب و تبعیض است.(ابراهیم،1387: ص 287)الصفار معتقد است که احیای تفکرات دینی امری لازم است تا دین بتواند پاسخگوی نیازهای عصر مربوط به خویش باشد. به این ترتیب در مفهوم انقلاب و جنبش که وسیله ای برای بسیج توده های مردم بود باز نگری شد. همچنین رهبران جنبش لازم دیدند که دو مفهوم مرجعیت و عاشورا را باز تفسیر کنند. و در این مسیر چند عامل نقش داشت که سبب کاهش نقش مرجعیت در عربستان شد.اتهام حکومت به وفاداری شیعیان به رهبرانی که در خارج از مرزها ی کشور زندگی می کنند و شیعیان می خواهند به خاطر آنها با حکومت مبارزه کنند.افزایش طرفداران امام خمینی در بین شیعیان سعودی که از سوی حکومت حمل به بی وفایی شیعیان نسبت به حکومت و سرزمین عربستان میشد.حضور بیشتر فعالان و روحانیون شیعه در مسائل داخلی کشور که از اقتدار مراجع بر شیعیان کم کرد.رحلت اغلب مراجع تقلید برجسته مانند امام خمینی ،ایت الله خویی وشیرازی و عدم موفقیت مراجع جدید برای نفوذ روحانی و معنوی شیعیان. و اختلاف عمیق بین مراجع شیعه (انقلابی در مقابل محافظه کار ) که سبب شد شیعیان خود را از اختلافات دور نگه دارند چون موجب شکننده تر شدن شیعیان عربستان می شد.همچنین تفسیر سیاسی که عموما از عاشورا می شد حرکت انقلابی مستضعفین علیه مستکبرین بود. در حالیکه در دوره انقلابی( 1980-1979) حسینیه ها مکانی برای بسیج سیاسی محسوب می شدند،نقش عاشورا و حسینیه ها بعد از توافقنامه 1993کاسته شد وبیشتر از آنها به عنوان محلی برای ایجاد وحدت اسلامی نگریسته می شود. و در دوران سازش و مصالحه، امام حسین به عنوان یک انقلابی دیده نمیشود بلکه سمبل وحدت اسلامی بود که جان خود را برسر آن فدا نمود و این گرایش بین وعاظ شیعه در عربستان بوجود آمد که از عاشورا انقلاب زدایی کنند. (ابراهیم،1387:ص290)
الصفار در کتابی تحت عنوان وطن و شهروندی که در سال 1996منتشر شد از وابستگی قومی ومنطقه ای و قبیله ای و طایفه ای فراتر رفت تا احساس ملی را بویژه در میان شیعیان تقویت کند و شناخت جدید وی آن بود که عشق به وطن نشانه ایمان است. الصفار تفسیر جدیدی از مفهوم شهروندی ارائه داد. تفسیر خانواده سلطنتی از مفهوم شهروندی در وفاداری خلاصه میشد. اما الصفار بر سه حق شهروند تاکید می کند . شرافت ،امنیت و شرایط زندگی مطلوب .او می گوید فقر باعث می شود تا شهروندان احساس تعلق خاطر به وطن خود را از دست بدهند. در همین راستا رهبران جنبش اصلاحیه ،جامع مدنی را عاملی میانه برای ایجاد تعدل در جامعه و بطور کلی و پایه ای برای عمل دسته جمعی برابر می دانند که می توانند فضایی از تحمل و باز شدن جامعه و تساهل و مدارا را فراهم آورد . از دید گاه محفوظ جامعه مدنی قدرت لازم را برای مبارزه برای سرکوب وقساوت حکومت فراهم می آورد.(پیشین، ص264) . نهایتا راهبردهای کلام دولت سعودی در برخورد با مخالفان در طیفهای مختلفی قرار میگیرد از کنترل امنیتی قدرتمند گرفته تا مواجهه با ناراضیان از طریق سیاست تفرقه بنداز وحکومت کن و حتی انعطاف در مبانی ایدئولوژیک . این راهبرد ها نمی توانداثبات کند که روابط شیعیان با دولت سعودی روابط آشتی سازش و مصالحه است بلکه در حقیقت این روابط به شکل رابطه سلطه کننده وسلطه شونده است.به هر حال دستاوردهایی که شیعیان در روند مذاکرات و مصالحه داشته اند آنقدر نبوده است که آنان اعلام وفاداری و انقیاد به رژیم کنند مگر آنکه بتوانند در ساختار دولت حضور یابند.(ابراهیم،1387: ص 317)
3-3 فصل سوم : چگونگی تعامل ایدئولوژی ایران و عربستان در منطقه خاورمیانه و بانظام بین الملل
گفتار اول ایران
1-3-3 پیروزی انقلاب اسلامی ایران سر آغازی یرای ایفای نقش جدید ایران به عنوان یک بازیگراسلامیتلاش همه جانبه جهت برتری منطقه ای از مدتها پیش ویژگی سیاست خارجی ایران بوده است. ایران بواسطه ی تاریخ طولانی و جغرافیای خاص ،خود را تنها کشور شایسته ای می داند که حداقل باید بر منطقه خلیج فارس نفوزذ داشته باشد .علاوه بر این ایران خود را جزو معدود کشورهای خاورمیانه می داند که به دلیل برخورداری از یک تمدن ریشه دار در یک سرزمین که گرد مفهوم ایران زمین شکل گرفته ،می تواند وباید نفوذی فراتر از مرزهایش داشته باشد. این گرایش در بین نخبگان ایرانی در دهه 1970 ودرطول دوران زمامداری محمد رضا شاه ،وجود داشت. طی این دهه ایران تلاش کرد قدرت اول نظامی منطقه خلیج فارس شود و هدفش تبدیل شدن به ستون اصلی سیستم امنیتی غرب در خاور میانه بود تا به گفته شاه ؛ایران “مسئولیتهای تاریخی” را از سر بگیرد.از سال 1979 ایران به جزاستفاده از مزیت ژئو پولیتیکی خود بعد مذهبی را نیز به توانایی قدرت نمایی خود افزوده است . در طول زمان این عامل تازه لایه جدیدی را بر ناسیونالیسم این کشو.ر افزوده است. بعد از انقلاب ،مسایل اسلامی بر سابقه ی منطقه ای ایران و سیاست این کشور نسبت به بسیاری از همسایگانش تاثیر گذاشته است.همچنین موضع ایران پس از انقلاب تحت تاثیر چیزی قرار گرفته که می توان آنرا ژئو پولیتیک اسلام نامید. در اوایل دهه 1980 ایدئو لوژی شیعه معتقد به ظهور امام دوازدهم ،چالش مستقیمی علیه وضع موجود منطقه ای و تمامیت سیاسی همسایگان عرب ایران بشمار می رفت. تمایل ایران انقلابی برای رهبری اسلامی که ایده” صدور انقلاب” را مطرح می کرد ،تنشهایی را در روابط با عربستان سعودی و دیگر بازیگران مسلمان تاثیر گذار در جهان اسلام بوجود آورد.دعوت رهبری ایران به حرکت اسلامی شاید در بسیاری از جوامع عرب و مسلمان در دهه 1980 با پاسخ مناسبی مواجه شده بود اما این ندا باعث تقویت تردید نخبگان عرب نسبت به مقاصد ایران شد و آنها را واداشت با تلاش خود مانع نفوذ ایران شوند.سیاست ایجاد مانع تنها در اواخر دهه ی 1980 بود که تا اندازه ای تعدیل شد و دلیل آن چند تحول بود از جمله پایان جنگ ایران و عراق و ایجاد روابط راهبردی منطقه ای در ایران پس از جنگ سرد. ضمن آنکه پیش از این موضع ایران در برابر اشغال افغانستان توسط شوروی و نوع برخورد این کشور با اتباع مسلمانش که ناشی از ایدئولوژی کمونیسم می شد ،بعد مذهبی جدیدی به روابط مبتنی برجنگ سرد میان ایران و شوروی میداد. به علاوه حمایت آشکار و پنهان از جنبشهای اسلام گرای رو به گسترش در افغانستان و مناطق دیگر در خاورمیانه به عامل ثابتی در سیاست خارجی ایران در تعاملات دولتی و فرو دولتی تبدیل شد.با این حال در دهه ی 1990و پس از آن ،به رغم سیاست خارجی همگرا ومتمایل غیر ایدئو لوژیکی ،تهران تلاش کرده است جانب گروه های اسلامی سیاسی در جهان عرب را نگاه دارد و در ابراز حمایت از جنبشهای حزب الله لبنان ،جبهه نجات اسلامی الجزایر ،رژیم ترابی در سودان ،حماس و جهاد اسلامی فلسطین ،اخوان المسلمین اردن ،حزب النهضه تونس و گروه جهاد مصر فعال بوده است. فراتر از این ،تهران با رضایت کامل اجازه داده است که حامی جنبشهای اسلامی با هر نامی معرفی شود. حمایت از جبهه آزادی بخش اسلامی مورو در فیلیپین در دهه 1980 و مسلمانان بوسنی در دهه 1991 نمونه هایی از این راهبرد ایران می باشند . طرز تلقی جمهوری اسلامی از نقش خود موجب استفاده علنی از نمادهای اسلامی شده است. جایگاه اسلام در شکل دادن به سیاست و اهداف راهبردی سبب ایجاد شکافهایی در روابط تهران با برخی از کشورهای عربی که خصوصا در اطراف ایران قرار دارند ،گردیده است . همین امر باعث پیچیده شدن این روابط می شود. (هینه بوش،1390:ص504)برخی عوامل زمینه های تعارض میان ایران انقلابی وکشورهای محافظه کار منطقه را فراهم آورده است. از جمله :مستقر شدن نخستین دولت اسلامی شیعی در منطقه و به چالش کشیدن اسلام محافظه کار عربستان و دیگر نظام های محافظه کار منطقه.تغییر دیدگاه ایران به طور بنیادین در مورد نظم سیاسی منطقه که میزان مشروعیت اسلامی نظام های این کشور را با میزان استقلال آنها از قدرتهای استعماری می سنجید.تبدیل ایران از یک کشور مدافع وضع موجود به یک کشود انقلابی خواهان تغییر وضع موجود.
انقلاب اسلامی در رقابت بین نیروهای استقلال طلب و قدرتهای خارجی به ویزه ایالات متحده فصل تازه ای گشود. (زراعت پیشه،1384:ص237)
1-1-3-3 تا ثیر انقلاب اسلامی ایران در خاورمیانهتاثیر انقلاب اسلامی بر کشورهای منطقه ظریف وپیچیده است . عوامل جغرافیایی ،تاریخی ودینی در این امر دخالت دارند . در طول سه دهه ی گذشته انقلاب اسلامی ایران فرصتها و تهدیدهای زیادی برای این کشورها داشته است و دولتها وملتهای عربی مواضع متنوع و متضادی در این رابطه اتخاذ کرده اند.از جمله موضوعات مورد اختلاف موضوع فلسطین و منازعه اعراب واسرائیل همچنین مسائل تاریخی بین شیعه وسنی و عرب وعجم و دخالت قدرتهای بزرگ و مقوله نفت می باشد .اما به برخی پیامدها وبازتاب انقلاب اسلامی در جهان عرب می پردازیم.از جمله :پیدایش امواجی از اسلام سیاسی در منطقه اسلامی که خواهان بخش یا تمامی قدرت حکومت است.مطرح شدن اسلام گرایان به صورت یک نیروی جدی سیاسی با پشتوانه وسیع مردمی که حتی احزاب غیر مذهبی ومخالف نیز در روابط و رقابتهایشان خواهان بهره گیری از آن هستند و برای این منظور امتیازاتی می دهند . در این مورد به موج اخیر انقلابهای عربی در این دو سال اخیر اشاره می کنیم که پس از برگزاری انتخابات در این کشورها ،احزاب اسلامی با اقبال بیشتری از سوی مردم برخوردار بودند . از جمله در تونس حزب اسلام گرای النهضه ودر مصر گروه اخوان المسلمین توانستند آرای مردمی بیشتری را برای تشکیل دولت ؛کسب کنند.بر هم زدن موازنه قدرت در منطقه استراتژیک خلیج فارس و خاورمیانه عربی و تشکیل شورای همکاری خلیج فارس ،جنگ تحمیلی و تداوم و توسعه حضور آمریکا به دلیل باز گرداندن توازن قوا.تصویر و ترویج الگوی زن مسلمان انقلابی که با حفظ حرمتها و ارزشها می تواند وارد جامعه وسیاست شود.فرعی شدن تهدید اسرائیل برای اعراب ،به طوریکه در اجلاس امان در 1987 رسما این نکته را طرح کرد و ایران را خطر اصلی دانستند.نقش رهبری برجسته امام خمینی در انقلاب اسلامی(حشمت زاده ،1387:ص73)
و نگرانی از تشکیل یک هلال شیعی در ذهن نخبگان سنتی عرب که منجر به افزایش قدرت منطقه ای ایران در منطقه خاور میانه می شود . این کمربند ایدئولوژیک و عقیدتی از جناح های سیاسی ودولتهای هوادار شیعه در عراق ،سوریه ،ایران و منطفه خلیج فارس تشکیل می گردد.( برزگر، 13 اسفند 1389)
2-1-3-3 رویکرد ایران در نظم جهانی نوین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




ربانی و همکاران (۱۳۸۹)

خدمات و فعالیت­های تولیدی، فضای اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی، راه­های ارتباطی، امنیت عاطفی و روانی شهروندان مؤثر بر هویّت اجتماعی شهرهای جدید

پیمایش
پرسشنامه

متغیر خدمات و فعالیت­های تولیدی، فضای اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی؛ متغیرهای امنیت عاطفی و روانی به ترتیب بیشترین تأثیرات را بر میزان هویّت اجتمعی شهر جدید پردیس داشته اند

خانیکی و حسین­پور
(۱۳۹۰)

بررسی نحوه دسترسی و میزان رضایتمندی شهروندان از خدمات ارتباطی و فن­آوری اطلاعات

پیمایش
پرسشنامه

استفاده از موبایل از ضریب نفوذ بیشتری در بین پاسخگویان برخوردار است و ۵۲ درصد پاسخگویان رضایت کمی از خدمات ارتباطی و فن­آوری اطلاعات داشتند

لی و آهِن[۲۷] (۲۰۰۵)

بررسی الگوهای سفر غیرکاری ساکنین در پنج شهر جدید (فروشگاه موادغذایی، اوقات فراغت، سرگرمی و دسترسی به خدمات پزشکی)

اسنادی

الگوی سفرهای غیر کاری ساکنین در پنج شهر جدید اطراف سئول به عنوان مراکز برون شهری­ای از نظر جاذبه­های خرده­فروشی در حال رشد است

منبع: نگارندگان۲-۲-۳- بررسی پیشینه تحقیقدر این بخش از تحقیق به بررسی تفاوت­ها و نوآوری­های تحقیق حاضر نسبت به پژوهش­های ذکر شده در ادبیات تجربی داخلی و خارجی پرداخته می­ شود.– مولوی در تحقیق خود به سنجش کیفیّت محیط شهری پرداخته است در حالی­که در پژوهش حاضر علاوه بر سنجش رضایت از کیفیّت محیط شهری عوامل مؤثر بر رضایتمندی از کیفیّت محیط شهری نیز بررسی می­ شود. بزی و افراسیابی صرف عملکرد جمعیتی شهر صدرا را بررسی کرده ­اند اما در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مجموع عوامل اجتماعی مؤثر بر رضایت، عملکرد شهر صدرا سنجیده خواهد شد. براتی و شاه آبادی (سرمایه اجتماعی) و زیاری و همکاران (هویّت شهر) تنها به بررسی یک متغیر از مجموع شش متغیر این پژوهش پرداخته­اند. پژوهش آتش و شیرازی و نیز زمانی و عارفی به بررسی مشکلات و چالش­های شهرهای جدید ایران پرداخته در حالی­که این پژوهش نه در پی بررسی مشکلات صرف است و نه شهرهای جدید را به طور کلی بررسی می­ کند.– در تحقیقات خارجی نیز تفاوت­هایی با مطالعه حاضر وجود دارد. موروتا به بررسی عامل امنیت پرداخته و چو یام لو به بررسی عامل قیمت، مسافت و حمل و نقل پرداخته است، اما در این پژوهش به بررسی مستقیم این عوامل پرداخته نمی­ شود ولی به طور غیر مستقیم در قالب نیازمندی­ها و مشکلات بررسی می­ شود. حجازی و صدیق مصطفی، لویی و لام و سلیمان هر کدام به نوعی به بررسی بخشی از مشکلات شهرهای جدید پرداخته­اند، اما به عوامل مؤثر بر رضایت شهروندان توجهی نداشته­اند که در این تحقیق به طور مفصل بررسی می­ شود. علاوه بر تفاوت­های ذکر شده، یکی از عمده­ترین تفاوت­های موجود و نوآوری تحقیق حاضر نسبت به سایر مطالعات، در تطبیقی بودن مطالعه حاضر است.۲-۳- مبانی نظری
۲-۳-۱- متغیرهای مستقل
۲-۳-۱-۱- حس مکان[۲۸]
شامای[۲۹] برای حس مکان سه مرحله اصلی تعلّق به مکان، دلبستگی به مکان و تعهد به مکان را با هفت سطح تعیین می‌کند. این سطوح از حس مکان، کاربرد فرایند حس مکان را نشان می‌دهند که از بی‌تفاوتی تا حس فداکاری نسبت به مکان را به ترتیب زیر شامل می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • بی‌تفاوتی نسبت به مکان: این سطح معمولاً در ادبیات حس مکان مورد توجه واقع نمی‌شود ولی می‌تواند در سنجش حس مکان مورد استفاده قرار گیرد.
  • آگاهی از قرارگیری در یک مکان: این سطح هنگامی است که فرد می‌داند که در یک مکان متمایز زندگی می­ کند و نمادهای آن مکان را تشخیص می‌دهد ولی هیچ احساسی که او را به مکان متصل کند، وجود ندارد. در این حالت فرد ممکن است بداند که در یک مکان مستقر است ولی نمی‌داند که بخشی از آن مکان است. در این سطح آگاهی از مکان فراتر از یک آدرس یا موقعیت نیست.
  • تعلّق به مکان: در این سطح، فرد نه‌تنها از نام و نمادهای مکان آگاه است، بلکه با مکان هم احساس بودن و تقدیر مشترک داشتن نیز دارد، در این حالت نمادهای مکان محترم و آنچه برای مکان رخ می‌دهد، برای فرد نیز مهم است.
  • دلبستگی به مکان: در این سطح فرد ارتباط عاطفی پیچیده با مکان دارد. مکان برای او معنا دارد و مکان محور فردیت است و تجارب جمعی و هویّت فرد در ترکیب با معانی و نمادها به مکان شخصیت می‌دهد، در این حالت بر منحصربه ‌فرد بودن مکان و تفاوت آن با دیگر مکان‌ها تأکید می‌شود.
  • یکی شدن با اهداف مکان: این سطح نشان‌دهنده‌ی درآمیختگی و پیوستگی فرد با نیازهای مکان است. در این حالت فرد اهداف مکان را تشخیص داده، با آن­ها منطبق شده و از آن­ها پیروی می­ کند، در فرد شور، عشق، حمایت و ازخودگذشتگی نسبت به مکان وجود دارد.
  • حضور در مکان: این سطح به نقش فعال فرد در اجتماع که علت آن تعهد به مکان است، توجه دارد. در مقابل تمامی سطوح قبل که مبنای نظری داشتند، این سطح و سطح بعدی از رفتارهای واقعی افراد برداشت می­ شود. فرد معمولأ این سطح را به ‌طور ضمنی با سرمایه ­گذاری منابع انسانی مثل زمان، پول و غیره نشان می­دهد.
  • فداکاری برای مکان: این سطح بالاترین سطح حس مکان است و فرد عمیق‌ترین تعهد را نسبت به مکان دارد و فداکاری­های زیادی در جهت گرایش‌ها، ارزش­ها، آزادی­ها و رفاه در موقعیت‌های مختلف از خود نشان می‌دهد. در این سطح آمادگی برای رها کردن علایق فردی و جمعی به خاطر علایق بزرگ‌تر نسبت به مکان وجود دارد (شامای، ۱۹۹۱: ۳۵۰-۳۴۹).

۲-۳-۱-۱-۱- یورگنسن و استیدمن[۳۰]از نظر یورگنسن و استیدمن، مجموعه­های زیادی از مفاهیم وجود دارد که ارتباط بین مردم و فضا را نشان می­دهد اما حس مکان مفهومی کلی است. حس مکان به معنای اتصال یک فرد یا گروه به یک محیط فضایی است (یورگنسن و استیدمن، ۲۰۰۱: ۲۳۳) و بیانگر ابعاد عاطفی، منطقی، نمادین و روحانی رابطه بین انسان و محیط، که در برگیرنده­ی نظامی پیچیده از ارتباطات درونی بین ابعاد است و شاید به علت همین پیچیدگی است که توافقی بر مفهوم و معنای کلی حس مکان و نیز شیوه ارزیابی آنها در ادبیات به چشم نمی­خورد (یورگنسن، ۲۰۰۶). یورگنسن و استیدمن ابعاد شکل­دهنده حس مکان را دلبستگی به مکان، شخصیّت مکان و وابستگی به مکان به عنوان مؤلفه­ های متناظر با ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری نگرش می‎دانند‎. وابستگی به مکان به معنای نگرش به این است که یک محیط فیزیکی تا چه اندازه و به چه کیفیّتی می ­تواند امکانات دستیابی به اهداف رفتاری افراد را در قیاس با سایر موارد ممکن و در دسترس تأمین کند. دلبستگی به مکان در یک محیط مسکونی، می‎تواند بازتابی از ارزیابی­های عاطفی ساکنان، نسبت به آن محیط تلقی شود. بر خلاف برخی از نظرات که دلبستگی به مکان را تنها محصول تعاملات اجتماعی در محیط معرفی می­ کنند، تعلّق عاطفی به مکان می ­تواند نسبت به محیط فیزیکی و نیز اجتماعی صورت پذیرد (یورگنسن،۲۰۰۱: ۳۱۸). استیدمن و یورگنسن، هویّت مکان را به عنوان ابعادی از خود می­دانند که هویّت شخصی افراد را، در محیط تعریف می­ کند و نشان می­دهد مکان بخشی از هویّت شخصی است. هویّت مکان همچنین نشان دهنده میزان تأمین نیازهای اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی در یک مکان خاص است (مظلومی،۲۰۱۲: ۱۲). در ادامه دو مفهوم تعلّق مکانی و هویّت مکانی به عنوان دو مفهوم از مفاهیم مورد بحث در مدل یورگنسن و استیدمن، به عنوان متغیرهای مستقل این تحقیق توضیح داده می­ شود.هویت ۱هویت ۲هویت ۳تعلّق ۱
تعلّق ۳
تعلّق ۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




کتین پلی ساکاریدی خطی با وزن مولکولی بالا، متشکل از پیوند β- (۱-۴) بین در گلوکز آمین[۱۷۴]و ان – استیل دی گلوکز آمین[۱۷۵] که از نظر ساختار بسیار مشابه سلولز است و از نظر فراوانی، سومین پلیمر طبیعی در دنیا می‌باشد که از پوست سخت پوستان همچون خرچنگ، میگو به دست می‌آید. از نام‌های تجاری این ماده می‌توان، پلی گلوسوم[۱۷۶] ، دی استیل کتین[۱۷۷] و پلی دی گلوکزآمن[۱۷۸]را نام برد. در حالت اسیدی قابلیت حل شدن در آب را داشته و در اسید رقیق نیز حل می‌گردد. فرایند تولید کایتوزن از سخت پوستان دریایی دومرحله‌ای می‌باشد. مرحله اول جدا سازی پوسته با اسید هیدرو کلریدریک و مرحله دوم استیل زدایی کایتن توسط یک باز قوی مثل هیدروکسید اسیدی، برای دستیابی به کایتوزن و حذف پروتئین‌ها توسط یک قلیا می‌باشد. سالانه ۲۵ % از فرآورده های کایتن برای تولید کایتوزن استفاده می‌شود. که این مقدار در حدود ۲۰۰۰ تن در سال می‌باشد. به صورت ترکیب، خاصیت حشره­کش و قارچ­کش نیز دارد. از دیدگاه EPA (آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا) استفاده از این ماده به عنوان، سم دوست دار محیط زیست،که در کشاورزی نیز کاربرد دارد و برای جلوگیری از یخ‌زدگی دانه و بذر در سرما و قارچ کش استفاده می‌گردد، قانونی است. کایتوزن پلیمر هیدروژنی با میانگین وزن مولکولی ۱۰۰-۵۰۰ کیلو دالتون می‌باشد (یونگر، ۲۰۰۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

میزان استیل زدایی این ماده توسط طیف سنجی NMR تعیین می‌گردد، که این میزان عموماً ۶۰ تا ۱۰۰ % می‌باشد. وزن مولکولی این ماده نیز ۳۸۰۰ تا ۲۰۰۰۰ دالتون می‌باشد. از کایتوزن و مشتقات آن از جمله تری متیل کایتوزن و کواتمیس کایتوزن در پزشکی برای مقابله در برابر سرطان استفاده می‌گردد.
شکل ۳-۲-۲- ساختار کتین و کایتوزن
بر اساس پژوهشی که توسط(هادیگر و لوچکه؛ ۱۹۸۱) انجام شد، کایتوزن همبستگی محکمی با DNA دارد و ممکن است با آن پیوند برقرار کرده و سبب تغییر و بازداری mRNA و ترکیبات پروتئینی گردد. بر اساس گزارش (فنگ و همکاران، ۱۹۹۴)کایتوزن اثر کاملاً مستقیمی بر روی غشا سلولی ریسه های قارچ‌های میله ای دارد. کایتوزن محدود کننده قارچ‌های میله­ای با حذف Ca2+ و مواد مغذی و معدنی ضروری است(رولر و کاویل، ۱۹۹۹). با بررسی مورفولوژی کایتوزن توسط لافلام و همکاران(۱۹۹۹) مشخص شد که این ماده سبب افزایش ایجاد حفره وتغییر غشا پلاسما، نازک شدن دیواره سلولی وسبب تراکم سیتوپلاسم می‌گردد. کایتوزن بر روی قارچ‌های زیگومیست ها[۱۷۹]،دئوترومیست ها[۱۸۰]،آسکومیست ها[۱۸۱]و بازیدیومیست ا[۱۸۲] اثر دارد. بر سر موضوع، میانگین وزن مولکولی کایتوزن اختلاف نظر وجود دارد، که این مورد حاصل از روش‌های متفاوت آزمایشات می‌باشد. محلول به صورت سوسپانسیون بوده و به صورت پودری و جامد حل نمی‌شود. Ph ایده آل برای کاهش آبشویی ۸٫۲ می‌باشد و ایده­آل برای عملکرد ضد قارچ کمتر از۶ (۵/۲-۴/۵) می‌باشد. در پژوهشی که توسط (لی و همکاران، ۱۹۹۳) صورت گرفت، وقتی از کایتوزن به عنوان پیش تیمار استفاده می‌شود، و سپس نمونه ها با ۶/۰% CCA (مس کروم آرسنیک) تیمار گشتند، کاهش پوسیدگی به میزان ۱/۷ % رخ داد. کایتوزن تشکیل یک غشا در داخل لومن می‌دهد. وقتی کایتوزن به صورت پیش تیمار مورد استفاده قرار گرفته باشد، سبب افزایش جذب CCA می‌گرددوهوازدگی نمی‌تواند به راحتی سبب حذف CCA موجود بر روی غشاء کایتوزنی که در دیواره سلولی تشکیل شده، گردد.
کوبایاشی و فروکاوا(۱۹۹۵)؛ تحقیق بر روی ترکیبات مس کایتوزن و روی کایتوزن و تثبیت آنها بر روی برون چوب SugiJaponica انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که ترکیب مس و کاینوزن سبب حذف پوسیدگی می‌شود. ایکنز و آلفردسون( ۲۰۰۳)، در پژوهشی بر روی کاج اسکات اشباع شده با ۲/۵% کایتوزن کاهش وزن معادل ۱ % در برابر قارچ‌های، پوستیا پلاسنتا، گلوفیلوم ترابئوم، کونیفورا پوتانا[۱۸۳]را گزارش کردند. مولر و مائز (۲۰۰۴)، اشباع روکش افرا با غلظت ۲% را انجام دادند وکاهش وزن کم‌تر از ۵% در برابر قارچ‌های پوستیا پلاسنتا[۱۸۴]، گلوفیلوم ترابئم[۱۸۵]و ترمیتس ورسی کالر[۱۸۶] را گزارش نمودند. کایتوزن با وزن مولکولی بالا بسیار موثر­تر از وزن مولکولی پایین است. (به صورت محلول) موثر در برابر پوستیا پلاسنتا و در ۲/۵ و ۵ % تأثیر در کاهش آبشویی دارد. تأثیر استفاده ازنسبت‌های ۱-۲۵ و ۵۵ درصد کایتوزن در تیمار برون چوب کاج اسکات برای محافظت در برابر کنیوفورا پوتئانا و پوستیا پلاسنتا بررسی شد و نتیجه کشف وجود ارتباط مثبت بین وزن مولکولی و بازیافت مواد پس از آبشویی بود. به طوری که غلظت بالاتر کاهش بالا را در آزمایش آبشویی به دنبال دارد (ایکنز و همکارن، ۲۰۰۵). بررسی اثر میزان استیل زدای و وزن مولکولی کایتون برای متوقف کردن رشد قارچ توسط جائو کوئن پاک(۲۰۰۱) به این نتیجه رسید که میزان وزن مولکولی و میزان استیل زدایی کایتوزن مهم‌ترین عوامل در کاربرد در برابر عوامل قارچی می‌باشد.کایتوزن ماده ای دوست دار محیط زیست می‌باشد که با وجود پایین بودن قیمت نسبت به مواد شیمیایی مشابه، منبع فراوان، قابلیت استفاده به صورت ترکیبی با مواد دیگر، افزایش اثرات زیستی، افزایش تثبیت، توانایی استفاده برای حفاظت چوب، قابل استفاده به صورت تیمار سطحی، می‌توان آن را ماده ای مناسب با قابلیت رقابت با مواد شیمیایی دانست.
همچنین از کایتوزن می‌توان در ماده اولیه بسیاری ازچسب‌ها استفاده نمود.کایتوزن یکی از افزودنی‌های مورد استفاده صنایع خمیر کاغذ در تولید کاغذ نیز می‌باشد. استفاده در تصفیه آب (بینا، ۲۰۰۹)، صنایع اتومبیل­سازی برای جلوگیری از فرسایش رنگ در برابر نور خورشید(بیسواجیت، ۲۰۰۹)، افزایش سرعت لخته شدن خون و استفاده در بانداژها(پوساتری، ۲۰۰۳)، استفاده در گن های لاغری (جول، ۲۰۰۸)، در کشاورزی نیز برای جلوگیری از یخ‌زدگی دانه و بذر در سرما و نیز در خوراک دام،صنایع غذایی، صنعت پارچه، لوازم آرایشی و… نیز از دیگر کاربرد های این ماده سازگار با محیط زیست می‌باشد.
شکل ۳-۲-۳- کاربردهای کایتوزن
۳-۲-۱۸- آلفا اسدیسون[۱۸۷]نام آیوپاک این ماده به صورت زیر است:
(۲β,۳β,۵β,۲۲R)-2,3,14,22,25-pentahydroxycholest-7-en-6-one
می‌باشد. این ماده به فرمول C27H44O6 از حشرات، سخت پوستان، کرم‌ها و برخی از گیاهان به دست می‌آید. یک ماده استروییدی با ساختار پیچیده می‌باشد. به صورت کریستال بی رنگ با نقطه ذوب ۲۴۲ درجه سانتی ­گراد و محلول در حلال‌های قطبی و حلالیت کم در حلال‌های غیر قطبی را دارا می‌باشد. این ماده تنظیم کننده رشد حشرات و سبب پوست اندازی مکرر لاروهای باجیلوس می‌شود به ویژه در لارو های جنس نر این حشره و سبب افزایش سرعت شفیرگی این حشره می‌گردد و در نتیجه موجب تولید حشرات بالغ نر دفرمه می‌گردد. برای کنترل عوامل مخرب چوب برای کاهش مضرات برای انسان، اشیای هنری و محیط زیست مورد استفاده قرار می‌گیرد و از مشکلات این ماده عدم تأثیر در دراز مدت می‌باشد.

شکل ۳-۲-۴- آلفا اسدیسون
از این ماده برای مقابله در برابر حشرات مخرب چوب توسط پالاسک(۱۹۹۹) استفاده شد. همچنین استفاده از این ماده برای تیمار اشیاء هنری و مضرات آن برای انسان هنوز در دست بررسی است (یونگر، ۲۰۰۱).
۳-۲-۱۹- چریش[۱۸۸]
چریش یا آزادیراکتا ایندیکا  [۱۸۹]درختی است زود رشد از تیره سنجد تلخیان[۱۹۰]،افراسانان[۱۹۱]،نام این سرده(جنس) یعنی آزادیراکتا در زبان‌های اروپایی از واژه فارسی «آزاد درخت» گرفته شده است.
این ماده حفاظتی بومی کشور هند و میانمار(برمه) می‌باشد و در نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری می‌روید. در آفریقا و استرالیا و آمریکای جنوبی و مرکزی پرورش داده می‌شود. درختی همیشه سبز با ارتفاع متوسط(۱۲ تا ۱۵ متر) با گل‌های سفید رنگ و میوه سنگی متمایل به قرمز کم رنگ تا زرد رنگ بوده و اغلب دارای یک دانه منفرد می‌باشد. نام چریش در زبان سواحلی در خاور آفریقا مواروبائینی[۱۹۲] است که «درخت ۴۰» معنی می‌دهد زیرا به باور عوام این درخت ۴۰ بیماری مختلف را درمان می‌کند.
متشکل از آزادیراکتین، لیمونویید و دی سولفیدها می‌باشد. آزادیراکتینیک ماده تری پرین به شدت اکسید شده و به صورت پودر کریستالی می‌باشد. نقطه جوش آن ۱۵۵ تا ۱۵۸ درجه سانتی ­گراد می‌باشد و این ماده از راه استخراج از هسته میوه ای شبیه به گیلاس به دست می‌آید. این ماده برای انسان محیط زیست و حیوانات مضر نمی‌باشد. بازدارنده حشرات بوده و و سبب اختلال در رشد لارو می‌باشد. به صورت عصاره یا روغنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. از این ماده در حال حاضر در دنیا برای حفاظت کتاب‌ها و نسخه های خطی و حفاظت در برابر سوسک حمام و بید کاغذ استفاده می‌گردد. روغن این ماده در مقایسه با چریش خالص در مقابل حشرات موثر تر می‌باشد (یونگر، ۲۰۰۱). در زبان فارسی و محلی این گیاه را چریش، چریشک و سریش می‌نامند.
۳-۲-۲۰- روغن‌های اصلی
این ماده از راه تقطیر با بخار یا استخراج از بخش‌های گیاهی به دست می‌آید. ترکیب پیچیده­ای از الکل‌های فرار، آلدیید­ها، کتون­ها، استرها، لاکتون ها و ترکیبات حاوی سولفور یا نیتروژن و هیدرو کربن‌ها می‌باشد. روغن کافور، روغن کاشو، روغن هاس مرکبات، روغن هیبا[۱۹۳]، روغن رازک، روغن سیر، روغن اسطر خروس، روغن نارد، روغن چریش، روغن میخک، روغن زیتون، روغن شنبله، روغن توگا، روغن آویشن، روغن تونگ، روغن سدرو روغن دارچین. هر روغنی بوی خاصی دارد با میزان حلالیت کم در آب این روغن ها در الکل، اتر، نفت، بنزین و بطور جزیی در کلروفروم و گلیسرول حل می‌شود. در غلظت بالا این روغن موجب تحریک و سوزش پوست و اعضای مخاط می‌شوند. روغن هیبا، چریش و توگا دارای خواص بازدارنده و محدود کننده در مقابل قارچ­ها و حشرات هستند. این روغن‌ها دارای بوی تند و بسیار فرار بوده و مقاوم به آبشویی نیستند و در دراز مدت موثر نیستند و می‌توانند سبب ایجاد تغییر رنگ در محصول گردند(یونگر، ۲۰۰۱).
کنز و همکارانش (۱۹۹۵) امکان استفاده از این ماده را در برابر بیماری لکه آبی بررسی نمودند. با وجود بوی تند و مقاوم به آبشویی و فراریت بالا می تواند بازدارنده مناسبی در برابر قارچ ها و حشرات باشد(یونگر، ۲۰۰۱).
۳-۲-۲۱- وسمه نیل
وسمه گیاهی گلدار از خانواده شب‌بویان است. این گیاه بیشتر در استپ‌ها رشد می‌کند و خاستگاه آن قفقاز، آسیای میانه تا شرق سیبری و غرب آسیا است و در برخی نقاط جنوب شرقی اروپا یافت می‌شود. کشت این گیاه توسط انسان دارای قدمت زیادی است. به دلیل داشتن رنگ‌دانه‌های آبی و بنفش از عصاره گیاهی آن برای رنگرزی استفاده می‌کنند. گیاهی با گل زرد رنگ به ارتفاع ۵۰ تا ۱۲۰ سانتی­متر، حاوی استانB، پیش ماده ایندیگو، تریپتانترین، ایندولی -۳- استونیتریل، استر ۴-اسید کوماریک متیل می‌باشد. ترکیبات تریپتانترین و ایندولیل – ۳- استونیتریل در مقابل لارو های باجیلوس موثر هستند. تریپتانترین از تغذیه موریانه ها نیز جلوگیری می‌کند و رشد را مختل می‌کند. به دلیل تغییر در مقدار آفت کش موثر و قابلیت نگهداری کم، حفاظت مطمئنی را تأمین نمی‌کند. سبب تغییر رنگ چوب شده و برای اشیاء قدیمی توصیه نمی‌شود. طرز تهیه این ماده به این صورت است که در ماه های تیر و مرداد برگ‌های گیاه یکساله را چیده و سپس بخوبی شستشو می‌دهند. سپس برگ‌ها را از هم جدا می‌کنند که این عمل با دست راحت‌تر از چاقو و قیچی صورت می­گیرد. با بهره گرفتن از ظرفی حاوی ۱۰ لیتر آب مقطر با دمای ۹۰ درجه سانتی ­گراد برگ‌ها را به مدت ۱۰ دقیقه می‌پزیم. سپس ظرف را در ظرف دیگری محتوی آب سرد یا آب یخ قرار می‌دهیم تا خنک شود و اجازه می‌دهیم کاهش دما تا ۵۵ درجه به مدت ۵ دقیقه رخ دهد. می‌توان از تکه های یخ درون ظرف نیز برای خنک کردن استفاده نمود. سپس مایع حاصل را از صافی می‌گذرانیم؛ وبرگ‌ها را با دستکش فشار می‌دهیم تا کاملاً از تمام مایع استفاده گردد. سپس به اندازه ۳ قاشق جوش شیرین را زمانی که دما به ۵۰ درجه رسیدبه آن افزوده گردد. محلول را به مدت ۱۰ دقیقه توسط همزن الکتریکی مخلوط می‌کنیم رنگ محلول به رنگ آبی تغییر می‌کند. سپس محلول را به مدت ۲ تا ۳ ساعت به حال خود گذاشته و سپس با وسیله­ای مثل قاشق ۳ قسمت از ۴ قسمت سطحی را برداشته قسمت انتهایی را در ظرفی می‌ریزیم. پس از گذشت چند ساعت شما می‌توانید قسمت آبی رنگ ته نشین شده در انتهای ظرف را ببینید. سپس آب رویی را تخلیه کرده و با آب تمیز جایگزین می‌کنیم. با تکرار این کار برای چند بار محلولی با غلظت بالا به دست می‌آوریم. استفاده از این ماده در سال ۱۹۸۸ به عنوان ماده حفاظتی بسیار رایج شد و در حال حاضر در کشور آلمان به عنوان یکی پرداخت مناسب برای چوب مورد استفاده قرار می گیرد (یونگر، ۲۰۰۱).
۳-۲-۲۳- پیرتروم
این ماده در گیاه دالماتیان[۱۹۴]و گل داوودی در کنیا و تانزانیا وجود دارد. پیرترین ها، سینرین، جاسمولین ۱ و ۲ و پیرترین ۲ و ۱ پیرتروم از راه خرد کردن گل‌های خشک شده یا استخراج به دست می‌آید. مقدار آفت­کش این گل‌ها از ۰٫۳ تا ۲ درصد متغیر است. پیرتروم روغن ویسکوز با حدود ۲۵ درصد آفتکش بوده و در حالت تغلیظ شده به صورت عصاره خام و به رنگ قهوه­ای تیره است. نقطه ذوب پیرترین۱، ۱۷۰ درجه سانتی ­گراد و پیرترین ۲، ۲۰۰ درجه سانتی ­گراد می‌باشد. هر دو در فشار ۱۳ پاسکال تجزیه می‌گردند و فشار بخار آنها بسیار کم است، پیرتروم در آب نا محلول بوده و به خوبی در الکل‌ها، هیدروکربن‌های کلر­دار و اتر نفت حل می‌گردد. پایداری خوبی نداشته و به دلیل اینکه به آسانی اسید می‌شود و تحت تأثیر نور، هوا و قلیا فعالیت خود را به سرعت از دست می‌دهد. ترکیباتی مانند پیپرونیل بوتوکسید به عنوان تثبیت کننده عمل کرده و اثر این ماده را افزایش می‌دهد. این ماده می‌تواند موجب سوزش چشم و تحریک پوست شود. غبار آن سردرد و تهوع به همراه داشته و در نهایت سبب لرزش و از دست دادن تعادل می‌گردد. پیرتروم سبب حساسیت و تورم پوست می‌گردد. به سرعت در طبیعت تجزیه شده و برای زنبور ها مضر می‌باشد و به شدت برای ماهیان سمی می‌باشد. به عنوان حشره­کش تماسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و پیرترین ۱ موثر­تر می‌باشد. به سرعت وارد سیستم عصبی شده و سبب اختلال در فعالیت و از دست رفتن تعادل، فلج و مرگ می‌گردد. با وجود اثر سریع و کشنده این ماده اما در حین استفاده از پیرتروم غلیظ گاهاً حشرات دوباره فعال می‌گردند. به این دلیل از این ماده در ترکیب با مواد دیگر استفاده می‌گردد. پایدار نبوده و اثر دراز مدت ندارد به حال اسپری برای کنترل انبار­ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. در حال حاضر سازندگان رنگ‌های آلی پیرتروم را به پرداخت‌های حفاظتی چوب اضافه می‌کنند. ماده مؤثره این گیاه ۴ استر است به نام پیرترین(پیرترین ۱ و ۲ و سینرین ۱ و ۲) که خاصیت حشره­کشی پیرترین ۱ و سینرین ۱ بیشتر از بقیه است. مقدار پیرترین در تمام اعضا گیاه بویژه در گل و تخمدان‌ها بیشتر است. برای قوی‌تر نمودن خاصیت حشره­کشی پیرتروم موادی از قبیل پیپرونیل بوتوکسید و یا بوتوکساید، سزوگسان و سولفوکساید به آن اضافه و سمیت آنرا تا ۲ برابر افزایش می‌دهد. پیرتروم دارای خاصیت فلج کننده قوی است ولی پس از اندک زمانی بعضی از حشرات فلج شده قادرند پرواز کنند. بدین‌ جهت در محلول‌های پیرتروم غالباً یک حشره­کش‌های افزوده می‌شود تا پیرتروم باعث فلج سریع حشره و حشره­کش صناعی باعث مرگ حشره شود. امشی از فرآورده‌هایی است که دارای د. د. ت، عصاره پیرتروم، اسانس و نفت می‌باشد.
۳-۲-۲۴- ESR–۱۷۲۱
این ماده حفاظتی دارای سه فرمول بندی متفاوت است. دو فرمول آن حاوی کاپرازل نوع B وC که در AWPA استاندارد گذاری شده‌اند می‌باشد. نوع سوم متشکل از تکه های مس به اندازه بسیار کوچک بوده که در محلول حفاظتی پراکنده‌اند. چوب تیمار شده با نوع سوم سبز روشن‌تر نسبیت به فرمول حاوی کاپرازلB وC بوده که این مسئله به دلیل این است که مس در محلول حفاظتی کامل حل نشده است. چوب‌های تیمار شده با ESR1721 را می‌تواند در کاربرد های در تماس با خاک و آب مورد استفاده قرار داد. این تیمار مناسب برای حفاظت گونه کاج می‌باشد (مدیسون، ۲۰۱۰) .
۳-۲-۲۵-ESR–۱۹۸۰
دارای دو فرمول بندی در استانداردگذاریAWPA می‌باشد. یکفرمول متشکل ازMCQ می‌باشد که بسیار شبیه ACQ است به طوری که جزء ترکیبی آن متشکل از ۶۷% اکسید مس و ۳۳% کواترنری آمونیوم کمپاند است. قابل حل دراتانول آمین بوده و چوب تیمار شده دارای رنگ سبز می‌باشد زیرا مس در محلول حفاظتی به طور کامل حل نشده است. این تیمار مناسب برای کاربرد های بالای سطح زمین و در تماس با زمین می‌باشد (مدیسون، ۲۰۱۰).
۳-۲-۲۶- ESR–۲۰۶۷
یک تیمار بر پایه آب و ارگانیک حاوی ۹۸ % تبوکنازول به عنوان قارچ کش و ۲% ایمیداکلوپراید به عنوان حشره کش می‌باشد. این تیمار هیچ رنگ مشخصی به چوب نمی‌دهد. چوب تیمار شده با این ماده را باید در بالای سطح زمین به‌کار برد و از کاربرد آن برای تماس مستقیم با خاک و آب خود داری نمود (مدیسون، ۲۰۱۰).
۳-۲-۲۷-ESR–۲۲۴۰
یک محلول حفاظتی بر پایه آب که متشکل از MCQ و تبوکنازول به صورت ترکیبی به نسبت ۲۵ به۱ می‌باشد. این تیمار قابل استفاده برای کاربرد های بالای سطح زمین و در تماس با زمین می‌باشد. علاوه بر تیمار چوب کاج این ماده را می‌توان برای تیمار صنوبر و تخته لایه هملاک و دوگلاس فر به کار برد (مدیسون، ۲۰۱۰).
۳-۲-۲۸-ESR–۲۳۲۵
یک ماده حفاظتی بر پایه آب متشکل از تکه های مس و تبوکنازول به نصب ۲۵ به یک می‌باشد. مناسب برای تیمار گونه‌هایی مثل کاج جنوبی و تخته لایه دوگلاس فرمی‌باشد. همچنین برای کاربرد های بالای سطح زمین و در تماس با آب و خاک مورد استفاده قرار می­گیرد (مدیسون، ۲۰۱۰).
۳-۲-۲۹-ESR–۲۷۱۱
این ماده حفاظتی حاوی مس حل شده در اتانول آمین و نیز قارچ کش ۴، ۵، دی کلرو -۲-ان-اکتیل-۴-ایزوتیازولین-۳-یک(DCOI) می‌باشد. نسبت استفاده از اکسید مس و DCOIT 10 به ۱ تا ۲۵ به ۱ می‌باشد. این ماده مناسب برای کاربرد های در بالای سطح زمین و در تماس با سطح زمین می‌باشد. چوب تیمار شده با این ماده بسیار شبیه به تیمارهای همسان با مس محلول مثل ACQ می‌باشد. مناسب برای تیمار گونه کاج می‌باشد (مدیسون، ۲۰۱۰).
۳-۳- کندسوز کننده­ها و مواد ضد آتش
یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های موجود در زمینه ساخت ‌وساز های چوبی، مسئله آتش سوزی است. بسیاری از روش‌های پیش گیری در برابر آتش در استاندارد های و الزامات ساختمان‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته است. ایمنی در برابر آتش، شامل،پیشگیری، شناسایی،تخلیه، مهار و خاموش کردن می‌باشد. پیشگیری از آتش درواقع به معنای جلوگیری از آتش سوزی با کنترل ماده قابل اشتعال یا منبع حرارت می‌باشد. این امر با طراحی مناسب، نصب و نگهداری وسایل کارآمد در ساختمان‌ها میسر می‌گردد. نقص موجود در طراحی، عمده‌ترین عامل مشکل زا در گسترش دود و آتش می‌باشد. طراحی‌ها می‌تواند به گونه ای باشد که دود را در قسمتی محفوظ نگه داشته و از انتشار آن به نقاط دیگر جلوگیری کند. بهبود و پیشرفت آب پاش ها یکی از قابلیت‌های مهم در کنترل آتش در مراحل اولیه می‌باشد. امکانات مورد نیاز در دو دسته عمده شامل مواد مورد استفاده و امکانات ساختمان، قرار می‌گیرند. مواد مورد استفاده شامل موادی هستند که گسترش دهنده آتش بوده و اشتعال پذیر هستند و همچنین موادی که در برابر آتش مقاومت ایجاد می‌کنند. امکانات ساختمان شامل محدودیت‌های منطقه­ای، ارتفاع، کند­سوز کننده ها، درب‌ها و راه های خروجی، آب پاش های اتوماتیک و آشکار ساز های آتش می‌باشد. استفاده از استاندارد­های آتش سبب بهبود مقاومت در برابر آتش می‌گردد. از این استاندارد ها باید پیش از طراحی ساختمان استفاده گردد.
کند سوز کننده های مورد استفاده برای چوب را می‌توان در ۶ دسته طبقه بندی نمود:

    1. ترکیبات شیمیایی که سبب افزایش زغال در دما های پایین‌ترنسبت به چوب‌های تیمار نشده می‌شوند.
    1. ترکیبات شیمیایی که سبب تولید هالوژن‌های آزاد در تماس با حرارت می‌گردند.
    1. ترکیبات شیمیایی که به صورت پوشش در سطح چوب مورد استفاده قرار می‌گیرند.
    1. ترکیباتی که سبب افزایش ضریب هدایت حرارتی چوب می‌گردند.
  1. ترکیباتی که سبب رقیق سازی گازهای قابل اشتعال ایجاد شده از چوب با گاز های غیر قابل اشتعال می‌گردد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




جامعه شناسی این نکته را مطرح می کند که چگونه تصاویر هنرمندان از خویش و تصاویری که از آثار تولیدی خویش در ذهن دارند ساخته و پرداخته تصاویری هستند که دیگر عاملان فعال در حوزه هنری –یعنی سایر هنرمندان، منتقدین، مشتری ها و صاحبان مجموعه ها و گالری ها- از آنان و آثارشان ترسیم می کند و به آنان انتقال می دهند. بدیسان می توان دریافت که فاعل یا سوژه تولید اثر هنری همان تولید کننده ای نیست که به واقع اثر یا شی را به لحاظ مادی خلق می کند، بلکه مجموعه ای از عوامل و عاملان در حوزه هنری دست اندرکارند. این عاملان عبارتند از تولید کنندگان محصولاتی که تحت عنوان آثار هنری طبقه بندی می شوند، منتقدانی با دیدگاه های گوناگون که خودشان در چارچوب حوزه هنر شکل گرفته اند، صاحبان مجموعه ها، واسطه ها و به طور کلی تمامی افرادی که با هنر در ارتباط اند؛ کسانی که در مبارزات مختلف با یکدیگر روبرو می شوند، مبارزاتی که هدفش تحمیل یک جهان بینی خاص از جهان هنر است.(بوردیو،۱۳۹۱: ۱۵۵-۱۵۷)
عاملانی که در این حوزه هنری فعال اند هریک معنای متفاوت و گاه متضادی را به مفاهیم و اصطلاحاتی نسبت می دهند که قصد نفی یا ابطال آنها را دارند، و بدین سان افرادی که در یک فضای اجتماعی واحد مواضع مخالف را اشغال کرده اند، فرصت این را پیدا می کنند تا معانی و ارزش هایی سراپا مخالف و متعارض را به قیدهایی نسبت دهند که عموما برای توصیف آثار هنری یا اشیا عادی به کار برده می شوند. به طور نمونه بوردیو (۱۳۷۹) از قیدی همچون «دقیق» و «موشکافانه» اشاره می کند که غالبا از حیطه سلیقه «بورژوایی» طرد می شود، صرفاً بدین دلیل که تجسم سلیقه خرده بورژوایی است. با استقرار در منظر تاریخی می توان، فهرست پایان ناپذیری از مفاهیم و مقلاتی را یافت که همگی در ادوار گوناگون یا در نتیجه ی انقلاب های هنری، معانی متفاوت و حتی متضادی به خود گرفته اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بنابراین مفاهیمی که مخاطبان برای درک و داوری های ذوقی نسبت به آثار هنری به کاربرده می شود، وابسته و مقید به زمینه ی تاریخی اند. این مفاهیم که به جهانی اجتماعی و زمان و مکانی خاص تعلق دارند، تابع کاربرد ها یا مصارفی می شوند که خود به لحاظ اجتماعی وابسته به مقام و موضع اجتماعی مصرف کنندگانِ این مفاهیم اند؛ یعنی همان کسانی که به کمک این مفاهیم و مقولات دست به انتخاب ها و داوری های زیبایی شناختی می زنند، آن هم از طریق اعمال خلق و خو یا موضع گیری های خویش که اساس منش آنان است. اکثر مفاهمی هم که هنرمندان و منتقدان برای برای تعریف دیدگاه خودیا تحقیر دیدگاه مخالفان بیان می کنند، به واقع در حکم سلاح نبردند، و بسیاری از مفهوم یا اصطلاحاتی که مورخان هنر برای توصیف موضوع خود بکار می گیرند غالبا چیزی نیستند مگر مقولاتی برگرفته از خود موضوع که در ابتدا عمدتا برای توهین یا محکوم کردن طرح شده اند و بعد ها به صورت ماهرانه ای از نظر مفهوم دگرگون شده اند. این مفاهیم به لطف تحلیل ها ، انتقاد ها، مقالات و رساله های دانشگاهی حالتی ابدی پیدا می کنند.برای ورود به نزاعی که میان دیدگاه های متضاد وجود دارد، بهترین روش و آنکه بیش از همه بری از خطاست، روش تکیه زدن بر کرسی قضاوت یا داوری است. چنین روشی تضادهایی را که در واقعیت قابل حل نیستند را، حل و فصل می کند. همچنین متضمن کسب رضایت و لذت بردن از صدور احکام است، مثلا اینکه چه کسی هنرمند است و چه کسی هنرمند نیست، یا کدام حکم و سلیقه زیبایی شناختی مشروع است و کدام سلیقه عامیانه است.حکم درباب اینکه چه کسی هنرمند است و کدام سلیقه زیبا شناختی است امری بسیار مهم و حیاتی است، زیرا در این گونه مبارزات زیباشناختی، یکی از دعواهای اصلی، همیشه و همه جا، بر سر مساله مشروعیت تعلق به حیطه یا حوزه ای خاص و مشخص کردن حدود جهان هنری است(Gronow,1997). اگرچه طبقه بندی ها یا داوری های متضادی که از سوی عاملان درگیر در حیطه ی هنری ارائه می شوند، یقینا توسط موضع گیری ها و منافع خاصی تعیین و هدایت می شوند که با موضعی معین در چارچوب هنری مرتبط اند، مع هذا این داوری ها بر اساس نوعی دعوی به کلیت –قضاوت مطلق- صورت بندی می شوند که خود در حکم نفی کامل نسبیت دیدگاه هاست(بوردیو،۱۳۷۹: ۱۵۹).بنابراین تقابل هایی که ادراک و داوری های زیبایی شناختی را شکل می دهند به صورت تاریخی تولید و بازتولید می شوند و به صورت پیشینی داده نمی شوند. این تقابل ها توانایی استقلال از زمینه تاریخی خود را ندارند. نگرش زیبایی شناختی آن اشیا و موضوعاتی را که به لحاظ اجتماعی برای مصرف و اعمال نگرش طراحی شده اند، به منزله آثار هنری، رسمیت و مشروعیت می بخشد. در تعریفی که بوردیو از مشرعیت می دهد آماده است که: «مشروعیت، [صفت] نهاد، یا کنش یا رفتاری است که [بر ما] سلطه دارد اما سلطه اش برای ما به این عنوان، ناشناخته است یا به عبارت دیگر صرفاً به صورت تلویحی به رسمیت شناخته می شود. زبانی که اساتید به کار می برند، زبانی که ما در این فضا به کار می بریم، زبانی است دارای سلطه که به این عنوان شناخته نمی شود یا به طور تلویحی به مثابه مشروع برسمیت شناخته می شود. این زبانی است که عمدتا از طریق تظاهر به نبودن آن چیزی که هست، تأثیرخود را برجای می گذارد»(فکوهی،۱۳۸۶).این رسمیت بخشی و مشروعیت دهی، محصول کل تاریخ حیطه هنری است، محصولی که هربار باید توسط هر مصرف کننده بالقوه آثار هنری، از طریق نوآموزی و کسب تجارب خاص خود او، بازتولید می شود. مشاهده نحوه نگرش زیبایی شناختی در سراسر تاریخ و یا حتی مشاهده ی توزیع آن در متن جامعه، کافی است تا ما را متقاعد سازد که خلق و خوی زیبایی شناختی –یعنی همان ژست یا حالت زیبایی شناختی ناب که در تحلیل های ذات گرا توصیف شده است- و اتخاذ موضعی مبتنی بر تعلق خاطر نسبت به اثر هنری، و حتی بیش از آن، نسبت به هر نوع موضوع یا شی، به هیچ وجه امری طبیعی و فطری نیست(بوردیو،۱۳۷۹ :۱۶۱).
خلق و ابداع نگاه زیباشناختی ناب دقیقا در متن حرکت حیطه ی هنری به سوی استقلال و خودآیینی تحقق می یابد و تایید خودآیینی اصول حاکم بر تولید و ارزیابی آثار هنری از تایید و تصدیق خودآیینی تولید کننده، جدایی ناپذیر است.به مانند نقاشی ناب که، همانطور که زولا درباره مانه نوشت، می بایست در خود و برای خود به منزله یک نقاشی –یعنی به منزله شکل ها، رنگ ها و حجم ها- دیده شود و نه به عنوان ارجاعی به چیزی بیرون از نقاشی، درک شود. نگاه ناب در واقع فرایند نوعی تجزیه و تحلیل حقیقی ذات است که توسط خود تاریخ و بواسطه انقلاب های متوالی که در قلمرو هنر اتفاق افتاده، انجام شده است. به عبارت دیگر تکامل حوزه های گوناگون تولید هنری و فرهنگی در جهت کسب استقلال و خودآیینی، همواره با نوعی پالایش همراه است، یعنی نوعی رجعت یا چرخش انتقادی و تاملی مولدان به سوی تولیدات خویش، چرخشی که به آنها اجازه می دهدتا اصول حقیقی و پیش فرض های خاص حوزه ی هنری را از بطن خودش استخراج کنند. به همین علت است که هنرمند، که بواسطه موقعیتش می تواند به هرگونه قید و بند بیرونی دست رد بزند، قادر است تسلط خود را بر آنچه که تعریف می کند، تحقق بخشد، یعنی بر شکل و تکنیک و تمامی آنچه که به منزله یگانه هدف هنری استقرار می یابد(همان:۱۶۰-۱۶۱).
همراه با مستقل شدن حیطه ی هنری، کسب تسلط بر دانش و شناخت تخصصی به یکی از شروط دسترسی به حیطه ی تولید هنری و فرهنگی بدل می شود، دانش و تخصصی که بیش از این توسط مجموعه ای از متخصصان و شماری از مورخان و تحلیل گران ادبی ثبت و طبقه بندی گشته است. شناخت و درک آثار هنری مانند جعبه های بریلوی وارهول یا بوم های تک رنگ کلاین، که ارزش خود را صرفاً از ساختار حیطه ی هنری و تاریخ آن اخذ می کنند، درکی تفضیلی یا تمیز دهنده است. بوردیو در تعریف این درک تفضیلی می گوید: این درکی است بسیار حساس نسبت به هر گونه انحرافی از آثار دیگر، چه معاصر و چه آثار قدیمی. در نتیجه این آثار که خود محصول تاریخ طولانی گسست های گوناگون از تاریخ و سنت اند، رفته رفته به امری سرپا تاریخی بدل می شود و از طرف دیگر به تمامی تاریخ زدایی می گردد. در واقع، آن تاریخی که عملا در نتیجه رمزگشایی و کشف و تحسین آثار هنری به جریان می افتد، به تدریج به تاریخ ناب شکل ها و صور هنری فورکاسته می شود و تاریخ اجتماعی مبارزات برای دستیابی به شکل های هنری را که در حکم حیات و پویایی حیطه ی هنری است، به طور کامل در تاریکی فرو می برد.

۲-۲-۴- نگاه ناب و گسست اجتماعی

فرهنگ و هنر نظامی از معانی پایگانی شده اند: فرهنگ و هنر برای گروه های اجتماعی تبدیل به موضوع مبارزه ای شده است که هدف غایی اش حفظ فواصل و تمایزات میان طبقات اجتماعی است. بیش از هر چیزباید در نظر داشت که فرهنگ بواسطه اینکه نشان دهنده شیوه های احساس و اندیشیدن خاص در یک اجتماع بشری است در مقابل مفهوم طبیعت قرار می گیرد. درواقع فرهنگ مشتمل است بر تمامی چیزهای اکتسابی و قابل انتقال که انسان ها را تبدیل به موجوداتی می کنند که شرایط هستی خاص خودشان را می سازند. به بیان دیگر فرهنگ آگاهی های علمی، هنری و ادبی یک فرد یا گروه اجتماعی اشاره دارد. طبق این تعریف انسان فرهیخته که صاحب فرهنگ است در برابر انسان نافرهیخته قرار می گیرد. منظور از فرهنگ فرهیخته فرهنگ نخبگان فکری است. مساله اصلی در مورد چنین برداشتی از فرهنگ مساله روابط آن با فرهنگ توده است، یعنی مجموعه ی شناخت ها و ارزش هایی که توسط رسانه های همگانی، وسایل ارتباط جمعی و سایر بنگاه های تولید فرهنگ اشاعه می یابد(بون ویتز،۱۳۸۹: ۱۱۰-۱۱۲).بوردیو فرهنگ را علاوه بر دستیابی به داشته های هنری و فرهنگی، به عنوان پایگانی از ارزش ها و اعمال در نظر می گیرد و معتقد است فرهنگ، نوعی سرمایه است و از این رو موضوع مبارزه در یک میدان استقلال یافته است. در این میدان، همانند هر میدان دیگری، بازاری از عرضه کنندگان و مصرف کنندگان وجود دارد. در این میدان، تولید کنندگان وظیفه تولید «رمزگان نمادین» را بر عهده دارند که در نظام های فرهنگی متمایزی سازمان یافته اند. این نظام های فرهنگی از شیوه های دیدن نقاشی، سینما، تلوزیون، تبلیغات و …؛ شیوه های احساس کردن؛ شیوه ای استدلال کردن و … برساخته یافته اند. به تدریج که نهادها و سازمان ها و شیوه های اعمال سلطه بر افراد توسعه می یابند، این جهان نمادین نیز استقلال می یاید و این امر به نوبه ی خود ساختارمند شدن روابط اجتماعی را امکان پذیر می کند. لازمه ی کار تدوین رمزگان نمادین خودمختاری عاملانی است که کردارشان وابسته به این تولید فرهنگی است و به سمت تخصصی شدن حرکت می کند.بون ویتز(۱۳۸۹) در مورد این خودمختاری عاملان، ظهور تاریخی روشنفکری را مثال می زند. او بیان می کند که در آغاز دوران نوزایی، حرکت از نوعی فرهنگ زیر سلطه کلیسا به سمت یک میدان روشنفکری که وابسطه به علوم جدید، ادبیات و هنرها بود، آغاز می شود. پیشرفت های وسایل چاپ به واسطه تقاضای روز افزون برای نوشته های چاپی، خیلی سریع به صنعت جدیدی تبدیل می شود. در قرن هفدهم، در خرده-میدان ادبیات، شخصیت نویسنده ای حرفه ای متولد می شود، که سعی بر استقلال از سلطه کلیسا، سلطنت و تمامی کسانی که آزادی او را محدود می کنند، دارد.می توان این رویه را به تمامی حوزه های دیگر همچون نقاشی و… نیز تعمیم داد. مثلا تعمق در مورد اینکه چه چیزی آدمی را قادر می سازد تا آثار هنری را از اشیا ساده و عادی تشخیص دهد، تقریبا ذهن اکثر فلاسفه زیبایی شناس را به خود مشغول کرده است. دو مسئله در مورد پاسخ هایی متنوعی که این فلاسفه به پرسش ماهیت خاص آثار هنری داده اند چشمگیر است: اول، توافق آنها در تاکید نهاد بر بدون کارکرد، بدون غرض و بلا عوض بودن آثار هنری؛ دوم، گرایش و خواست جاه طلبانه ی کشف یک ذات فراتاریخی یا غیر تاریخی برای این آثار هنری.(بوردیو،۱۴۷:۱۳۷۹) به نوعی تقسیم بندی میان تبیین های بیرونی و تفسیرهای درونی یکی از اولین تقسیم بندی های حوزه هنر است. خوانش درونی بدین نکته تاکید دارد که آثار هنری و فرهنگی به عنوان معنایی فرازمانی و شکل های خالصی تلقی می شوند که مقتضی یک خوانش صرفاً درونی و غیر تاریخی هستند، که هر گونه ارجاع، اعم از تقلیل گرا و کلی گرا، به ایجاب های تاریخی یا کارکرد های اجتماعی، را منکر می شوند».(بوردیو،۱۳۹۰: ۸۲)امروزه، میدان تولید فرهنگی مستقل شده است و از تولیدکنندگان تخصصی متعدی تشکیل شده است. حاصل کار این متخصصان تحلیل ها و آیین های رقیب است. این امر خاطر نشان می کند که فرهنگ صرفاً مجموعه ازآثار هنری و ادبی نیست، بلکه دربرگیرنده شرح و بسط نوع خاصی از درک جهان و یک شیوه ی خاصی از توصیف و درک آن است. (بون ویتز،۱۳۸۹: ۱۱۳)بنابر نظر بوردیو هنر و فرهنگ مجموعه ای از طرح واره های ادراکی است. این طرح واره های ادراکی توسط افرادی با سطح سرمایه فرهنگی بالا که اقتدارشان به رسمیت شناخته شده است، صورت بندی می شود. مساله اصلی در اینجا فهم این است که چگونه این طرح واره ها که مختص به افرادی خاص یا طبقه اجتماعی خاص است تبدیل به، سلیقه و داوری مشروع می شود. باید گفت که فرهنگ و سلیقه مسلط، فرهنگ و سلیقه طبقه ی مسلط است و این تسلط بواسطه یک کار طولانی مدت مشروعیت سازی موجب شده و البته کل بخش مربوط به خودسری فرهنگ که در بنیان آن قرار دارد فراموش شده است. منظور از خودسری فرهنگی این است که فرهنگ به جای موجودیتی برمبنای حق، صرفاً موجودیتی عینی دارد و ازاین رو توجیه پذیر نیست و اجباری برای پذیرش آن وجود ندارد؛ خودسری فاقد مشروعیت است. در این رویکرد، مبارزه بر سر مشروعیت سازی در بین طبقاتی رخ نمی دهد که به منظور دفاع یا تغییر ساختار ویژگی های عینی بسیج شده اند وگردهم آمده اند، بلکه در بین طبقات عینی و مجموعه عاملانی که در شرایط هستی مشابهی قرار دارند رخ می دهد(همان:۱۱۴).بنابراین برای هر گروه اجتماعی در وهله ی اول تعریف آنچه که مشروع است مساله ای پراهمیت است. زیرا حفظ یا واژگونی نظم مستقر، موضوع مبارزه است. پس، واقعیت اجتماعی نه تنها یک رابطه زور بلکه یک رابطه ادراکی است: هر سلطه ی اجتماعی، باید به عنوان سلطه ی اجتماعی مشروع به رسمیت شناخته شده و پذیرفته شود. این امر مستلزم به کارگیری یک قدرت نمادین است، قدرتی که توانایی تحمیل معانی را داشته باشد و با پنهان کردن روابط زوری که بر آن تکیه دارد این معانی را به عنوان معانی مشروع تحمیل کند. از این رو روابط اجتماعی روابط رقابت میان خودسری های فرهنگی نیز می باشد.بوردیو(۱۳۹۱) نشان می دهد که گروه های اجتماعی مختلف، سلیقه و حس زیبایی شناختی خود و شیوه های زندگی خاص خویش را در تقابل با یکدیگر تعریف می کنند. به عبارت دیگر سلیقه، پیش از هر چیز و مهمتر از هر چیز، بیزاری از سلیقه دیگران است. علت این امر آن است که هر عمل و رفتار فرهنگی معنای اجتماعی خود و قابلیت نشان دادن تفاوت و فاصله ی اجتماعی خویش را نه از ویژگی های ذاتی، بلکه از جایگاه خود در نظامی از اشیا و اعمال مشابه، کسب می کنند(رامین:۱۳۹۱، ۶۱۳). نگاه ناب نیز خود را در مقابل نگرش عادی به جهان قرار می دهد و در پی گسست از آن است. می توان این گسست را در نوعی انفصال اجتماعی نیز دید. همچون ارتگایی گاست که ویژگی صنف اندیشمند را، خیره شدن به جهان با چشمانی شگفت زده می داند (کهون ،۱۳۸۲: ۲۲۵). گاست معتقد است هنر مدرن نفی همه ی شهوت ها و سوداها و عواطف و احساساتی است که زندگی عادی و مردمان عادی از آن پراند. چنانکه گویی زیبایی شناسی عامیانه بر پایه ی تایید پیوستگی هنر و زندگی استوار یا تبعیت شکل از کارکرد است. این نوع زیبایی شناسی درست مقابل زیبایی شناسی کانتی است. کانت برای درک کیفیت اختصاصی قضاوت زیبایی شناسی سعی داشت بین لذت و ارضا و بین بی طرفی که یگانه ضامن کیفیت اختصاصا زیبایی شناختی غور و تماشاست، و تعلق خاطری که خیر و نیکی را تعریف می کند فرق بگذارد(بوردیو،۱۳۹۱: ۲۸). خصیصه حفظ فاصله ی بی طرفانه در تامل زیباشناختی را عموما«بی غرضی یا فارغ از عقله بودن» می دانند. این اصطلاح شاید تنها مفهوم مهمی است که از قرن هجدهم در تاریخچه ی نظریه های زیبایی شناسی، از سوی نویسندگان مختلف به طرق گوناگون شرح و بسط و از جهات مختلف برجسته شده است(کالینسون، ۷۲:۱۳۸۸). دلالت معمول آن در حوزه ی زیبایی شناسی همانا فقدان نفع در کاربردهای عملی شی زیباست. به عبارت دیگر، ما باید شی را فقط موضوع تامل بدانیم، یعنی تنها ویژگی های پدیداری آنرا به منظور ادراک این ویژگی ها در نظر بگیریم. به جای اینکه به دنبال کاربردهای دیگر آن در امور عملی زندگی باشیم، باید تجربه ادراکی را تنها به خاطر خود آن لحاظ کنیم(آلن گلدمن،۱۴۰:۱۳۸۹).کانت به سه جنبه از آگاهی انسان می پردازد:شناخت، میل و احساس. کانت در نقد سوم خود ، یعنی نقد قوه ی حکم، به بررسی آگاهی ما از امر زیبا می پردازد؛ یعنی به کندوکاو در خصوص آن نوع از حکمی می پردازد که ما در مواجهه با امر زیبا صادر می کنیم(کالینسون،:۱۳۸۸: ۷۳). کانت معتقد بود احکام ذوقی حامل این صفت ذاتی اند که مورد توافق همگانند، او علاوه بر این جهان شمولی معتقد بود لذت زیبایی به طریقی حاصل می آید که در آن مشاهده ی شیی زیبا بی طرفانه است. بدین معنی که تجربه ی ادراک شی فارغ از سلائق و تمایلات شخصی است. به طور مثال اگر من از سونات های بتهون لذت زیباشناختی می یابم، تایید این زیبایی به این معناست که تمامی انسان های دیگر، اگر مثل من شنونده این اثر باشند، با من توافق دارند (دنیس داتون،۱۳۸۸). کانت به منظور پالودن و تاکید بر این نکته که حکم به زیبا بودن چیزی از لذت فارغ از علقه بر می خیزد، با دقت تمام آن را از دونوع لذت دیگر متمایز می سازد: لذت ناشی از امر مطبوع و لذت ناشی از امر خیر. او اظهار می دارد که هر دوی این لذت ها با نوعی از کشش به سمت ابژه توام اند و از این رو در آنها غرض و نیتی وجود دارد. او معتقد بود امر مطبوع حواس را مستقیما جذب می کند و در نتیجه گرایشی به تملک ابژه مطبوع یا در اختیار گرفتن چیزی مانند آن را در ما بر می انگیزاند( کالینسون:۱۳۸۸،۷۵).تصادفی نیست که سلیقه مردم عامیانه در مقابل ذوق کانتی قرار می گیرد. هماطور که اشاره شد، کانت برای فهم خصوصیت زیبایی شناختی «مایه لذت» را از «مایه رضایت» متمایز می کند و به تلاش دارد «بی غرضی» را که یگانه ضامن کیفیت اختصاصا زیباشناختی تعمقی است، از «اغراض عقل» که خیر و نیکی را تعریف می کند، جدا سازد.(بوردیو،۷۳:۱۳۹۱) اما مردمان عادی از همه ی هنرها انتظار دارند که صاف و پوست کنده کاری را انجام دهند. به همین صورت قضاوت های آنان نیز بر اساس هنجارهای عرف صادر می شود. همین مردم عادی در مواجهه با آثار هنری مشروع نیز سعی می کنند اشیا یا آثار هنری را به اشیای زندگی فرو کاهند. اما سلیقه ناب به دنبال تعلیق دلبستگی ساده همراه است. زیبایی شناسی ناب بر پایه ی خصلت فاصله گزینی از ضرورت های دنیای طبیعی و اجتماعی استوار است. گسست تماشای ناب را نمی توان از گرایش کلی نسبت به جهان جدا کرد که محصول پارادوکس گونه ی شرطی شدن توسط ضروریات سلبی اقتصادی است که معمولا موجب فاصله گیری عمدی از ضروریات است.(همان:۲۹)سلیقه عامیانه، انتظار دارد هر تصویری دست کم در مقام یک نشانه، کاربردی داشته باشد، غالبا در همه ی قضاوت های خود نیز به طور ضمنی به هنجارهای اخلاقی یا مطلوبیت تکیه می کنند. مثلا پوستر در رابطه با جنگ یا تصویری از پیکر بی جان یک سرباز موجب قضاوت هایی می شود که، چه مثبت باشد چه منفی، همبشه به واقعیت موضوع بازنمایی یا کارکردهایی که این بازنمایی می تواند ایفا کند واکنش نشان می دهند. کانت معتقد است: سلیقه ای که برای محظوظ شدن به عنصر اضافی فریبندگی و هیجان احتیاج دارد، صرف نظر از اینکه همین فریبندگی و هیجان را معیار تصدیق و تحسین های خود قرار دهد، هنوز از بربریت بیرون نیامده است(کانت:۱۳۸۱). اما برای آگاهی عامیانه هیچ چیز بیگانه تر از ایده ی لذت زیباشناسانه که، به زبان کانت، مستقل از شیفتگی های حواس باشد، نیست(بوردیو،۱۳۹۱: ۷۵).
قریحه ناب با چنان پذیرش و تایید همه شمولی مشروع دانسته می شود که هرگز نمی شنویم کسی گوشزد کند که تعریف هنر، موضوعی برای مبارزه میان طبقات باشد. سبک زندگی های طبقه پایین و دیدگاه های ذوقی آنها هرگز مجالی برای بیان سیستماتیک پیدا نمی کنند. و حتی از سوی مدافعان خود، از دیدگاه ویرانگر یا فروکاهنده ی زیباشناسی مسلط نگریسته می شوند(همان:۸۳).
از این رو از آنجایی که این مبارزات در میدان نمادین رخ می دهد، بوردیو پیشنهاد می کند که آنها را «مبارزات بر سر طبقه بندی» بنامیم. که همراه با خشونتی نمادین است. منظور از خشونت نمادین، خشونت تحمیل کننده اطاعت هایی است که نه فقط به مثابه اطاعت درک نمی شوند، بلکه با اتکا بر «انتظارات جمعی» و باورهای از لحاظ اجتماعی درونی شده ( فهمیده می شوند) به عبارت دیگر شکلی از خشونت است که بر یک عامل اجتماعی با هم دستی خود وی اعمال می شود و این عاملان اجتماعی صاحب آگاهی هستند و حتی هنگامی که به تعین گرایی تن می دهند، در تولید کارایی آنچه که به آنها تعین می بخشد مشارکت می کنند، تا آنجا که خود این عاملان هستند که تعین را ساختار می دهند(بون ویتز،۱۳۸۹: ۱۱۵-۱۱۶).
اگر این خشنونت نمادین برای عاملان اجتماعی قابل لمس نیست به این علت است که آنها، جهان اجتماعی که در آن درگیر هستند را امری طبیعی یعنی همانگونه که هست می پندارند و آنرا طبیعی می نامند، زیراکه ساختارهای شناختی برآنها تحمیل شده می شود که برآمده از خود ساختارهای این جهان است. و چون ما در این جهان اجتماعی زاده شده ایم یک سری اصول بدیهی را بدون آنکه به زبان بیاوریم و نیازی به تلقین باشد می پذیریم.

۲-۲-۵- تماشای خام و فاصله گیری زیبایی شناختی

همانند دیگر تقابل های شناختی در تاریخ فلسفه در اینجا نیز توصیف تماشای ناب بدون توصیف تماشای خام و ناشیانه امکان پذیر نیست. تماشای خام یا «حسیات عامیانه» تایید رابطه پیوسته هنر وزندگی و متابعت شکل از کارکرد است. تماشای خام نقطه مقابل قریحه ی زیباشناختی والاست. مخاطبی با حسیات عامیانه جلوه های هنری و شکل ها را تا جایی که به محتوا لطمه ای نزد می پذیرد. به همین علت زمانیکه تجربه ورزی ها و فرم های هنری در موارد مصرفی این مخاطبان وارد می شود، آنها دست به اعتراض می زنند، نه فقط به این علت که نیازی به این «جنغولک بازی ها» نمی بینند، بلکه گاهی درمی یابند که ضرورت این لوکس نمایی ها ناشی از میدان تولیدی که بوسیله آنها، طبقه بالا طبقه پایین تر خود را حذف و طرد می کند. به عبارت دیگر بدین وسیله قصد پس زدن افراد ناوارد را دارد. وقار یخ زده ی موزه ها، دکوراسیون و تجمل پرشکوه تئاتر ها و کنسرت های بزرگ و آداب آنها، تجهیزاتی است که سرشت مقدس و مبراکننده ی فرهنگ والا را اعلام می کند. همه چیز چنان رخ می دهد که گویی مخاطبان طبقه پایین سربسته می دانند هدف از این تجهیزات متظاهرانه و تشریفات خیره کننده، هم در هنر و هم در زندگی، نوعی سانسور محتوای عاطفی موجود در زبان عامیانه است، به همین دلیل نوعی فاصله گیری و نوعی امتناع از مراورده و معاشرت در بطن آن پنهان است. هم در هنری که از ارائه ساده سر باز می زند و هم در اداب و نزاکت بورژوایی که فرمالیسم بی عیب و نقص آن هشداری دائمی علیه وسوسه های عادی بودن است. عکس این قضیه نیز صادق است. اگر سیرک و ملودرام عامه پسند تر از رقص و تئاتر است، دلیل آن نه صرفاً به دلیل قواعد شکلی یا صورت بندی کمتر بلکه آنها با راه انداختن جشنواره ی جمعی و عرضه ی لذت های تماشایی، به هزل گرفتن چیزهای بزرگ و فاخر می پردازند.(بوردیو،۶۲:۱۳۹۱-۶۵)واکنش مستقیم به اثر هنری مرزی است که هنر دوستان میان خود و مخاطب عامه قائل می شوند. در واقع مخاطب هنر دوست از هر کنش عامیانه ای برای ایجاد یک فاصله، شکاف و وجه تمایز استفاده می کند. به طور نمونه آنها بر فرم هنری تاکید می کنند و توجه خود را از محتوا به شکل معطوف می کنند. این تمایز و انکار عوامانه، برای مخاطب هنر دوست به نوعی کمال و علاقه به پیچیدگی را به همراه دارد.انکار تصاویر ابهام آمیز توسط سلیقه عامیانه، به این معنا است که از تلقی آنها به عنوان چیزی کامل و اتمام یافته که قصد و منظوری در آن نیست، و بنابراین هیچ مصداقی جز خودش ندارد، امتناع می شود. ارزش یک عکس، پوستر، نقاشی براساس اطلاعاتی که در خود دارد و شفافیت و وضوحی که در ایفای کارکرد اطلاع رسانی دارد، سنجیده می شود؛ که بسته به واضح و گویا بودن نیت یا کارکرد آن فرق می کند، و قضاوتی که درباره آن می شود، بسته به کفایت معنایی دال بر مدلول، مثبت یا منفی خواهد بود.به همین دلیل است که معمولا انتظار می رود عکس ها، پوستر ها و دیگر اقلام گرافیکی عنوان یا شرحی داشته باشند که با مشخص کردن مقاصد دلالت، امکان این قضاوت را فراهم سازند، که نتیجه کار به اندازه ی کافی بیانگر منظور مورد نظر هست یا خیر. پس اگر فرم های پیچیده و آوانگارد در طراحی ها یا آثار نقاشی یا گرافیک، برای حسیات عامیانه آزار دهنده و غیر قابل قبول است، تا حدی به این دلیل است که آنها حس می کنند نمی توانند درک کنند این آثار به چه چیزی دلالت می کند و آنرا بی ارزش تلقی کنند. پالایش و پردازش شکلی با پیش کشیدن و الویت دادن به شکل، یعنی به خود هنرمند و علایق مختص او و مسائل فنی او، اشیا را به پس زمینه می راند و مانع از ارتباط مستقیم و بی واسطه با زیبایی جهان می شود. سلیقه ناشیانه که همه ی انواع و اقسام زیباشناس ها همیشه با نظر منفی از آن یاد می کنند، هیچ چیز را به اندازه ی شگرد های انتزاعی، که به نوعی دست یازیدن به موضوع بازنمایی و نظم طبیعی است را محکوم نمی کند. سلیقه ناشیانه را می توان اینگونه خلاصه کرد: سلیقه ای که فقط بازنمایی واقعگرایانه را به رسمیت می شناسد، یعنی بازنمایی محترمانه، فروتن و مطیع موضوعاتی که بواسطه ی زیبایی یا اهمیت اجتماعی شان برگزیده می شوند(همان: ۷۷-۷۶).مخاطبانی عامیانه ای که نسبت به آثار هنری آشنایی ناچیزی دارند، وقتی در مقابل اثر هنری که به عنوان اثری مشروع شناخته شده است، قرار می گیرند، با همان ساختارهای ذهنی که زندگی روزمره را درک می کنند به این آثار نگاه می کنند. . این ساختارها، با ایجاد نوعی نظام مندی ناخواسته و ناخودآگاه، نقطه مقابل اصول دیدگاه زیبایی شناسی قرار می گیرد. در نتیجه این ساختار ادراکی موجب می شود اقلام هنر به اقلام زندگی، و همچنین موجب به تعلیق درآوردن شکل به نفع محتوا می شود.مکتب اصالت زیبایی که قصد و نیت هنری را پایه و اساس «هنر زندگی» قرار می دهد در ضدیت کامل با آن طبع و سلیقه اخلاقی عامیانه است که هنر را به اقلام زندگی تقلیل می دهد. قصد و نیت زیبایی شناختی در تناقض با هنجارهای اخلاقی است که همواره شیوه ها و موضوعات مشروع بازنمایی برای طبقه های مختلف اجتماعی را تعیین می کند. بنابراین چشم گیرترین روش برای ارائه اصالت زیبایی شناسی ناب، اعطای شان زیبایی شناختی ای در تضاد با عرف های اخلاقی مشروع است. به عبارت دیگر، اعطای شان زیباشناختی به آن دسته از موضوعات یا روش های بازنمایی که بر اساس ذائقه مسلط عوام حذف یا سانسور شده است(همان،۸۱).به نوعی سلیقه و طبع اخلاقی عامیانه در نگاه پرودون بازتاب یافته است. پرودون(۱۹۳۹) سرمنشا اولویت مطلق شکل را نوع سبک زندگی هنرمندان می داند. او معتقد است هنرمند عقلش و اخلاقش بواسطه سیطره مالکیت به تباهی کشیده شده و میان طبقات و اقشار جامعه، هنرمندان کمترین بهره را از روح نیرومند و نجابت و بزرگ منشی برده اند. او هنر برای هنر را هیچ می پندارد و بر این باور است که هنر و آرمان اگر از حق تکلیف جدا شود و به منزله بلندترین پرواز فکر و روح و برترین تجلی انسانیت پرورانده و دنبال شود، ولی از خاستگاه اصلی خود جدا شود، چیزی جز تخیل و حواس نیست، و به سرچشمه ی همه بردگی ها و اسارت ها تبدیل می شود. آنچه که پرودن آنرا محکوم می کند خودمختاری شکل و حق هنرمند برای پردازش های شکلی است که بواسطه آن آفرینشگری خود را بازگو می کند. در مقابل این هنر بریده از اجتماع، هنری سزاوار است که فرمانبردار اخلاق و عدالت باشد. هنری که به دنبال آگاه سازی وجدان وحس اخلاقی باشد.در اینجا باید به نقش سرمایه تحصیلی نیز اشاره کنیم. برای بررسی همبستگی میان سرمایه تحصیلی و گرایش به ارزیابی آثار هنری، به طور بی غرض- که اقتضای آثار هنری مشروع است- باید به دو نکته اشاره کنیم: نکته ی اول اینکه مدرسه و نظام آموزشی ابزارها و ارجاعات زبان شناسانه ای را فراهم می کند که امکان بیان تجربه ی زیباشناختی و شکل گرفتن این تجربه ها به واسطه بیان شدن را ایجاد می کند. نکته دوم وابستگی قریحه زیباشناختی به شرایط وجود مادی گذشته و حال است، که هم پیش شرط شکل گیری و کاربرد این قریحه هستند و هم پیش شرط کسب و انباشت سرمایه فرهنگی که فقط از طریق نوعی رهایی و خروج از جبر و ضرورت اقتصادی قابل اکتساب است.قریحه ی زیبایی شناسی که ماهیت و کارکرد موضوع بازنمایی را به حال تعلیق در می آورد و هرگونه عکس العمل خام و ابتدایی را اخلاقی پس می زند، تا به کل روی شیوه بازنمایی و سبک تمرکز کند، که با مقایسه ی آن با سایر سبک ها درک و ارزیابی می شود، یکی از ابعاد رابطه کلی با جهان و دیگران، و یک سبک زندگی است که در آن شرایط وجودی خاصی به شکل تحریف شده ای متجلی می شود. این شرایط وجودی که پیش شرط هرگونه یادگیری فرهنگ مشروع است، با تعلیق و حذف ضرورت اقتصادی و با فاصله ی عینی و ذهنی از مقتضیات عملی تعریف می شود، که پایه و اساس فاصله عینی و ذهنی از گروه هایی است که اسیر این جبریت ها هستند(بوردیو،۱۳۹۱ :۹۰-۸۹).قریجه ی زیبایی شناسانه، که استعداد و توانایی تعمیم یافته ای برای خنثی کردن فوریت ها و ضرورت های معمول و پس زدن اهداف عملی دارد، فقط می تواند براساس تجربه ای از جهان شکل بگیرد که آزاد از ضرورت و فوریت است، و همچنین براساس عمل کردن به فعالیت هایی که غایتی فی نفسه بشمار می آیند؛ مانند تماشای با تامل آثار هنری(همان:۹۱). به بیان دیگر، این قریحه خود را بر بنیان فاصله گیری از جهان معرفی و استوار کرده است. انفصال تماشای ناب را نمی توان از تمایل کلی به بی غرض بودن جدا کرد. قریحه زیبایی شناسی، به لحاظ عینی و ذهنی، در قیاس با سایر قریحه ها تعریف می شود و فاصله گیری عینی از ضرورت و نیز از کسانی که در دام ضرورت اسیرند، با فاصله ی آگاهانه ی دیگری ترکیب می شود که ازادی را با نمایش دادن ان دوبرابر می کند. هرچه فاصله ی عینی از ضرورت بیشتر شود، سبک زندگی بیشتر تابع چیزی می شود که وبر آنرا «سبک پردازی زندگی» می نامد. یعنی نوعی تعهد و پایبندی نظام مند که پر تنوع ترین و متفاوت ترین کنش ها را هدایت و سازمان دهی می کند(همان:۹۱).به رخ کشیدن قدرت و سیطره یافتن بر ضرورت همیشه بیانگر ادعای برتری و فرادستی مشروع بر کسانی است که نمی توانند به همین اندازه با تجملات بی جهت و غیر ضروری را به ریشخند بگیرند و بی اعتنایی خود را به ضرورت های اقتصادی نشان دهند و به همین دلیل تحت سیطره ی دغدغه ها و فوریت های عادی باقی می مانند. همانطور که گفته شد، سلیقه ها ناشی از آزادی فقط در قیاس با سلیقه های ناشی از ضرورت می توانند خود را به رخ بکشند و اثبات کنند، و به همین دلیل است که سلیقه های ناشی از ضرورت، به سطح زیبایی شناسی ارتقا داده می شود و سپس تحت عنوان زیبایی شناسی عوامانه تعریف می شود(همان:۹۲).
قریحه زیبایی شناسی بی غرض یکی از مظاهر تشخص بخش موقعیت ممتاز در فضای اجتماعی است، که ارزش تشخص بخشی آن در رابطه ای که با مظاهر حاصل از شرایط مختلف دارد، به طور عینی تثبیت می شود. این سلیقه به نوعی هم وحدت بخش است و هم تفکیک کننده، به این ترتیب که چون محصول شرطی شدن های الزامی با شرایط وجودی خاص است، موجب وحدت همه کسانی می شود که محصول شرایط مشابهی هستند و، در عین حال آنها را از همه ی افراد دیگر متمایز می کند. البته این تمایز به شیوه ذاتی و ماهوی انجام می گیرد، بوردیو معتقد است که سلیقه مبنای همه چیزهایی است که فرد در اختیار دارد –اشیا و آدم ها- و مبنای همه ی چیزهایی است که هویت فرد را برای دیگران رقم می زند، و به این طریق است که فرد خود را طبقه بندی می کند و توسط دیگران نیز طبقه بندی می شود.
سلیقه ها آشکار کننده ی عملی تفاوت های گریز ناپذیرند. در حیطه ی سلیقه بیش از هر جای دیگر ما با اثباتی نفی روبه رو ایم. این وجه سلبی یا منفی، که بخشی از منطق شکل گیری سلیقه و تغییر آن است، توضیح می دهد که چرا به قول گمبریج«واژگان تاریخ هنر تا این اندازه متکی به واژه هایی است که اصول حذف و طرد را می رسانند. اکثر نهضت های هنری، تابلوهای تازه و اصول سلبی تازه ای برپا می کنند»(Gombrich,1966:89). سلیقه ها بیش از هر چیز نفی و اکراه ناشی از هراس از سلیقه های دیگران یا عدم تحمل سلیقه های دیگران است. هر سلیقه ای فقط خود را طبیعی می پندارد – البته با تبدیل شدن به ریختار، واقعا هم طبیعت و سرشت فرد می شود- و در نهایت به طرد و غیر طبیعی شمردن دیگران می انجامد(بوردیو،۱۳۹۱: ۹۳). عدم مدارا یا ناشکیبایی زیبایی شناسی می تواند حتی موجب خشونت شود. دوری و نفرت از سبک های زندگی دیگری، شاید یکی از نیرومند ترین موانع و دیوارهای میان طبقات باشد. تحمل ناپذیرترین مساله ای که شاید صاحبان فرهنگ مشروع از آن بیزارند، درهم آمیختن سلیقه هایی است که به حکم سلیقه می باید متمایز بمانند. در واقع منظور این روند انحصاری مشروعیت بخشی هنری چندان هم معصومانه نیست.

۲-۲-۶- کسب توانش فرهنگی

اعضای طبقات اجتماعی مختلف بیش از آنکه از نظر میزان تصدیق و پذیرش فرهنگ با هم تفاوت داشته باشند، از نظر میزان آشنایی با فرهنگ با هم متفاوت اند. توانش و خبرگی فرهنگی که در تماس با میدان مشخصی حاصل می شود، براساس شرایط اکتساب آن تعریف می شود. این اوضاع و شرایط، مانند چیزی عمل می کنند که بوردیو(۱۳۹۱) آنرا همانند «نشان تجاری» توصیف می کند. کارکرد آنها به این صورت که با متصل کردن توانش و خبرگی مذکور به بازار معینی، به تعریف ارزش محصولات آن در بازارهای گوناگون کمک می کنند.در واقع آنچه با معرف هایی نظیر سطح تحصیلی یا خاستگاه اجتماعی یا در ساختار روابط میان آنها نمایانده می شود، شیوه های مختلف تولید ریختار پروش یافته یا فرهیخته هست که موجب تفاوت هایی نه فقط در توانش های اکتسابی بلکه در شیوه کاربست ها نیز می شود. «منش» دارای جلوه ی نمادینی است و معنا و ارزش آن هم به دریافت کنندگان و هم به تولید کنندگان وابسته است. با علم به این مطلب پس می توانیم دریابیم، چگونه است که منشِ استفاده از کالاهای نمادین، خصوصا کالاهایی که نشانه ی برتری یافتن پنداشته می شوند، یکی از نشانه های کلیدی طبقه و همچنین وسیله ای برای استراتژی های تشخص و تمایز، به دست می دهند. (بوردیو،۱۳۹۱ :۱۰۵-۱۰۶).
توانش و مهارت «خبره ها» در چیرگی و احاطه ی ناآگاهانه ی ابزارهای تصاحب فرهنگی از انس و الفت تدریجی و آشنایی با آثار هنری نشئت گرفته، و این امر، یک «فن» یا چیرگی عملی است که همچون فن اندیشیدن یا زیستن با تعلیم و تجویز قابل انتقال نیست. فراگرفتن این «فن» مستلزم تماس و مراوده ی طولانی میان استاد و شاگرد در تعلیمات سنتی است، به عبارتی همان تماس دائمی با فعالیت های فرهنگی و افراد فرهیخته؛ و همانطور که کاراموز به صورت ناآگاهانه و از طریق نوعی غرقه شدن در کار و کنار گذاشتن تجزیه و تحلیل و انتخاب عناصری از کردار های سرمشق گونه، قواعد این هنر یا «فن» را کسب می کند. همان قواعدی را که خود استاد هم آگاهانه از آنها اطلاع ندارد، مخاطبان هنر ناب نیز خود را تسلیم اثر هنری کرده و می توانند اصول برساختن این اثر را درونی کنند بی آنکه این قواعد هرگز به سطح آگاهی بیایند و صورت مدون پیدا کنند و یا حتی قابل تدوین باشند.تمامی یادگیری های نهاد، درجه ای از عقلانی سازی را پیش فرض می گیرند، که اثرات آن روی رابطه فرد با کالاهایی که مصرف می کند قابل پی گیری است. نظام آموزشی حس ادراک زیبایی را در کسانی که پیش تر از آن بهرمند بوده اند، عقلانی می کند و به آن ابزارهایی برای ارجاع به اصول و قواعد دستورالعمل هایی برای جایگزینی بداهه گویی های سرسری(همان:۱۰۷-۱۰۶). ایدئولوژی حاکم بر سلیقه و سلیقه ی طبیعی و فطری، مانند ساختار تمامی ایدئولوژی های دیگر، تفاوت های موجود را طبیعی جلوه می دهد، و تفاوت های مربوط به شیوه اکتساب فرهنگ را به تفاوت های طبع و سرشت تبدیل می کند.
با توجه به به این امر که تفاوت در سرمایه تحصیلی همیشه رابطه بسیار نزدیکی با توانش و خبرگی فرهنگی دارد، اما نباید این واقعیت را نادیده گرفت که در سطوح همتراز سرمایه ی تحصیلی، تفاوت در خاستگاه اجتماعی با تفاوت های مهمی در میزان آن توان و خبرگی پیوستگی دارد. تفاوت در منش که با تفاوت در ترکیب سرمایه پیوستگی دارد، برای مشخص کردن تفاوت ها در طبقه فرادست به کار می اید، همانطور که تفاوت در سرمایه ی فرهنگی برای مشخص کردن تفاوت های بین طبقه ها بکار می آید. به همین دلیل است که منش ها، خصوصا شیوه ارتباط با فرهنگ مشروع، موضوعی برای مبارزه ای دائمی است.(همان: ۱۰۳-۱۰۸).در مبارزه ی میان منش ها و آداب مختلف یا همان مبارزه ی میان شیوه های مختلف اکتساب و یادگیری فرهنگی، گروه های فرادست همیشه نامحسوس ترین و نامرئی ترین شیوه های اکتساب و یادگیری را دارند که قدیمی ترین نیز هست، و بدین واسطه عناصر تغییر ناپذیر و فرا تاریخی گفتمان مسلط را فراهم می آید، این در حالی است که در واقع این مضامین کاملا زمانمند اند.(همان:۱۱۵) نتیجه و تأثیر شیوه ی اکتساب فرهنگی در انتخاب های عادی زندگی روزمره مانند لوازم منزل، پوشاک و حتی آشپزی به بارز ترین صورت دیده می شود، چون این انتخاب ها عمیق ترین و پایدارترین طبع و قریحه را نشان می دهند، که بیرون از نظام آموزشی هستند و فقط با سلیقه محض شخصی باید با آنها مواجه شد.عبارت دستیابی به فرهنگ ما رابه عبارت عدم دستیابی رهنمون می سازد.واژه دستیابی، انتخاب خوب و بد را نمادین می کند، به همان نحو که فلان رفتار اخلاقی خوب یا بد انسان را به بهشت و یا به جهنم می برد. به این ترتیب، این دستیابی به فرهنگ بیانگر الزامی اجتماعی است که در آن جز دو گزینه وجود ندارد: پیروی یا طرد. واژه فرهنگ می تواند به طرق مختلف تفسیر شود اما معنای آن با فضای آن مشخص شدنی است: معنای مسستر آن دستیابی به فرهنگ است که نهادهای مشروع زمان حاضر، آنرا به رسمیت می شناسند. در واقع این نهادهابه طور غیر مستقیم به مخاطب نشان می دهندکه، صرف نظر از طبقه اجتماعی، رده ی سنی، و جنسیت، خطاب آنها به همه است، البته با پیروی از این اصل که همه ی اشخاص از قواعد زیباشناختی واحدی پیروی می کنند، چیزی که نتیجه ی آن جز استاندارد کردن و یک شکل کردن قواعد زیباشناختی نیست.(موشتوری:۱۳۸۶،۱۱۶)
کسانی که ابزارهای تصرف نمادین اقلام و اجناس فرهنگی را در اختیار دارند، با تمام وجود به این عقیده پایبندند که آثار هنری فقط به کمک ارزش اقتصادی شان کمیابی و نادر بودن خود را

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]