کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



نیما از شاعران برجسته و ماندگار معاصر می باشد . طبیعت به عنوان یکی از محورهای اصلی تصویری نیما ، موضوع این پایان نامه می‌باشد . بی شک شعر نو هدفمند بوده ، از این رو علاوه بر عنصر خیال ، باید عنصر فکر و اندیشه را در ابعاد مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اخلاقی و… مورد نظر قرار داد . طبیعت در شعر نیما از سه جهت مورد بررسی قرار می گیرد . نوع نگرش نیما به طبیعت از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی ، انسانی و عرفانی از سویی و از سوی دیگر معرفی طبیعت به عنوان ابزاری در جهت بیان اندیشه آن ، بخشی از بررسی های انجام گرفته است . در این میان طبیعت نیما در جهت سیاسی و اجتماعی نمود بیشتری دارد .صور خیال اصلی مورد استفاده نیما ، که طبیعت یکی از اجزای صور خیال میباشد ، تشبیه ، استعاره ، تشخیص ، کنایه و اسطوره میباشد . توسل به بعضی مکاتب ادبی غرب به عنوان ابزارهای نوین شاعر در جهت توصیف طبیعت ، بخش دیگری از این پژوهش است . در این بخش نیما را به عنوان شاعری عمدتا سمبلیک و کمتر رمانتیک می شناسیم .
واژگان کلیدی : نیما یوشیج ، طبیعت، استعاره ، تشبیه ، کنایه ، اسطوره
فصل اول :
کلیات تحقیق
۱-۱ :بیان مسئله
نیما، شاعری است نواندیش که در بسیاری از موارد رویارویى با سنتهای شعری کهن را سرلوحه کار خود قرار می‌دهد. در انگاره او، که برگرفته از نگاه اومانیستهاست، طبیعت ، وجودی مستقل و گاه همدم انسان است. او ناچار است برای بیان این نوع نگاه، از نحوه مواجهه قدما با طبیعت، یعنى بهره جویى از اجزای طبیعت در خدمت اغراض دیگر فراتر رود. در شعر مدرن فارسى، طبیعت در کانون توجه بسیاری از شاعران قرار دارد. به گفته الیزابت درو ((شعری که از طبیعت سخن بگوید، در همه اعصار مورد نظر شاعران است، اگر چه نوع آن به اختلاف ذوق هر دوره و حساسیت شاعران متفاوت است ((شفیعی کدکنی، ۱۳۸۰: ۳۱۸ )). تاثیر و بازتاب طبیعت بسته به نوع نگرش و تلاشهای نوجویانه شاعران، تنوع وسیعى از تصاویر شعری را به نمایش می گذارد . شعر معاصر براساس تصاویر بکر نیمایی استوار است ومی توان با مطرح ساختن بعضی از این تصاویر در شناخت شعر معاصر توفیق یافت .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۲: پرسشهای تحقیق :
۱- آیا نیما شاعری طبیعت گراست ؟
۲- شگردهای بیانی نیما در تصویر طبیعت چیست ؟
۳- آیا نیما در شعرش تحت تاثیر مکاتب ادبی غرب بوده است ؟
۴- ویژگی های خاص طبیعت محلی در شعر نیما چگونه است ؟
۱-۳ :فرضیات تحقیق
۱- به نظر می رسد هدف نیما از بیان عناصر طبیعت ، صرف توصیف نیست ، بلکه با بهره گرفتن از طبیعت در پی بیان جهان بینی و اعتقادات خود نیز هست .
۲- به نظر می رسد نیما از طبیعت بیشتر در جهت تبیین اندیشه های سیاسی – اجتماعی و فرهنگی خود استفاده می کند .
۳- به نظر می رسد نیما در بیان طبیعت به صور خیال استعاره ، تشبیه ، سمبول و تمثیل بیشتر توجه نشان می دهد .
۴- نیما به طبیعت شمال ایران دلبستگی خاصی دارد و بسیاری از اصطلاحات و پدیده ها را در شعرش آورده است .
۱-۴ :اهداف تحقیق
از آنجا که شعر نیمایی جزو بهترین نمونه های شعری معاصر است و این جنبه ( طبیعت ) از شعرشان چندان مورد توجه واقع نشده است ، هدف این رساله این است تا این جنبه را مورد بررسی بیشتری قرار دهد .همچنین آشنایی با صورخیال و آرایه های بیانی و و مکاتبی که نیما از آنها تاثیر پذیرفته و شعرهایش منطبق با آن می باشد از دیگر اهداف این رساله می باشد .
۱-۵ :ضرورت تحقیق
بى شک یکى از وجوه برجستگى شعر نیما در ارتباط با طبیعت شکل مىگیرد. از لحاظ عاطفى و تفکر، مضمون شعر او مستقیماً از زندگى و طبیعت مایه گرفته است و دلبستگى نزدیک او به طبیعت تا قرون اخیر در شعر پارسى بى سابقه بوده است . ( آژند ، ۱۳۶۳ : ۳۵۰ ) .
شعر فارسی در هیچ دوره ای از طبیعت بی نیاز نبوده است و در شعر این شاعران نیز متبلور شده است . با توجه به اهمیت این موضوع و جایگاه ویژه آن در تمام ادوار شعر فارسی ، این رساله با نگاهی اجمالی ، جایگاه طبیعت را در شعر نیما به تصویر می کشد .
۱-۶ :پیشینه تحقیق
۱- زرقانی ، سید جواد ،تجلی شاعرانه طبیعت در شعر نیما یوشیج ، سهراب سپهری و شفیعی کدکنی ، ۱۳۸۶ ، دانشگاه قم
۲- آسیابادی ، علی محمد ، مواجهه نیما با طبیعت ، ۱۳۷۸ ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه تربیت معلم تهران
۳- باقی نژاد ، عباس ، نیما شاعر شهود و طبیعت ،۱۳۸۹ ، مجله شعر و ادب ، سال بیست و پنجم
۴- یاسرپور ، زهرا ، بررسی ارتباط انسان با طبیعت در شعر ،۱۳۹۱ ، مجله ادب فارسی ، دوره ۲ ، شماره ۱
۱-۷ :روش تحقیق
کتابخانه ای و اسنادی است .
فصل دوم :
مطالعات نظری
۲-۱ : زندگینامه نیما
علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج ، در سال ۱۲۷۴ شمسی در یوش مازندران به دنیا آمد. وی آموزش ابتدایی را در یوش آغاز کرد و در سن دوازده سالگی (۱۲۸۸) با خانواده اش به تهران رفت و در آنجا مسکن گزید. او ابتدا به دبستان (حیات جاوید) و سپس به مدرسه متوسطه کاتولیک (سن لوئی) رفت. در این مدرسه بود که زبان فرانسه را آموخت. نیما یوشیج به سال ۱۲۹۶ در سن بیست سالگی موفق به دریافت تصدیق نامه از مدرسه ی عالی سن لوئی شد. نخستین کار اداری نیما شغلی در درجه پایین کارمندی در وزارت مالیه بود، او تا سال ۱۲۹۸ در این کار دوام آورد. از سال ۱۳۰۶ در کنار همسرش عالیه، در آموزشگاه های کوچک شهرهای شمال ایران : بارفروش ( بابل کنونی ) ، لاهیجان ، رشت ، آستارا به کار تدریس اشتغال داشت. از فروردین ماه سال ۱۳۱۲ نیما و همسرش به تهران آمدند. نیما نخست در بلا تکلیفی بسر برد و سپس در جست و جوی کاری مناسب بر آمد. در سال ۱۳۱۶ به تدریس ادبیات در دوره دوم دبیرستان صنعتی پرداخت. پس از آن به وزارت پیشه و هنر منتقل گردید. یک سال بعد به اداره موسیقی کشور منتقل شد و به عضویت هیات تحریریه‌ی مجله موسیقی انتخاب گردید؛ نیما یوشیج تا سال ۱۳۲۶ شغل ثابتی نداشت و پس از آن به خدمت در اداره ی نگارش وزارت فرهنگ پرداخت . او تا پایان زندگیش در این شغل اداری باقی ماند. نیما در روز پنج شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۳۸ هجری شمسی به علت ابتلا به بیماری ذات الریه در گذشت. ( طاهباز ، ۱۳۷۶ : ۱۱ ) .
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : نیما آنگونه که خود می گوید، کودکی اش در میان شبانان و ایلخی بانان سپری شده است، اینان به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق می کردند و شب بالای کوهها ساعات طولانی باهم به دور آتش جمع می شدند، او می گوید: «از تمام دوره بچگی خود،به زدو خوردهای و حشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچ نشینی و تفریحات ساده آنها در آرامش یکنواخت و کور و بی خبر ازهمه جا چیزی به خاطر ندارم». ( صوفی ، ۱۳۸۵ : ۲۱۶ ) .
تحصیلات رسمی و حرفه ای : نیما خواندن و نوشتن را در یوش که بود آموخت. در زندگینامه ی خود چنین می نویسد: «در همان دهکده که متولد شدم خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفتم. او مرا در کوچه باغهای دنبال می کرد و به باد شکنجه می گرفت. پاهای نازک مرا به درختهای ریشه و گزنه دار می بست. با ترکه های بلند مرا مجبور می کرد به از بر کردن نامه هایی که معمولا“ اهل خانواده ای دهاتی به هم می نویسند و خودش آنها را بهم چسبانیده و برای من طومار درست کرده بود». در سن دوازده سالگی (۱۲۸۸) نیما با خانواده اش در تهران مسکن گزید و در این شهر ،ابتدا به دبستان (حیات جاوید) و سپس به مدرسه متوسطه کاتولیک (سن لوئی) رفت. در این مدرسه بود که زبان فرانسه را آموخت. نیما یوشیج به سال ۱۲۹۶ در سن بیست سالگی موفق به دریافت تصدیقنامه از مدرسه ی عالی سن لوئی شد و این پایان تحصیلات رسمی اوست. پس از آن مدتی به اتفاق لاربن در مدرسه ی خان مروی نزد مرحوم آقا شیخ هادی یوشی، زبان عربی آموخت . در سال ۱۳۰۷ نیز در بار فروش (بابل) در محضر علامه ی حائری به درسهای فلسفه و منطق و فقه این عالم بزرگ دل سپرد. ( همان ، ۱۳۷۶ : ۱۷ ) .
خاطرات و وقایع تحصیل : نیما یوشیج از دوران تحصیل خود چنین تعریف می کند : «سالهای اول زندگی مدرسه من به زد وخورد بچه ها گذشت ،وضع رفتار و سکنات من کناره گیری و حجبی که مخصوص بچه‌های تربیت شده در بیرون شهر است . موضوعی بود که در مدرسه مسخره برانداز بود. هنر من خوب پریدن و با رفیقم پژمان (حین) فرار از محوطه مدرسه بود. من در مدرسه خوب کار نمی کردم فقط نمرات نقاشی به داد من می رسید. اما بعدها مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار که نظام وفا شاعر امروز باشد مرا به خط شعر گفتن انداخت. این تاریخ مقارن بود با سالها یا که جنگها ی بین المللی ادامه داشت. من در آن وقت اخبار جنگ را به زبان فرانسه می توانستم بخوانم». او در ادامه می گوید : «به منزل خاله ام ، مادر تقی کیانی کاردار، می گریختم. با پای برهنه از بازارها و کوچه های یخ بسته و مرطوب که آثار قدیم در آنجا هنوز بجا بود (می گذشتم). در سر راه من دالان دولتسرای عضدالملک نائب السلطنه بود. با چراغ کم روشن توی دالان و قراول دم در با لباس مخصوص قدیم قراول های زمان پیش از مشروطه . همه چیز قدیم. من درست به یادم می آید حیدر علی کمالی و تقی کاردار کیانی در بالاخانه شعر می خواندند تا صبح. و احتشام الملک ، پدر همین خانلری ، در زاویه به حساب خود زندگی می کرد. آنها تا صبح نظامی می خواندند. تاثیر نظامی از آن وقت در من پیدا شد که من اصلاً در خصوص شعر فکر نمی کردم. تقی کیاین کاردار ( معتصم الملک ) در من تاثیر مهمی دارد ، بدون اینکه خودش بداند» .
استادان و مربیان : نیما به تشویق نظام وفا که استاد او بود، به نظم شعر پرداخت. از استادان وی می توان به مرحوم آقا شیخ هادی یوشیجی و علامه حائری اشاره کرد. ( همان ، ۱۸ ) .
هم دوره ای ها و همکاران : یکی از همدو ره ایها ی دوران تحصیل نیما یوشیج ،حسین پژمان بود . (آریان پور ، ۱۳۸۰ : ۶۰۰ ) .
همسر و فرزندان : در تاریخ ۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۵ نیما یوشیج ، در سن ۲۹ سالگی، با خانم عالیه‌ی جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی، خواهرزاده‌ی انقلابی و نویسنده‌ی مشهور میرزا جهانگیر صور اسرافیل ازدواج کرد. حاصل این ازدواج فرزندی به نام شراگیم بود. ( همان ، ۶۰۰ ) .
وقایع میانسالی : نیما در یکی از طوفانی ترین و پر آشوب ترین ایام تاریخ کشور را درک نموده است.وی در این زمان رضا خان با توطئه چینی و حمایت بیگانگان در پی تغییر حکومت قاجار و انتقال سلطنت به خود و خاندان خود بود. در سال ۱۳۰۳ مجلس شورای ملی لایحه‌ای عزل احمد شاه قاجار و جانشینی سردار سپه را به مقام سلطنت تصویب می کند و در ۱۵ آذر ماه ۱۳۰۴ مجلس موسسان برای تغییر مواردی از قانون اساسی تشکیل می شود. نیما یوشیج با روشن بینی و آینده نگری کامل ، که نشانه ی حس قوی و شناخت کامل او از موقعیت سیاسی و اجتماعی ایران است ،در یاد داشتی با عنوان (مجلس مؤسسان )برای تغییر موادی از قانون اساسی تشکیل می شود. نیما یوشیج با روشن بینی و آینده نگری کامل ، که نشانه‌ی حس قوی و شناخت کامل او از موقعیت سیاسی و اجتماعی ایران است، در یاد داشتی با عنوان (مجلس موسسان ) به تاریخ ۲۱ آبان ماه ۱۳۰۴ چنین می نویسد:(مجلس موسسان به اصطلاح شیطان می خواهد آتیه‌ی مملکت ،یعنی سرنوشت یک مست بچه های یتیم و مادرهای فقیر را معین کند. جوانها اغلب آنهایی که چند جلد از کتب ادبیات غربی را ترجمه کرده اند و به این جهت مشهور به نویسندگان هستند، در این مجلس شرکت دارند. می خواهند آنها را برای این مجلس انتخاب کنند. به من هم تکلیف کرده اند، ولی من تاکنون نه پا به مجلس آنها گذاشته ام نه بازی قرعه و انتخاب و کلا را شناخته ام . من از این بازی چیزی نمی فهمم . یک نفر را روی کار کشیده اند یک استبداد خطرناک، مملکت را تغییر خواهد داد. جوان باهنر گمنام، بمیر یا ساکت باش تا تو را معدوم نکنند و تو بتوانی روزی که نطفه های پاک پیدا شدند ،به آنها اتحاد را تبلیغ کنی .این نقشه ها برای این است که متفکرین و مخالفین شناخته شوند و آنها را در موقع جلسه، نیست کنند؛ ولی بالاخره شیطان مغلوب می شود.) نیما یوشیج که به هنگام نوشتن یادداشت ۲۸ ساله است، در این عبارت (جوان باهنر گمنام ،بمیر یا ساکت باش تا تورا معدوم نکنند )بی گمان به شهادت دوست ناکام خود میرزاده عشقی نظر دارد و جملات (من از این بازیها چیزی نمی فهمم .یک نفر را روی کار کشیده اند . یک استبداد خطرناک ،مملکت را تغییر خواهد داد .سخت هوشیارانه ،قابل توجه، تاریخی و عبرت آور است. در بهمن ماه ۱۳۰۶ حادثه سیاسی مهمی روی داد : کشف کتیبه ی سری و اعلام سرهنگ احمد پولادین. سرهنگ احمد خان پولادین که افسری حساس و چو ن رئیس گارد رضا شاه و از نزدیک شاهد اعمال او بود با عده ای از افسران و اشخاص می دانست آنها هم با رژیم پهلوی موافق نیستند وارد مذاکره و متحد شده کمیته ای سری تشکیل دادند که او را از میان بردارند و رژیم پهلوی را سرنگون سازند. نزدیک بود که موفق هم بشوند . اما یکی از افراد این کمیته از بیم نافرجام ماندن این اقدام محرمانه مراتب را به اطلاع پهلوی رسانید . همگی اعضاء کمیته دستگیر و تسلیم دادگاه نظامی شدند محاکمات آنها چند روز به طول انجامید در نتیجه سرهنگ احمدخان پولادین محکوم به اعدام شد. این واقعه نیما یوشیج را که اندیشه انتقام همیشه با او بود سر شوق می آورد و در اسفند ماه ۱۳۰۶ شعر بلند و حماسی (سرباز فولادین) را سرود تا این تاریخ بعد از (افسانه) مهم ترین شعر اوست. ( طاهباز ، ۱۳۷۶ : ۴۶-۶۸ )
زمان و علت فوت : نیما در روز پنج شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۳۸ هجری شمسی به علت ابتلا به بیماری ذات‌الریه در گذشت و در قبرستان امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد.
مشاغل و سمتهای مورد تصدی : نخستین کار اداری نیما شغلی در درجه پایین کارمندی در وزارت مالیه بود وی تا سال ۱۲۹۸ در این کار دوام آورد. از فروردین ماه سال ۱۳۱۲ نیما و همسرش در تهران بودند. نیما نخست در بلا تکلیفی بسر برد و سپس در جست و جوی کاری مناسب بر آمد. در سال ۱۳۱۶ به وزارت پیشه و هنر منتقل گردید. یک سال بعد به تمایل خودش با همان حقوق به اداره موسیقی کشور منتقل شد و به عضویت هیات تحریریه ی مجله موسیقی انتخاب گردید؛ این کار جدی ترین و مناسب ترین شغل اداری نیما یوشیج درتما م طول زندگیش است که تا پایان عمر این مجله ،تا بهمن ۱۳۲۰ ادامه یافت. نیما یوشیج تا سال ۱۳۲۶ شغل ثابتی نداشت و پس از آن به خدمت در اداره ی نگارش وزارت فرهنگ پرداخت . کار او بررسی و اظهار نظر در باره ی نمایشنامه ها و فیلمنامه هایی بود که به این اداره می رسید. تا پایان زندگیش این شغل اداری او بود و حقوقش سیصد و سی تومان در ماه بود. ( همان ، ۱۳۷۶ : ۱۱۶-۱۲۵ )
فعالیتهای آموزشی : از سال ۱۳۰۶ ، نیما در کنار همسرش عالیه ،در آموزشگاه های کوچک شهرهای شمال ایران : بارفروش ( بابل کنونی ) ، لاهیجان ، رشت ، آستارا به کار تدریس اشتغال داشت. او در سال ۱۳۱۶ در تهران به تدریس ادبیات در دوره دوم دبیرستان صنعتی پرداخت. ( آریان پور ،۱۳۸۰ : ۵۹۷ ).
آرا و گرایشهای خاص : نیما یوشیج در سال ۱۳۱۶ موفق به کشف شکل تازه ای در شعر فارسی شد که این شیوه به کلی با شعر قدیم فرق دارد و با نگرشی که در شیوه شکل آن پدید آورد به پدر شعر نو لقب گرفت. نظرنیما در خصوص شعر، یک نگاه جدید است که بعضاً شیوه های قدیم را به چالش کشیده و از منظری جدید غالب شعر را تعریف می نماید. او می گوید: « ادبیات ما باید از هر حیث عوض شود. موضوع تازه کافی نیست و نه این کافی است که مضمونی را بسط داده و به طرز تازه بیان کنیم. نه این کافی است که با پس و پیش کردن قافیه و افزایش و کاهش مصراع ها یا وسایل دیگر ، دست به فرم تازه زده باشیم . عمده کار این است که طرز کار عوض شود و مدل وصفی و روائی ، که در دنیای با شعور آدم هاست ، به شعر بدهیم. »او در ادامه می گوید:« شعر وزن و قافیه نیست ، بلکه وزن و قافیه هم از ابزار کار یک نفر شاعر هستند. همچنین شعر ردیف ساختن مصطلحات و فهرست کلی دادن از مطالب معلوم که در سر زبان ها افتاده است نیست. این جور کار به درد دفتر حساب بندی یک تجارتخانه می خورد. شعر واسطه تشریح و تاثیر دادن و کوچک کردن معنویات و شکافتن و نمودن درونیهای دقیق و نهفته آنهاست. و تمام کوشش و کاوش شاعر برای آن است که « مخصوصاً شعر را از حیث بیان آن به طبیعت نزدیک کرده و به آن اثر دلپذیر نثر را دهد » . زیاد رغبت دارد و دلباخته رغبت خود است که « شعر را از مصراعبازیهای ابتدایی ـ که در طبیعت این طور یکدست و یکنواخت و ساده لوح پسندانه وجود ندارد و لباس متحد الشکل نپوشیده استـ آزاد کرده باشد» .نیما فقط در ابداع شعر نو جسارت به خرج نداد بلکه همین آوردن واژه های روستایی و بومی در شعر فارسی و ملی در نوع خود بدعت و نوآوری محسوب می شود ، تا جاییکه که بعد از او بسیاری خواستند از این شیوه بهره بگیرند که راه به جایی نبردند. ( آریان پور ، ۱۳۸۰ : ۶۰۸ ) .
۲-۲ :تخیل و تصویر
شاعران تنها به توصیف و شرح ظاهر پدیده ها و اشیای پیرامون خود نمی پردازند. بلکه از اندیشه و دیداراشکال ظاهر وکیفیت نمودآنها،غالبا نکته هایی سوای تصور اشخاص غیر شاعر درک وکشف می کنند. نکاتی که از نوع اخلاقی،اجتماعی ویا فلسفی وعاشقانه است.شاعر وقتی،به چیزی با دید و بینش شاعرانه می نگرد،آنرا به صورت و ظرافتی می بیند و یا احساس می نماید که دیگران هرگز آن تجلیات ظاهر را ندیده و احساس نکرده اند.
ارسطو،ماده شعررا «خیال» و شعر را کلامی شورانگیز و دارای عنصر تخیل می داند.ابن سینا هم ،شعر را سخنی خیال انگیز می خواند که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد. خواجه نصیر توسی نیز،تخیل را پایه شعر دانسته و حتی انتخاب وزن را از آن جهت مهم دانسته که بصورت خاصی،اقتضای تخیل می‌کند. افلاطون همین نظر را راجع به شعر دارد و می گوید: اگر شعرعین مواد عالم واقع باشد، تقلیدی بیهوده و بی لطف خواهد بود.آن لطیفه ای که به یاری آن، شاعران در آفرینندگی با طبیعت همکار می شوند، مربوط به تخیل است. زیرا ، واضح است که طبیعت،هرگز جهان را با این نقشهای رنگارنگ که شاعران متعدد و هریک بنوعی ابداع نموده اند، عرضه نمی کند. مثلا: «رودخانه»ها، به آن دلپذیری و درختان به آن سرسبزی و یا گلهابه این خوشبویی که شاعران توصیف و نقش می کنند، نیست. به زبانی دیگر، اگرچه این جوی و باغ و درختان وجودی واقعی و تجربی دارند،اما در اشعار شاعران، دلربا تر می شوند. ( هاشمی پور ، ۱۳۹۱ :۱ )
بنابراین: آنچه سخنان و توصیفات خاص شاعرانه را از کلام و معانی ظاهری و عام جدا می کند، همان«تخیل» و حاصل تخیل است که «ایماژ» و یا«صورت خیال» نامیده می گردد. صورتهای شاعرانه ویا آفرینشهای تخیلی عبارت است از آن محیط خاص خیال انگیزی که کلام از روال و طبیعت معمول وعادی فضای «نثر» خارج می شود و سبب برانگیختن احساسات وعواطف می گردد. شاعر،کسی است که از جهان« نازک خیالی» آگاهی دارد و می داند که چگونه،پدیده های جهانی را زیباتر از جهان واقعی برنفوس مخاطبان عرضه داشته و در برانگیختن عواطف آنان، موثر باشد. به این دلیل گاهی می بینیم که وصف شاعر از طبیعت، زیبا تراز خود طبیعت است.
بایدگفت که شاعر هر اندازه تخیلاتش در بهره گیری از منابع ظاهری پیرامونش ،دقیق تر ولطیف تر باشد،شعرش از طراوت و نوآوری مضاعفی برخوردار می گردد و بوسیله همین تخیلات وتصورات ذهنی،بر مخاطبان و هواداران خویش می افزاید.سخنسرایانی که در مسیر سرایش شعر، گوی سبقت را از همگنان ربوده اند،ناشی از همین استعداد«صورت آفرینی»دقیق و برتری درخلق تصورات تخیل واقعی است. از طرفی وجه تمایز و مرتبه شاعران متعدد نیز از نتایج برداشت تخیلی و«نازک خیالی» آنان است. وگرنه، برداشت ظاهری اشیا،برای همگان به یک نحو صورت می گیرد. فردوسی سروده است:
چو برگشت شب،گرد کرده عنان سپیده برآورد،رخشان سنان ( فردوسی )
اگر تصویر خیال را ازاین شعر شاعر توس، برداریم، باید بگوییم« شب به پایان آمد وروز فرا رسید» که در این صورت و بدون داشتن صورتهای تخیلی،شعر برای مخاطبان، مبدل به جمله ای ساده و بی انگیزه خواهد شد. ( هاشمی پور ، ۱۳۹۱ :۳ )
پس خیال و صورتهای خیالی است که می تواند،شاعر را علاوه بر حرفه شاعری، اورا به عنوان هنرمندی چیره دست به مخاطبان بشناساند. زیرا برخی از منتقدان ادبی، هنر را هم، نتیجه و حاصل خیال و تخیل واقعی دانسته اند. زیرا:تصویر سازی در شعر، خود نوعی آفرینش هنری است. او مانند نگارگر و یا صورتگری ماهر، با کمک الفاظ و واژه هایی موزون،به کلمات واشیای پیرامونش،رنگی تازه و زندگی بخشیده و باری عاطفی بر دوش کلمات می گذارد که شگفتا این ابزار القای صورتهای خیال به مخاطبان نیز به دلیل داشتن باراحساس وعواطف خاص شاعر رنگ وبویی ویژه می یابد. شاعر با ارائه تصویر شاعرانه، هنری تازه می آفریندکه تا آن لحظه درهیچ منظره طبیعی ویا تابلو هنرمندی وجود نداشته است ویا اگر وجود داشته است،کسی جز شاعر آنرا نمی دیده است.
بنابراین:«صورتهای خیال» و یا «ایماژ»تاثیر اصلی را در ذات و جوهر شعر دارد و بر اصالت و وقار شعر می افزاید. بدیهی است که ابزار و موضوعات مورد خیال به اندازه عناوین و پدیده های موجود در جهان مادی است وشاعر می تواند آنها را مورد تصورات و ایجاد مفاهیم تخیلی قرار دهد. بدیهی است که شعر از عینیت به ذهنیت پیش می رود. پس مواد و ابزار اصلی کار شاعر،دنیای خود اوست و یا همان طبیعت و جامعه ای است که او بطور عینی و مستقیم با آن برخورد می کند چنانچه شاعران متقدم اغلب انگیزه خیالشان اشیایی مانند: غنچه، شکوفه، نسیم، ماه، درخت ، نرگس وزیباییهای دشت و دمن بوده است. شاعران فراوانی در یک مورد مادی ،به خیال پردازی پرداخته و صورت خیال آنان ،متفاوت و هرکدام از دیدگاهی تازه به افقی نو از ایماژ دست یافته اند و دامنه خیال وکیفیت بروز آن صورتهای خیال سرایندگان، به نوعی متفاوت،نمود یافته است. مثلا راجع به « شمع» شاعران زیادی طبع آزمایی نموده اند.
روشندلان همیشه سفر در وطن کنند استاده است شمع و همان گرم رفتن است (هاشمی پور،۳:۱۳۹۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 01:19:00 ق.ظ ]




پس از پایان جنگ سرد در ۱۹۹۰ از اهمیت و حساسیت دریای ساراگاسو به عنوان «هارت‌سی» جهان کاسته شد و به مرور نقش خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای مکران (که عمان خوانده می‌شود)، دریای کوروش (که آن نیز به غلط دریای عربی خوانده شده)، و دریای قزوین (که خزر خوانده می‌شود)، در جهان برجسته شد. از آنجا که این آب‌ها، در جوار ایران و بخش‌های عمده آن، متعلق به ایران هستند و تحت نفوذ جمهوری اسلامی می‌باشند، لذا «هارت‌سی» از اقیانوس اطلس شمالی به سواحل جنوبی و شمالی ایران منتقل شد.
پنجاه سال قبل، فاصله میان قلب حیاتی سرزمین جهانی با قلب حیاتی دریای جهانی بیش از ۱۰٫۰۰۰ کیلومتر بود، امّا اکنون این دو در یک نقطه بر هم منطبق شده‌اند، در ایران. یعنی امروز جمهوری اسلامی ایران همزمان هم قلب حیاتی سرزمین جهانی است، و هم قلب حیاتی دریای جهانی، و حداقل تا پنجاه سال آینده این موقعیت برای ایران محفوظ است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳. فضای ایران نیز آئرواستراتژیک است و پس از منطقه فضایی تحت کنترل نوراد (فرماندهی عالی دفاع هوافضایی آمریکای شمالی) ، دومین منطقه فضایی حساس جهان است.
۴. از نظر قدرت اقتصادی، موقعیت ژئواکونومیک و هیدرواکونومیک ایران، بسیار حساس است. شریان‌های انرژی فسیلی جهان همچون رگ‌های این قلب تپنده، از جوار ایران، به اعضا و جوارح جهان پمپ می‌شود. بازار منطقه، بازار هدف کالاهای شرق و غرب است. همچنین منابع زیرزمینی منطقه، منابع اقتصاد استراتژیک کشورهای مختلف است.
۵. از نظر قدرت سیاسی، در محیط استبدادی و استعمارزده منطقه، موقعیت ژئوپلیتیک ایران، به دلیل وجود حکومت مستقر و مستقل، بسیار حائز اهمیت است. غرب تلاش می‌کند در تبلیغات خود دولت ترکیه و دولت غاصب و جعلی اسراییل را تنها دموکراسی‌های منطقه بخواند و زیر بار فشار روانی اتهام حمایت از دولت‌های مرتجع و استبدادی کشورهای عربی، رژیم اسراییل را نماد دموکراسی واقعی بخواند. حال آنکه جمهوری اسلامی به‌عنوان یگانه حکومت مردم سالاری دینی در جهان، از حیث استقلال سیاسی می‌درخشد و این موضوع که حکایت از عدم تعهد واقعی به قدرت‌های بیگانه دارد، موقعیت ایران را در منطقه و جهان حائز اهمیت روز افزون نموده است. اکنون ایران بازی‌گری مهم در پهنه منطقه است که در معادلات جهانی نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
۶. از نظر فرهنگی، موقعیت ژئوکالچر ایران بسیار ممتاز است. ایران امروز با یک دامنه فرهنگی فارسی زبانان
از کردستان عراق تا افغانستان و قلب آسیای میانه، نفوذ فرهنگی دارد. همچنین با یک دامنه فرهنگی شیعی، از افغانستان و پاکستان در شرق، تا عراق و لبنان در غرب و آذربایجان در شمال و بحرین در جنوب، نفوذ مذهبی چشمگیری دارد. تأثیر این نفوذ را می‌توان در معادلات فرهنگی، سیاسی و نظامی منطقه جنوب غرب آسیا دید.
۷. از نظر اجتماعی، موقعیت ژئوسوشال ایران، با توجه به تنوع اقوام و طوایف گوناگون، جمعیت مناسب و نیروی جوان، موقعیتی ممتاز است.
۸. از نظر نظامی نیز، موقعیت ژئومیلیتاری و همچنین هیدرومیلیتاری ایران، از حیث قدرت بازدارندگی زمینی، دریایی، موشکی، و عملیات ویژه، یکی از استثنایی‌ترین موقعیت‌های اقتدار نظامی منطقه‌ای را برای کشور در ۳۰۰ سال اخیر پدید آورده است.
این موقعیت ایران، قطعاً پیامدهایی در عرصه بین‌المللی دارد. پرسش این است که این موقعیت، متضمّن چه نتایجی در سطح جهان است؟
اگر نظام جهانی یک پیکر واحد در نظر گرفته شود، جمهوری اسلامی ایران، قلب این پیکره جهانی محسوب می‌شود. در مقابل، آمریکا طیّ نیم قرن تلاش نموده است تا به مغز جهان تبدیل شود. اکنون ایالات متحده، با وجود سازمان گسترده‌ای همچون «NSA» توانسته است به ایجاد اینترنت در جهان مبادرت نموده و حافظه جهان را در ۹ هکتار مساحتی که سوپر کامپیوترهای آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در زیرزمین اشغال کرده‌اند، پدید آورد. این حافظه جهانی، روزانه سه میلیارد پیام را دسته‌بندی و ذخیره می‌کند.
موقعیت ایران به عنوان قلب در کنار موقعیت آمریکا به عنوان مغز این پیکره، شرایطی را پدید آورده که در بدن یک انسان می‌توان دید: قلب انسان بدون مغز، زنده می‌ماند، مانند بیمارانی که مرگ مغزی می‌شوند، امّا مغز انسان، بدون قلب او زنده نمی‌ماند. موقعیت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران متضمن سه نکته است:
الف ـ در میان ۲۰۰ کشور جهان، جمهوری اسلامی قلب جهان «Global heart» محسوب می‌شود.
ب ـ آمریکا مغز جهان«Global brain» محسوب می‌شود.
ج ـ قلب، بدون مغز زنده می‌ماند، امّا مغز بدون قلب زنده نمی‌ماند.
به یک نکته باید توجه داشت و آن‌هم اینکه وقتی کشوری دارای موقعیت جهانی است، به‌عنوان ثقل جهانی یا منطقه‌ای عمل می‌کند. مانند آمریکا، که چون موقعیت جهانی دارد، لذا خود را مرکز عالم می‌پندارد و سایر نقاط و مناطق را با خود می‌سنجد. برای نمونه، در قاعده «مرکز ـ پیرامون» که آمریکا خود را مرکز عالم می‌شناسد، در یکصد سال اخیر، جزیره جهانی یا قاره‌های به هم پیوسته آسیا ـ اروپا را که در موقعیت شرق آمریکا قرار دارند، با نام کلّی «خاور» می‌شناسد، سپس آن را به سه قسمت: خاورنزدیک، «خاورمیانه» و خاوردور تقسیم می‌کند. در یک صد سال اخیر که منطقه ما از سوی آمریکایی‌ها خاورمیانه خوانده شده است، هر یک از مردم این منطقه که واژه خاورمیانه را برتافته و بازگو کند، در واقع پذیرفته است که در حاشیه قطب! عالم امروز، یعنی آمریکا قرار دارد. حتی در ۶ سال اخیر، آمریکا تلاش نمود با طرح خاورمیانه بزرگ، ابعاد آنچه را در یک‌صد سال گذشته توسط آدمیرال آلفرد ماهان تعریف شده بود، گسترش دهد.
موقعیت جمهوری اسلامی به‌عنوان «هارتلند» جهان، در برابر موقعیت آمریکا به عنوان «برین‌لند» جهان، مفهوم خاورمیانه را متزلزل ساخته است و اکنون این پرسش مطرح است که «شرق میانه چه کشوری؟!». مانع اصلی طرح خاورمیانه بزرگ، جمهوری اسلامی بوده است، و لذا موقعیت فعلی ایران، به عنوان «قطب جهان خداگرا» و همچنین‎هارتلند جهان، نظام بین‌الملل را وارد صورت بندی جدیدی نمود که در سوی دیگر آن، آمریکا به عنوان «قطب جهان بشرگرا» و برین‌لند جهان مطرح است. اکنون اگر کسی آمریکا را به تبع موقعیت آن مرکز عالم اومانیسم بداند، مفاهیمی همچون خاور نزدیک، خاورمیانه و خاور دور موضوعیت دارند، امّا هنگامی که موقعیت ایران کنونی، آن را مرکز عالم خداگرا قرار داده، می‌توان از باخترنزدیک (کشورهای اروپایی ارتدوکس و کاتولیک) ، باخترمیانه (کشورهای پروتستان مرکز و شمال اروپا با محوریت آلمان) و باختردور (کشورهای آنگلوساکسن، شامل انگلیس، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند) نام برد.
چه عواملی این موقعیت ایران را تهدید می‌کند و آن را می‌فرساید؟
عوامل متعددی به عنوان تهدید این موقعیت ایران مطرح هستند. فهرست بلندی از تهدیدهای غربی‌ها علیه جمهوری اسلامی وجود دارد که همواره در تلاش‌اند تا این موقعیت را متزلزل، نابود و بی‌اثر سازند: سکتاریزاسیون (فرقه‌گرایی)، بالکانیزاسیون (تجزیه سرزمینی)، گلوبالیزاسیون (ذوب در نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب به بهانه جهانی‌سازی)، واتیکانیزاسیون (تحدید نهاد ولایت فقیه)، لیبرالیزاسیون فرهنگی و اقتصادی، سکیولاریزاسیون، ایندیویدوآلیزاسیون تربیتی، امانیزاسیون اعتقادی، پرنوکراتیزاسیون سیاسی، الیناسیزاسیون اجتماعی و هویت زدایی به ویژه در نسل جوان و موارد دیگری.
راه‌های مقابله با این تهدیدها کدامند؟
بخشی از این تهدیدها باید توسط نهادهای حکومتی و دولتی خنثی شوند، و بخشی نیز توسط مردم. امّا یک نکته میان هر دو مشترک است و آن هم «نیاز به بصیرت» است.
اگر مردم و حکومت‌مداران ندانند که کشور چه جایگاه و موقعیت ممتازی دارد و از وجود چنین نعمتی غفلت کنند، یقیناً آن را از کف خواهند داد. از سوی دیگر اگر این موقعیت را نشناختند، قطعاً متوجه تهدیدها و آسیب‌های آن نیز نخواهند بود که این غفلت موجب خسارت‌ها و فجایع جبران ناپذیری خواهد شد. لذا بصیرت حکومت و مردم، عامل اساسی خنثی‌سازی این تهدیدها و حفظ این موقعیت ممتاز به عنوان میراثی برای نسل‌های بعدی است.
این موقعیت چه ربط و نسبتی با حوزه فکری و فرهنگی ایران اسلامی ـ شیعی پیدا می‌کند؟
موقعیت ژئوکالچر ایران امروز، عمیقاً متاثر از فرهنگ شیعی ایران است. اگر این فرهنگ نبود، انقلاب اسلامی ایران نیز نبود و حداکثر در حدّ یک انقلاب ملی رقم می‌خورد.
انقلاب اسلامی ایران، جهان را از حالت دوقطبی درون پارادایم اومانیسم (بشرگرایی) که جهان را به دو قطب: لیبرال کاپیتالیسم غرب و سوسیالیسم شرق تقسیم می‌کرد، به درآورد، و به جهان دوقطبی جامع‌تری رساند: جهان دوقطبی اومانیسم (بشرگرایی) و تئوئیسم (خداگرایی). پس موقعیت ژئوکالچر ایران در جهان امروز مقوّم جهان ژئوپارادایم دوقطبی خداگرا ـ بشرگراست.
و اگر فرهنگ ایرانی شیعی نبود، نظام دوقطبی نوین در جهان شکل نمی‌گرفت. اهمیت ژئواستراتژیک ایران در جهان از این روست که نه تنها خود یک قطب این نظام دوقطبی است، بلکه خود این نظام را شکل داده است. این یعنی بازی‌گری در عرصه جهانی. البته مایل نیستم این مطلب به نوعی خود بزرگ‌بینی فرهنگی یا اعتماد به نفس کاذب بدل شود، زیرا موقعیت و جایگاه برتر داشتن، نیازمند زحمت و تلاش گسترده‌تر برای حفظ آن است. لذا از حیث توجه و تنبّه عرض می‌کنم تا به نوعی بتوان حساسیت‌ها را نسبت به داشته‌ها و سرمایه‌های ملی و دینی برانگیخت.
با توجه به رویکرد انقلاب اسلامی به آینده جهان اسلام و نقش ایران در واقعه شریف ظهور حضرت ولی عصر (عج) جایگاه این موقعیت در این رویکردها چیست؟
با پدید آمدن نظام دوقطبی خداگرا ـ بشرگرا، موقعیت ژئوپارادایم ایران به عنوان مرکز جهان خداگرا، مقوّم رویکرد انقلاب اسلامی در جهان اسلام، به ویژه در حوزه الهام بخشی برای رهایی از سلطه بیگانگان بود که نمونه‌های آن در لبنان و فلسطین مشهود است. ظهور مهدی موعود (عج) متضمّن حضور دین در عرصه زندگی بشر و تقویت قطب خداگرا و بسط جامعه موحّدین و متقین در عالم است. موقعیت ایران کنونی، متضمن این حرکت بوده است و برای نهادینه‌سازی و تقویت آن باید تلاش کرد. گام بعدی که بسیار دشوار است، دینی‌سازی سبک زندگی بشر است. در واقع کار اساسی که رویکرد جدّی انقلاب اسلامی، پس از تحقق نظام ژئوپارادایم اومانیسم و تئوئیسم است، مسئله تحقّق سبک زندگی مهدوی است. اگر سبک زندگی بشر مهدوی شود، زمینه‌سازی برای ظهور به نتیجه خواهد رسید. موقعیت ویژه ایران امروز، در این مسیر بسیار مؤثر است.
وظیفه دولت اسلامی و مردم در قبال این موقعیت در سطح منطقه‌ای و جهانی چیست؟
هر پدیده اجتماعی، در حرکت کلی خود از سه مرحله عبور می‌کند: ایجاد، حفظ و بسط. موقعیت کنونی محیطی ایران در نظام اجتماعی جهان امروز نیز از این قاعده مستثنا نیست.
مرحله نخست که مرحله ایجاد این موقعیت بوده، اکنون محقق شده است. باید این موقعیت را درک کرد. مرحله دوم، حفظ این موقعیت است. وظیفه دولت و مردم در این مقطع حساس، حفظ و پاسداشت این موقعیت بسیار ارزشمند است. امّا آن‌هم کافی نیست، بلکه باید به سراغ مرحله سوم رفت و مسئله بسط این موقعیت ممتاز را مدّ نظر داشت. اگر مرحله سوم، یعنی بسط موقعیت جمهوری اسلامی محقق شود، گامی در جهت زمینه‌سازی برای ظهور مهدی موعود (عج) محقق شده است. هوشیاری و بصیرت دولت و مردم از یک‌سو، و اهتمام به بسط این موقعیت از سوی دیگر، وظایف کلی ما در نسبت با موقعیت ممتاز ژئودکترین نهضت انتظار محسوب می‌شود.
موقعیت‎‎ایران
ایران در جنوب غربی آسیا واقع است. آسیای جنوب غربی در حقیقت منطقه واسطه بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است که ایران در این منطقه به نحو شدیدی از حوادث این قاره متاثر است. زیرا هر نوع واقعه‎ای که در این قاره‎ها به وقوع بپیوندد و یا روابط سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی بین این سه قاره رخ دهد به صورتی بر ایران تاثیر خواهد گذاشت. سر زمین کنونی ایران که بخش عمده ای از فلات ایران تشکیل می دهد با بیش از ۹۰ درصد از مساحت در غرب این فلات واقع شده است. ایران کشوری است که به سبب موقعیت جغرافیایی و نیز دارا بودن منابع انرژی موقعیتی منحصر به فرد دارد. به همین دلیل در تمام گفتمانهای استراتژیک این موقعیت ممتاز را حفظ کرده است در دوره گفتمان ژئواستراتژیک متاثر از نظریه‎های قدرت دریایی ماهان،‎هارتلند مکیندر، ریملند اسپایکمن و کمربند شکننده کوهن، موقعیت جغرافیایی اش به علت اتصال به دریای آزاد و در اختیار داشتن تنگه استراتژیک هرمز و از همه مهمتر قرار گرفتن بین دو قدرت بری و بحری در استراتژی‎های جهانی جایگاه بالایی پیدا نموده و بر مبنای همین جاذبه ژئواستراتژیکی موقعیت ایران به عنوان یکی از حلقه‎های مهم سد نفوذ اعتبار ویژه یافت. (عفیفی، ‌۱۳۸۹، www: o20. ir. htm).
ایران اگرچه از اقیانوس‎ها و دریاهای بزرگ فاصله دارد ولی در دو سوی شمال و جنوب به دریا منتهی می‎شود. از طرف شمال با دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه بسته جهان همسایه است. ارتباط دریایی از طریق این دریاچه با روسیه قزارقستان و ارتباط دریایی و زمینی با جمهوری‎های آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان از اهمیت خاصی برخوردار است. از طرف جنوب ایران از طریق خلیج فارس و دریای عمان با دنیای خارج ارتباط دارد و بیش از ۸۵ درصد واردات و ۹۵ درصد صادرات ایران از طریق این منطقه صورت می پذیرد علاوه بر آن خزر و خلیج فارس دو منبع اقتصادی و تأمین انرژی ممتاز در جهان محسوب می شوند (طاهری و موسوی، ۱۳۸۷، ص ۵).
– حوزه‎های نفوذ ایران
ایران بر خلاف بازیگران منطقه ای و بازیگران مجاور بین المللی همانند هژمون جهانی در تمام زیر سیستم‎ها حضور دارد. نحوه و طریق و ابزارهای نفوذ ایران، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی–تمدنی، دینی و استفاده از ابزار سازمانی است. در زیر سیستم خلیج فارس ایران از ابزارهای اقتصادی، سیاسی و تمدنی و دینی (اسلامی) و مذهبی استفاده می کند. در زیر سیستم خاورمیانه کوچک در موضوع فلسطین، لبنان و عراق، نقش فعالی ایفا می کند. در فلسطین از طریق نهضتهای آزادی بخش عمل می کند. در لبنان، نفوذ فرهنگی– دینی (زبان فارسی- اسلام) و تمدنی دارد و جنبش آزادی بخش و مقاومت (در مقابل تروریسم) نیز از ابزارهای نفوذ ایران است. در حوزه شبه قاره از مرزهای مشترک و حوزه تمدنی ایرانی– اسلامی به ویژه زبان و نژاد و دین مشترک استفاده می کند. در زیر سیستم قفقاز مذهبی (شیعه) ، فرهنگی– تمدنی عمل می کند. در زیر سیستم آسیای مرکزی این زیر سیستم در حوزه تمدن ایرانی قرار دارد. در این دو زیر سیستم مهمترین برگه‎های ایران، تاریخ و سنن مشترک، ‌اسلام، زبان فارسی و سنتهای ایران (چون عید نوروز) است. به هر حال حضور فرهنگ ایرانی در این دو زیر سیستم قابل توجه است. ایران از طریق سازمانهایی چون اوپک، اکو، ‌۸- D، گروه ۱۵، با کشورهای همسایه و فرامنطقه ای و عمدتاً مسلمان همکاری می نماید. در زیر سیستم قفقاز علاوه بر جمهوری آذربایجان با گرجستان و ارمنستان نیز رابطه مناسبی برقرار کرده است. علاوه بر این راه آهن، خطوط لوله نفت و گاز و انتقال انرژی در اثر همکاری با ترکمنستان و قزاقستان و ارمنستان قابل توجه است. در این میان راه گرجستان قدرت قابل توجهی به ایران می بخشد. چرا که در راه های مواصلاتی جدیدی را برای ایران به ارمغان آورده است. (رضایی، ‌۱۳۸۴، ص ۱۸۴ – ۱۸۳).

۳-۳-۲- لبنان

واژه سامی‎”LBN” گرفته شده که دارای معانی متعددی همچون «شیر» و «سفید» است که شاید اشاره به کوه‌های سر پوشیده از برف لبنان دارد. در زبان انگلیسی نام لبنان را با حروف معرف the به مانند سودان و اوکراین و گامبیا به کار می‌برند. اطلاق حرف معرفه the شاید به‎‎این خاطر باشد که وقتی نام‎‎این کشورها به وجود‎‎ آید به جای ممالک مستقل تنها مناطقی جغرافیایی محسوب می‌شدند. لبنان کشوری کوچک و کوهستانی در غرب آسیا و خاورمیانه و در کنار کرانه خاوری دریای مدیترانه است که پایتخت آن شهر بندری بیروت است. لبنان از شمال و شرق با کشور سوریه، از جنوب با کشور اسراییل و از غرب با دریای مدیترانه همسایه‌است و جزیره قبرس نیز در نزدیکی سواحل‎‎این کشور قرار دارند. تا قبل از جنگ داخلی ۱۹۹۰-۱۹۷۵ لبنان کشوری متمول در منطقه و پایتخت بانکداری جهان عرب محسوب می‌شد و تعداد زیادی توریست را جذب خود می‌کرد تا حدی که بیروت را به عنوان پاریس خاورمیانه می‌شناختند و همچنین به دلیل قدرت مالی بسیار لبنان را به عنوان سوئیس خاورمیانه می‌شناختند. بلافاصله بعد از پایان جنگ تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا اقتصاد را بهبود بخشند و زیر ساختهای کور را از نو بسازند که نتایج مثبت آن در سالهای اخیر آشکار شده‌است. تا قبل از ابتدای سال ۲۰۰۶، کشور به ثبات و بازسازی لبنان به پایان رسید و تعداد بسیاری توریست به گردشگاههای لبنان سرازیر شدند. اما با شروع جنگ اسرائیل لبنان در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ تعداد بسیاری نظامی‎و غیر نظامی‎صدمه دیدند و خسارات بسیاری به زیر ساختهای کشور وارد شد و جمعیت گسترده‌ای بی خانمان شدند. از سپتامبر ۲۰۰۶ دولت لبنان برنامه رسیدگی به اموال مخروبه بیروت، طیر و دیگر دهات واقع در جنوب لبنان را شروع کرده‌است. آنجا که مردم لبنان در ۶۰ سال گذشته به شهرنشینی روی آورده‌اند، بیشتر جمعیت ‎‎این کشور در شهرها‎ به ویژه در پایتخت آن بیروت و اطراف آن سکنی گزیده‌اند. بیش از نیمی‎از لبنانی‌ها در بیروت زندگی می‌کنند. لبنان از شش استان (به عربی: ألمحافظه) تشکیل شده‌است. استان بیروت، استان جبل لبنان، استان شمالی لبنان، استان بقاع، استان نبطیه، استان جنوبی لبنان. مردم لبنان را گروه‌های نژادی و قومی‎گوناگونی تشکیل می‌دهند. عربها ۶۰٪، آسوریان و سریانیها ۳۶٪ و ارمنیها ۴٪، کردها و یهودیان ۱٪ جمعیت را تشکیل می‌دهند. از نظر جمعیت میانگین سنی مردم لبنان ۲۴٫۶ سال است. زبان رسمی‎لبنان عربی است، اما هر‎یک از اقلیتهای نژادی به زبان خود سخن می‌گویند. زبان فرانسه نیز کاربرد دارد. پیروان دین‌ها در لبنان مسلمان (۵۹٫۷٪) مسیحی (۳۹٪)، دیگر (۱٫۳٪). برآوردی که مردم لبنان را از نظر دین بررسی می‎کند ‎‎این گونه است: ۵۹٫۷٪ مسلمان، ۲۷٪ مسلمان اهل سنت/۲۷٪ مسلمان شیعه، ۳۹٪ مسیحی، ۲۱٪ مارونی ۸٪ ارتودکس‎یونانی۵٪ دروز۵٪ کاتولیک‎یونانی، ۳/۱٪ پیروان ادیان دیگر می‎باشند. امروزه فرهنگ و هنر‎‎این ملت در آثار موسیقی آن ظاهر شده است. که بر دیگر ملل عرب نیز تأثیر گذاشته است. پس جای تعجب نیست که‎‎این کشور کوچک دارای فرهنگی فوق العاده غنی و زنده باشد. وجود گونه‌های بسیار قومی‎و مذهبی به رسوم پر بار موسیقی، آشپزی و جشنهای لبنان کمک بسیاری کرده‌است. مخصوصاً در بیروت دارای هنر غنی است و نمایش‌ها و نمایشگاه‌ها و شوهای مد و کنسرتهای زیادی در طول سال در نگارخانه‌ها، موزه‌ها، تئاترها و اماکن عمومی‎برگزار می‌شود. جامعه لبنان مدرن، تحصیل کرده و شاید قابل مقایسه با جوامع اروپایی مدیترانه‌است. اکثر لبنانی‌ها دو زبانه هستند و عربی و فرانسه صحبت می‌کنند. به همین دلیل لبنان عضو سازمان بین‌المللی کشورهای فرانسوی زبان است. با‎‎این حال زبان انگلیسی مخصوصا بین دانشجویان لبنانی رایج شده‌است.‎‎ این کشور نه تنها محل تلاقی مسیحیت با اسلام بلکه دروازه‌ای است که جهان عرب را به اروپا متصل می‌کند. از نظر تاریخ نخستین ساکنان شناخته شده لبنان، کنعانی‌ها، مردمی‎از نژاد سامی‎ بوده‌اند که به احتمال زیاد با‎ یونانیان دادوستد داشته‌اند، و‎یونانیان آنان را فنیقی می‌نامیده‌اند. فنیقی‌ها قومی‎دریانورد و بازرگان بودند و قلمرو آنان شامل دولت-شهرهایی مستقل در شرق مدیترانه و مهاجرنشین‌هایی درکرانه‌های مدیترانه بود. کوروش بزرگ، فنیقیه را گشود، و به مدت دو سده، هخامنشیان فرمانروای‎‎این منطقه بوده‌اند. از نظر جنگ داخلی در ماه آوریل ۱۹۷۵ (میلادی) مردان مسلح به روی کلیسایی در شرق بیروت آتش گشودند تا پیر جمیل موسس حزب فالانژ لبنان را ترور کنند. البته او جان سالم به در برد ولی‎‎این سوءقصد باعث مجموعه‌ای از اقدامات متقابل شد که در نهایت به جنگ داخلی ۱۵ ساله در لبنان منجر شد.
حزب‌الله لبنان سازمانی سیاسی- نظامی‎در لبنان است. گروه حزب‌الله در اوایل سال‌های ۱۹۸۰ و با الهام از ایدئولوژی اسلام سیاسی آیت الله روح‌الله خمینی در لبنان ظهور کرد. در زمان جنگ داخلی لبنان، حزب‌الله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‎ایران، تعلیم نظامی‎داده شده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی‎ایران قرار گرفت. [۶] حزب‌الله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی‎در لبنان.
حزب‌الله لبنان پس از سالها جنگ چریکی موفق به آزاد کردن جنوب لبنان از اشغال اسرائیل در سال ۲۰۰۰ شد.‎‎این گروه پس از آن به فعالیت‎های سیاسی خود تحرک بیشتری داده و به کابینه و مجلس لبنان راه‎یافت.
هستهٔ اولیه حزب‌الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمدحسین فضل‌الله، شاخه دانشجویی حزب الدعوه، مسئولان جنبش امل، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه‎هاو جریان‌هایی که از انقلاب اسلامی‎ایران و‎‎ایت الله روح‌الله خمینی تاثیر گرفته بودند شکل گرفت. [نیازمند منبع] سید عباس موسوی که در حمله‎ی‎ بالگرد‎های اسرائیلی به خودرو حامل وی و همسر و فرزندش در سال ۱۹۹۲ کشته شد، شیخ صبحی طفیلی، شیخ راغب حرب، شیخ عبدالکریم عبید، سید حسین موسوی، سید حسن نصرالله، سید ابراهیم امین السید، شیخ حسین الکورانی، شیخ نعیم قاسم، شیخ محمد‎ی‎زبک، حسین خلیل، محمد رعد و محمد فنیش از جمله افرادی بودند که از حزب الدعوه و جنبش امل وارد حزب‌الله شدند.
حزب‌الله لبنان با انتشار مرام‌نامه جدیدی در سال ۲۰۰۹، صراحتاً بر اجرای‎یک سیستم اسلامی‎بر پایه رأی مستقیم مردم و نه از طریق اجبار و تحمیل، تأکید نموده است. تأکید حزب‌الله مبنی بر نبود اجبار در اسلام، نوعی انعطاف‌پذیری ‎‎ایدئولوژیک جهت پذیرش اصل تغییر اولویت‌های راهبردی را به‎‎این جنبش تزریق نموده است. در همین راستا، حزب‌الله معتقد است که نیل به مردم‌سالاری مبتنی بر رضایت مردم،‎یکی از اصول اساسی حکومت در لبنان باقی خواهد ماند. با تأکید بر نیاز به مردم‌سالاری مبتنی بر رضایت مردم و تشکیل دولت وحدت ملی، پیام سند جدید‎‎این خواهد بود که حزب‌الله خود را‎یک بازیگر سیاسی عمده در لبنان به‎شمار می‌آورد و فارغ از نتایج انتخابات، حکومت باید اصل توافق با حزب‌الله را مدّ نظر قرار دهد. بر‎‎این اساس، حزب‌الله لبنان از سال ۲۰۰۹ چهره‌ای سیاسی به خود گرفت و به‎طور جدی پا به عرصه‌ی رقابت‌های سیاسی گذاشت و در تمام انتخابات‌های پارلمانی و شهری لبنان حضور فعالی داشته است که برخی از آنها با پیروزی و برخی نیز با شکست همراه بوده است. در انتخابات پارلمانی ژوئن ۲۰۰۹ تمامی‎کاندیدهای حزب‌الله به پارلمان راه‎یافتند اما از آنجا که متحدان آنها در ائتلاف ۸ مارس موفق به کسب آرای مردم نشدند، گروه ۱۴ مارس (تحت حمایت غرب) با کسب ۷۱ کرسی پیروز انتخابات اعلام شد. اما به رغم شکست جریان ۸ مارس در‎‎این انتخابات، حزب‌الله لبنان و متحدین آنها در پی سقوط دولت سعد حریری در ژانویه ۲۰۱۱ به دلیل استعفای‎یازده وزیر متعلق به گروه ۸ مارس، توانستند دولت را در اختیار بگیرند و تاکنون نیز که به روزهای پایانی عمر قانونی آن نزدیک می‌شویم، موقعیت سیاسی خود را حفظ نمایند.
نقشه ۳-۲

۳-۳-۳- سوریه

جمهوری عربی سوریه با مساحتی حدود ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع، هشتاد و هفتمین کشور جهان از نظر وسعت محسوب می‌شود. این کشور در جنوب غرب آسیا و ساحل شرقی دریای مدیترانه واقع گردیده و از شمال با ترکیه، از شرق با عراق و از جنوب با رژیم صهیونیستی و اردن، از غرب با لبنان و دریای مدیترانه هم مرز است. سوریه در منطقه خاورمیانه قرار دارد و از کشورهای مهم این منطقه به حساب می‌آید. از نظر مختصات جغرافیایی، سوریه بین مدار ۳۲ و ۳۷درجه شمالی و ۳۵- ۴۲ شرقی قرار دارد. این موقعیت حالت جغرافیایی سبب گردیده است که سوریه یک موقعیت مهم راهبردی از نظر بازرگانی و سیاسی بدست آورد و محل اتصال سه قاره مهم آسیا، آفریقا و اروپا گردد. این کشور نقطه اتصال مراکز صنعتی و بازرگانی اروپا و مراکز تولید نفت در منطقه خلیج فارس می‌باشد. در صورت بهبود وضعیت عراق این کشور می‌تواند محل عبور لوله‌های نفتی و گازی برای صادرات نفت و گاز ایران و عراق به اروپا از طریق دریای مدیترانه باشد. چنانکه اتصال راه آهن این سه کشور می‌تواند اهمیت بازرگانی سوریه را افزایش دهد، زیرا تجارت از این طریق هم سریعتر خواهد بود و هم وارد کنندگان نفت مجبور به دادن مالیاتهای کانال سوئز نخواهند بود. از نظر توپوگرافی این کشور را می‌توان به دو منطقه جغرافیایی تقسیم نمود. کناره دریای مدیترانه که آب و هوایی مدیترانه‌ای دارد و قسمت شرقی که شامل دشت‌ها و مناطق بیابانی و خشک است که در نواحی مرزی اردن و عراق قرار دارد. درجه حرارت در بعضی از نقاط شرقی سوریه در تابستان تا ۵۰ درجه نیز می‌رسد، اما در دمشق درجه حرارت بندرت از ۴۰ درجه عبور می‌کند. در زمستان نیز حرارت کمتر به صفر درجه می‌رسد. رودخانه‌های سوریه عبارتند از:فرات، دجله، ‌عاصی، بردی، یرموک، خابور، بلیخ، کبیر شمالی، کبیر جنوبی، عفرین، ساجور و السن، رودهایی هستند که در سوریه جاری می‌باشند. دریاچه‌های سوریه عبارتند از: دریاچه اسد که بر روی رودخانه فرات ساخته شده است دریاچه‌های دیگر عبارتند از قطینه بر روی رودخانه عاصی، ۱۷ نیسان بر روی عفرین، ۶ تشرین بر کبیر شمالی و دریاچه‌های کوچکی مانند مسعده، مزیریب در استان درعا و زرزور در استان ریف دمشق را می‌توان نام برد. سوریه دارای چند سد معروف می‌باشد: سد فرات بزرگترین سد سوریه است که توسط شوروی سابق ساخته شده است در چند سال اخیر سدهای کوچکتری نیز در سوریه بنا شده است و سوریه در نظر دارد از تجربه کشورمان در سد سازی استفاده نماید. کشور سوریه دارای ۱۴ استان یا به زبان عربی محافظه بنامهای:۱ـ دمشق ۲ـ ریف دمشق ۳ـ قنیطره ۴ـ درعا ۵ـ سویداء ۶ـ حمص ۷ـ طرطوس ۸ـ لاذقیه ۹ـ حماه ۱۰ـ ادلب ۱۱ـ حلب ۱۲ـ رقه ۱۳ـ دیر الزور ۱۴ـ حسکه می‌باشد.
اهمیت استراژیک سوریه درمنطقه خاورمیانه
کشور سوریه در مدیترانه ازموقعیت خاصی برخودار است می‎توان گفت که‎‎این کشور سرپل ارتباط سه قاره اروپا، اسیا، افریقا، می‎باشد سوریه با ۱۸۶ کیلومتر ساحل دردریای مدیترانه با کشورهای حاشیه‎‎این منطقه ارتباط دارد بخصوص که سوریه ازطریق خط لوله نفت دربند بانیاس بخشی ازنیازهای نفتی کشورهای حاشیه را تامین می‎کند واز‎‎این راه درمعادلات منطقه نقش دارد. موقیعت سوریه درخاورمیانه نیز قابل تامل است. همسایگی با رژیم اشغالگر قدس لبنان وعراق به‎‎این کشور موقعیت خاصی بخشیده است که بتواند در بازبهای سیاسی منطقه ازجایگاه بالایی برخوردار باشد در میان کشورهای عربی خاورمیانه اکنون تنها سوریه است که سکاندار مبارزه با توسعه طلبی رژیم اشغالگر قدس می‎باشد نزدیکی دیدگاه رهبران سوریه وجمهوری اسلامی‎ایران دراین باره ودیگر معادلات منطقه‎ی‎ وجهانی نیز به اهمیت نقش سوریه درمیان کشور‎های منطقه افزوده است.
با‎یک نگاه احتمالی به وضعیت کشورهای عرب خاور میانه متوجه می‎شویم که تنها سوریه است در بازیهای سیاسی منطقه‎‎ای نقش مستقلی‎‎ایفامی‎کند ودر عین حال صاحب در گاه خاص خود است به همین خاطر است که محققان روابط بین الملل تلاش می‎کنند تا راههایی برای جلب نظر دیدگاه رهبری سوریه در هماهنگی به غرب وبه ویژه امضا موافقت نامه وصلح با رژیم اشغالگر قدس پیدا کنند.
درگیری اسرائیل با سوریه محور اهمیت نظامی ‎و استراتژیک بر ضد اسرائیل در منطقه است آنها همچنین متفق القولند که نیروهای مسلح سوریه تنها نیروی مسلح عربی درمنطقه است که واقعا امنیت اسرائیل را در معرض خطر قرار می‎دهد تمام منابع اسرائیلی برخطر سوریه تاکید می‎کنند و آنرا از لحاظ سیاسی ونظامی‎به عنوان خطری برضد منافع اسرائیل و اهداف ان در منطقه عربی دانسته اند. ‎‎این اظهار نظر‎ها پس ازحضور نظامی‎سوریه در لبنان ازشدت بیشتری برخوردارشده است کوششها‎ی‎ مستمر حکومت حافظ اسد با همکاری شوروی سابق درجهت تقویت بینه نظامی‎سوریه سبب شد تا وضعیت ارتش سوریه در مرتبه نخست ازلحاظ حجم وتوانائیهای بین دیگر گروه های نظامی‎عرب همجوار با اسرائیل قرار گیرد اظهار نظرهای مسئولین اسرائیل نشان دهنده دیدگاه انها ازخطر سوریه است و اسحاق شامیر نخست وزیر وقت اسرائیل در۱۹۸۳م. اعلام نمود: رد پرزیدنت حافظ اسد آخرین فرد در سلسله رهبران عرب بعنوان خطربرای اسرائیل تلقی می‎شوند قرار دارد.
در سالهای گذشته حضور سوریه در لبنان بر اهمیت استراتژیک سوریه در منطقه‎‎ای بیش از پیش افزوده است لبنان برای سوریه حکم منطقه‎‎ای دارد که دشمنان سوریه به هدف ضربه زدن به منافع منطقه‎‎ای وبین المللی دمشق‎یا به شکست واداشتن هرگونه طرح وبرنامه ریزی سیاسی ونظامی‎دمشق از آن طریق اقدام خواهد کرد البته موقعیت کشور لبنان بامنافع مالی واقعیت ملی سوریه پیوندهای ناگسستنی دارد وسوریه ناچار از مثبت موقعیت خویش در لبنان است تابتوان ضمن حفظ موقعیت استراتژیک خود در منطقه جنوبی ضربه زدن دشمنان به منافع ملی خویش رابگیرد بخصوص در مقطع زمانی حاضر که ناچار است در منطقه عربی به تنهایی با اسرائیل مقابله کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]




۴-۳- جایگزینهای مدرن پیشنهادی
به لحاظ جامعه شناخنی هرکس که در اداره دادگستری و یا در بازداشت موقت باشد و به قولی سر و کارش با قانون بیفتد پس احتمال خیلی زیاد دارد و در بعضی موارد و شرایط گمان و ظن به یقین تبدیل میشود که شخص متهم حتما مرتکب جرمی شده است و بدین لحاظ در بازداشت موقت میباشد، اگر مرتکب جرم نشده است پس چرا در آنجا میباشد و به این طریق قاضی پیش روی خودش یک شخص متهم در بازداشت را میبیند و این سوالات برایش مطرح میشود که گاهی اوقات پاسخ گویی به آن منجر به ضرر متهم و در نهایت صدور رای نهایی نه چندان عادلانه از سوی مرجع صالح رسیدگی کننده میشود با این که شخص واقعا بیگناه است و استحقاق اینگونه مجازات را ندارد و یا اگر مجرم میباشد خیلی کمتر از این مجازاتها حق وی میباشد و به تناسب جرمی که مرتکب شده است، مجازات به نسبت خفیف تری در مقایسه با مجازاتی که قاضی برای او در نظر گرفته است دارد، لذا در اینگونه مواقع که شخص متهم بدون اینکه ارتکاب جرم توسط وی احراز گردد، و قبل از آن با صدور قرار بازداشت توسط دادرس به بازداشت موقت برود ، خیلی متضرر میگردد چه از لحاظ موقعیت اجتماعی و چه از نظر مادی و معنوی و علاوه بر این خشم و کینه یک قاضی را نسبت به وی بر می انگیزد و همین امر باعث میشود که قاضی با یک حس مجازات که نسبت به مجرمان دارد، همین حس را بدون اینکه حتی خودش نیز در یابد در صدور رای و حکم نهایی لحاظ قرار دهد از همین منظر میتوان گفت که جایگزینهای پیشنهادی ارائه شده به لحاظ تنوع آنها میتواند راهگشای مناسبی برای فرار از چنگال این معضل به شمار آید. جایگزینهای پیشنهادی قرار بازداشت موقت را میتوان برای عملکرد بهتر قضاوت دادسراها و اراده آنها مبنی بر خروج از دوراهی گناه کار یا بیگناهی افراد دانست به عبارتی دیگر، هر چند اصل اقتضای تعقیب ایجاب میکند که مقام قضایی میان تعقیب متهم یا عدم تعقیب یکی را برگزینند، از همین رو به نظر مقام قضایی ضروری است تا راهحلهایی متعددی را برای رسیدن به نتیجه مورد نظر برگزیند تا اخلال در نظم جامعه بر اثر ارتکاب جرم را به گونهای مطلوب بتوان مرتفع کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۳-۱- قرار اخذ اسناد هویت یا اشتغال متهم
این نوع قرار که تکیه بر اسناد هویتی و اشتغالی شخص متهم دارد شخص متهم به تسیلم یکی از مدارک هویتی یا اشتغالی خود به مقام قضایی میشود اما در مورد هر متهمی به نظر میرسد که اخذ این اسناد متفاوت باشد برای مثال در مورد شخص تاجر تسلیم کارت بازرگانی وی کفایت میکند همانگونه که پیش تر نیز اشاره شد در مورد این نوع قرار هم یک توافق دو طرفه حاکم می باشد یعنی مقام قضایی قرار نامبرده را صادر می نماید در قبال آن شخص متهم تکلیف پذیرش یا عدم پذیرش آن را بر عهده میگیرد.
البتّه باید اذعان داشت با توجّه به وجود سلسله مراتب در قرارهای تأمین جایگزین بازداشت موقت در این نوع قرارشدت رفتار مجرمانه باید مورد توجّه قرار گیرد چرا که برای مثال در مورد جرمهای سنگینی مثل قتل، جعل، کلاهبرداری و… این نوع قرار نمیتواند ضمانت اجرای مناسبی بهشمار آید حال با وجود این موضوع به نظر میرسد که هدف از تدوین این نوع قرار، تکیه بر جرایم یا غلبهی جنبه عمومی بوده است؛ زیرا در جرایم واجد جنبه خصوصی به لحاظ تضمین حقوق بزه دیده، صدور این نوع قرار تأمین کننده حقوق مزبور نخواهد بود[۹۸].
۴-۳-۱-۱- ضمانت اجرا
با توجّه به لایحه آیین دادرسی کیفری میتوان ضمانت اجرای این قرار را در دو حالت مجزا مورد بررسی قرار داد[۹۹] همانگونه که قبلا توضیح داده شد این قرار یک قراردادی است که بین مقام قضایی و فرد متهم منعقد میشود. پس از صادر شدن قرار از سوی مقام قضایی متهم دو حالت را پیشرو دارد یکی پذیرش قرارداد و دیگری عدم پذیرش، که با توجّه به همین دو حالت میتوان ضمانت اجرای متفاوتی را برای شخص متهم در نظر گرفت
۴-۳-۱-۱-۱- ضمانت اجرای ناشی از عدم قبول قرار
پس از صدور قرار از ناحیه مقام قضایی مجبور به تحمیل ضمانت اجرای شدیدتری بر او میباشد یعنی در این صورت مقام قضایی ناگزیر به تبدیل این قرار به قرار کفالت میباشد.
۴-۳-۱-۱-۲- ضمانت اجرای تخطّی از اجرا ی قرار
پس از صدور قرار و قبول آن فرد متهم متعهد میگردد که در موارد لزوم نزد مقام قضایی حاضر شود امّا متأسفانه ضمانت اجرای تخطّی از این نوع قرار پیشبینی نشده است که خود به نوعی عدم توجّه تدوین کنندگان لایحه و کاستیهای موجود در لایحه را میرساند. حال باید چه راهکاری در این زمینه اندیشید .
با این اوصاف میتوان گفت وقتی که فرد در مورد او قرار اخذ اسناد هویت و یا اشتتغال صادر میشود چه لزومی دارد که آن را نپذیرد و با ضمانت اجرایی چون قرار کفالت روبرو شود .
با وجود عدم پیشبینی ضمانت اجرا در مورد تخطّی از اجرای قرار دیگر ضمانت اجرای ناشی از عدم قبول قرار کمتر کارایی پیدا میکند. زیرا فرد متهم با این ترفند نسبت به پذیرش قرار اقدام میکند بعد خود را از ضمانت اجرا رها میبیند.
اگر چه هدف از جایگزینهای قرار باز داشت موقت حمایت از حقوق متهم و آزادیهای او میباشد اما حفظ حقوق بزه دیده و نظم عمومی عدالت کیفری را نیز نباید فراموش کرد .
بنابراین باید ضمانت اجرای مناسبی برای این نوع قرار در راستای هدف عدالت محوری مشخص شود چرا که با وجود عدم وجود ضمانت اجرا برای نقض این تعهد چه کارکردی میتوان برای این قرار متصور شد که به منزله قراری مدرن بتواند تلقی شده و وارد نظام دادرسی کیفری گردد ؛ به جز اینکه بر مشکلات عملی موجود بیفزاید[۱۰۰].
به نظر نگارنده تدوین کنندگان لایحه آیین دادرسی کیفری در مورد این قرار باید مانند قرارهای پیشین فرد متهم را ملتزم به حضور همراه با تعیین وجه التزام میکردند یعنی اخذ اسناد هویتی و اشتغال، همراه با تعیین وجه التزام، که در این صورت فرد در صورت عدم اجرای تعهد یا ضمانت ضبط وجه التزام تعیین شده روبه رو میگردد .
۴-۳-۱-۲- قابلیت اعتراض
از لحاظ قابلیت اعتراض نیز در لایحه آیین دادرسی کیفری پیشبینی نشده است اما میتوان این طور تصور کرد که در صورت عدم پذیرش قرار و تبدیل آن به قرار کفالت و عدم انجام تعهد در مورد قرار کفالت، ضوابط اعتراض به قرار«جاری است اما در مورد خود دارای از انجام اجرای تعهد هیچ اعتراضی قابل تصور نیست امّا در مورد عدم پذیرش قرار نیز اعتراض به نسبی جریان دارد لذا تدوین کنندگان لایحه میبایست بیشتر در مورد این نوع قرار دقت کنند و با ملاحظه نقاط ضعف این قرار نسبت آنها اقدام نمایند.
۴-۳-۲- ترک معاشرت با افراد خاص
در راستای جلوگیری از اعمال فشار، تبانی، تهدیدات یا خشونتها، قانونگذار معاشرت برخی اشخاص را بر متهم ممنوع اعلام میکند[۱۰۱] در لایحه آیین دادرسی کیفری این قرار سلبی جایگزین با تعبیر اختصاری ترک معاشرت با افراد خاص پیشبینی گردیده است.
در این قرار، فرد متهم از معاشرت با برخی از اشخاص بنابر تشخیص مقام قضایی منع میشود. با این وصف شاید بتوان منظور از اشخاص خاص را، افرادی که به نحوی در ارتکاب جرم دخیل بودهاند یا همچنین شهود و مطلعینی که در اثبات جرم نقش دارند، دانست.
هدف از قرارهای جایگزین بازداشت موقت، همانطور که مشاهده میشود جلوگیری از سلب آزادی افراد در مرحلهی تحقیقات و قبل از صدور حکم قطعی میباشد. پس این جایگزینها باید به نحوی باشد که به نظام عدالت کیفری منصفانه لطمه وارد نسازد.
مقام قضایی با توجّه به این قرار در گام اول به دنبال این میباشد که حقیقت دچار کتمان نگردد، زیرا در صورتی که متهم با بعضی از اشخاص در ارتباط باشد ممکن است که با اعمال فشار، وعدهها و… از جانب طرفین حقیقت فاش نشود.
پس با توجّه به این مطالب باید به این نکته نیز اشاره کرد که چهطور ممکن میباشد که متهم با وجود آزاد بودن در جامعه با اشخاصی که مقام قضایی تشخیص میدهد وارد معاشرت نگردد، نظر بر این که قانونگذار با بهره گرفتن از این قرار کنارگذاری سلب آزادی متهم را در پیش گرفته و خواسته است تا ضمن آزاد بودن فرد او را تحت کنترل نظام عدالت کیفری در بیاورد[۱۰۲] با این وجود تدوین کنندگان در لایحه جدید آیین دادرسی کیفری از اعمال این قرار چشم پوشی نمودهاند که به نظر میرسد این منصفانه نباشد.
۴-۳-۳- اقدام درمانی اختلال روانی- رفتاری
یکی دیگر از قرارهای مدرن جایگزین در ارتباط با بازداشت موقت، قرار اقدام برای درمان اختلالهای روانی- رفتاری میباشد. در بعضی اوقات ممکن است فردی که در مظان اتهام قرار گرفته شخصی باشد که از لحاظ روانی- رفتاری دچار اختلالاتی باشد. تدوین کنندهگان لایحه آیین دادرسی کیفری در جهت حمایت از این افراد گام موثری برداشتهاند، همانطور که قبلاً نیز عنوان شد هدف از سیاست جایگزینهای قرار بازداشت موقت، در راستای اصلاح و تربیت شخص میباشد. حال تدوین کنندگان با عنایت به این نکته با پیش بینی این قرار در صدد حمایت از سلامت افراد و باز پروری آنها از هر جهت میباشند، به همین منظور برای مثال فردی را که دچار اختلال روانی میباشد چنانچه که به جای اصلاح و درمان او به سمت سرکوب و «قرار بازداشت» برویم که این کار به نوبه خود باعث بروز آثار جبران ناپذیری در فرد میشود. به نظر میرسد اغماض تدوین کنندگان از این نوع قرار به منزله این است که این قرار جزیی از قرار بند ۳ ماده ۲۱۷ میباشد.
۴-۳-۴- ممنوعیت از صدور چک در جرایم مرتبط با چک
از جمله قرارهای مدرن جایگزین بازداشت موقت که میتوان آن را پیشنهاد داد، قرار منع صدور چک در مورد جرایم مرتبط با چک میباشد،[۱۰۳] در این قرار فرد متهم به موجب دستور مقام قضایی از اصدار چک ممنوع میشود و این موارد ممنوعیت نیز به بانک محال علیه اعلام میشود و این بانک نیز مکلف است نسبت به اعلام قرار دادگاه به بانک مرکزی اقدام نماید، از آنجا که این نوع قرار در مورد جرایم ارتکابی در حوزه چک کارایی پیدا میکند میتوان گفت که هدف تدوین کننده گان لایحه از پیشبینی این قرار، توجّه به ابعاد کلی جرایم چک میباشد چرا که در قانون صدور چک این ضمانت اجرا فقط در مورد چک بلا محل همراه با تعیین مدت برای آن پیشبینی شده است در حالی که منظور از قرار مندرج در لایحه مختص به چک بلامحل نمیباشد که این به نظر جامع تر و مفیدتر میرسد.
بازپرس در موارد ضرورت که این موارد با نظر او تشخیص داده میشود، با ارائه رسید دسته چک متهم را جهت نگهداری به بانک مربوط ارسال میکند اما نکتهی قابل توجّه در مورد این قرار این است که، چرا تدوین کنندهگان از تعیین مدت ممنوعیت سخنی به میان نیاوردهاند. به نظر میرسد که در این موارد عدم تعیین مدت در راستای پیشبرد هرچه بهتر مقوله اصلاح و پیشگیری میباشد، بدین معنی که مقام قضایی تا هر وقت که برای تحقق این اهداف تشخیص دهد فرد را از صدور چک ممنوع مینماید و با عنایت به لزوم متناسب بودن کیفر با نوع جرم ارتکابی، محرومیت از صدور چک را به عنوان مصداقی از محرومیت از حقوق اجتماعی برای اینگونه مرتکبان به شمار میآید و با این وصف در صدد رویکرد توان گیری از متهمان میباشد.
فصل پنجم
نتیجه گیری
در دهه های اخیر که طرح مباحث حقوق بشر و لزوم رعایت آن بر تمام شاخه های حقوقی از جمله آیین دادرسی کیفری سایه افکنده است، شاهد آن هستیم که نظامهای حقوقی با فرار از چنگال سیستم تفتیشی، به سوی سیستم اتهامی گام بر میدارند و تمام تلاشهای خود را منصرف به عادلانه کردن دادرسی میکنند و سعی بر آن دارند تا حقوق و آزادیهای فردی در کلیه مراحل رسیدگی کیفری رعایت شود. با این وجود زمانی میتوان گفت دادرسی عادلانه محقق میشود که توازن میان مصالح جامعه و متهم برقرار شود و متهم در شرایطی به طور کامل آزاد و در حالی که از تمامی تضمینهای لازم برای دفاع برخوردار است، مورد محاکمه واقع شود.
جایگزین بازداشت موقت یک مکانیسم و ابزار مناسب میباشد که در قوانین موضوعه ما نیز از اهمیت خوبی برخوردار است و ما میتوانیم با توجه به وضعیت فرد و شخصیت آنها را به کار گیریم با توجه به نوع جرم و شدت وحدت آن میتوان این نوع اهرم قدرت را اعمال نمود که فرد مجرم با اعمال چنین مجازاتهایی از کرده خود پشیمان شده و در بازسازگاری شدن و اجتماعی شدن وی تاثیر بسزایی داشته باشد از طرف دیگر متضرر از جرم تا حدودی از او جبران ضرر شده باشد و با اعمال مجازات تسلی خاطری حاصل شود حال باید با توجه به نوع جرم ارتکابی و شرایط به وجود آمده جهت انجام بزه و تمام عواملی که دست به دست هم داده تا شخص مرتکب چنین فعل یا ترک فعلی شود از جمله: سن مجرم، وضعیت معیشتی و اقتصادی، محیط خانواده و اجتماع … میتوان مجازات متناسب را در نظر گرفت که نظام جامعه و مصلحت عمومی اجتماع و حقوق تضییع شده مجنی علیه رعایت و در نظر گرفته شود و ما باید قرار بازداشت موقت را به عنوان یک نمونه از مجازتها در راستای دیگر مجازاتها در نظر بگیریم و به آن به عنوان آخرین راه کار توجه شود و تاحد امکان جایگزینهای آن استفاده نمود و چون این قرار آثار فراوانی برای فرد از یک طرف و جامعه و خانواده و همچنین اقتصاد مملکت از طرف دیگر دارد و باعث زیانهای فراوانی برای خانواده فرد بازداشتی نیز میشود میشود. .
یکی از فایده های جایگزین بازداشت موقت این است که مجرم شغل خود را از دست نمیدهد و موجب افزایش و رشد اقتصادی خانواده و خود زندانی و سبب جلوگیری از نابود شدن و به هدر رفتن سرمایه انسانی میشود و از لحاظ حقوقی تحدید قرار بازداشت موقت موج کاهش جرایم در سطح جامعه میشود به طور مثال همین جایگزینهای مدرن نقش موثر در اصلاح بزهکار دارد زیرا موجب کاستن اطاله دادرسی در محاکم قضایی میشود و مقام قضایی با فراغ و فرصت بیشتری میتواند به دیگر پروندههای مهم رسیدگی نماید و دقت بیشتری در این امر به کار گیرد .
استفاده از جایگزینهای قرار باز داشت موقت راهبردی است که امروزه مورد توجّه سیاست گذاران جنایی قرار گرفته است به این دلیل که بازداشت موقت هم رنج متهم و هم رنج خانوادهاش را در پی دارد و موجب بروز آسیب از جهاتی بر آن می گردد، در ذهنیت و قضاوت دادگاهها نسبت به متهم تأثیر منفی میگذارد. چرا که قضات برای توجیه بازداشت قبلی متهم سعی بر محکومیت او مینمایند. در هر حال بازداشت موقت نوعی سلب آزادی تن و شبیه به مجازات حبس میباشد که رنج دائم جسمی و روحی حاصل از حبس راحتی بیشتر دارا میباشد زیرا فردی که محکوم به حبس شده تکلیف خود را میداند و برنامه تطبیقی خود را با محیط زندان هماهنگ میسازد با این تفاسیر میتوان گفت که قرار بازداشت نسبت به فرد متهم، که هنوز بزه انتسابی به او محرز نمیباشد، دیده احترام به حقوق و آزادیهای او را نگاه نداشته است به طوری که مبنای جرم شناسان، مبنای فلسفی و تراکم جمعیت زندان ها نیز به آن گواهی میدهند.
با این وجود میتوان گفت که با روی آوری به سمت جایگزینهای قرار بازداشت موقت، از سلیقه ای شدن تصمیمات مقام قضایی که موجبات استبداد قضایی و تضییع حقوق متهم و حتی حقوق بزه دیده را به دنبال دارد جلوگیری میشود حال با این رویکرد حقوقدانان نسبت به مجازات و قرارهای تأمین کیفری دیدگاه اصلاحی- تربیتی آن را مورد توجّه خود قرار دادهاند تا دیدگاه سرکوب گرایانه آن را، که به نوعی ناقض حقوق و آزادیهای افراد به شمار میرود. شایان توجّه است امروزه در بسیاری از کشورهای مترقی جهان توجّه قانونگذاران به امر جایگزینهای قرار بازداشت موقت معطوف گردیده که بدین جهت سیاست تقنینی آنها را در راستای محدود کردن بازداشت موقت سوق داده است. متأسفانه در حال حاضر ما در زمینهی جایگزینهای قرار بازداشت موقت با کمبود مواجه هستیم، امّا در حال حاضر با توسعه این جایگزینها در لایحه آیین دادرسی کیفری، به این کمبود پاسخ و این در صورتی است که هنوز این لایحه روند انتهایی و اجرایی خود را طی نکرده است. با این اوصاف علی رغم زحمات قانونگذار در این راستا، مشاهده میشود که در تدوین این جایگزینها دقت و اقدام لازم به عمل نیامده است چرا که قانونگذار در مقام تدوین قانون باید رسالت عدالت کیفری را از تمام جهات مورد توجّه قرار دهد حال در این مورد تدوین کنندگان لایحه به تقلید از قانوگذار فرانسه اقدام نمودهاند و متأسفانه از پارهای مسائل غافل ماندهاند که حتی با این غفلت مقام قضایی را در مواردی با ابهام رو برو میسازد.
با توجه به این ضرورت، در لایحه آیین دادرسی کیفری نیز سعی بر این شده است تا کارکرد و نقش قرارهای جایگزین بازداشت موقت و نقش آنها در جریان تحقیقات مقدماتی به شکل مطلوب تری نمایان گردد.
به دلیل اهمیت قرارهای تأمین در رسیدگیهای کیفری و کاستیهای موجود در این خصوص در قوانین گذشته، به خصوص در مورد عدم تنوع در این قرارهای تأمین و مقررات ناقص و مبهم در خصوص در قوانین بازداشت موقت متهمان، در لایحه تغییرات مثبتی در این خصوص به وجود آمده است. تنوع قرارهای تأمین در لایحه و گنجاندن قرارهای تأمین مدرن یکی از تمهیدات در نظر گرفته شده در لایحه میباشد که این خود نوید بخش دورنمای مناسب این جایگزینها در لایحه جدید میباشد.
در پایان باید در جهت استفاده از جایگزینهای قرار بازداشت موقت خاطر نشان کرد که استفاده از این قرارها باید برای مقام قضایی، مراکز و نهادهای مختلف در ارتباط با دستور مقام قضایی، افراد جامعه، نهادینه گردد که این خود مستلزم فرهنگسازی دقیق در این ارتباط میباشد تا بدین جهت بتوان به عدالت کیفری منصفانه دست یافت.
پیشنهادها
۱- استفاده از جایگزین های قرار بازداشت موقت باید در راستای رسیدن به برنامههای اصلاحی و تربیتی و همچنین اهداف والای آیین دادرسی کیفری باشد.
۲- ضرورت فرهنگسازی دقیق و نهادینه کردن آن در بین سایر مراکز اعم از قضایی، انتظامی، آموزشی، فرهنگی و … در جهت استفاده از جایگزینهای قرار بازداشت موقت باید در دستور کار قرار گیرد.
۳- ایرادهای ناظر بر جایگزینهای بازداشت موقت به خصوص جایگزینهای مدرن را مورد بررسی و اصلاح قرار دهیم تا بتوان از این طریق به روند عدالت کیفری منصفانه کمک کنیم.
۴- با درجه بندی صحیح قرارها به خصوص در مورد قرارهای تکمیلی با رعایت تناسب از جایگزینها در جهت محدود کردن قرار بازداشت استفاده نماییم.
۵- با استفاده بیشتر از جایگزینهای قرار بازداشت موقت در راستای کاهش جمعیت زندانها گام برداریم.
۶- ضرورت استفاده از پرونده شخصیت در مورد این قرارها به نظر میرسد تا افراد نسبت به این نوع قرارداد با دیدگاه مستحکمتری نگاه نمایند.
۷- ضرروت استفاده از جایگزینهای قرار بازداشت موقت در راستای توسعهی عدالت توافقی.
پیوست :
فصل هفتم: قرارهای تأمین و نظارت قضایی
ماده ۲۱۷- به منظور دسترسی به متهم، جلوگیری از فرار یا مخفی شدن او و تضمین حقوق بزه‌دیده، بازپرس می‌تواند با توجه به نوع جرم، شخصیت متهم و اهمیت و ادله وقوع جرم، پس از تفهیم اتهام، یکی از قرارهای تأمین زیر را صادر کند:
الف) التزام به حضور با قول شرف
ب) التزام به حضور با تعیین وجه التزام
پ) التزام به عدم خروج از حوزه قضایی با قول شرف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]




در روایتی دیگر بالاترین و بهترین لذت را لذت زنان میخواند: «الذ الاشیاء مباضعه النساء» (الحر العالمی، ۱۳۸۸، ج ۱۴: ۱۰، همان). اینها نشان دهندۀ قوت غریزۀ جنسی در آدمی است و شریعت اسلامی بدان به خوبی توجه دارد. حال سخن این است که این غریزه با این قوت باید در محیط خانه ارضا گردد و ازدواج بستر سالم آن است.
در همین رابطه در وسائل الشیعه، از امام صادق روایت شده که: «فقال الله عزوجل فاخطبها الی فانها امتی و قد تصلح لک ایضا زوجه للشهوه» خداوند به آدم (ع) فرمود: از حوا نزد من خواستگاری کن، او میتواند همسر و همتایی باشد برای ارضایِ غرایز جنسی (همان: ص ۲، همان: ۲۲۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حاصل سخن
با دقت در تاریخ اجتماعی قبل از اسلام و همچنین مقایسۀ آن با دوران پس از اسلام میتوان با قاطعیت گفت که زن قبل از اسلام در محرومیت فراوان بوده،‌ و به هیچ عنوان از جایگاه اجتماعی برخوردار نبوده است. در جامعۀ عربِ قبل از اسلام، مردم برای زنان و دختران ارزشی قائل نبودند و اگر کسی دارای فرزند دختر می‌شد، او را زنده به ‌گور می‌کردند. اما بعد از ظهور اسلام با تلاش‌های پیامبر ( ص )، تحولی بزرگ درباره زنان صورت گرفت و نگرش‌های جدیدی در جامعه به‌ وجود آمد که زن را مورد تکریم و احترام قرار می‌داد. رسول گرامی اسلام ( ص ) هر گاه فاطمه ( س ) دختر گرامی‌اش را می‌دید، او را بسیار گرامی می‌داشت و پیشانی دخترش را می‌بوسید، اصولاً احترام و نکوداشت مقام زن در سیره و گفتار اهل بیتِ رسول خدا ( ص ) جلوه‌ای شاخص دارد.
دین مقدس اسلام به عنوان آیین جامع خداوند متعال با ظهور خود شخصیت معنوی و حقوقی زنان را احیا نمود و آنان را در شخصیت انسانی و در راستای گرامیداشت با مردان یکسان دانست و زنان توانستند شخصیت انسانی و هویت واقعی خود را پیدا کنند. اسلام زن و مرد را آفریده شده از یک گوهر میداند و زن را مایۀ تسکین مرد بیان میکند و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش،‌ بین آن دو قائل نشده است. طبیعت زن و مرد یکی است و هر دو در مسؤلیت انسانی، ‌مسولیت مشترک دارند.
ازدواج و تشکیل خانواده، نیاز و ضرورتی است که در سایه آن، انسان‌ها میتوانند به رشد و تعالی برسند. بدون شک، ارتباط بین اعضای خانواده، مهم و در سطح اجتماعی تاثیرگذار است. امروزه شاهدیم که صاحب‌نظران غربی از فروپاشی نهاد خانواده و روند رو به رشد خانواده‌های تک والدی احساس خطر میکنند و در صدد یافتن راه‌ حل‌ هایی مناسب برای کاستن از پیامدهای این مسئله هستند.
به همین دلیل دین اسلام با جامعیت خود برای خانواده اهمیت محوری قائل است. زنان و مردان هر یک در سیستم اجتماعی، دینی و تربیتی خانواده، وظیفه و نقشی کلیدی برعهده دارند. از دید اسلام، نقش مهم زن مسلمان در خانواده، تدبیر امور داخلی خانواده و نظارت مسئولانه برای کانون پرمهر است.
ث)وضعیت زن در ایران پس از اسلام
مقدّمه
یکی از ملاکهای مهمِ ارزیابی یک جامعه، توجه و یا عدمِ توجه به زنان و حضورِ آنان در عرصه های مختلفِ اجتماعی است؛ تا جایی که توجه به زن از عواملِ ترقی و عدم توجه به او در جامعه دیدگاهی غیرمترقی و از عللِ عقبماندگی محسوب میشود. همین عدم توجه و کمبود منابع دربارۀ زن ایرانی در گذشته و نقش زنان در مسیر تاریخِ گذشتۀ ایران، خود گواه براین واقعیت است که زن ایرانی نقش مؤثری در تحولاتِ سیاسی و اجتماعی گذشتۀ ایران نداشته و تعداد زنانی هم که نقشی در تاریخِ گذشتۀ ایران ایفا کردهاند، انگشتشمار، و بیشتر در سایۀ شوهر، یا در یک دورانِ کوتاهمدت بر اثرِ وراثت و تصاحبِ تاج و تخت بوده است.
در این مورد باید افزود که نه فقط زنان ایرانی، بلکه زنانِ سایر نقاط جهان هم، در طولِ تاریخ همواره نقش درجه دومی را ایفا نمودهاند و زنانی مانند الیزابتِ اول در انگلستان یا کاترینِ کبیر در روسیه، که به تنهایی و بدون اتکاء به شوهر ابراز شخصیت کرده و در مسیرِ تاریخِ کشور خود و جهان نقش مؤثری ایفا نمودهاند، استثنایی و انگشتشمارند.
از تاریخ سقوط ساسانیان تا پایان دوران قاجاریه که در حدود دوازده قرن از تاریخ ایران را در بر میگیرد، زنِ ایرانی در مسیر تاریخ این کشور نقش چشمگیری نداشته و به جز چند مورد انگشتشمار، زنانی که حتی در موقعیتهایی چون مادر، همسر و خواهرِ پادشاهانِ وقت قرار داشتهاند، اثری در تصمیمات و و اقداماتِ آنان نداشتهاند، و یا اگر نقشی هم در خفا ایفا کردهاند اثر و نشانی از آن در صفحاتِ تاریخ به چشم نمیخورد. در این دورانِ هزار و دویست ساله از تاریخِ ایران زن جز ارضایِ هوسهای مردان، از پادشاه و خلیفه گرفته تا امیر و وزیر نقشی ایفا نکرده، و در بعضی از این دوره ها مانند عصر غزنویان، شاهدبازی و غلامبارگیِ پادشاهان این نقش را نیز از آنان سلب نموده است.
به دلیل نبود منابعِ متقن از وضعیتِ اجتماعی و فرهنگی مردمان ایران در قرون اولیه هجری، ناچار برآن شدیم تا بنایِ این مقال را از ابتدای حکومت غزنویان بگذاریم؛ زیرا به لطفِ دستگاه عظیم تبلیغاتی محمود و مسعود غزنوی و پروراندن بسیاری از شاعران و نویسندگان در دربار، و در رأس آنها ابوالفضل بیهقی، از این دوره اطلاعات خوبی به جا مانده که میتواند راهگشای جویندگانِ علم و دانایی باشد.
ث – ۱) غزنویان
دولتِ غزنوی(۳۵۱ – ۵۸۲ ه. ق.)، یک حکومتِ ترکتبار و مسلمان در بخشی از شرقِ خاورمیانه و جنوبِ آسیای میانه بود؛ اما به عنوانِ مروج و ناشرِ اسلام مورد توجه و تأیید خلافتِ عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده ‌است (زرینکوب ، ۱۳۷۸: ۴۱۰).
ﻏﺰﻧﻮﯾﺎن در ﺳﺮزﻣﯿﻦﻫﺎی اوﻟﯿﮥ ﺧﻮد و ﺑﺎ رﺳﻮم ﺑﻮﻣﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ زن اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎری ﻣﯽدادﻧﺪ؛ اﻣﺎ ﭘﺲ از ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﯾﺮاﻧﯿﺎن و ﻓﺮﻫﻨﮓ آﻧﺎن و ﻧﯿﺰ ﺑﺮ اﺛﺮ رواﺑﻂِ ﺗﺠﺎری ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺴﺘﺤﮑﻤﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﺎط ﻣﺨﺘﻠﻒِ دﻧﯿﺎی اﺳﻼم را ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻣﯽﺳﺎﺧﺖ، وﺿﻊ ﺗﻤﺪﻧﯽ و ﻧﺤﻮۀ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮدمِ آﺳﯿﺎی ﻣﺮﮐﺰی و ﻗﺒﺎﯾﻞِ ﺗﺮک دﮔﺮﮔﻮﻧﯽﻫﺎی ﻓﺮاوان ﯾﺎﻓﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس، و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺴﻠﻂ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻗﻮم ﻣﻐﻠﻮب ﺑﺮ ﻗﻮم ﻏﺎﻟﺐ، وﺿﻊ زﻧﺎن ﻧﯿﺰ ﺗﺎ ﺣﺪود زﯾﺎدی ﺗﺎﺑﻊ ﺷﺮاﯾﻂ ﺟﺪﯾﺪ ﮔﺮدﯾﺪ و ﭘﺲ از اﺳﮑﺎن در ﺷﻬﺮﻫﺎ و ﺑﻪ وﯾﮋه زﻧﺪﮔﯽ در ﺣﺮﻣﺴﺮاﻫﺎ، اﯾﻦ دﺳﺘﻪ آزادیهای سابق خود را از دست دادند(بیانی، ۱۳۴۹: ۶۸ ).
یکی از منابعی که اطلاعاتِ بسیار خوبی از وضعیت و جایگاه زنان در دوران غزنوی به دست میدهد، تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی یکی از نخستین نمونه های نثرِ فارسی و یکی از شیواترین آن است. این اثر، صرفنظر از شهرتِ تاریخی و شایستگیهای ادبی، یکی از غنیترین منابعی است که میتوان دربارۀ زنان در جهانِ ایرانی اسلامی یافت.
بیهقی در طی روایتِ تاریخ آل مسعود، از زنان بسیاری نام میبرد؛ از زنان نیشابور که در کارزارِ میان شهرهایِ طوس و نیشابور حضور داشتند و از خود رشادت نشان دادند؛ «پنج و شش زن در باغهای پایین بیست و اند مرد را از طوسیان پیش کرده بودند و سیلی میزدند» (بیهقی، ۱۳۸۸: ۴۲۴). در این جنگ نه فقط زنان در برابر مردانِ طوس ایستادند، که خود به تنهایی نشان دهندۀ قدرت برتر آنها بود، بلکه زنان به رغمِ تعداد کمتر پیروز هم شدند. از میان زنان خادم از زنی به نام ستّی زرین نام میبرد که خادمِ سلطان مسعود بود و نزدیکی بسیار او به سلطان نشان از درایت و قدرت وی دارد؛ «و این زن سخت نزدیک بود به سلطان مسعود چنانکه چون حاجبهیی شد فرودِ سرای و پیغامها دادی سلطان او را به سراییان در هر بابی» (همان: ۳۸۹ ).
با توصیفاتی که در تاریخ بیهقی مییابیم، به نظر میرسد عروسانِ اشراف بیدفاعترین و ساکتترینِ زنان بودند و آنچه مسلم است اینکه تقریباً تمامِ ازدواجها در تاریخ بیهقی، پیوندهای سیاسی است بین پسران و دختران غزنویان با درباریان یا خاندانهای محلی. بیهقی از بیش از هشت ازدواج در اثر خود سخن میگوید. از جمله: وصلتِ دختران قدیرخان و ارسلانخان به ترتیب با مسعود و پسرش (همان: ۱۸۸، ۴۱۹ – ۴۲۱ ، ۲۰۷ – ۲۰۸، ۲۱۳ – ۲۱۴، ۵۲۷)، ازدواجِ دختران امیریوسف با مسعود و محمد (همان: ۲۴۷ – ۲۴۸)، ازدواجِ دختر باکلیجار با مسعود (۳۸۷ – ۳۸۹، ۳۶۱ ، ۳۲۴) و… که ادامه یافتۀ همان روندی است که در گذشته نیز طی میشده و نشاندهندۀ آن است که آنچه در این میان اهمیت ندارد، رضایتِ دختر است و دست یافتن به اهداف خویش برای مردان از هر چیزی مهمتر و اولیتر.
در بیهقی از زنانِ قدرتمند هم سخن رفته، یکی از این زنان که نقشی پررنگ در به سلطنت رسیدنِ مسعود ایفا کرده، عمۀ سلطان مسعود و محمد، حرّۀ ختلی است. او تنها زنی است که ما نامهای مکتوب از او در تاریخ بیهقی داریم. هنگامی که سلطان محمود درگذشت و وارث مسلم او، محمد را به غزنین فراخواندند، این زن بود که مخفیانه به مسعود نامه نوشت و او را برای در اختیار گرفتن تاج و تخت تشویق کرد (همان: ۱۱).
میتوان گفت که دورۀ غزنوی دورۀ زنان نبوده است، یکی به دلیلِ در پس پرده بودن و دیگری وجود رقیبی به نام غلامانِ زیبارو؛ «غزنویان ترکنژاد بودند و لذا بدیهی است که لواط در نزد ایشان مرسوم بوده است. در این مورد مشهورترین سند، عشق سلطان محمودِ غزنوی به غلام ترکش ایاز است» (شمیسا، ۱۳۸۱: ۳۹ ). دیوانها و کتابهایِ شاعران و نویسندگانِ این دوره مشحون است از ذکر زیباییهای این غلامان زیبارو، و جالب آنکه انواعی نیز داشتند از معشوق لشکری یا لعبت سپاهی تا معشوقِ بنده یا لعبتِ سرایی و ریدکانِ کم سن و سال (همان، ۴۴ – ۴۸).
این معشوقکانِ بیریش حتی در میهمانیها نیز جایِ زنان را در کنارِ مردان پرکردهاند؛ «اگر به مهمانی روی معشوق را با خویشتن مبر و اگر بری پیش بیگانگان به وی مشغول مباش و دل در وی بسته مدار که خود وی را کسی بنتواند خوردن و مپندار که وی به چشم همه کسی چنان درآید که به چشم تو در آمده باشد. و نیز هر زمانی وی را میوه مده و هر ساعتی وی را مخوان و در گوش وی سخن مگوی» (عنصر المعالی، ۱۳۵۲: ۸۴).
شاید اینطور به نظر برسد که مردان بالاخره برای ارضایِ نیاز جنسی خود به زنان متوسل میشدهاند و در این صورت بتوان جایگاهی را برای آنان متصور شد؛ اما همین نیز طبق قاعده و قانونی بوده است «و پیوسته به مجامعت مشغول مباش… اما از غلامان و زنان میل خویش به یک جنس مدار تا از هر دو گونه بهره ور باشی وز دو گونه یکی دشمن تو نه باشند. تابستان میل به غلامان و زمستان میل به زنان کن» (همان: ۸۶ ).
ث – ۲) مغولان
بعد از حملۀ مغول در سال ۶۱۵ ه. ق. به ایران ناامنی و هرج و مرجِ بسیار، سراسر کشور را فراگرفت و ساختمان جامعۀ ایرانی دچار دگرگونیِ فراوان شد (اقبال آشتیانی، ۱۳۸۹: ۴۴ ).
خانوادۀ ایلی مغول کثرت زنان را مطلوب میداشت و فرزندان زیاد مورد توجه بود؛ زیرا وجودشان برای کشت و زرع و دفاع از مرزها و سرزمینهای جدید لازم مینمود. خلاصه آنکه اقتصاد آمیخته به جنگ و شکار فزونی نفوس و نفرات را میطلبید و وجود آنها تضمینکنندۀ موقعیت ایلات بود (سهرابی، ۱۳۵۷: ۷۴ ).
میتوان گفت که ﻣﻐﻮل، ﺳﻨﺖِ ﻧﻔﻮذ زن و ﻧﻘﺶِ ﻓﻌﺎل وی در ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﺮای ﻣﻠﻞِ ﺗﺤﺖ ﺗﺼﺮف ﺧﻮد ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن آورد. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ اﯾﻦ ﺳﻨﺖ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺗﺤﻮل و دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﯾﺎﻓﺖ، ﺑﺎ وﺟﻮد اﯾﻦ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻗﺪرت و اﺳﺘﺤﮑﺎم آن ﺗﺎ ﺣﺪ ﺑﺴﯿﺎری ﺑﻪ آن ﺟﻮاﻣﻊ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺷﺪ. اﯾﺮان ﻧﯿﺰ از اﯾﻦ اﻣﺮ ﻣﺴﺘﺜﻨﯽ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺎرﯾﺰی، در ﻣﻮرد ﻓﻀﺎی اﯾﺠﺎد ﺷﺪه ﺑﺮای زﻧﺎن اﯾﺮاﻧﯽ از سوی ﻣﻐﻮﻻن، ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪه؛ «ﺷﺎﯾﺪ زﻧﺎن ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽداﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻘﺮر اﺳﺖ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﺗﺤﻮل اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ آﻧﺎن ﺑﻪ دﺳﺖ ﺳﺮﺑﺎزان ﻣﻐﻮل ﺻﻮرت ﺑﮕﯿﺮد. ﺗﺤﻮل ﺟﺎﻣﻌﮥ زردﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﮥ اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻌﺪ از ﺣﻤﻠﮥ ﻋﺮب، ﻣسألۀ ازدواج ﺑﺎ ﻣﺤﺎرم و ﺳﺪ ازدواج ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ را از ﻣﯿﺎن ﺑﺮداﺷﺖ. اﯾﻦ ﺗﺤﻮل، اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﺰرگ در ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺑﺴﺘﮥ اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺑﻮد. ﺗﺤﻮل ﺑﻌﺪی زﻣﺎﻧﯽ رخ داد ﮐﻪ ﭘﺎیِ ﺧﺎﺗﻮﻧﺎن ﺗﺮک و ﺳﭙﺲ ﻏُﺰ و ﺑﺎﻻﺧﺮه ﻣﻐﻮل، ﺑﺎ آداب و رﺳﻮمِ ﺧﺎص ﺑﻪ ﺳﺮزﻣﯿﻦ اﯾﺮان ﺑﺎز ﺷﺪ. اﯾﻦ ﺗﺤﻮل، از ﻧﻈﺮ ﺟﺎﻣﻌﮥ اﯾﺮاﻧﯽ ﯾﮏ اﻧﻘﻼب ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ اﺛﺮ آن دﺧﺎﻟﺖﻫﺎی ﮔﺴﺘﺮدۀ زﻧﺎن در اﻣﻮر سیاسی و نفوذ در مراکز مختلف حکومتی بود» (باستانی پاریزی، ۱۳۸۴: ۱۱۳).
لازم به ذکر است که این دخالت زن در امور سیاسی و اقتصادی نشأت گرفته از قوانین و رسوم سرزمین مادری مغولان بود که در آن مرد و زن برابر بودند؛ «در ﻣﻮﻃﻦ ﻣﻐﻮلﻫا، زن دوﺷﺎدوش ﻣﺮد و ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ او در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی روزﻣﺮه ﺷﺮﮐﺖ داﺷت، ﻣﻐﻮﻻن ﻫﻤﺴﺮان ﻣﺘﻌﺪدی ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و اوﻟﯿﻦ آنﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺰله ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ و ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ آﻧﺎن ﺑﻮد. ﻣﺮدان ﺑﻪ ﺟﺰ ﻣﺎدر، ﺧﻮاﻫﺮ، دﺧﺘﺮ و ﻋﺮوس ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﺧﻮﯾﺸﺎن ﺧﻮد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ازدواج ﮐﻨﻨﺪ. زﻧﺎن در ﻧﺒﻮد ﻫﻤﺴﺮانِ ﺧﻮد رﺋﯿﺲ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻮدﻧﺪ و ﮐﺎرﻫﺎی او را اداره ﻣﯽﮐﺮدﻧﺪ» (بیانی، ۱۳۸۲: ۱۴۸ ).
ث – ۳) صفویه
صفویان دودمانی ایرانی و شیعه بودند که در میانه سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری شمسی بر ایران حکومت کردند. همچنین آنان مذهب شیعه را در کشور به رسمیت شناختند و آن را به عنوانِ عامل همبستگی ایرانیان برگزیدند (غفاری‌فرد، ۱۳۸۱: ۲۸۴ – ۲۸۶).
در دورۀ صفویه آرامش نسبی و ثبات سیاسی موجب میشود که زندگیِ مردم رونق بیشتری بیابد و وسایل آسایش بیشتری فراهم باشد. همچنین تأکید شاهانِ صفوی بر پیروی از اصول شریعت، الگوهای اسلامی را در امر خانواده و ازدواج بیشتر رایج ساخت.
«خانواده گسترده همچنان مورد توجه است و ازدواجِ زودرس همراه با چندزنی از خصوصیات نظامِ خانوادگی در این دوره بشمار میآید» (سهرابی، ۱۳۵۷: ۸۶ ).
شاهان در این دوره، دارای حرمسرا بودند و این حرمسرا پر بود از زنان عقدی و صیغه و کنیز که به نظر میآید ادامه دهندۀ همان روش ساسانیان در حرمسراداری است؛ عدۀ زنانِ شاه عباس را بین چهارصد تا پانصد نوشتهاند که از این گروه سه یا چهار تن از شاهزادگان، زنان عقدی و رسمی شاه بودهاند و بقیه نیز به عنوانِ صیغه و کنیز در حرمخانه به سر میبردهاند (فلسفی، ۱۳۵۲: ۲۱۴ – ۲۱۵).
رسمی کردن مذهب شیعه برای زنان، خود باعث بعضی از محدودیتها و تبعیضها در دوران صفویه شد؛ یکی از این محدودیتها عزلت نشینی این زنان بود که باعث میشد هر چه بیشتر از صفحه اجتماع دور بمانند و اگر هم میخواستند بیرون بیایند با مقررات خاصی همرا بود. «بستن روبنده و به سر کردنِ چادر که از دوران شاه طهماسب رواج بیشتری یافته بود مورد تشویق قرار گرفت. هر چند برخی از زنان به هنگام جنگ یا سفر بر اسب مینشستند و یا از فنون نیزهپرانی و شکار اطلاع داشتند معهذا زندگی آنان معمولا بیشتر به خوردن و خوابیدن و زائیدنِ کودکان محدود میشد. این قاعدۀ کلی شاملِ زنان شاه نیز میشد و آنها موقع بیرون رفتن از حرمسرا روبنده داشتند و تنها در مواردی که قرق اعلام میشد می توانستند بدون نقاب و چادر، آزادانه حرکت کنند» (سهرابی، ۱۳۵۷: ۹۲).
ث – ۱۴) قاجاریه
قاجاریه یا قاجاریان دودمانی ترکنژاد بودند که از حدود سال ۱۱۷۰ تا ۱۳۰۴ بر ایران فرمان راندند. ایلِ قاجار یکی از طایفه‌های ترکمان بود که بر اثر یورشِ مغول از آسیای میانه به ایران آمدند.
در دورۀ قاجاریه تحول بارزی در نظامِ خانوادگی ایران مشاهده نمی شود. صیغهگری در این ایام رواج بسیار دارد و خرید و فروش کنیزان آزاد بوده و همخوابی با صاحب، آنان را از قید بردگی میرهاند. اگر اقبال بدانان روی میآورد جزو زنان صیغهای محسوب شده و فرزندان آنها نیز میتوانستند وارث پدر باشند (دروویل، ۱۳۴۸: ۷۵ ).
در این دوره نیز شاهان حرمسرا داشتند و این حرمسراها مملو بود از زنان سوگلی و عقدی و صیغهای و کنیز. این زنان اکثراً زنانِ نگونبختی بودند که از ارضاءِ غرایز طبیعی خویش محروم مانده و به تنعم و آسایش ظاهری، که معمولا در خوبپوشیدن و خوبخوردن خلاصه میشد دلخوش میکردند. دکتر یاکوب پولاک، پزشک اتریشی، که طبیبِ مخصوص ناصرالدین شاه بود، در کتابِ خویش تحت عنوانِ «سفرنامۀ پولاک» به شرایط بد و اسفناک زنان درباری اشاره میکند و به خوبی بدبختی و سیه روزی آنان را مینمایاند. وی مینویسد: «رویهم رفته زندگی و سرنوشتِ زنان شاه به هیچ وجه نمیتواند مایۀ رشک و حسرت باشد. نه تنها از این جهت که شاه غالباً به یکی میپیوندد و از یکی میبرد، بلکه از این بابت که این ها کاملاً جدا از دیگران و تقریباً در اسارت به سر میبرند و علاوه بر این فقط از حداقلِ وسایل زندگی برخوردارند… وای بر آن زنی که اجاقش کور باشد یا در اثر شوربختی بچهاش بمیرد. فقط امید آنها به این بسته است که در پیری از اندرون خارج شوند» (پولاک، ۱۳۶۸: ۱۶۳ – ۱۶۴).
در پسِ پرده بودن و پوشیدگیِ زنان، همچنان مانعِ ایفای نقش اجتماعی و تربیتی زنان در خانواده است و آنان از منزلتِ شایسته خود در خانواده برخوردار نبودهاند. داشتنِ دختر افتخار محسوب نمیشد و اگر دختری به دنیا میآمد، کمتر در موردش صحبت میشد، در حالی که تولدِ پسر با شادی و مسرت همراه بود (سهرابی، ۱۳۵۷: ۹۹ ).
حاصل سخن
با ورود اسلام به ایران و وجود امتیازاتی که این دین الهی برای زنان در نظر گرفته بود، به نظر میرسید که در ایران وضعیت برای زنان از گذشته بهتر شود؛ اما در اکثر موارد این امتیازات خود دستاویزی شد برای دور کردنِ زن از صحنۀ زندگی و اجتماع. اگر اسلام رعایتِ حجاب و دیده نشدن از سوی نامحرم را برای زن لازم دانسته بود، ایرانیان به شیوهای افراطی این موارد را سرلوحه خود قرار دادند و زنان را در پستوی خانهها و حرمسراها حبس کردند تا مبادا از سوی نامحرمان دیده شوند و لکۀ ننگی بر دامنِ غیرتشان بنشیند.
از سوی دیگر در حالی که بالاترین سطحِ پاکدامنی از زنان انتظار میرفت، مردان خود با بهره گرفتن از حربههایی که اسلام در اختیارِ آنان گذاشته بود، به بالاترینِ لذتها دست پیدا میکردند و زنانِ بیچاره را در شرایطی میگذاشتند که برای یک شب راهیابی به خلوتِ این مردان به انواعِ حیله و کلک متوسل شوند؛ از زهرخوراندنِ حریف تا جستوجو برای پیدا کردنِ دختران زیبارو برای مردان و به طبع آن مورد تشویق قرارگرفتن و دیده شدن. حربههایی همچون به مقدارِ لازم زنانِ عقدی داشتن، به مقدار نالازم زنانِ صیغهای داشتن و آزاد بودن بهرهکشی از کنیز و ایضاً در بعضی دوره ها غلامان نیز به این جمع اضافه میشدند.
با همۀ این احوال، در درازنای تاریخِ پر فراز و نشیبِ گذشتۀ ما همواره زنان برجستهای در عرصه های گوناگون سیاست، حکومت، ادبیات و… ظهور کردهاند که خود میتواند تلاشی باشد در برابر خودکامگیهای مردانه و اعتراضِ نسبت به نابرابری و تبعیض جنسیتی. زنانی همچون: مهستی گنجوی، رابعه بنت کعب قُزداری، آبشخاتون، ترکان خاتون، خدیجه خانم (از عوامل تشکیل سلسلۀ قاجاریه)، خیرالنسا بیگم (مادرِ شاه عباس صفوی)، زینب پاشا(سردسته زنانِ نهضت تحریم تنباکو) و جهانملک خاتون دختر جلالالدین مسعودشاه اینجو، شاعری شاهزاده که نسخه های خطی دیوان ۵۵۰۰ بیتی یا به گفتهای ۱۴۰۰۰ بیتی از او در کتابخانهها موجودند (ر. ک فرخزاد، پوران ( ۱۳۷۸ ) دانشنامۀ زنان فرهنگساز ایران و جهان. تهران، زریاب. و کراچی، روحانگیز ( ۱۳۷۴ ) اندیشهنگاران زن در شعر مشروطه. تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا، ذیل هر شخصیت ).
ج) نمود آنیما در رمان شمس و طغرا
مقدّمه
«جای تاسف است اگر ادبیات را زبانی بدانیم که باید تفسیر شود و روانکاوی را دانشی توانا بر این تفسیر… این حرفِ معصوم بیرنگ بیمعنا، این «و» که میان روانکاوی و ادبیات قرار میگیرد، بر رابطهای که در دو سویه آن ارباب و بندهای ایستادهاند، پرده میکشد. رابطۀ روانکاوی و ادبیات برخورد دو نیروی برابر و هم توان است. برخورد دو نظام زبانی و دو دانش» (یاوری، ۱۳۷۴: ۵ ).
آیا میان متن و روان همانندی و پیوندی هست؟ آیا ساختارهای روانی و ساختارهای روایی به هم شبیهاند؟ آیا میتوان از چیزی به نام روان جمعی سخن گفت؟ آیا آثار و نشانه های این روان جمعی را میتوان در آفرینشِ هنری و ادبی باز شناخت؟ آیا میتوان تاریخِ روان را نوشت؟ آیا دگرگونیهای عمیقِ اجتماعی قلمروی ناخودآگاهِ روان و فرایندهای ساختارسازِ آن را دگرگون میکند؟ آیا اثر هنری یا متنِ ادبی میتواند سیمایِ انسانِ هم روزگار خود را در خود منعکس کند؟
این پرسشها نمونهای است از پرسشهای بیشماری که نقدِ ادبی روانشناختی– به ویژه نقدِ روانشناختی فرهنگی – با آن روبهرو است؛ پرسشهایی که روانکاوی و ادبیات را، چون دو دانشِ برابر و هم توان، به هم نزدیک میکند و هدف آنها یافتن و بررسیدن همانندیهایی است که میتوان میانِ ساختارهای روایی و فرایندهایِ ساختارسازِ روان که آفرینشِ چنین متنی را ممکن کرده است سراغ کرد.
«پیوند روانکاوی و ادبیات از همان روزهایی آغاز شد که فروید نامهای پر آوازهای چون اودیپ و نرگس، یا یوسف و ساد را فراخواند تا بر مفاهیمِ روانکاوی خود نامی بگذارد و فرضیه های پیچیدۀ آن را به کمک بارِ معنایی آشنای این نامها روشنتر و سادهتر کند. اتفاقی که افتاد، خیلی جالب بود. عقدۀ اودیپ از همتای ادبیاش پر آوازهتر شد و سیمای بیزنگارِ یوسف در غباری فرو رفت که از گرایشِ ناخودآگاه او به سرخوشی و گناه خبر میداد و پاکدامنیاش را درست به اندازۀ شیدایی و رسواییِ نامادری زیبایش، زلیخا، به پرسش میکشید.
بسیاری از مفاهیم و فرضیههایی که با فروید و روانکاوی بر سر زبانها افتاد، امروز دیگر تازه نیست؛ اما در دهه های آغازین قرن که نویسندگانی چون ویلیام فالکنر، جیمز جویس و ویرجینیا وولف داستانهایشان را مینوشتند، هیچ چیز بهتر از دانشِ نوپایِ روانکاوی و بنیانیترین مفهومِ آن، یعنی ناخودآگاهی، برای نشان دادنِ پریشیدگیهای روانی انسانی که با پای نهادن به دورانِ مدرنیته از آرامش و یکپارچگیِ خاطر فاصله گرفته بود، به کارشان نمیآمد» (همان: ۱۷).
ج – ۱) کهنالگوها
ﮐﻬﻦاﻟﮕﻮﻫﺎ ﺳﺎزﻧﺪۀ ﺗﺼﺎوﯾﺮ ذﻫﻨﯽ و ﻧﻤﺎدﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در واقع این کهنالگوها مفاهیمی مشترک و جهانی هستند که از گذشته های دور، از اجداد بشر، نسل به نسل منتقل شدهاند و در ژرفای ضمیر ناخودآگاه جای گرفتهاند. اﯾﻦ ﺻﻮرتﻫﺎی ازﻟﯽ ﻧﺨﺴﺖ ﺗﻮﺳﻂ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ آن در ﺷﻨﺎﺧﺖِ روﺣﯿﺎتِ ﺷﺎﻋﺮان و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺗﻮﺳﻂ ادبﭘﮋوﻫﺎن ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. اﯾﻦ دﺳﺘﻪ از ﺗﺼﺎوﯾﺮ دارای وﯾﮋﮔﯽﻫﺎ و ﺗﻌﺎرﯾﻒِ ﺧﺎﺻﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻫﻤﻮاره ﺑﻪ ﺻﻮرتِ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه در اﺷﻌﺎر و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ اﻧﻌﮑﺎس ﻣﯽﯾﺎﺑﻨﺪ. مهمترین کهنالگوها از نظرِ روانپزشک شهیرِ سوئیسی، کارل گوستاویونگ، عبارتند از: « سایه، پرسونا، خود، آنیما و آنیموس» (شولتز و آلن شولتز، ۱۳۸۷: ۱۲۲).
این صور مثالی برای رسیدن به مرزهای خودآگاهی در نمادهای گوناگون جلوهگر شده و در آثارِ هنرمندان نمود پیدا کردهاند. به نظر میرسد آثار ادبی و هنری، بستر بسیار مناسبی برای تجلی آرکیتایپها است و هنرمند برای ایجادِ یک اثر ماندگار بیشتر از ناخودآگاهش الهام میگیرد. در ﺑﯿﻦ اﯾﻦ ﺻﻮرتﻫﺎی ﮐﻬﻦ و ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی ازﻟﯽ، آﻧﯿﻤﺎ و آﻧﯿﻤﻮس از ﻣﻮاردی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﺻﻮرتِ ﻣﻌﺸﻮق در اﺷﻌﺎر و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﺧﻮد را ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﻨﺪ. اﯾﻦ ﻣﻌﺸﻮق ﺑﺮ اﺳﺎسِ ﺷﺨﺼﯿﺖِ ﭘﻨﻬﺎن ﺷﺎﻋﺮ و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻠﻮهﻫﺎیِ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. از آنجا که جایگاهِ آنیما و آنیموس در ناخودآگاه است، میتوان تأثیر این کهنالگوی مهم را بر آثار ادبی یا هنریِ بسیار ارزشمند و ماندگار و بر ذهن و زبانِ خالق اثر مشاهده کرد. به اعتقادِ یونگ خاستگاه آثاری از این دست، لایه های ژرف ناخودآگاه جمعی است که منبع کشف و شهود و الهام نویسنده و هنرمند است. اﻟﺒﺘﻪ ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺎص اﺟﺘﻤﺎع و ﺗﺤﻮﻻت ﻣﺨﺘﻠﻒ در وﺟﻮد ﺷﺎﻋﺮ یا نویسنده ﻧﯿﺰ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮕﺮش وی درﻣﻮرد اﯾﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﭘﻨﻬﺎن ﺗﺄﺛﯿﺮگذار ﺑﺎﺷﺪ.
ج – ۲) آﻧﯿﻤﺎ و آﻧﯿﻤﻮس ﭼﯿﺴﺖ؟
در ﺑﺤﺚ از ﮐﻬﻦاﻟﮕﻮﻫﺎ، آﻧﯿﻤﺎ و آﻧﯿﻤﻮس ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﯿﻖ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﯾﻮﻧﮓ و ﻫﻤﮑﺎراﻧﺶ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و در زﻣﯿﻨﮥ ﻣﻌﺮﻓﯽ اﯾﻦ دو ﭘﺪﯾﺪۀ روانﺷﻨﺎﺳﯽ، ﻣﻘﺎﻻت ﻣﺘﻌﺪدی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺿﻤﯿﺮ ﻫﺮ اﻧﺴﺎن از دو ﺑﺨﺶ ﺧﻮدآﮔﺎه و ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﻧﺴﺎن ﺑﺴﯿﺎری از اﻣﻮر را ارادی و ﺑﺴﯿﺎری دﯾﮕﺮ را، ﺑﯽآن ﮐﻪ ﺧﻮد ﺑﺨﻮاﻫﺪ، اﻧﺠﺎم ﻣﯽدﻫﺪ. ﻫﺮ زن و ﻣﺮدی در وﺟﻮدِ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺎ ﻋﻨﺼﺮ دﯾﮕﺮی ﮐﻪ از ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ اﺳﺖ، در ارﺗﺒﺎﻃ اند. اﯾﻦ دو ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ روح و ﻻزمۀ وﺟﻮد ﻫﺮ ﺷﺨﺺ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻪ ﻓﺮد ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺤﺖِ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻗﺮار ﮔﯿﺮد، اﯾﻦ ﺗﺼﺎوﯾﺮ در وی ﻧﻤﻮد ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻣﯽﯾﺎﺑﻨﺪ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:19:00 ق.ظ ]




چو زین گنبد برون پری مر او را میزبان بینی
سنائی در این بیت اخلاقی می گوید : سعادت در ساختن باغ و بوستان نیست ، بلکه سعادت آن است که در اندرونِ تو باغ و بوستان باشد .
که دولتیاری آن نبود که بر گل بوستان سازی
که دولتیاری آن باشد که در دل بوستان بینی
سنائی می گوید : اگر آتشی را پُر از دود دیدی آن دود از هیزم است نه آتش پس بدان اگر در درون خویش بدی دیدی ، آن را نتیجۀ جانبِ حسی و مادّی وجود خود بدان نه از تاثیر جانب عقلی وجودت .
ز حِسّی دان، نه از عقلی، اگر در خود بدی یابی
ز هیزم دان، نه از آتش، اگر در وی دخان بینی
سنائی با آوردن داستان تاریخی و تعلیمی می گوید : فریدون پادشاه ایرانی که بر ضحّاک شورید و به یاری کاوه و درفش کاویان بر او پیروز شد . پس چرا تو بر نفس شیطانی خود غالب نمی شود بجنگ تا او را شکست دهی .
تو یکساعت، چو افریدون، به میدان باش، تا زان پس
به هر جانب که روی آری درفشِ کاویان بینی
سنائی در این بیت زاهدانه و عرفانی می گوید : نگارندۀ دو گیتی ( حق تعالی ) را از بخشیدن چرا عاجز می بینی که کارهایِ او را به عناصر ( = گوهران ) و به اختران نسبت می دهی ؟ و کارها از جانبِ حق بدان نه از عناصر اربعه که کوتاه بینی است . اگر خطی را که حاصل خرد و اندیشه است به انگشتانِ کاتب نسبت دهیم .
ز بخشیدن چه عجز آید نگارنده ی دو گیتی را
که نقش از گوهران دانی و بخش از اختران بینی؟
ز یزدان دان، نه از ارکان، که کوته دیدگی باشد
که خطّی کز خرد خیزد، تو آن را از بنان بینی
اگر روزی صد بار در راهِ حق شهید شوی ، و در این کار ، برای خود نقشی قائل باشی به این معنی که شهید شدن را به خودت نسبی دهی و آن را فعل الله ندانی ، گبری خارج از دین خواهی بود. این که سنائی از میان همۀ غیر مسلمانان گبر را انتخاب کرده است . علّتی خاص دارد : سنائی اشعری مشرب است . و اشاعره – تمام افعالِ آدمی را به حق نسبت می دهند و معتقدند که اگر برای آدمی سهمی در افعالِ او قائل شویم ، عملاً از توحید خارج شده ایم . و غالباً معتزله را ، که به آزادی انسان و نقشِ فعالیت های او اعتقاد دارند – به ثنویت و دوگانه پرستی متهم می کنند . و می گویند که این ها محبّوسِ این اُمَّت اند : اَلقَدَرِیّهُ محبّوسُ هذه الاَمَّه ( فیض القدیر ۴/۵۳۴ ) یعنی آنان که به اختیار ( = قدر ) اعتقاد دارند . ( و برای اعمال و اراده و مشیّت انسان اهمیّت قایل اند ) محبّوسان این اُمت ( = اسلام ) اند . یعنی همان طور که محبّوس ( زردشتیان ) به دو مبدا ( = یزدان و اهریمن ) عقیده دارند ، ابنان نیز ، به دو مبدا یکی باری تعالی و یکی هم اراده و اختیار خویش ، قائل اند .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر صد بار در روزی شهید راه حق گردی
هم از گبران یکی باشی، چو خود را در میان بینی
امین باش ، ارهمی ترسی زنارِ آن جهان ، گرتو
بکار ، اینجا ، امین باشی زنار ، آنجا ، امان بینی
سنائی در این بیت تأکید دارد : به امیال نفس خود میدان دادی و خرد را بستی ، اگر هوا را بزیر پای در آوردی ، آنگاه ، خرد را به کامِ خویش خواهی دید . و باز می گوید : تو ، کی مرد میدان آنی که دلِ خویش را بی آرزو بخواهی و کی آن درد در تو حاصل شده است . که تن خویش را ( تمایلات جسمی خود را ) خوار و زبون بخواهی و به آن ها اعتنا نکنی .
هوا را پای بگشادی، خرد را دست بربستی
گر آن را زیر گام آری مر این را کامران بینی
تو خود کی مرد آن باشی که دل را بی هوا خواهی؟
تو خود کی درد آن داری که تن را در هوان بینی؟
سنائی در این بیت عرفانی تأکید دارد : بهشت و دوزخ هر کس ، در درونِ اوست ، به درون خویش بنگر تا در آنجا در جگرِ خویش دوزخ ها بینی و در دلِ خویش بهشت ها یابی .
بهشت و دوزخت با تست، در باطن، نگر تا تو
سقرها در جگر یابی، جنانها در جنان بینی

۲-۴ اشعار کتاب حدیقه الحقیقه

۱-۲-۴فصل اندر درجات

سنائی در این قصیده تأکید دارد که وهم و خیالات پوچ را رها کن و مراتب عالی را پله پله طی کن تا به سرای بقا برسی و تمام اسباب دنیا وسیله آزمایش و فریب دادن تو و تو را از راه بازداشتن است. سنائی تقریباً در تمامیه قصایدش هشدار می دهد و بر حذر می دارد آدمی را از دلبستن به دنیا و اسباب او.

جانت را دوزخ آشیانه مکن

خاطرت را محال خانه مکن

گرد بیهوده و محال مگرد

بر در خانه خیال مگرد

از خیال محال دست بدار

تا بدان بارگه بیابی بار

در این بیت اخلاقی سنائی کاهلی در راه معرفت ، به کفر و بی دینی می انجامد تأکید دارد:

هر که او تخم کاهلی کارد

کاهلی کافریش بار آرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:18:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم