مقالات و پایان نامه های دانشگاهی – گفتار سوم : رسالت دولت اسلامی در عرصه فرهنگ (اهداف و وظایف) – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
بررسی یک آیه
«الذینَ اِن مَّکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقاموا الصّلاه و آتوا الزَکاه وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ َنهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لله عاقِبَه الاُمورِ.[۶۵]» کسانی که چون آنان را در زمین قدرت و توانایی دهیم، نماز به پا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وا میدارند و از کردارهای ناپسند باز میدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خدا است. قدرت یافتن در زمین «تمکین فیالارض» یا رسیدن به قدرت حکومت از سوی خداوند است. به عبارت دیگر، اصل قدرت در تفکر دینی، الهی است. با توجه به تعدد معنای «فی الارض»، از این آیه برمیآید که حکم موردنظر، چه در قدرتهای کوچک منطقهای و چه در دولتهای بزرگ و حتی بینالمللی، یکسان است. از عبارت «اقام الصلوه » فهمیده میشود که، مهمترین و اولین کار حکمرانان دینی این است که اولاً، خود به تعالیم دینی عامل و پایبند باشند و ثانیاًً، زمینهساز اجرا و ترویج همگانی آن شوند.
در مرحله بعد، توجه به مشکلات اقتصادی و بالا بردن سطح زندگی ،دغدغه دیگر حکمرانان دینی است. که عبارت «اتوا الزکاه » را میتوان ناظر به این معنا دانست. امر به معروف، صرف گفتن و پند و اندرز دادن یا امر کردن نیست، بلکه زمینهسازی برای ترویج معروف و ارزشهای دینی است و تقدم آن بر نهی از منکر نیز به معنای اولویت فعالیتهای فرهنگی ایجابی است.عبارت «و لله عاقبه الامور» در پایان آیه، شاید میتواند بیانگر این پیام باشد که اثربخشی فعالیتهای فرهنگی در جامعه دینی، قطعیت تام و تمام ندارد. به عبارت دیگر، در انجام فعالیتهای فرهنگی، حکمرانان دینی مکلف به انجام وظیفه هستند و اخذ نتیجه را باید به خداوند واگذار کنند. این مضمون در موارد دیگری نیز در قرآن کریم از جمله آیه کریمه «اِنَّکَ لاتَهدی مَن اَحبَبتَ وَ لکِنَّ اللهَ یَهدی مَن یَشاءُ»[۶۶]،مورد اشاره قرار گرفته است.
بررسی یک روایت
تمیم داری میگوید: خدمت رسول خدا(ص) بودیم. حضرت فرمود: «الدّین النصیحه» دین، نصیحت و خیرخواهی است. تعجب کردیم و عرض کردیم: نصیحت و خیرخواهی برای چه کسی؟ فرمودند: «لله، ولِکِتابِهِ وَ لِرَسولِهِ وَ لاَئِمَّه المُسلِمینَ وَ عامَّتِهِم». برای خدا، برای کتاب او، برای پیامبر او، برای پیشوایان مسلمانان و برای توده آن ها.نصیحت به معنای خیرخواهی است و نه پند و اندرز و موعظه: «النصح تَحرّی فِعلٍ اَو قَولٍ فیهِ صَلاحُ صاحِبِهِ».نصح و نصیحت عبارت است از انتخاب کردار یا گفتاری که به صلاح شخص موردنظر باشد. علیرغم وجود معنای اصلی واجد برای نصح و نصیحت، مصداق این معنا در موارد مذکور در حدیث فوق ،متفاوت خواهد شد.برای مثال، نصیحت نسبت به خداوند با نصیحت نسبت به پیامبر و ائمه مسلمانان متفاوت خواهد بود. خیرخواهی نسبت به خداوند میتواند به معنای نصرت الهی باشد.
آیتالله مهدوی کنی در ذیل آیه مذکور میفرمایند: دایره نصیحت از آنچه آن مرحوم [محدث قمی] نوشتهاند، گستردهتر است. مثلاً نمیتوان نصیحت نسبت به خدا و رسولخدا(ص) و ائمه(ع) را به تصدیق و پیروی منحصر کرد؛ بلکه هر مفهومی که در چارچوب خیرخواهی و اخلاص و صداقت قرار گیرد، در دایره نصیحت وارد است.به طور مثال، اگر اطلاع از جریانات و حوادث موجود در کشور یا کیفیت عمل کارگزاران و مسئولان حکومت برای رهبر مفید است، گزارش وضع موجود از مصادیق «النصیحه لِأئمه المسلمین» است. هرچند گزارشکننده ،نسبت به این کار مأموریت و مسئولیت خاصی نداشته باشد. پس، هر سخن و عملی که به منظور خیرخواهی با صراحت و بدون پیرایه اظهار شود، نصیحت است.
باید توجه کرد که در حدیث مذکور، نصیحت و خیرخواهی از منظر آحاد مردم مورد توجه و توصیه قرار گرفته است. از اینرو، میتوان به طریق اولی استنباط کرد که نصیحت و خیرخواهی مورد توصیه در حکمرانان و پیشوایان جامعه اسلامی نیز وجود دارد یا باید وجود داشته باشد.مدعای مذکور مؤیدات روشنی از قرآن کریم دارد و آن اینکه، در آیات متعدد برخی از پیامبران الهی عملکرد خود را در نصیحت و خیرخواهی خلاصه نمودهاند.
مانند حضرت نوح(ع) به عنوان پیامبری صاحب شریعت، خطاب به قوم خود فرمود: «اُبَلِّغُکُم رِسالَه رَبّی وَ اَنصَحُ لَکُم[۶۷]».«… وَ لایَنفَعُکُم نُصحی[۶۸]».و یا سخن حضرت صالح(ع) به عنوان پیامبری تبلیغی، خطاب به قوم خود فرمود: «وَ نَصَحتُ لَکُم وَ لکِن لاتُحِبّونَ النّاصِحین[۶۹]».با توجه به آنچه گذشت، نکتهای که لازم به یادآوری است اینکه، نصیحت و خیرخواهی انبیا و سایر پیشوایان دین عمدتاًً چیزی است که به تعبیر امروزی در عرصههای فرهنگی مصادیق و تجیلات خود را نشان میدهد و میتوان برای آن دو رکن اساسی برشمرد؛الف.: آزاد کردن انسانها از سلطه طاغوتها (نحل: ۳۶) ب. تزکیه و تعالی اخلاقی (جمعه: ۲).[۷۰]
گفتار سوم : رسالت دولت اسلامی در عرصه فرهنگ (اهداف و وظایف)
مکتب حیات بخش اسلام بر اساس جهان بینی و نگاهی که به انسان و جهان دارد برای نظام سیاسی و حاکمان جامعه اهداف و وظایفی در نظر گرفته است تا بدین سان نظام سیاسی مورد نظر اسلام جامعه را به سمت آرمان های مطلوب هدایت کند.
بند اول : اهداف دولت اسلامی در عرصه فرهنگ
در اینجا به مهم ترین اهداف حکومت در اسلام در بعد فرهنگی، اشاره می شود:
-
- «تکامل همه جانبه انسان: اولین و مهم ترین هدف بعثت انبیا رشد،کمال و حرکت انسان در هر دو بعد مادی و معنوی به سوی خداوند متعال است . پس حاکمیتی که مبنی بر این آموزه ها باشد، باید محوری ترین هدف خود را رشد و کمال انسان قرار دهد به گونه ای که نتیجه قهری برقراری چنین حکومتی،حرکت شتابان انسان و جامعه او در همه ابعاد، به سمت توسعه باشد. پس یکی از حقوق مردم بر حکومت اصلاح و هدایت جامعه آن ها در مسیر کمال است.
-
- عدالت: حکومت اسلامی یکی دیگر از اهداف عالیه خود را برقراری عدالت در جامعه میداند. عدالت اگرچه یک ارزش است اما به گونه ای بر جامعه تاثیر دارد که رواج و نهادینه شدن بسیاری از ارزش های دیگر را ،به خود متکی کردهاست . عدالت، زمینه ساز هدایت و رشد فضایل اخلاقی در جامعه است و نمی توان بین کمال انسان و عدالت تفکیک قایل شد و این دو مکمل هم هستند. به عبارت دیگر حاکمان صالح در بستری از عدالت قادر به تربیت جامعه و پیش بردن آن به سمت کمال هستند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 11:25:00 ق.ظ ]
|