کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



انسان‌شناختی

تقدم کمال فرد بر جامعه

تکلیف مداری
محوریت فطرت و تعادل در ارضای تمایلات

وجود احساس تکلیف در برقراری رابطه با دیگران
برقراری روابطی که منجر به ارضای امیال به صورت متعادل می باشد.

ارزش‌شناختی

تفوق روح انسان نسبت به جسم

آزادی درونی
تساهل و مدارای نسبی
۳-محوریت بایدها و نبایدهای فطری بر اساس آموزه‌های دین

رعایت حد و حدود آزادی در روابط انسانی بر اساس شاخصهای دینی با هدف رسیده به آزادی درونی
داشتن مدارای نسبی در برقراری روابطی که در چهارچوب دین انتخاب شده است و عدم مدارا و تساهل افراد و نهادهای دینی و اجتماعی در مقابل روابط انسانی که خارج از چهارچوب دین قرار دارد و نشان دادن مدارای نسبی
تعیین بایدها و نبایدهای مربوط به نوع برقراری روابط از جانب فرد و شکل گیری پلورالیسم اخلاقی.

دین‌شناختی

تفوق دین بر عقل

دین روش کامل زندگی

برقراری روابط انسانی در چارچوب‌های تعیین‌شده توسط دین

۴-۴- بررسی سؤال سوم تحقیق: وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی با اسلام در دو شاخص اوقات فراغت و سبک زندگی چیست؟
برای پاسخ به این سؤال همان طور که قبلا اشاره شد از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. به باور ریوکس (ضرغامی، سجادیه و قائدی،۱۳۹۱، ص ۴۵) تحلیل تطبیقی، مقایسۀ تحلیلی میان افراد، گفت و گوها، گزاره‌ها، مجموعه‌ها، موضوع‌ها، گروه‌هایا دوره‌های زمانی است که شباهت‌ها و تفاوت‌هایآن‌ها را آشکار می‌کند. در دانشنامۀ پژوهش کیفی گیون (همان)، بخش اصلی تحلیل تطبیقی، «تحلیل تطبیقی پیوسته» خوانده شده و آمده است: «در فرایند تحلیل تطبیقی پیوسته، بخشی از داده ها همچون یک مفهوم یا یک گزاره، با دیگر مفهومها یا گزاره ها، مقایسه می شود تا شباهتها و تفاوتهای آنها آشکار شود. با جداسازی و مقایسۀ پیوستۀ مفهومها و گزاره ها، امکان گسترش الگوی مفهومی مهیا می شود که نشان دهندۀ رابطه های گوناگون میان مفهومها یا گزاره ها است».

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بنابراین در پژوهش حاضر، به مقایسۀ مبانی جهان شناختی، انسان‌شناختی، ارزش شناختی و دین‌شناختی و اصول عملی برآمده از آن‌ها در لیبرالیسم و اسلام و همچنین ویژگی‌های تبیین شده در دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانیکه بر اساس این مبانی و اصول عملی به دست آمد، پرداخته شده است. باید به این نکتۀ مهم اشاره کرد که در پژوهش پیش‌رو هدف از مقایسه مشخص نمودن تفاوت‌ها است نه شباهت‌ها. گزاره‌های متناظر در سه بخش مبانی، اصول عملی و ویژگی‌ها برای پاسخ به سؤال سهقبلاً در پاسخ‌گویی به سؤال یک و دو به دست آمده‌اند.
۴-۴-۱- تقابل درمبنای جهان شناختی
وجود زندگی جاوید پس از مرگ و حیات اخروی در مقابل محوریت دنیای مادی به عنوان تنها فرصت زندگی بر اساس این دو مبنای متقابل می‌توان وجوه تقابل دو مکتب در حوزۀ جهان‌شناسی را در محورهای زیر برشمرد:

  • جهان‌بینی اسلام الهی و توحیدی است اما جهان‌بینی لیبرالیسم مادی و غیرتوحیدی است.
  • در جهان‌بینی اسلامی بر اساس اصل معاد، جهان دیگری وجود دارد که برخلاف این دنیا که فانی است، جاویدان است. انسان‌ها نتیجۀ اعمال خود را در آن می‌بینند اما در جهان‌بینی لیبرالیسم جهانی به غیر از این دنیای کاملاً مادی وجود ندارد، بنابراین پاداش و کیفری وجود نخواهد داشت و زندگی یعنی حد فاصل تولد تا مرگ.
  • در جهان‌بینی اسلامی، شناخت هستی علاوه بر این که از طریق عقل و تجربه است، از طریق وحی نیز هست و یکی از طرق اصلی به شمار می رود؛ اما در مکتب لیبرالیسم صرفاً از طریق عقل و تجربه است و به طریقی چون وحی اعتقادی وجود ندارد.

۴-۴-۲- تقابل در مبنای انسان‌شناختی
تقدم کمال فرد بر جامعه در مقابل تقدم فرد بر جامعه
در اسلام فرد و جامعه هر دو اصالت دارند اما نه فرد بر جامعه تقدم دارد و نه جامعه بر فرد، بلکه این کمال فرد است که بر جامعه تقدم دارد. به عبارت دیگر سلامت فرد و سلامت جامعه هر دو مهم است چرا که هر دو در نهایت به کمال فرد منجر می‌شوند. در واقع در اسلام همواره کمال فرد مقدم بر جامعه بوده است. این نوع تقدم به معنی محوریت فرد و منافع و امیال او نیست بلکه محوریت کمال و رشد معنویت در اوست. لذا در اسلام گاهی فرد بر جامعه مقدم است و گاهی نیز جامعه بر فرد، اما در هر دو صورت ترتیبی اتخاذ شده است که نهایتاً فرد به کمال مطلوبی که در اسلام مدنظر است برسد. اما در مکتب لیبرالیسم نه تنها اصالت با فرد است بلکه فرد، امیال و خواسته‌هایش در همۀ عرصه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی بر جامعه تقدم دارد. در واقع جامعه چیزی جز تک‌تک افراد نیست و برآیندی متفاوت از افراد ندارد. بدین ترتیب تقدم فرد در اسلام و لیبرالیسم شکاف و تقابل اساسی با یکدیگر دارند. چراکه در لیبرالیسم تقدم فرد بر جامعه منجر به رذیلتی چون خودخواهی می‌شود اما در اسلام تقدم کمال فرد باعث فضیلتی چون رشد روحی فرد و در نهایت رسیدن به قرب الهی خواهد شد.
۴-۴-۲-۱- تقابل در اصول عملی برآمده از مبنای انسان‌شناختی
الف- تکلیف مداری در مقابل محوریت منافع فردی
بر اساس نگرش انسان مدارانۀ مکتب لیبرالیسم، مسئلۀ تکلیف جایگاهی نخواهد داشت. لیبرالیسم در ترسیم ارتباط انسان با اجزای دیگر عالم، قائل به ارتباطی خطی است که در آن همواره نوک پیکان به سمت انسان است. انسانی که گویا در ارتباط با هستی، به صورت صرف دارای حق است و سایر اجزاء حقی ندارند بلکه در برابر او دارای تکلیف هستند و اگر هم انسانِ این مکتب خدماتی متقابل در برابر هم نوع خود انجام می‌دهد تنها به این دلیل است که به طریقی از این رابطه به حقوق خود برسد و در این صورت است که انسان تعریف‌شده در لیبرالیسم، انسانی بریده و مجزا و نامرتبط با انسان و عالم هستی است. از طرفی نیز لیبرال‌ها به تکلیف قائل نیستند بلکه به حقوق قائل‌اند. منظور آن‌ها از حقوق، حقوق طبیعی است و نه حقوق الهی. انسان خود تکالیف خود را می‌تواند تشخیص دهد و لازم نیست دین به عنوان عاملی از بیرون، برای او تعیین تکلیف کند. در واقع آن‌ها عقل انسان را جانشین وحی می‌دانند. (نصری، ۱۳۷۷) اما در اسلام، در قرآن و سیره پیامبر و معصومین (به خصوص رسالۀ حقوق امام سجاد »علیه السلام» سراسر صحبت از حقوق و تکالیف متقابل انسان در ارتباط با خداوند، سایر انسان‌ها، طبیعت و حتی خویشتن خویش است که بیانگر اوج رویکرد غایتمندانه و متعالی به انسان و حقوق اوست. در واقع در اسلام هر حقی با تکلیفی ملازم است و هر تکلیفی با حقی.
ب- محوریت فطرت و تعادل در ارضای تمایلات در مقابل محوریت امیال و ارضای حداکثری آن‌ها
در اسلام اساس گزینش‌ها و انتخاب‌ها و در واقع اعمال فرد بایدها و نبایدهای فطری هستند که با دین مطابقت دارند. به دیگر سخن فرد مسلمان با عمل بر اساس بایدها و نبایدهای فطری که به تعادلی استوار در ارضای امیال منتهی می‌شود خود را مقید به چارچوب‌های دینی می‌داند. امّا در مقابل، در مکتب لیبرالیسم، اساس گزینش‌ها و و انتخاب‌های فرد در زندگی بایدها و نبایدهایی است که نه تنها ریشه در فطرت انسان ندارد بلکه ریشه در احساسات و امیال انسانی دارد. بنابراین نمی‌توان به تعریفی کلی از خوب و بد دست یافت. هرآنچه که امیال انسان را به خوبی و به صورت حداکثری ارضاء کند خوشایند و خوب است پس جزء بایدهاست و هرآنچه نتواند این کار کند و فرد از آن به احساس ناخوشایندی دست یابد بد است پس جزء نبایدهاست.
با توجه به مطالبی که دراین قسمت گفته شد می‌توان تقابل انسان‌شناسی در اسلام و لیبرالیسم را در محورهای زیر برشمرد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 01:08:00 ق.ظ ]




۳- مشاور نباید خود را در مقام رأی و تدبیر بالاتر از همه بداند.
امام صادق(ع): لا تکوننَّ اوَّلَ مشیرٍ، وایاکَ والرَّای الـْفَطیر: مبادا اول مشیر باشی (خود را در مقام رأی و تدبیر و سیاست بالاتر از همه و بی‌نیاز از تعقل بدانی)، برحذر باش از اظهار نظر خام و نسنجیده.[۹]
۴- مشاور باید مراجع را در صورتی‌که خود از حل مشکل و ارئه نظر در مورد وی عاجز است به فرد صاحب نظر و متخصص مربوط ارجاع دهد. امام زین‌العابدین(ع): … و اِنْ لَمْ یحضرکَ لَهُ رأیٌ و عَرَفَتْ له مَنْ تَـثِـقَ برأیه و ترضی بِهِ لنفسکَ دَلـَلـْتـَهُ علیه و اَرْشَدْ تَهُ اِلیهِ.
و اگر رأی و نظری نداری ولی کسی را سراغ داری که به رأیش اعتماد داری و او را می‌پسندیدی به او معرفی و ارشاد کنی تا در خیرخواهی و نصیحتش کوتاهی نکرده باشی…. .[۱۰]
۵- مشاور باید مراجع را بپذیرد و او را راهنمایی نماید:
رسول اکرم(ص): اِذا اسْـتَشارَ اَحَدُکُمْ اَخاهُ فَـلـْیُشِرْ عَـلَـیْهِ: هر گاه کسی از شما از برادرش مشورت بخوهد باید او را راهنمایی کند.
وظایف مراجع در مشاوره:
۱ـ مشورت با خدا: مراجع قبل از هر کس باید در کارها با خدا مشورت کند.
پیغمبر اکرم(ص): اِذا اَرادَ احدکُمْ اَمراً فَـلایـُشاوِرُ فیه احداً حَتّی یَـبْـدَءَ فَـیُـشاوِرُاللهَ عَزَّوجَلَّ.
وقتی می‌خواهید مشورت کنید اول با خدا مشورت کنید بعد با بنده خدا.
۲ـ گزینش مشاور و به کار بستن نظرات او:
نبی‌اکرم(ص): دوراندیشی، مشورت کردن با صاحبان اندیشه و پیروی کردن از آنهاست.
۳ـ مسئولیت مراجع در تصمیم‌گیری: یکی از اصولی که باید بدان توجه داشت آن است که در مشاوره حق تصمیم‌گیری با مراجع است. با توجه به اینکه مشاور نمی‌تواند مسئولیت عواقب تصمیم‌گیری را به عهده بگیرد.
وَلا تَزِروا وازرهً وِزْرَ اُخری. کسی بار دیگری را بدوش نمی‌گیرد. (سوره انعام، آیه ۱۶۴)
۴ـ مراجع باید برای مشاور کلیه اطلاعاتی را که در رابطه مشکلش می‌داند بیان کند. در این مورد می‌توان برای مراجع حدیث زیر را توجیه و تفسیر نمود:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مَنْ کَـتَـمَ الاَطّباءَ مَرَضَهُ خانَ بَدَنَـهُ.
کسی‌که ناخوشی خود را از پزشک پنهان کند به بدن خود خیانت کرده است. (غررالحکم، ۶۶۳)[۱۱]
نظری‌گذرا به برخی از آرا و عقاید حکما و دانشمندان ایران در باب تعلیم‌و تربیت
اینک به طور اجمال با آرای تربتی برخی از بزرگان و حکمای ایرانی به ویژه در باب هدایت و ارشاد مردم آشنا می‌شویم شاید خالی از فایده نباشد که یادآوری گردد اولاً موضوع هدایت و ارشاد از طریق نصیحت و اندرز منحصر به این عده معدود نیست. تمامی کتب پیامبران، امامن، حکما، مصلحان، شعرا، نویسندگان و مبلغان دینی و اخلاقی مشحون از پند و اندرز، گاه جنبه تهدید و تنبیه و ارعاب و ثواب و عقاب نیز دارد. گر چه شناخت طفل و طبیعت او از راه «نظر کردن بر طبیعت طفل و از طریق فراست و کیاست اعتبار گرفتن» ملحوظ بوده اما این شناخت که معرفتی ذهنی و نظری است برای شناختن طبیعت، استعداد و سایر صفات و خصایص آدمی و دنیای روانی کودکان کافی نیست. اینک در راهنمایی تخصیلی و حرفه‌ای یا انواع دیگر مشاوره برای شناختن آدمی از علوم مختلف روانشناسی، روان‌درمانی، روان‌کاوی، پزشکی، جامعه‌شناسی، آموزش و پرورش، آزمون‌های استاندارد، و اصول و فنون استفاده می‌شود.
اما در عین حال افکار و اندیشه‌های آنان در عصر و زمان خود و همچنین قرن‌ها بعد در تعلیم و تربیت و زندگانی و رفتار مردم اثر داشته و خواهد داشت.
فردوسی: پند و اندرز می‌دهد:

ز دانش نخستین به یزدان گرای
تو را دین و دانش رهاند درست

که اوی‌ست جان تو را رهنمای
ره رستگاری ببایدت جست

ابن‌سینا: علاوه بر تربیت اخلاقی و تربیت بدنی رعایت فکر و ذوق و رغبت در انتخاب شغل را مطرح می‌سازد که یکی از عوامل مهم در راهنمایی حرفه‌ای است.
امام‌محمد غزالی: غزالی کودک را طبعاً قابل پرورش می‌داند اما از تأثیر همنشین و محیط غافل نیست. نکته مهم در آرای تربیتی غزالی، نیاز کودکان به تفریح و بازی است.
عنصرالمعالی‌کیکاوس‌بن‌ اسکندر: وی در کتاب خود، قابوس‌نامه، یکی از عوامل مهم تربیتی یعنی وراثت را مطرح می‌سازد و معتقد است که خلق و سرشت از بدو تولد با کودک همراه است و مردم چون از عدم به وجود آیند خلق و سرشت با ایشان باشد.
سعدی: دو کتاب مشهور سعدی گلستان و بوستان، بدون تردید، در آموزش و پرورش مردم کشور ما در طول هفت قرنی که از وفات او می‌گذرد اثری عمیق داشته‌اند لذا سعدی را باید یکی از برجسته‌ترین مربیان تعلیم و تربیت ایران دانست. در نظر سعدی وراثت و استعداد فطری و ذاتی نقش اصلی را در تربیت دارند. اما سعدی منکر تربیت نیست ولی اثر آن را محدود می‌داند.
خواجه‌نصیرالدین‌طوسی: خواجه نظریات بکر و تازه‌ای در باب تشخیص استعدادها و آموزش معنویت و حرفه و پیشه دارد که هم‌اکنون نیز در روان‌شناسی و بالاخص راهنمایی حرفه‌ای و تحصیلی جزء اصول مهم و واجد ارزش و اعتبار علمی است.
مولوی: که بلندترین مقام را در ارشاد و هدایت دارد به شور و مشورت اهمیت بسیار داده و مردمان را به یاری گرفتن از عقل دیگری توصیه می‌کند. زیرا «مشورت مرد را ادراک و هوشیاری دهد.» مولوی برای تحکیم امر مشاوره به دو آیه «و امرهم شورای بینهم» و «و شاورهم فی‌الامر» نیز استناد می کند و کار بستن آنها را تأکید می‌کند.[۱۲]
هدایت و ارشاد در ایران از صدر اسلام تاکنون
در سوره آل‌عمران آیه ۱۵۹ توصیه شده است:
«و شاورهم فی‌الامر فاذا عزمت فتوکل علی‌الله، ان الله یحب المتوکلین.»
در کارها مشورت کن، پس وقتی تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام بده، به درستی که خداوند متوکلین به او را دوست دارد. و در سوره شوری آیه ۳۸ می‌فرماید:
«و امرهم شوری بینهم و ممّا رزقناهم ینفقون.»
کارشان را به مشورت یکدیگر انجام دهند و از آنچه روزی آنها کردیم انفاق می‌کنند.
در قرآن کریم آیات بسیاری درباره هدایت و ارشاد نازل شده است. نماز گذاردن در نمازهای پنجگانه از خداوند طلب هدایت و ارشاد به راه را می‌نمایند «اهدنا صرات المستقیم» و خداوند با تذکر به اینکه قرآن که در آن شک و تردیدی نیست و برای هدایت و ارشاد پرهیزگاران است دعای نمازگزاران را اجابت می کند: «ذالک الکتاب، لاریب فیه هدی للمتقین» (سوره بقره، آیه ۲)، «ان هذا القرآن یهدی للتی هی‌ اقوم.» همانا این قرآن خلق را به استوارترین طریقه هدایت می‌کند. (سوره بنی‌اسرائیل، آیه ۹)، «فامّا یأتینکم منی هدیً» تا آنگاه که از جانب من راهنمایی برای شما آمد. (سوره بقره، آیه ۳۸)، «تلک آیات الکتاب الحکیم هدیً و رحمه‌للمحسنین» این است آیات کتاب حکیم که هدایت و رحمت است برای نیکوکاران. (سوره لقمان، آیات ۲‌و۳)، «و یزیدالله الذین اهتدو هدیً» خداوند بر هدایت کسانی‌که جویای هدایتند می‌افزاید. (سوره مریم، آیه ۷۶)
ذکر کلیه آیاتی که در قرآن کریم در باب جنبه‌های مثبت هدایت و ارشاد آمده و تعبیر و تفسیر آنها نیاز به کتب متعدد دارد. امّا در قرآن کریم نیز تذکر داده شده که گروه ستمکاران و ظالمان هرگز هدایت نخواهند شد.
«ان الله لایهدی القوم الظالمین» همانا خداوند قوم ظالمان را هرگز هدایت نخواهد کرد. (سوره قصص، آیه ۵۰). پیغمبر اکرم هرگز به روش مستبدان رفتار نمی‌کرد. در اموری که از طرف پروردگار دستوری نازل نگردیده بود، با اصحاب به مشورت می‌نشست و نظر و رأی آنان را محترم می‌شمرد و از این طریق بدان‌ها شخصیت می‌داد. در وصیت آن حضرت به حضرت علی آمده است: فقری از نادانی سخت‌تر و مالی سود ورزتر از خردمندی نیست. هیچ چیز هراسناک‌تر از خودبینی و هیچ معاضدتی از مشاوره نیکوتر نیست.[۱۳]
حضرت علی‌(ع) در نهج‌البلاغه در فرمان معروف خود به مالک اشتر درامور رایزنی و مشاوره توصیه‌های مؤکدی می‌نمایند: «به هنگام رایزنی، مرد بخیل را از خود دور بدار که تو را از بخشش و کرامت باز دارد. مردمان ترسو را به مشورت مخون که اراده‌ات را در کارها سست کنند. آزمندان را نیز به مشاوره مپذیر، زیرا چهره زشت حرص و آز را در نظرت زیبا جلوه دهند. از میان مردم، رازداران را برگزین. در انجمن‌های مشورت با آنان باش و هر کس که حرف حق را که سخت تلخ است بی‌پرواتر به تو بازگوید و به کردار و رأی تو بیشتر اعتراض کند او را به خود نزدیکتر گردان.[۱۴]
راهنمایی و مشاوره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
برنامه راهنمایی و مشاوره بعد از به ثمر رسیدن انقلاب، مثل بسیاری از برنامه‌های دیگر با توجه به هدف‌های جدید انقلاب اسلامی مورد ارزیابی قرار گرفت.[۱۵]
در سال ۱۳۵۹ دفتر آموزش راهنمایی منحل و وظایف آن ابتدا در سه دفتر و سپس به یک دفتر با عنوان «دفتر آموزش عمومی» واگذار شد. در سال ۱۳۶۵ وظایف این دفتر نیز به دو دفتر با عناوین «دفتر آموز ابتدایی و راهنمایی» و «دفتر آموزش متوسطه نظری» تفکیک گردید که در حال حاضر به همین نحو باقی است.
در تاریخ ۳۱/۵/۱۳۵۸ با صدور بخشنامه‌ای در وظایف مشاوران تجدید نظر شد و در سال تحصیلی ۵۹-۵۸ نظام مشاور ـ معلم اجرا گردید. به موجب این بخشنامه از ۲۲ ساعت کار موظف مشاوران ۱۲ ساعت آن به تدریس اختصاص یافت. لیکن بدین تغییر بسنده نشد و در تاریخ ۵/۳/۱۳۵۹ به موجب بخشنامه شماره ۴۳ امور اداری اعلام گردید تا زمان تهیه طرح‌های هماهنگ با هدف‌های انقلاب، برنامه راهنمایی و مراکز مشاوره و راهنمایی تعطیل می‌گردد. از آن تاریخ به بعد تنها در برخی از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی تدریس دروس مشاوره و راهنمایی ادامه داشت.[۱۶] در سال ۶۰-۵۹ طرح اشتغال مربیان تربیتی به عنوان سربازان انقلاب در مدارس شکل گرفت و رسماً به اجرا درآمد. برنامه امور تربیتی به تدریج متوجه برنامه مشاوره و راهنمایی در مدارس گردید. در سال ۱۳۶۴ در مناطق مختلف آموزش و پرورش، مرکزی تحت عنوان «هسته‌های مشاوره و راهنمایی» تأسیس شد.[۱۷]
در پایان جنگ تحمیلی هشت ساله و از ابتدای سال تحصیلی ۶۷ ضرورت این برنامه و تربیت مشاوران تحصیل کرده مجدداً محسوس و محرز گردید به طوری‌که تدریس دورس مشاوره و راهنمایی در اغلب دانشگاه‌ها و به ویژه در دانشگاه تربیت معلم و مراکز تربیت معلم استان‌ها مجدداً از توجه خاص برخوردار شد.[۱۸]
با اجرای نظام جدید آموزشی در دبیرستان‌ها، برای راهنمایی دانش‌آموزان به رشته‌های مختلف تحصیلی و حل مسائل و مشکلات روانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی آنان، وجود مشاوران بیش از پیش احساس شد و مقرر گردید در همه دبیرستان‌ها مشاوران حضور داشته باشند تا بتوانند نسبت به راهنمایی تحصیلی دانش‌آموزان اهتمام ورزند.[۱۹]
در سال ۷۱ دو سمینار در زمینه ضرورت مشاوره و راهنمایی تشکیل گردید که در آن استادان و صاحبنظران به تفصیل در این باب به ایراد سخن پرداختند: نخستین سمینار از ۲۷ تا ۲۹ اردیبهشت ماه ۷۱ در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل گردید. در پایان این سمینار توصیه‌هایی در باب راهنمایی و مشاوره و استفاده از وجود مشاوران تحصیل کرده قرائت گردید که مورد تأیید حضار قرار گرفت.
دومین سمینار از تاریخ ۲۵ تا ۲۷ بهمن ۷۱ با عنوان «سمینار جایگاه راهنمایی و مشاوره در جامعه» در دانشگاه تربیت معلم تشکیل شد که در این سمینار وزیر آموزش و پرورش در سخنرانی مفصل خود ضرورت راهنمایی و مشاوره در نظام جدید آموزش و پرورش اقدامات انجام شده در آن وزارتخانه و برنامه‌های آینده برای استفاده از وجود مشاوران تحصیل کرده را تشریح کرد. سپس استادان و صاحب نظران در مباحثی نظیر راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، جایگاه مشاوره در برنامه کشوری، بهداشت روانی، مشاوره و روان‌درمانی، ضرورت مشاوره دانشجویی و مشکلات راهنمایی و مشاوره و استفاده واقعی از وجود مشاوران فارغ‌التحصیل این رشته و لزوم تشکیل انجمن مشاوره و راهنمایی در ایران قرائت شد که مورد تأیید حضار قرار گرفت. هم‌اکنون در بسیاری از دانشگاه‌ها و مدارس عالی کشور، تدریس دروس راهنمایی و مشاوره در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد و دوره دکترا ادامه دارد و در وزارت آموزش و پرورش نیز اقدامات لازم برای استفاده از وجود مشاوران تحصیل کرده در جریان است.[۲۰] به طوری‌که وضعیت راهنمایی و مشاوره در حال حاضر شامل:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]




“آیینه‌ی جانت ازآن غماز نی “وسپس بیان کرده که‌این بیت در جواب سؤالی مقدر شده،و آن این است:«این آیینه‌ی جان، مسلماً در هر انسانی وجود دارد، پس برای چه عشق در آیینه‌ی ما صور معانی را اظهار نمی‌کند و آیینه‌ی جانمان، غماز این گونه اسرار نمی‌شود و جواب درست این است: علت این که‌ آیینه‌ی جمالت غماز راز نیست به خاطر اینکه از رخش زنگار ماسوا پاک نشده است و لازم است با مصقله ذکر الله آن را جلا داد.»(انقروی،۱۳۸۰:۵۳)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نیکلسون:
نیکلسون به معنای تحت اللفظی غماز اشاره می‌کند و می‌گوید غماز یعنی اشاره کننده به چشم و ابرو و حکایت کردن است. ومی‌گوید:«عشق به شاعر امر می‌کند اسراری را که بر او آشکار شده، را بر همگان صلا زند.چرا آیینه‌ی دل نمی‌تواند صفات الهی و‌اندیشه‌های درون خود را منعکس سازد؟ زیرا به زنگار گناه،دنیاپرستی، خودبینی و از این قبیل آلوده است و نیازمند است که به ذکر خداوند و تحت ارشاد پیری روحانی،صیقل پذیرد.»(نیکلسون،۱۳۸۴: ۲۷)
فروزانفر:
در مورد تلفظ و املا ی “آیینه ات”نوشته که باید سر هم نوشته و خوانده شود،”آینت”(ت) ضمیر است و این که ضمیر‌های متصل به کلمات مختلف به”ها” به صورت ام،ات، ش. استعمال می‌شوند و نهج الادب این همزه را الف وقایه نامیده است و گاهی هم این همزه را حذف می‌کند و ضمیر به ماقبل خود می‌پیوندد و از خاقانی این مثال را آورده است:

سنگ خون گرید به عبرت بر سرآن شیشه گر

کزهوا سنگ عرادش دردکان افشانده زمرد

(خاقانی،۱۳۸۶:۳۲۸)
وبیان کرده است تا بنده صفات خود را محو نکند مظهر اسماء و صفات الهی نمی‌شود پس این زدایش که صوفیان آن را تخلیه می‌نامند در مدارج فناء وصف و قرب النوافل که مرتبه‌ی تبدیل صفات است و لفظ آیینه دلیل بر وجود عبد است.»(فروزانفر،۱۳۸۲: ۳۹)
زمانی:
با بیانی ساده فقط بیت را معنی کرده است:«می‌دانی که چرا آینه‌ی دل و روحت اسرار و حقایق معنوی را نشان نمی‌دهد؟ به خاطر این که زنگار هوی و هوس را از روی آن پاک نکرده‌ای.یعنی چون دل، صاف و روشن شود اسرار عرفانی و حقایق ربانی در آن منعکس می‌گردد.»(زمانی، ۱۳۷۸: ۶۸)
استعلامی:
استعلامی ‌اشاره کرده است که:«علت این که بعضی از آیینه‌ها راز عشق را فاش نگوید این است که‌ایینه‌ی وجودش از علایق مادی و حبّ جاه و تعلق به ستایش خلق او را از فاش گفتن حقیقت باز داشته است.»(استعلامی،۱۳۷۸: ۲۸۵)
گولپینارلی:
این بیت را در گرو عشق می‌داند و تسلیم اراده‌ی بنده در قبال پروردگار. و مفهوم جذبه را بیان می‌کند و سپس می‌گوید:«صفات، ذات و اعمال انسانی که مظهر چنین جذبه یی باشد، در ذات، صفات و اعمال باری فانی می‌شود. این را “مرگ ارادی” گویند.یعنی به میل خود از هستی گذشتن. دل انسانی که بدین مقام نایل آید، به‌ آیینه‌ی صیقل یافته و از غبار و زنگار پاک شده بدل می‌یابد که حقایق را منعکس می‌کند.»(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۷۷)
نظراجمالی:
آنگونه که زمانی توضیح داده است با توجه به بیت زیر که مولانا در آن بیان می‌کند که فرعون به دلیل آنکه رخی زنگاری دارد باید از آینه‌ی رنج دور باشد :

آینه رنج ز فرعون دور

کان رخ او رنگی و زنگاریست
(دیوان کبیر، بیت ۵۷۶)

درست است و نظر دیگر شارحان قابل تأمل است.

۲۳) اتفاقاً شاه روزی شد سوار
با خواص خویش از بهر شکار

(بیت۳۷)
انقروی و نیکلسون:
هر دو خواص را قوا‌ها و استعداد‌های عملی و علمی‌و نظری روح دانسته‌اند و از بهر شکار را شکار معرفت حق و مراتب وجود دانسته‌اند .انقروی بیت را این گونه شرح می‌دهد:« اتفاقاً آن پادشاه روح روزی با خواص خویش( قوای علمی‌و عملیه) بر اسب همت و عزیمت سوار شد و برای شکار معرفت مراتب وجود را سیر کرد.» ( انقروی، ۱۳۸۰:۵۵)
فروزانفر:
بدون اینکه حتّی بیت را ذکر کند از آن گذشته است.
زمانی:
زمانی معنی ساده و ظاهری برای بیت بیان کرده است و نظرش با انقروی و نیکلسون که به شرح عرفانی بیت پرداخته‌اند، کاملاً متمایز است. «اتفاقاً روزی آن شاه ، همراه خادمان ویژه‌ی خود سوار بر مرکوب خود شدند و عزم شکار کرد.»( زمانی، ۱۳۷۸:۷۲)
استعلامی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]




وجوه بیانی و سیمای ادبی حکمت؛
الف.مجاز؛
«حکم» مجازمفردمرسل(لغوی) به علاقه ابزارووسیله اظهارحکم.یعنی عن بیان الحکم
ب.استعاره؛
استعمال (عن)درعن الحکم و (ب)دربالجهل استعاره مکنیه ی تبعیه است به دلیل این که این دو حرف درغیر معنی اصلی خودبه کاررفته اند.اصل عن الحکم عن بیان الحکم و(ب)به معنای فی است.بنابراین بالجهل به معنای فی حالت الجهل است(عرفان ؛۱۳۵۸ :۲/ ۱۸۵)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ب.تشبیه؛
دراین حکمت تشبیه تمثیل به کاررفته است بدین صورت که(لاَ خَیْرَ فِی ٱلصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ) سکوت دربیان حکم به(لاَ خَیْرَ فِی ٱلْقَوْلِ بِالْجَهْلِ)سخن گفتن ازسرنادانی تشبیه شده است وجامع این دوعدم وجود خیردرآن هاست. این تشبیه کنایه از رعایت حدوسط درصمت و سکوت و سخن گفتن است(همان منبع:۱۸۵)
ج.کنایه؛
ومجموع عبارت کنایه از رعایت حدوسط و میانه درسکوت و گفتاراست [خاموشى از گفتن حکمت، صفتى ناروا و انحراف از فضیلت گفتار است، و گفتار از روى نادانى زیاده روى است و خیرى در آنها نیست، بلکه خیر در حد متوسّط و سخن حکیمانه است. (همان منبع)
۴-۰۷۷ نهج البلاغه-حکمت ۴۷۹
*وَقالَ عَلَیهِ ٱلسَّلامُ: شَرُّ ٱلْإِخْوَانِ ِمَنْ تُکُلِّفَ[۱۵۶] لَهُ *
و درود خدا بر او، فرمود: بدترین دوست آن است که براى او به رنج و زحمت افتى.

موضوع:(اخلاق اجتماعى) بدترین دوست

آنحضرت(ع)مسلمانان رابه روابط سالم ودوراز تکلف توصیه می فرمایند.

وجوه بیانی و سیمای ادبی حکمت

ب.استعاره؛
(الإِخْوَانِ)دراصل جمع اخ به معنی برادر است [اما بررفیق و دوست وهم صحبت وموارد دیگری نیز اطلاق می شود].ودراین حکمت استعاره ی مکنیه ازدوست است [.پس هرگاه برادردوست وفادارانسان باشد،خانه برادرمثل خانه ی خودش خواهدشدودر آن انتظارپذیرایی و زحمت انداختن ندارد.وهرگاه چنین انتظاری داشته باشدوبرادرخودرابه تکلف و رنج وادارنمایددوست نیست. (کمره ای ؛۱۳۵۶: ۲۱/ ۵۴۶)
الف.تشبیه؛
دراین کلمه(مَنْ تُکُلِّفَ لَهُ) دوستِ مایه ی زحمت و رنج انسان،مشبه مرکب عقلی به (شَرُّٱلإِخْوَانِ)بدترین برادران یا دوستان(مشبه به مفردمقیدحسی) تشبیه شده است.این تشبیه از نوع تشبیه تمثیل وتشبیه و بلیغ می باشد. ( عرفان ؛۱۳۵۸ :۲/ ۲۲-۱۹)

۴-۰۷۸ نهج البلاغه-حکمت ۴۸۰

* وَقالَ عَلَیهِ ٱلسَّلامُ: إِذَا ٱحْتَشَمَ[۱۵۷] ٱلْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ ‏*
و درود خدا بر او، فرمود: وقتى مؤمن برادرش را به خشم آورد، به یقین از او جدا شده است.

موضوع:(اخلاق اجتماعى) آفت دوستى

آنحضرت انسان مومن را ازعوامل تفرقه و جدایی از جمله خشمگین ویاسرافکنده کردن دوستان وبرادران مومنش برحذر می داردتاپایه های دوستی همچنان استوار بماند.

وجوه بیانی و سیمای ادبی؛

الف.استعاره؛
«اخا» استعاره مصرحه مرشحه از دوست صمیمی (مستعارمنه)ومؤمن ترشیح است
ب. کنایه؛
[این عبارت کنایه است(فَارَقَهُ)کنایه از رنجش وقطع ارتباط عاطفی و صمیمی بین آن هاست] .توضیح آن که اگر مؤمن، برادر مؤمن خود را خشمگین و یا شرمنده کند، این عمل باعث نفرت و انس نگرفتن با وى مى‏گردد، و این خود از انگیزه‏ها و عوامل جدایى است. و تقدیر عبارتى که به منزله کبر است: چون جدایى از برادر جایز نیست پس خشمگین ساختن او روا نیست. توفیق و مصونیت از خطا به دست خداست.( بحرانی ؛۱۳۷۳ : ۵/۷۹۳)

نتیجه‌گیری و پیشنهادات

پس از تحلیل و بررسی وجوه بیانی و سیمای ادبی کلمات قصاربا مضامین اجتماعی درنهج البلاغه به عنوان یگانه شاهکارادبی بشر،مشخص شد در این اثر گرانسنگ که فوق کلام بشراست برای محسوس گردانیدن مفاهیم وتثبیت محتوادرذهن مخاطبین بااستفاده از صنایع ادبی به ویژه بیان هنرمندانه به تصویرگری معانی پرداخته شده ومفاهیم والای انسانی وآداب مترقی اجتماعی کلام خود را درقالب زیباترین تابلو های هنری و تصاویر وتعابیر ملموس و محسوس به مخاطب ترسیم عرضه شده است.گزیده گویی، بهرمندی و عبرت آموزی از گذشتگان،یادآوری مرگ وقیامت،توجه به کارکردهای مثبت ومنفی و جاذبه های لفظی و تعبیری از هنرهای کلامی است که مخاطب آن را شیفته ی خود می سازد.امیرمومنان (ع)درنهج البلاغه-این مجموعه هنری زیبا- از تابلوهای هنری کلامی برای تعمیق معانی و مضامین بلند خود بهره جسته است.وبا استفاده از کنایه وتشبیهات کم نظیرو،انواع استعاره و مجازمعانی را به صورتی زنده و پویا شخصیت بخشیده وپذیرش و فهم آن هارا به دوراز تکلف و پیچیدگی متداول درمباحث فلسفی وکلامی به صورت زلال وروان دراختیاربشریت قرار داده است. پس از تحلیل و بررسی سیمای ادبی کلمات قصارنهج البلاغه که از نظرادبی نیز یکی از شاهکارترین آثارمی باشدمشخص شد که این اثر برای محسوس گردانیدن محتوا،کلام خود را درقالب زیباترین تابلو های هنری و تصاویرو تعابیر ملموس و محسوس به نمایش گذاشته است.تاشنونده درمسیردرک معارف بدون احساس دلزدگی به مقصدبرسد وبااشتیاق رفتارهای نادرست خودرا اصلاح نموده وبه تکمیل و تعالی محسنات اخلاقی و رفتاری خود بپردازد. دراین نوشتار،جلوه هایی از هنرخارق العاده این اثردرصحنه پردازی و تجسم بخشیدن مفاهیم کلمات قصاروخلق تصاویری زنده وبدیع همراه با پویایی و حرکت ارائه گردیده است.به عنوان مثال حضرت (ع)درحکمت ۵ علم،ادب و اندیشه رااین گونه معرفی می فرماید: «…وَ الْعِلْمُ وِرَاثَهٌ کَرِیمَهٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ- وَ الْفِکْرُ مِرْآهٌ صَافِیَهٌ »علم را به میراثی ارزشمند تشبیه کرده اند همانطوری که علما را وارثان انبیاء می دانیم ،آداب پسندیده را به گوهرهای همیشه تازه که گذرزمان وتداول ایام چیزی از ارزش آن کم نمی کندواندیشه ی پویارابه آیینه ای بی غباروزلال تشبیه فرموده که مقابل انسان قرار گرفته و معایب و محاسن عملکرد ورفتاررا بدون کم وکاست به اهل اندیشه و تعقل نشان می دهد.
ونیز درقسمتی از حکمت۱۱۴به موقعیت شناسی درحسن ظن وسوء ظن اشاره می فرمایدوبا الهام از آیات نورانی قرآن دراین خصوص به ترسیم و تجسم آیات می پردازندووقتی اراده فرموده است از بدگمانی نهی کندآن رابا استفاده از استعاره بالکنایه ..إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ..انشافرموده همانطوری که می بینیم دراین عبارت صلاح به پادشاه قدرتمند تشبیه شده است.که برروزگارو اهل آن سیطره یافته است درچنین قلمروی جایی برای بدگمانی باقی نمی ماند.وعکس آن در «وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ»
زمان و روزگارى است که فساد بر روزگار و مردمش چیره شده است و بر این اساس، انتظار کار خلاف مى‏رود و جاى بدگمانى نسبت به مردم هست، پس هر کس در چنین روزگارى به فردى خوش‏بین باشد، براستى که خود را فریب داده است، یعنى خویشتن را گول زده و از حال خود غافل مانده است.
هرگاه جامعه اصلاح شده و مردم پرهیزگارباشند،جایزنیست کسی نسبت به دیگری سوءظن داشته باشدمگراین که گناه و خطایی از اوآشکارگردد.واگرموضوع برعکس شودوروزگارروزگارانسان های شروروفاجروگمراه و منحرف باشدومردم دوراز خدازندگی کنندسپس کسی نسبت به آن افرادحسن ظن داشته باشدخودرا به زیان و هلاکت گرفتارکرده است.چون که چیزی که اکثریت داردهمان فساد و تباهی است…بنابراین معیاربرای حسن ظن و یا سوئظن نسبت به مردم صلاح و یا فساد جامعه است
ا-پس تبیین و تحلیل سیمای ادبی کلمات قصاربا مضامین اجتماعی نهج البلاغه،نشان می دهد که عبارات به کاررفته برای ترسیم سیمای ادبی حکمت و تشویق به انجام آن دارای حرکت،پویایی و زیبایی و جذّابیت فوق العاده ای هستند به گونه ای که دریک عبارت کوتاه گاه دویا چند تابلو هنری زیبارا از استعاره ،تشبیه ،کنایه ویا مجازبرای مخاطب ترسیم نموده است.آنچنان که درقسمتی از حکمت ۱۲۲به توصیف مرگ می پردازد؛ «…وَ کَأَنَّ الَّذِی نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ» تشبیه مردگانى که به چشم خود مى‏بیند به مسافرانى که عن قریب برمى‏گردند. «گویی مرگ برای دیگران است » کنایه تعریض ازغفلت وبی توجهی نسبت به مرگ(مکنی عنه) است
۱٫تصاویری که برای سیمای ادبی این حکمت ها به کار رفته ،تلاش کرده است،مفاهیم ذهنی و ارزش های معنوی آن هارا درقالب تابلو های ملموس و محسوس ترسیم نمایدتادرمعرض حواس پنجگانه مخاطب قرار گیردو آسان تر درک شود .زیراوقتی کلامی درقالب تشبیه یا تمثیل ارائه می شود،محسوس تر و ملموس تر می باشد.طی تبیین وبررسی تحقیق حاضربدین نتیجه رسیدیم که برای بررسی سیمای ادبی کلمات قصار با مضامین اجتماعه درنهج البلاغه بیشترازانواع کنایات وتشبیه ودرمراتب بعدی از استعاره و مجاز استفاده شده است .این به دلیل زیبایی نهج البلاغه است. تشبیهات به کاررفته درنهج البلاغه رنگ و بوی دیگری دارد،یعنی اندکی پیچیده ترو مفهومی تر است،وشاید علت آن باشدکه محیط بادیه و صحرا(عصرنزول قرآن درحجاز)نازمند تشبیهات ساده و محسوس بوداما سرزمین عراق و شامات باتنوع آب و هوایی همراه بوده ،دجله وفرات،کوهستان های شرقی عراق وآب وهوای معتدل این منطقه)وهمین امر خود باعث به وجود آمدن تشبیهات پیچیده،تنوع رنگ و غیره درکلام امام (ع)شده بود.
۳٫تصویرسازی و هنرپردازی درکلمات قصارنهج البلاغه به دلیل محدودیت عبارت و وسعت معانی شکل دیگری داردوگاه دریک عبارت کوتاه می توان چندمورد بیانی از مجاز،استعاره، تشبیه و کنایه را یافت لذا پی بردن به این وجوه متعدد توانایی ادبی و تبحرخواص خودرا می طلبد.و گاه دردل تشبیهات مجاز و استعاره گنجانده شده است.وبالعکس.
این مطلب را با سخن جرج جرداق مسیحی خاتمه می دهم،ایشان درتقدیمی کتاب خوداین گونه به توصیف گفتارامیرالمؤمنین (ع)می پردازد؛ روائع‏نهج‏البلاغه، صفحه‏ى ۵
الإمام علیّ بن أبی طالب (ع) هو إمام البلغاء و المتکلمین، کما هو إمام المتّقین.. و آیته فی ذلک «نهج البلاغه» الذی یمثّل، فی أسس البیان العربی، مکانه تلی مکانه القرآن الکریم… و تتصل به أسالیب العرب، فی نحو ثلاثه عشر قرنا، فتبنی على بنائه، و تقبس منه جذوتها، و یحیا جیّدها فی نطاق من بیانه السّاحر.
کان الإمام علی (ع) یرتجل کلماته، یلقیها، فی مجالس القوم، خلاصات تأمّل، و فی محافلهم، خطبا تجیش فی داخل الذات، فینطق بها اللّسان عفو الخاطر، فتأتی محکمه «دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق».(جورج،جرداق؛۱۳۷۵: ۵)
با توجه به این که نهج البلاغه دردوره های متعدداز زوایای مختلف ادبی و بلاغی و غیره مورد توجه وبررسی قرار گرفته است.اما غالباًپژوهش های ادبی که درزمینه این اثرجاودان صورت گرفته است تاکنون نتواسته اند خودرا از محدوده بلاغت سنتی رها سازند به همین دلیل دراین رساله بانگاهی جدیدو متفاوت از نگاه بلاغت سنتی بحث تصویر هنری و سیمای ادبی که یکی از موضوعات این کتاب است،مورد بیررسی وپژوهش قرار گرفت. که بیشتر آن مؤلّفه های تصویری و محسوس از قبیل تشبیه و،استعاره،مجاز،کنایه وغیره راکه به کاررفته درپیش روی مخاطبین عزیز قرار داده ایم.تصاویری که جمله را از حالت ایستایی و رکود خارج نموده وپویاییی و نشاط دو چندانی به کلام می بخشدلذا به پژوهشگران علوم ادبی پیشنهاد می گردد که به تحقیق درباره تصویر های هنری به کاررفته درنهج البلاغه بپردازند. به امید آن که کتاب هایی مستقل پیرامون چگونگی علم بیان درمورد این اثرگرانسنگ نگاشته شودوزیبایی های ادبی این اثرباشکوه بیش از پیش نمایان گردد.

مُلخَّصُ البَحثِ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]




(بیت ۳۲)

انقروی:
انقروی عقیده دارد که مولانا این بیت را در پاسخ کسانی که می‌گویند اگر عشق نباشد با پر و بال عشق پرواز می‌کنیم داده است و می‌گوید:« ای کسانی که برای رفتن به جانب مبدأ و معاد عقل را پیشوا قرار داده و آن را هادی گرفته‌اید ، بدین ترتیب خودتان را به ورطه‌ی غفلت و جهالت ‌اند-اخته‌اید. من در صورتی می‌توانم عقل را هادی به سوی مبدأ و معاد بدانم و هوش را رهبر به جانب مقصد و مرادم بگیرم که نور عشق و یارم و ضیاء هدایتش در پیش و پسم نباشد.»( انقروی، ۱۳۸۰: ۵۲)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نیکلسون:
شاعر در این بیت بیان می‌کند که « منبع تمامی‌مشاهدات روحانی” نور باطن است. و حدیث منسوب به حضرت محمد (ص) را در رابطه با بیت بیان می‌کند: از فراست مؤمن پرهیز کنید که او به نور حقّ می‌نگرد.»( نیکلسون، ۱۳۸۴:۲۷)
فروزانفر:
فروزانفر مقصود مولانا را از این بیت این گونه بیان کرده است:« اگر التفات و عنایت معشوق نباشد وصول به مقام معرفت میسّر نمی‌گردد زیرا محبّ صادق مراقب تجلّی انوار یار است و هرچه بر دلش فائض می‌شود از فیض معشوق است و اگر نور معرفت بر وی نتابد مقتضی هوشیاری است، عاشق را به جایی نمی‌برد و چنان مستغرق جمال می‌گردد که نه خود را می‌شناسد و نه دیگری را ودر هر دو حالت(بیخودی، هوشیاری) عاشق به اختیار خود نیست.»( فروزانفر، ۱۳۸۲: ۳۷)
زمانی:
مضمون بیت را با معنی آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی حدید مناسب می‌داند و می‌گوید:« اگر نور باطن حضرت معشوق در پیش و پس من نباشد، من چگونه می‌توانم با این عقل جزئی و ادراکات محدود راه خود را بیابم ودرآن سلوک کنم.» (زمانی، ۱۳۷۸:۶۷)
استعلامی:
چنین می‌گوید:« اگر نور هدایت او نباشد عاشق چگونه اطراف و پیش پای خود را ببیند؟» (استعلامی، ۱۳۸۷:۲۸۵)و مضمون بیت را مقتبس از آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی حدید دانسته است.
گولپینارلی:
با توجه به بیت قبل می‌گوید: انسان باید برای رسیدن به وصال حقیقی، در وجود معشوق فانی شود و« رسیدن به مقام، با موهبت الهی ممکن است.»( گولپینارلی، ۱۳۸۴: ۷۷)
نظر اجمالی:
چنانکه زمانی و استعلامی‌بیت را معنی کرده‌اند درست تر از دیگر شارحان است و مولانا در دفتر ۴می‌گوید که این نور الهی است که باعث پاک گردانیدن همه‌ی راه‌ها می‌شود و او را به مراتب فوقانی می‌رساند:

تو به نور او همی‌رو در امان
پیش پیشت می‌رود آن نور پاک

در میان اژدها و کژدمان
می‌کند هر رهزنی را چاک چاک
(بیت۶۱۱-۶۱۰/۴)

۲۲) آینه ات دانی چرا غماز نیست

زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
(

(بیت ۳۴)
انقروی:
اول از هر چیز باید گفته شود که مصراع اول به‌این صورت آمده:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم