۲-۹-۱۶- تکنیک سینکتیکس :
واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل synetikos به معنی فشاردادن دو چیز به یکدیگر و یا متصل کردن چند چیز مختلف گرفته شده است این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یاساختار جدید است و هر اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمیباشد این تکنیک روشی است برای بر انگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گرد هم میآیند.
به طور کلی فرایند به کار گیری این روش عبارت است از :
۱- شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهرهی آن (شناخت جوهره )
۲- ارتباط دادن جوهره ی به دست آمده با موضوع غیر مرتبط (ساختن وضعیت مشابه )
۳- کشف راه حلهایی برای موضوع مشابه (راه حلهای مشابه )
۴- تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حلهای نهایی برای مشکل
۲-۹-۱۷- تکنیک شش کلاه فکری :
مبدأ این تکنیک دکتر ادوارد دوبونو[۴۸] است. به طور کلی این تکنیک شش جنبه یا سبک فکری را تعریف کرده و برای هرکـدام کلاه رنگ خاصی را به عنوان سمبل تعیین میکند تا به وسیله آن بتوان به طور روشــن و سریع از سبک فکری (گرایش- حالت- احساس- فکر- موضع- نگرش) خود، آگاه شد آن را تغییر داد یا به دیگران اعلام نمود و از سبک فکری دیگران نیز آگاه شد. البته با کمی دقت در اصطلاح « کلاه خودت را قاضی کن » متوجه میشویم که به نوعی چنین روشی در فرهنگ ایرانی- اسلامی وجود داشته است. در این تکنیک رنگ کلاه متناسب با سبک فکری مربوطه است.
– کلاه سفید: سفید رنگ خنثی و منفعل است. کلاه سفید با موضوعات و شکلهای انفعالی سر و کار دارد. واقعیتها بدون هیچ گونه قضاوتی مورد جستجو قرار میگیرد.
ـ کلاه سرخ: سرخ نشانه خشم، شور و هیجان است. بینش هیجانی و جنبههای احساسی و غیر استدلالی ابزار مناسبی برای بیرون ریختن احساسات است.
ـ کلاه سیاه : نشانه منفی نگری و افسردگی است. بیانگر جنبههای منفی و بد بینانه است.
ـ کلاه زرد : زرد نشانه آفتاب و مثبت است. جنبههای مثبت و خوش بینانه.
ـ کلاه سبز : نشانه رویش و باروری. بیانگر خلاقیت و فکرهای نو است.
ـ کلاه آبی : سردی و آسمان . برنامه ریزی و ساماندهی کلاه نظارت و استفاده از بقیه کلاه هاست.
تغییر احساس زاویه دید سبک فکری و نگرش در بازی با کلاهها موجب آن میشود تا به فکر خود مسلط شده و چیزهایی را که میخواهیم فرا خوانیم. علاوه بر این چون فکر با رنگ کلاه عوض میشود فشاری بر شخصیت فرد وارد نشده و فقط روش فکری عوض میشود و مخالفت انتقال یا موضع گیری را در گروه از بین میبرد .
۲-۹-۱۸- تکنیک ارتباط اجباری[۴۹]:
بین دو گروه از پدیدههای ارتباط اجباری ایجاد میکنند. اعضای جلسه برای یافتن یک رابطه بین دو زمینهای که با یکدیگر مأنوس و مرتبط نیستند دست به تلاش فکری زده و در این راه به ایده ها و نظرات جدیدی دست مییابند.
۲-۹-۱۹- تکنیک گردش تخیلی- شیوه تلفیق نامتجانسها[۵۰] :
ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت اعضای گروه را ازطریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردش تخیلی ترغیب کرد.- جلسات ۶تا۸ نفره است- یک نفر رهبری گروه را به عهده دارد. و بحثها را هدایت و ایده های ابراز شده را ثبت میکند- در این جلسه فردی با نام صاحب مشکل یا مشتری نیز حضور دارد- وی مشکل یا مسئله را مطرح و ایده های مطرح شده درباره مشکل را ارزیابی و آن ها را میپذیرد یا رد میکند. – در این فن نقش؛ تجربه و دانش رهبر و مشتری بسیار مهم است.
۲-۹-۲۰- تکنیک سوالات ایده برانگیز:
سوالات در زمینه امکان جایگزینی، افزایش، کاهش، تغییر، تفویض، شبیه سازی و کاربردهای دیگر در زمینههای مشابه طرح شده و فرد را به سوی اندیشههای نو سوق میدهد.
۲-۹-۲۱- تکنیک تفکر موازی:
واضع این روش ادوارد دوبونو روش معمول تفکر را مانند حفر گودالی میداند که هرچه اطلاعات بیشتر شود این گودال عمیقتر میشود ولی تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف میدارد و اطلاعات و تجربه های جدید صرفا به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود بلکه آن ها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد میکند.
شیوه های تفکر موازی:
۱- ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن(مثال: افسانه های علمی تخیلی)
۲- پیوند تصادفی( مثال فال حافظ)
۳- معکوس سازی(مثال: مقاومت کارکنان یا ساختمان قدیمی سازمان- تبدیل مشکلات به نقاط قوت و تواناییها)
۲-۱۰- موانع خلاقیت :
در سازمانها جلوگیری و حذف عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت از وجود و اثبات استعداد خلاقیت مهمتر است. مدیران با رفع موانع خلاقیت در سازمان، گام مؤثری را در جهت تبلور خلاقیت سازمانی برداشته و موجب بروز فکرهای جدید و خلاقانه خواهند شد.
عواملی که بر خلاقیت افراد در سازمانها تأثیر منفی میگذارد:
۱- ارزیابی افراد بر مبنای انتظارات: افراد خلاق به خاطر ترس از ارزیابی عملکرد خود به راحتی نمیتوانند فعالیت کنند. زیرا در این شرایط فقط به دنبال برآوردن انتظارات خواهند بود.
۲- نظارت و مراقبت: افراد اگر احساس کنند که در حین کار چشمانی مراقب آن ها است، کمتر خلاق خواهند بود.
۳- پاداش: اگرچه پاداشها محرکهای خوبی هستند اما ضرورتاً همیشه انگیزاننده نیستند. افراد خلاق بیشتر به دنبال رضایت درونی هستند تا پاداشهای ملموس.
۴- رقابت: افرادی که در کارشان با دیگران در حال رقابت هستند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.
۵- انتخاب محدود: افرادی که در انتخاب چگونگی انجام کار محدود هستند، کمتر خلاق میباشند.
۶- گرایش به پاداشهای بیرونی: افرادی که به محرکهای بیرونی همانند محرکهای مالی، پست و مقام، نشانها و ارتقاء فکر میکنند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.( مقیمی،۱۳۸۵: ۱۳۲)
دکتر رضائیان موانع خلاقیت را این چنین فهرست میکند:
۱- فقدان اعتماد به نفس
۲- ترس از انتقاد و شکست
۳- تمایل به همرنگی با جماعت
۴- فقدان تمرکز ذهنی
افزایش توان خلاقیت در گرو رفع این موانع است.
۲-۱۱- عوامل مؤثر بر خلاقیت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:32:00 ق.ظ ]
|